پس از موفقیت صد میلیون دلاری اکشن وسترن «جانگوی از بند رسته» کوئنتین تارانتینو، این دومین فیلم پرفروش دی کاپریو در سه سال اخیر است.
نداشتن موفقیت مالی «جی ادگار» در سال 2011، این پرسش را در بین مردم و اهالی سینما مطرح کرد که آیا وی همچنان یکی از چهره های مطرح جدول گیشه نمایش سینماها هست یا خیر.
نوع استقبال تماشاگران از دو فیلم اخیر او، پاسخ روشنی به این پرسش است. دی کاپریو کم و گزیده کار می کند و جزو بازیگران پرکار به حساب نمی آید.
نظرتان درباره این القابی که رسانه ها و مجلات به شما می دهند، چیست؟
شاید در ابتدای کار بازیگری این جور چیزها برایم مهم بود و دوستشان داشتم، اما حالا از چنین لقب های بی محتوا و دهان پرکن متنفرم. چه معنی می دهد که این یا آن مجله می آید و شما را به عنوان «چهره خندان ماه» یا چیزهایی مثل آن انتخاب می کند؟ در حال حاضر، فقط به فکر فیلم ها و پروژه های متفاوت و مستقل هستم و در جستجوی آن هستم که نقش های بهتر و چالش برانگیزتری را برای بازی پیدا کنم.
برعکس برخی بازیگران مطرح، زندگی معمولی دارید و ظاهرا خیلی به دنبال زرق و برق نیستید.
سعی می کنم حد و حدود طبیعی خودم را رعایت کنم و از سطح معمول خارج نشوم. خانه ای را که در آن زندگی می کنم 20 سال قبل خریدم و هنوز هم ساکن همین جا هستم. تفاوتش با آن زمان در این است که حالا تعداد آدم های بیشتری به دیدنم می آیند. بعضی وقت ها این سوال برایم مطرح می شود دیگران چه اهمیتی می دهند که در چه نوع خانه ای زندگی می کنی و چه داری و چه نداری. البته من برای خودم زندگی می کنم.
شعارتان در زندگی چیست؟
اگر می توانی کاری را بدرستی انجام دهی و در آن بهترین باشی، حتما خوشحال خواهی شد. در این حالت، تو از خیلی از آدم های دیگر جلوتر هستی. این دیدگاه را هم در مورد زندگی شخصی ام دارم و هم در مورد حرفه بازیگری ام. این روزها یاد گرفته ام چگونه وقتم را بین کار بازیگری و زندگی خانوادگی تقسیم کنم و هر دوی آنها را درست و به بهترین شکل ممکن انجام دهم. خانواده و دوستانم مرا به عنوان «لئو» می شناسند و نه لئوناردو دی کاپریوی بازیگر و این خیلی مهم است. در زندگی شخصی ام به چنین چیزی نیاز خیلی زیادی دارم.
انتظار چه چیزی را پیش روی خود دارید؟
دوران کودکی و نوجوانی ام معمولی بود و پول خیلی زیادی نداشتیم، اما خوشحال بودم و از زندگی احساس رضایت می کردم. به دنبال آن نیستم که پول و شهرت بیشتری به دست بیاورم و در این راه آنقدر افراط کنم که تبدیل به یکی از آن کله گنده های هالیوودی شوم. احساس می کنم نتیجه چنین کاری باعث از بین رفتن آرامش می شود و خوشحالی ام را از من می گیرد. کار بازیگری را تا آنجا که امکان داشته باشد ادامه خواهم داد. در همان حال، می توانم روی زمین باشم و از این که پایم را روی زمین گذاشته و می توانم قدم بزنم، احساس خوبی داشته باشم.
آیا کارهای خودتان را نقد هم می کنید؟
صددرصد. البته این کار در حضور عموم صورت نمی گیرد و آن را در خلوت انجام می دهم. باورم این است که هر بازیگری باید منتقد خودش بوده و نسبت به بازی هایی که ارائه می دهد، حساس باشد و آنها را با نگاهی انتقادی مورد ارزیابی قرار دهد. نقدهای منتقدان را می خوانم و برایم مهم است که ببینم چه نوشته اند و بازی ام را از کدام زاویه و منظر نگاه کرده و مورد بررسی قرار داده اند. از من به عنوان یکی از بازیگران موفق سینما اسم می برند و همیشه تلاش داشته ام با هر فیلمی که بازی می کنم، کار بهتری ارائه دهم. حالا که به کارنامه هنری ام نگاه می کنم، خودم هم شوکه می شوم. باورم نمی شود با چنین فیلم هایی همکاری داشته ام و فرصت همکاری با چنین فیلمسازان بزرگی برایم فراهم شده است.
بازی در نقش چه نوع آدم ها و شخصیت هایی را بیشتر دوست دارید؟
به تصویرکشیدن آدم هایی که درگیری های ذهنی و روحی ـ روانی زیادی دارند، برایم جذاب تر است. دوست دارم نقش آدم های بیمار و مشکل دار را بازی کنم. بازی در این جور نقش ها امکان و شانس آن را فراهم می کند تا بازی بهتر و واقعی تری ارائه دهم. این جور چالش ها را دوست دارم.
