کد خبر: ۱۴۹۸۹۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
تحلیل بلومبرگ، از پیروزی های ایران و حزب اله لبنان در منطقه

ایران و دولت اسد، برنده بزرگ جنگ داخلی سوریه و آمریکا بازنده اصلی است

به دلیل سیاست های اشتباه اوباما و آمریکا، کشورهای غربی و حامیان آنها در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا، با شکست سنگین مواجه شده اند اما ایران و لبنان و روسیه با سیاست درست حمایت از سوریه، توانسته اند پیروز تحولات منطقه باشند....
گروه بین الملل ـ برخی رسانه های آمریکا و کشورهای غربی، از پیروزی های اخیر دولت بشار اسد و عقب نشینی معارضان سوریه، در شهر القصیر، دچار سردرگمی و گیجی شده اند و معتقدند که مقاومت و همکاری و تداوم پایداری ایران و سوریه و لبنان، عامل این پیروزی و تداوم دولت سوریه بوده است و کشورهای آمریکا، قطر، عربستان و ترکیه که حامی مخالفان اسد بوده اند، بازنده اصلی این تحولات بوده اند.



به گزارش بولتن نیوز، برخی از این رسانه ها، معتقدند که به دلیل سیاست های اشتباه اوباما و آمریکا، کشورهای غربی و حامیان آنها در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا، با شکست سنگین مواجه شده اند اما ایران و لبنان و روسیه با سیاست درست حمایت از سوریه، توانسته اند پیروز تحولات منطقه باشند.

داگ ماتاکونیس  روز شنبه ، 8 ژوئن 2013 مصادف با 18 خرداد 92 در مطلبی در سایت آمریکایی بلومبرگ نوشته است:
ولی ناصر، که از سال 2009 تا  2011 از نزدیک با ریچارد هولبروک در افغانستان کار می کرده و عضو هیئت امور سیاست خارجی در وزارت خارجه است، استدلال می کند که برنده واقعی جنگ داخلی سوریه،  ایران است.
     
قیام سوریه، امکان شکست استراتژیک ایران را مطرح کرد. در این سناریو، قرار بود ایران به خاطر سقوط رژیم بشار اسد، تنها متحد عرب خود و تنها پیوند حیاتی اش با گروه شبه نظامی حزب الله لبنان، تضعیف شود.
همچنین به نظر می رسید ایران در مقابل فشارهای بیشتر جامعۀ بین المللی برای محدود کردن برنامه هسته ای اش روز به روز آسیب پذیرتر شود و همزمان با کم اثر شدن نفوذ منطقه ای ایران ، نفوذ رقبایش- متحدین ایالات متحده، همچون ترکیه، قطر و عربستان سعودی - گسترش یابد.

اما ، به نظر می رسد حوادث سوریه به نفع ایران در حال چرخش است. رژیم اسد می رود تا برندۀ میدان شود، این جنگ، پیگیری برنامه های هسته ای را برای ایران آسان تر کرده، و دستاوردهای ایران ، متحدان امریکا را که از قیام سوریه حمایت می کنند دستپاچه و شرمسار کرده است. بعلاوه ، ایران روابط خود با روسیه - که شاید مهم ترین پیامد استراتژیک جنگ سوریه باشد- را تقویت کرده است، آیا ایالات متحده باید همچنان دست روی دست بگذارد و تماشا کند؟
     
بخشی از محاسبات آمریکا برای کاهش دخالت هایش درموضوع سوریه بر این فرضیه استوار بوده که اسد ناگزیر سقوط خواهد کرد. ایالات متحده، ظاهرا، پیامدهای باز گذاشتن درها برای بازگشت اسد را در نظر نگرفته بود. ارتش سوریه با کمک مبارزان حزب الله و با کمک های تسلیحاتی ایران و روسیه، هفته گذشته در شهر مرکزی قصیر، موفق شد تا صفوف شورشیان را در هم بشکند. این پیروزی نمادین، امید سقوط سریع رژیم اسد و یا رسیدن به یک راه حل دیپلماتیک برای حل وفصل جنگ داخلی سوریه را یکسره نقش برآب کرد.



سوریه در حال حاضر نمایندۀ جنگی است، که نتایج آن نظم منطقه ای را تعیین می کند. در خاورمیانه، هاله ای از قدرت، مزیت استراتژیک را مشخص می کند. همچنین قابلیت های حزب الله در سوریه ضربه ای به عربستان سعودی است که مخالفان سیاسی حزب الله در لبنان را حمایت کرده است. دستاوردهای ارتش سوریه برای عربستان سعودی قطری ها و ترک ها، که همگی با پول و اسلحه از شورشیان حمایت می کرده اند، شکست بزرگی محسوب می شود.

ایدۀ نگاه به سوریه به عنوان نمایندۀ جنگی که حضور غرب و ایران در آن چیز جدیدی نیست، بخشی از استدلالی است که برای مدت زیادی جمعیت طرفدار مداخله  مطرح کرده اند. با توجه به این استدلال، کشورهای غربی باید از شورش در سوریه حمایت کنند، زیرا سقوط رژیم اسد ، دست ایران را از یکی از اولین حامیان حقیقی اش در جهان کوتاه می کند. و کار ارسال سلاح و حمایت از حزب الله در لبنان را برای ایران به مراتب دشوارتر می سازد.

گویا ناصر بسیار بر این گفتۀ خود باور دارد، و استدلال می کند که دولت اوباما با کاهش دخالت مستقیم در سوریه، فرصت درگیری غیرمستقیم با ایران را از دست داده است:

ایالات متحده از ارسال  برخی کمک ها به سوریه جلوگیری کرده ، چه رسد به اقدام نظامی! و آن را به عنوان پرتگاهی لغزنده به سمت جنگی تمام عیار در منطقه و تکرار پرهزینۀ شکست مفتضحانه در عراق تلقی می کند.
     
دولت امریکا  با این کار، نشان می دهد که به رغم بیانیه رئیس جمهور باراک اوباما مبنی بر این که  وقتی پای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح های هسته ای در میان باشد هیچ گزینه ای را رد نمی کند  اما قصد ندارد علیه ایران وارد جنگ شود. در عین حال وقتی مقامات ایالات متحده می گویند که گزینه هایشان برای مداخله توسط سیستم دفاع هوایی سوریه محدود می شود، در واقع اعتراف می کنند که ازدفاع هوائی ایران واهمه دارند.

اگر زمانی یک امید واقعی درکاربود که جنگ داخلی سوریه ایران را منزوی کند امروز دیگر این چشم انداز چندان روشن نیست. روسیه اینگونه همواره فرض را بر این گذاشته که سرانجام پیروزی نهائی با اسد است، که به لطف حمایت ایران در حال حاضر نتیجه گیری واقع بینانه ای به نظر می رسد.
 روسیه که قبل از اینهم خشم افکار عمومی عرب را برای حمایت از رهبر سوریه به جان خریده، دلایل ضعیفی برای تغییر موضع دارد. روسیه با چسبیدن به اسد، تصویر یک متحد ثابت قدم را به رخ می کشد که در مقابل فشارهای بین المللی قد خم نمی کند، برخلاف ایالات متحده، گویا دست طمع از منطقه شسته و می خواهد دور آسیا خط بکشد.

روسیه حامی اسمی فشارهای بین المللی در مورد برنامه هسته ای ایران است با وجودیکه، دو کشور به مدت طولانی در قفقاز و آسیای مرکزی برای شکل دادن به سیاست های منطقه ای و به حداقل رساندن نفوذ ایالات متحده همکاری کرده اند. زمینه مشترک در مورد سوریه نیز ارتباط آنها را تعمیق کرده است. هرچه درگیری های سوریه بیشتر به درازا بکشد، این اتحاد محکمتر خواهد شد.

