گروه فرهنگ و هنر ـ سید علیرضا کیانپور: از چندی پیش نمايش"چکامه رستاخيز" به کارگرداني داود دانشور در تالار چهارسوي مجموعۀ تئاترشهر ميزبان علاقه مندان تئاتر است. اين اثر نمايشي که يکي از آثار اجرا نشده آرتور ميلر طي سال هاي اخير در ايران است، روايت گر زندگي فرد قدرتمندي است که تصميم دارد براي دست يافتن به پول و قدرت بيشتر يک مبارز را در دوران معاصر به شيوه قرون وسطي به صليب بکشد.
به گزارش بولتن نیوز، داوود دانشور
علاوه بر کارگردانی نمایش"چکامۀ رستاخیز" در یکی از نقش های محوری کار(فيليكس)
نیز به ایفای نقش پرداخته و طوفان مهرداديان(هنري)، پريسا مقتدي(اميلي)، شهريار
رشيدعليپور(اسكيپ)، هوشنگ قوانلو(كاپيتان)، رضا امامي(استانلي)، مژگان خالقي(جينين)
و حسين گودرزي، مهدي اسدي و مسعود كبيري(همگی در نقش سرباز) دیگر هنرمندان گروه
بازیگری این نمایش را تشکیل داده اند.
همچنین قدرتالله صالحي(دستيار کارگردان)، نينا نفيسيفرد(مدير صحنه) و شيوا
رشيديان (طراح صحنه و لباس) از دیگر عوامل اجرايی اين اثر نمايشي می باشند. گفتنی
است داوود دانشور این هنرمند عرصۀ تئاتر و مترجم خوب کشورمان، حدود چهار سال پیش
نمايش "پاي پياده" اثر "اسلاومير مروژک" را در تالار سايۀ
تئاتر شهر کارگرداني کرده بود و حالا پس از چهارسال بار دیگر برای اجرای اثری
نمایشی به مجموعۀ تئاتر شهر بازگشته است.
"چکامۀ رستاخیز" آخرین اثر "آرتور میلر"، نویسنده، نمایشنامهنویس و مقاله نویسآمریکایی(متولد۱۷اکتبر۱۹۱۵ و درگذشته در تاریخ ۱۱فوریه۲۰۰۵) است که نگارش آن یک ماه پیش از مرگش در سال 2005 به اتمام رسید. میلر با نوشتن تعداد زیادی نمایشنامه برای بیشتر از ۶۰ سال نقش برجسته ای در ادبیات و سینمای آمریکا داشت. معروف ترین اثر آرتورمیلر نمایشنامۀ "مرگ فروشنده"است که بارها درصحنه های مختلف اجرا شده و در کنار این نمایشنامه، شاید ازدواج کوتاه مدتش با"مرلین مونرو" از دلایل دیگر معروفیت و شهرت او در قرن بیستم باشد. با این همه زمینۀ آثار میلر بیشتر تحت تاثیر بحران اقتصادی دهۀ 1930 آمریکاست. آگاهی اجتماعی او نیز از همین زمان شکل گرفت و در آثارش راه یافت. قدرت و جسارت میلر در این است که هیچ گاه از درافتادن با مقولات حاد زمان پا پس نمی کشد و به پشتوانۀ استعدادی شگرف قادر است مفهومی بزرگ را درجمله ای کوچک خلاصه و بگنجاند.
میلر اعتقاد داشت
در زمانۀ ما دوگونۀ متمایز تئاتر وجود دارد؛ "تئاتر اکثریّت" و
"تئاتر دیگر". بنا به نظر میلر"تئاتر اکثریّت" شامل سرگرم
کننده ها، کمدی سبک، ملودرام های اطمینان بخش و فارس هاست یا به عبارتی هر آن چه
که ذهن مردم را از مشکلات اساسی ایشان دور می کند. اما در برابر این نوع
تئاتر،"تئاتر دیگر" بر آن است شور و هیجان ایجاد کند تا اطمینان خاطر یا
گریز از تگناها.
"چکامۀ رستاخیز" با همۀ شباهت هایش با دیگر آثار میلر،
قرابت تنگاتنگی به لحاظ آمیختگی با رمزها و اشارات انجیلی، هجوکوبندۀ سیاسی، گمانه
زنی فلسفی و طنزی کم وبیش هرزه ای دارد. ترکیب عناصر تئاتری کمیک، تراژیک و پوچی(Absurd) به خوبی در
این نمایشنامه قابل دریافت است. این مورد نشان دهندۀ گرایش عملی او به اشکال
گوناگون نمایشی، در اواخر حرفۀ نمایشنامه نویسی اوست و این دوره از آثار او، بیشتر
نمایشنامه هایی هستند، استرلیزه و طبیعت گرا و منتقدین و تماشاگران، این نمایشنامه
را به یک میزان اثری خنده دار، تکان دهند و گیج کننده درک می کنند.
وقایع داستانی "چکامۀ رستاخیز" در کشوری دوردست و بی نام
و نشان رخ می دهد. کشوری که چند دهه درگیر جنگ داخلی بوده است و آن چه این کشور
تخیلی را متمایز می سازد و آن را در قلمروی فانتزی قرار می دهد، استفاده مستمر و
عجیب-غریب فرمانروایان و حکام این کشور، از "تصلیب" به عنوان روشی برای
اعدام متخلفین و قانون شکنان است و موقعیت محوری داستان عبارت است از دستگیری و
اعدام با صلیب یک رهبر شورشی که پیروانش باور دارند، او پسر خداست و آن چنان که
آشکار است، ما در "چکامۀ رستاخیز" با نوعی تمثیل و گرته برداری از
مسیح(ع) و داستان او روبروییم.
در چنین زمینۀ اسطوره ای که یادآور و بازگوکنندۀ تهاجم اسپانیایی
ها تحت فرماندهی کورتز(قرن پانزدهم میلادی) به قارۀ جدید است، دو تن از خانواده ای
واحد(فیلیکس و هنری) با انگیزه های دوگانه و متفاوت از هم اما بسیار شبیه به
انگیزۀ مهاجمین اسپانیاییی -یعنی کشورگشایی و مذهب- در عرصۀ میلیتاریسم و
روشنفکری، رودرروی یکدیگر قرار می گیرند. فیلیکس تا سطح رئیس کشور رشد می کند.
هنری، دایی زادۀ او پس از آشنایی با ایدئولوژی مارکسیسم به شورشیان می پیوندد و در
ادامه در صدد مقابله با سیاست های فیلیکس بر می آید. جینین، دختر هنری نیز را پدرش
را پیش می گیرد و به روستاییان انقلابی پیوسته است اما پس از شکل گیری این گرایش
در جینین، هنری مبارزه را کنار می گذارد تا مطالعاتش را ادامه دهد و نهایتاً بدل
به دانش آموختۀ فلسفه در مونیخ آلمان می گردد. از آن سو فیلیکس، اعضای جوخۀ چریکی
جینین را تیرباران می کند، اما خود او را آزاد می گذارد تا بتواند از طریق او،
رهبر فراری شورشیان را دستگیر کند. جینین نیز در حین فرار، خود را از پنجره به زیر
افکنده اما به طرزی معجزه آسا جان سالم به در می برد.
در نهایت، نمایشنامه با بازگشت هنری به وطن آغاز می شود. او متوجه
می گردد، دخترش(جینین) دوست و پیرو رهبر رازآمیز شورشیانن است که هم اکنون اسیر و
زندانی فیلیکس است و بناست به صلیب کشیده شده و اعدام گردد. با این اتفاق چالش
هنری سنگین تر می شود و علاوه بر مشکلات پیشین فکری-فلسفی اش با فیلیکس، حالا حفظ
سلامتی دخترش، ممانعت از تصلیب مرد انقلابی و از سویی فرونشاندن عطش یک شرکت
تلوزیونی نیویورکی که طبق قراردادی کلان با فلیکس بناست از جریان تصلیب فیلمبرداری
و در سراسر دنیا پخش کنند، به دغدغه ها و درگیری های او افزوده می شود.
فارغ ازمسائل متنی"چکامۀ رستاخیز"و نکات داستانی آن که
اثری قابل قبول و به علّت تاخرش، هنوز در تئاتر ما کشف نشده است، این نمایش از
کارگردانی چندان هنرمندانه ای برخوردار نیست. داوود دانشور که علاوه بر کارگردانی
این اثر نمایشی در یکی از نقش های محوری "چکامۀ رستاخیز" به ایفای نقش
پرداخته، سلیقۀ
کهنه و البته منحصربه فردش در تئاتر را در هر دو زمینه (کارگردانی و بازیگری) به
وضوح به رخ تماشاگر این کار می کشد و شیوۀ غلوشدۀ بازیگری دانشور در"چکامۀ
رستاخیز" به نقش ها و ساخت های دیگر کار نیز تسری یافته و در نهایت نمایشی
متکلف و بدون کوچک ترین خلاقیت هنری و ظرافتی را جلوی دیدگان مخاطب آن قرار می
دهد. از سویی دکور بزرگ، سنگین و کم کاربرد، "چکامۀ رستاخیز" علاوه بر این که گامی درجهت
فضاسازی درست و اصولی نمایشنامه بر روی صحنه بر نمی دارد، به لحاظ زیبایی شناسی
نیز بسیار ضعیف کار شده است.
به هر تفسیر با از سرگیری دوبارۀ اجراهای نمایش"چکامۀ رستاخیز" در تالار چهارسو، در حالی که این نمایش از آغاز اجرایش تا پیش از ایام تعطیل و عزاداری نیمۀ خرداد، راس ساعت15/19 شروع می شد، هم اکنون و تا پایان این اجرای عمومی که قرار است تا تاریخ نهم تیرماه ادامه یابد، از ساعت30/19 میزبان علاقمندان به تئاتر خواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
جایی برای بی حجاب شدن و ترویج بی حجابی
اینها سربازان فرهنگ غربیهایند.