آیا شخصیت هایی را که جلوی دوربین سینما بازی می کنید، دوست دارید؟
حتی برای یک لحظه هم فکر نکنید این شخصیت ها و آدم ها را دوست دارم. به عنوان یک بازیگر، وقتی بازی در نقشی را قبول می کنم، باید او را درک کرده و به شکل درستی جلوی دوربین بازی کنم. به همین دلیل است که به کار ما می گویند بازیگری. قبل از شروع فیلمبرداری، سعی می کنم شناخت درستی از شخصیت مورد نظر پیدا کنم و با پی بردن به درونیات او، دلایلش را برای کارهایی که انجام می دهم، بفهمم و درک کنم. من درک خودم را از آن آدم جلوی دوربین به اجرا می گذارم. اگر نقش هایم را خوب بازی می کنم، به معنی آن نیست که آن آدم ها را دوست دارم یا به آنها احساس نزدیکی می کنم.
هیچ وقت به این مساله فکر کرده اید که حرفه بازیگری را رها کنید؟
چند بار به این نکته فکر کرده ام و به خودم گفتم دیگر این کار را نکنم، اما واقعیت این است که حرفه بازیگری کل زندگی ام را عوض کرده و باعث تغییرات زیادی در من و زندگی ام شده است.
در کنار بازیگران جوان، با هنرمندان قدیمی مثل جک نیکلسون هم کار کرده اید. همکاری با این بازیگران نامدار چگونه بوده است؟
این همکاری ها، مثل یک کلاس درس است و آدم چیزهای خیلی زیادی از طرف مقابل یاد می گیرد. حتی وقتی با بازیگران قدیمی بازی مشترک ندارم، به تماشای نوع روابط و کار آنها با کارگردان می پردازم. می خواهم ببینم آنها در رابطه با چه چیزهایی با کارگردان فیلم صحبت می کنند و دنبال چه هستند. یادم می آید زمان فیلمبرداری «رفتگان»، یک بار نیکلسون به مارتین اسکورسیزی گفت برای صحنه ای که می خواست فیلمبرداری کند، آمادگی لازم را ندارد. او می گفت نمی تواند حس مورد نظر را بگیرد. اسکورسیزی برای او یک موقعیت متفاوت را مثال زد و نیکلسون به کمک آن توانست صحنه مورد نظر را بازی کند. از همکاری با نیکلسون یاد گرفتم از بحث بدون واسطه و صادقانه با فیلمساز نباید ترسید.
بدترین و خطرناک ترین نکته در ارتباط با بازیگری چیست؟
این نکته که تنها بمانی. شما فیلم های سینمایی را در نقاط مختلف جهان فیلمبرداری می کنید. با آن که آدم های زیادی دور و برتان هستند، ولی بازهم احساس تنهایی می کنید. شما از خانواده و دوستان تان دور هستید و همکاران تان سر صحنه فیلمبرداری نمی توانند جای آنها را بگیرند. پس از پایان فیلمبرداری در یک نقطه دورافتاده، وقتی در هتل به خودتان در آینه نگاه می کنید، تازه متوجه می شوید چقدر تنها و از یک زندگی نرمال و طبیعی دور هستید.
باز لورمن، کارگردان گتسبی بزرگ از آن به عنوان یک هملت آمریکایی یاد می کند، نظر شما چیست؟
درست می گوید. این قصه شباهت های خیلی زیادی به نمایش هملت ویلیام شکسپیر دارد. می توانم بگویم گتسبی بزرگ یک هملت امروزی است. به نظرم او تعریف خوبی از این قصه و موضوع کرده است.
بازی در نقش منفی جانگوی از بند رسته چطور بود؟
همیشه دلم می خواست در یک نقش منفی خوب و قابل باور بازی کنم. تارانتینو با این فیلم، فرصت آن را برایم فراهم کرد. از بازی در نقش چنین آدم خبیثی وحشت نداشتم، زیرا تماشاگران سینما می دانند این یک فیلم است و ارتباطی به واقعیت ها ندارد. دوست دارم در نقش های متفاوت ظاهر شوم و توان بازیگری ام را به چالش بکشم. این نقش ها، روحیه تازه ای به آدم می دهد و او را نسبت به کار دلگرم تر می کند.
در «گرگ وال استریت» دوباره با مارتین اسکورسیزی کار کرده اید.
مارتی (لقبی که نزدیکان اسکورسیزی به او داده اند) دوست و فیلمساز خیلی خوبی است. همیشه همکاری با او برایم باعث افتخار بوده است. هر زمان که مرا برای بازی در فیلمی فرا بخواند، بسرعت خودم را به او می رسانم. او دید بسیار غنی و بازی نسبت به سینما، جامعه و بازی گرفتن از بازیگران دارد. قصه گرگ وال استریت درباره یکی از دلالان اقتصادی منطقه وال استریت است که درگیر فساد درونی آن می شود. مارتی در این فیلم، نگاهی انتقادی و سینمایی به مکانی انداخته که نبض اقتصادی آمریکا را در دست خود دارد.
ظاهرا قرار است در مجموعه تلویزیونی «دارودسته های نیویورکی» هم با اسکورسیزی همکاری کنید.
هنوز هیچ چیز قطعی نشده است. او هم اکنون مشغول نگارش فیلمنامه آن است. باید ببینیم برای من هم نقشی دارد یا خیر. از بازی در فیلم سینمایی دارودسته های نیویورکی خیلی خوشحالم و بیشتر خوشحال می شوم اگر در مجموعه تلویزیونی آن هم با مارتی همکاری کنم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com