سوال اصلی ، البته، این است که آیا اصولا این امکان وجود دارد که روسیه موضع خود را در مورد سوریه تغییر دهد، یا دستکم این امکان وجود دارد که روسیه موضعی مشابه به آنچه که در مورد لیبی اتخاذ کرد در پیش بگیرد؟ یعنی آنگونه که در شورای امنیت به چین ملحق شد و از پذیرش این قطعنامه هائی که مداخله را مجاز می کرد سر باز زد؟ بر اساس آنچه که روسیه طی دو سالی که از جنگ سوریه گذشته عمل کرده، باور این احتمال و تغییر موضع روسیه بسیار دشوار است.

روسیه رابطه ای ثابت و دیرینه با دمشق دارد که قدمت آن به دوران اتحاد جماهیر شوروی می رسد، این کشور یک پایگاه نیروی دریایی خود را در شمال سوریه حفظ کرده، و حتی امروز هم تعداد زیادی از شهروندان روسیه در این کشور زندگی می کنند و مشغول کار و فعالیت اقتصادی هستند. نشانه های بسیار کمی از هرگونه تغییر موضع از سوی مسکو و اجتناب از حمایت از رژیم اسد به چشم می خورد، تصمیم اخیر آنها مبنی بر تحویل سیستم دفاع هوایی به سوریه به نظر خود، گواهی بر این مدعاست.آیا اگر ایالات متحده و غرب بیشتر درگیر جنگ داخلی سوریه می شدند امکان داشت که روسیه از موضع حمایت از اسد تا حدی کوتاه بیاید ؟؟ شاید، اما حتی در اینصورت هر دوی آنها یعنی روسیه و ایران حمایت خود را از رژیم اسد افزایش می دادند، تا بلکه بتوانند جنگ داخلی سوریه را از این هم طولانی تر کنند.

به نظر می رسد ناصر دو مطلب مهم را از تجزیه و تحلیل خود کنار گذاشته است، که بسیار عجیب می نُماید، زیرا هر دوی این موارد از زمان آغاز جنگ تاکنون بی وقفه مورد بحث بوده است. اولی، ترکیب نیروهای شورشی است که توسط عناصر بعضا وابسته به القاعده از ابتدا به این جنگ کشیده شده اند. یکی از نگرانی های اصلی درگیر شدن بیشتر غرب در این جنگ،  این است که مبادا با اینکار، ناخواسته به این قبیل گروه ها کمک شود و به وضعیتی مشابه با آنچه که امروز در لیبی بوجود آمده منجر شود. با توجه به این واقعیت که تاکنون ارتش سوریه به مراتب بهتر از لیبی مسلح شده، خطرات ناشی از افتادن سلاح های پیچیده به دست افراد نا اهل،  آشکار است و نیازی به توضیح ندارد.

ثانیا، هر چند به نظر می رسد، تصور ناصر این است که سقوط رژیم اسد بطورقطع مثبت خواهد بود. اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این ملت به احتمال زیاد - اگر نگوییم قطعا- پس از دستیابی به پیروزی ناشی از این شورش، به جای روی کار آوردن دولتی پایدار که کنترل تمامی کشور را بر عهده بگیرد،  وارد جنگ های فرقه ای خواهد شد. به نظر می رسد یک چنین هرج و مرجی هم به نفع عناصر رادیکال ائتلاف شورشی و هم به سود اتحاد ایران و حزب الله خواهد بود. بنابراین، مداخلۀ غرب نمی تواند تصویر استراتژیک منطقه را تا اندازه ای که ناصر استدلال می کند علیه ایران تغییر دهد.

البته این بسیار خوشبینانه و دلنشین است که غرب  با دخالت در جنگ سوریه، جنگ را تمام کند، و مشکلات را نیز با ایران حل کند. واقعیت، اما، احتمالا چیزی ورای این تصورات شیرین است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۱
2
13
به پیروزی دولت اسد مطمئنم زیرا خدا با مقاومت است بخاطر دین و مذهب و کشورش در حال جنگ است
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین