به گزارش خبرنگار بولتن نیوز از مشهد، وی افزود: در این زمینه آنها دو هدف را دنبال می کردند. هدف اول آنکه انتخابات منجر به گفتمان تغییر شود و هدف دوم این بود که اگر این گفتمان پیروز نشد، این گفتمان باعث بی ثباتی در کشور شود. چون در صورت پیروزی گفتمان تغییر و با توجه به شرایط منطقه، آمریکایی ها می توانستد نهایت استفاده را از وجود این گفتمان بکنند و اگر هم این گفتمان پیروز نشد با بی ثباتی که این گفتمان ایجاد می کند، ایران ضعییفی را به پای میز مذاکره بکشانند.
سراج گفت: آنها به دنبال ایجاد یک گفتمان تغییر بودند که ویژگی های خاصی داشته باشد. اول آنکه گفتمان تغییر باید دارای نماد حداکثری باشد. دوم اینکه تایید صلاحیت شود و در فیلترینگ گیر نکند و سوم هم اینکه نماد این گفتمان باید این گفتمان را به عنوان یک مطالبه از دورن به بیرون حکومت انتقال دهد. آنها در نهایت هم به گزینه تغییر رسیدند.
این کارشناس مسائل سیاسی با ذکر این نکته که سه مدل دو قطبی در کشور ایجاد شد و آنها سعی داشتند که گفتمان تغییر را بالای دست این دو قطبی ها قرار بدهند افزود: از سال 84 به بعد دو قطبی عدالت و اشرافیت شکل گرفت که یک طرف این دو قطبی احمدی نژاد و یک طرف آن هاشمی بود.از سال 84 این دو قطب ایجاد شد و در سال 88 هم این دو قطبی وجود داشت. آنها به دنبال آن بودند که گفتمان تغییر از این گفتمان دو قطبی جلو بزند و با نشان دادن وضع موجود و ارائه نماد تغییر دست بالاتر را داشته باشد.
مسئول اسبق سازمان بسیج دانشجویی کشور در ادامه خاطر نشان کرد : اما دو قطبی دیگر دو قطبی مذاکره و عدم مذاکره بود. آنها به این نتیجه رسیده بودند که عده ای مخالف مذاکره هستند، لذا این دو قطبی را شکل دادند. این دو قطبی می تواند دو قطبی مقاومت و سازش هم نام بگیرد.آنها به دنبال این بودند که با گفتمان تغییر شرایط دگرگون شود و به دنبال تصویر سازی بوده اند. تصویرسازی برای جامعه به این شکل که عدم مذاکره با شکل گیری جنگ تطبیق داده شود و مذاکره را با جلوگیری از جنگ تصویر سازی کنند.
وی در خصوص دو قطبی سوم اظهار داشت : دو قطبی سوم دو قطبی گفتمان پیشرفت و عدالت و توسعه بود. فضای توسعه تنها در کشور یک راه خروج دارد و آن هم گفتمان پیشرفت و عدالت است. آنها به دنبال این بودند که گفتمان تغییر از این گفتمان هم دست بالاتری داشته باشد و بتواند بر آن غلبه کند.
رئیس دانشکده پیامبر اعظم ادامه داد: اینگونه است که نتایج و تبعات حضور آقای هاشمی برای ما مهم بود. زیرا ایشان هم به دنبال تغییر بود. محتوای صحبت های ایشان در مدت گذشته حاکی از آن بود که من برای تغییر می آیم و من باید بیایم که کشور را نجات بدهم. اما حوزه های تغییر آقای هاشمی چه بود؟ توقف برنامه هسته ای و تعلیق و بازگشت پرونده از شورای امنیت به آژانس یکی از این پرونده ها بود. آیا این اتفاق می افتاد؟ تا حالا شده است که امریکایی ها صادق القول باشند و از در فتوت و جوانمردی وارد شوند؟ حوزه دیگر در تغییرات مد نظر آقای هاشمی مذاکره با آمریکا بود. ایشان از اول انقلاب و همان زمانی که رئیس دولت بودند دنبال مذاکره با آمریکا بودند. حوزه سوم تغییر ایشان مسئله فلسطین بود. ایشان گفتند ما با اسرائیل سر جنگ نداریم. پرونده های دیگر تغییرات ایشان پرونده سوریه بود. حال فرض کنید این پرونده ها یکی یکی باز می شد و یک طرف ایشان بود و طرف دیگر رهبری و در کشور یک دوگانگی در حاکمیت ایجاد می شد. این دوگانگی در حاکمیت باعث به خطر افتادن منافع ملی ما می شد.
این کارشناس مسائل راهبردی اینگونه ادامه داد : بر خلاف آن تصویر سازی ها، نظام بازی دو سر برد غرب را به بازی دوسر برد خود تبدیل کرد. در این بازی یکی از افرادی که توسط شورای نگهبان تایید شده است انتخاب می شود و به بدنه مدیریتی کشور خونی تازه تزریق خواهد شد. البته غرب شاید نگذارد که این اتفاق بیفتد و آنها احتمالا از دو یا سه حوزه وارد می شوند. اول اینکه غرب به دنبال بازسازی گفتمان تغییر و انتقال آن به گزینه حداقلی است.شواهد هم نشان می دهد که این گفتمان تغییر را می خواهند به یک گزینه حداقلی منتقل می کنند که شاید نماد حداقلی را به دور دوم انتخابات برسانند. دوم آنکه ممکن است از آتش زیر خاکستر رد صلاحیت ها یک شعله ای را به فضای سیاسی کشور منتقل کنند. در مرحله سوم ممکن است از عملیات مخفی و پاکستانیزه کردن استفاده کنند و انتخابات را مانند انتخابات 2007 پاکستان مدیریت کنند.
وی همچنین تصریح کرد: آرایش ها و بررسی ها نشان می دهد که انتخابات به مرحله دوم می رود و هیچ یک از کاندیداها هنوز دارای اکثریت نیستند. البته هنوز جامعه کاملا انتخاباتی نشده است و مردم معمولا در هفته آخر تصمیم می گیرند. شاید هم جامعه به سمت دو قطبی برود و در این صورت انتخابات در حالت دو قطبی یک مرحله ای می شود که البته وقوع چنین حالتی بعید است.
وی در خصوص نحوه گزینش کاندیدا اصلح گفت : آیا باید با حزب و جریان به اصلح برسیم؟ نه باید با یک مدل به اصلح برسیم. البته مدل بومی شده خودمان و نه یک مدل وارداتی. ما به انتخابات یک نگاه حق و تکلیفی داریم و شرکت در انتخابات را یک تکلیف و دادن رای را حق می دانیم. باید برای استفاده از حق و تکلیف از ابزار شرعی استفاده کنیم. ما باید به یک حجت شرعی برسیم. در انتخاب اصلح ما باید نسبت به اصلح بودن یک فرد علم و یقیین داشته باشیم و همچنین به خبره عادل هم در چهار چوب مکانیزم دینی مراجعه کنیم.
وی در خصوص رد صلاحیت آقای هاشمی گفت: بنده اعتقاد ندارم که آقای هاشمی مهره غرب باشد. ایشان را هول دادند وسط و اگر ایشان می آمد و تایید می شد در یک پازل طراحی شده می افتاد و این پازل ایشان را در یک گرداب پایین می کشید .اولین نتیجه این عدم احرازیت ناظر بر حفظ و صیانت از ایشان بود.
وی در پایان در پاسخ به سوالی که در شرایط کنونی که احرازیت صلاحیت آقای هاشمی به عنوان گزینه حداکثری صورت نگرفته است، گزینه حداقلی چه کسی است، گفت: گزینه حداقلی تغییر که در حال شکل دادن به آن هستند کلید دارد. هنوز ایشان به صورت رسمی با هاشمی هماهنگ نشده است اما اگر ایشان رشد بکند ممکن است گزینه تغییر بشود.آنها منتظر هستند تا ببینند که این گزینه چه قدر رشد می کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com