بیش از ده روز است که اعتراضات مردمی در ترکیه شروع شده و علیرغم بازگشت اردوغان به کشور این اعتراضات ادامه دارد و هر روز پلیس بیشتر با معترضین درگیر می شود.کسی فکر نمی کرد که سیستمی که تا دیروز به اذعان خودش راهنمای بیداری اسلامی بود امروز خود با همان پدیده روبروست.چطور می شود ترکیه را گریبانگیرجریانی دید که تا دیروز مرکز هدایت این جریان در منطقه استانبول بود. هنوز که هنوز است گروههای مخالف دولت اسد در استانبول سرگرم رایزنی برای نحوه مشارکت در اجلاس ژنو و از سوی دیگر نحوه رساندن اسلحه به مخالفین هستند. براستی چگونه می توان این را فهمید و درک کرد. درک این پدیده چندان پیچیده نیست چون آنچه ترکیه در تمام کشورهای منطقه و از جمله سوریه انجام داده است سازماندهی مخالفین و هدایت آنها برای رهایی از نظام های استبدادی نیست بلکه تماما تلاش برای دخالت مستقیم در امور داخلی کشورهایی است که دستکم همسویی با سیاست خارجی ترکیه ندارند.اگر اینگونه بود مقامات دولت ترکیه نمی بایستی در مقابل آنچه در بحرین و یمن و عربستان هم اتفاق افتاد ساکت می نشستند. پس نکته اول این است که ترکیه هدایت گر جریان بیداری اسلامی نیست بلکه در تلاش برای قبضه کردن و دخالت کردن در روند بیداری اسلامی به نام نئو امپراطوری عثمانی است.
از سوی دیگر نباید از یاد ببریم که علیرغم تفکرات اسلامی حزب حاکم در ترکیه اما آنچه این حزب در عمل پیاده کرد اصول و مبانی اسلامی حزب نبود بلکه این حزب تسلیم شرایطی شد که نظام لائیک در ترکیه حاکم کرده بود.لذا سیاستهای این حزب آنقدر که از اصول و مبانی لائیک سرچشمه می گیرد از اصول و مبانی اسلامی سرچشمه نمی گیرد که رهبران حزب خود را متعهد به آن می دانند.همراهی این حزب با رژیم صهیونیستی و سیاستهای غرب تماما سیاستی است که در راستای استراتژی نظام لائیک این کشور بوده است و کمتر در راستای اصول و مبانی اسلامی بوده است.
حزب عدالت و توسعه با تسلیم شدن در مقابل اصول لائیک در این کشور کوشید که تمرکز خود را بر اقتصاد بیمار این کشور بگذارد و از این طریق هم توانست برای مدتی قدرت را در این کشور قبضه کند.همین تسلیم کردن ارزشهای اسلامی در مقابل ارزشهای لائیک بود که خواب احیاء امپراطوری عثمانی را در ذهن مقامات ترک حزب عدالت و توسعه برجسته کرد.از سوی دیگر انجام اصلاحات مد نظر حزب عدالت و توسعه هیچ وقت نتوانست که ثمره ایی بعنوان عدالت برای مردم داشته باشد و بدین ترتیب باردیگر بین قشرهای مختلف مردم شکاف روی داد .
در فاصله شکل گیری این شکاف طبقاتی در ترکیه بسیاری از رهبران سندیکاهای کارگری و صنفی در این کشور یا تهدید شدند و یا روانه زندان شدند بدین ترتیب نظام برای حفظ خود روی به نوعی استبداد نیز آورد. حزب عدالت و توسعه هیچ وقت نیم نگاهی هم به 49 درصد جامعه ترکیه نکرد و همواره این 49 درصد را فدای 51درصد کرد که گویی، پایه های استیلای این حزب را بر ترکیه نشان می داد.بدین ترتیب تلاشها بر سلب آزادیهای فردی افراد جامعه متمرکز گشت و نسل جوان این کشور خود را روبروی یک سیستم بسته دید که اگر همراه او نباشد نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.
لذا نباید از یاد برد که اردوغانیسم و تفکر حزب عدالت و توسعه در ترکیه تلاشی بود برای استیلای یک تفکر خاص و سیستم خاص که محصول سازش با پایه های نظام لائیک و غربی گرایی است و نه تلاش برای حاکم کردن اصول و مبانی اسلام ناب .
امری که اکثریت مردم با توجه به برخی اقدامات دولت ترکیه درراستای رعایت شئونات اسلامی در این راستا دچار اشتباه می شوند.
امروز در میان راهپیمایان نه تنها کردها بلکه علوی ها و لائیک ها و احزاب مخالف را هم می توان دید .نتیجه بحث اینکه شکست اردوغان در سیاستهای خود شکست تفکرات اسلام سیاسی در این کشور نیست بلکه شکست سیاستهایی است که بر استراتژی تسلیم و سازش استوار شده است.
اعتراضات اخیر در ترکیه چه کنترل شود و چه نشود سرآغازی است برای پایان یک تفکر که هیچ وقت براساس اصول و مبانی اسلامی ادامه نیافت اگرچه در ابتدا با بهره گیری از همین اصول توانست آراء مردم ترکیه را بدست بیاورد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com