کد خبر: ۱۴۹۱۴۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

جمهوری اسلامی یا جمهوری مسلمانان

محمد حسینی
به گفتگوهای انتخاباتی دقت کنید. دو گفتمان غالب در تقابل قرار گرفته‌اند که دسته‌بندی سنتی اصولگرا- اصلاح‌طلب در برابر آن رنگ می‌بازد. آیا اولویت مردم بهبود وضعیت اقتصادی ضمن حفظ اصول است یا اینکه ما اصول و ارزشها را باید حفظ کنیم و ضمن آن وضعیت اقتصادی را بهبود بخشیم. در پارادایم اول حفظ ارزشهای دینی و انقلابی فرع بر وضعیت معیشت و زندگی است و در پارادایم دو وضعیت معیشت و زندگی فرع بر حفظ و توسعه ارزشهای دینی و انقلابی.
در نگاه اول که نگاه غالبی وجود دارد ما بسیار شبیه کشورهای لائیک می‌شویم. یعنی آن کشورها نیز به دنبال توسعه اقتصادی، افزایش رفاه و غیره و غیره هستند البته با این تفاوت که مسئولین ما نماز می‌خوانند و روزه هم می‌گیرند.
در نگاه دوم ما مسلمان هستیم و باید به تکالیفی که خداوند بر دوش ما نهاده است عمل کنیم.
خداوند چه چیزی را بر بندگان خود فرض کرده؟ پیامبران و امامان که پای به عرصه گیتی نهادند چه هدفی را دنبال می‌کردند؟ توسعه و اقتصاد را یا وحدانیت و قسط را؟ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط؛ همانا ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنان كتاب و ترازو [ى تشخيص حق از باطل‏] نازل كرديم تا مردم به عدالت بر خيزند (حدید/25).
برای درک وظیفه مسلمانان کافی است قرآن را به دست انصاف منصف غیر مسلمانی بدهیم و برداشت‌های او را از این کتاب مرقوم کنیم. حتما یادداشت‌های او روش‌های توسعه و افزایش رفاه اقتصادی را در بر نخواهد داشت؛ و همین‌گونه است احادیث و روایت.
در فرآیند توسعه که در آن خدا مرده است و انسان‌ها در به در به دنبال بهشتی زمینی می‌گردند هدف اقتصاد است و رفاه. آیا این نگاه هیچ نسبتی با نگاه دینی دارد؟ برخی فریاد می‌کنند که این دو با هم منافاتی ندارد ما هم توسعه می‌خواهیم و هم دین را. البته با فرض درست بودن چنین نگاهی شواهد بسیاری از جمله همین شعارها و گفتگوهای انتخاباتی نشان می‌دهد که اقتصاد در این نگاه به شدت جای دین را تنگ کرده است و مجالی برای آن باقی نگذاشته است.
نگاهی به آمریکا و اروپای غربی بیندازیم؛ جایی که خواسته یا ناخواسته کعبه آمال ما در اقتصاد است و الگوی والای کشوری توسعه یافته است. با مشاهده متون جامعه‌شناسان غربی به درستی در می‌یابید که انسانها در فرآیند توسعه هر روز نگران‌تر از دیروز هستند. انسانهای غربی که بسیار مرفه هستند به لحاظ روانی هر روز فشارهای روانی بیشتری را متحمل می‌شوند.
این مسئله را در درون کشور نیز می‌توانیم احساس کنیم. مردم تهران که به طور نسبی برخورداری بیشتری از سایر نقاط کشور دارند و وضعیت مالی و برخورداری‌های زندگی آنان بیشتر از دیگر شهرهاست به شدت در معرض آسیب‌های روانی بیشتری هستند و بیش از دیگران دلهره اقتصادی دارند. بسیاری از ما تهرانی‌ها یکی دو ساله اخیر به لحاظ روانی تحت فشار بوده‌ایم چون برنامه‌ریزی‌مان برای سفر به خارج از کشور به دلیل مشکلات ارزی به هم ریخته‌ است. این فشار معادل یا شاید بیشتر از فشاری است که یک انسان فقیر به دلیل نداشتن یک وعده غذا تحمل می‌کند. جامعه ما با پیروی از فرآیند توسعه در نهایت جامعه‌ای فروپاشیده مانند جوامع غربی خواهد شد که انسان‌ها در آن هر روز نگران‌تر می‌شوند.
لازم به یادآوری است که ما هم اکنون هم به شدت توسعه یافته‌ایم. برای درک این مدعا لازم است تا ایران 1365 را با ایران 1391 مقایسه کنید. زنان و مردانی که هر روز صبح شتابان در حال رفتن به سر کارهای خود هستند، توسعه گردشگاه‌ها و افزایش مسافرت‌ها، تبرج زنان و مردان و توسعه شهوت در جامعه، افزایش سطح سواد و بی‌شمار شدن فارغ التحصیلان دانشگاه و غیره همه دلیل این مدعا است. 
البته توسعه برای همه کشورها نمی‌تواند محقق شود. به عبارت دیگر غربی‌ها با مکیدن منابع سایر کشورها توانسته‌اند به این سطح از توسعه دست یابند. مانند آنچه در داخل کشورها اتفاق می‌افتد پایتخت‌ها توسعه خود را مدیون جذب منابع و انباشت آن را از سایر شهرها یک کشور هستند مانند همین تهران. تهران توسعه یافته مدیون مکیدن و انباشت منابع کشور است.
رفاه سرابی بیش نیست هر چه به دنبال آن می‌دویم و توسعه یافته‌تر می‌شویم احساس فقر و ناکامی در ما بیشتر می‌شود؛ مردم امروز مرفه‌تر هستند یا در زمان جنگ؟ زمانی که خورد و خوراک مردم هم جیره‌بندی و صفی بود؟ اما چرا آن روز کاندیداها پیوسته از اقتصاد و تورم و تحریم نمی‌گفتند. چون ما توسعه یافته‌ایم و مردم چنان نگران فردا هستند که گویی مرگ را در جلوی چشمان خود می‌بینند. و فردا از امروز بدتر خواهد بود. آیا مسیر طی شده‌ی کشورهای غربی نباید ما را بیدار کند؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
نسترن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۹
0
0
دستتون درد نکنه آقای حسینی.این همان حرفی بود که سالها در حنجره مان جا خوش کرده بود و بیرون نمی آمد.قلمتان سرشار از کلمه های ناب و دلنشین باد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین