در رشته مورد علاقه ام که به نوعی با تحقیق و پژوهش عجین است مشغول به تحصیل شدم ، در پایان ۴سال بر اساس واحدهایی که باید می گذراندم باید در یک آزمایشگاه ۲ماه دوره کارآموزی را می گذراندم .
با معرفی یکی از آشنایان به یک مجموعه بزرگ غذایی- بهداشتی به عنوان کارآموز معرفی شدم ،در موعد مقرر در دفتر مدیر کارخانه آماده شدم و پس از یک مصاحبه کوتاه وارد فضای کارخانه شدم از آنجا که کارخانه خیلی بزرگ بود و البته در حال تعمیر با کلی پرس و جو به آزمایشگاه شیمی رسیدم ،اما مدیر آزمایشگاه از بابت هماهنگی لازم جهت گذراندن دوره کارآموزی اظهار بی اطلاعی کرد؛مدیر هم پس از بازگشت پاسخگو نبود ، بعد از چند روز از طریق فردی که معرفم بود علت را جویا شدم ،گویا دلیل پیچاندنم”چادرم”بود؟!
بالاخره در یک کارخانه نیمه خصوصی داروسازی به عنوان کارآموز مشغول شدم.آزمایشگاه شیمی آن دارای ۱۲پرسنل بود که تنها ۱نفر آقا و ۱نفرخانم این مجموعه دارای تحصیلات شیمی بودند، با علاقه فراوان در این مجموعه مشغول به کار شدم به خصوص اینکه کارمند خانم آزمایشگاه هم با حضور من از تنهایی درآمده بود .
البته بر اساس کارم دو نفر پرسنل شیمیدان مجموعه بر کارم نظارت داشتند و کارهای روزمره ام را برنامه ریزی می کردند و در عین حال نیز گوشزد کرده بودند که هر زمان که این دونفر مرخصی بودند من هم مرخصی بگیرم و در آزمایشگاه حاضر نشوم. خوشبختانه مدیرا ن آزمایشگاه از کارم راضی بودند و وعده دادند که با توجه به نیاز کارخانه به کارشناس شیمی به استخدام داروسازی درخواهم آمد با نمره ۷۵/۱۹ به این دوره پایان دادم ،اما بعد ار ارائه مدرک کارشناسی با استخدام ام مخالفت شد علت را جویا شدم کارمند خانم آزمایشگاه دلیل را اینگونه بیان کرد : ار آنجا که شما در آزمایشگاه مشغول کار خودت بودی و با بقیه گل نگفتی و گل نشنیدی با عنوان” امل بودن” از نظر ۱۰ نفر کارمند آزمایشگاه برای کار در آزمایشگاه ردصلاحیت شدید؟!
خلاصه بعد از یکسال با تکمیل فرم استخدام نیرو در داروسازی مذکور مجددا برای مصاحبه حاضر شدم و جواب مسوول نیروی انسانی داروسازی این بود: "خانم ما عروسک استخدام می کنیم.”؟!
و این حکایت همچنان باقی است در مراکز مختلف تحقیقاتی بصورت موقت به کار پژوهش مشغول شدم .اما در تلاشی که برای استخدام در یک شرکت دولتی و دو نهاد خصوصی با وجود داشتن رزومه تحقیقاتی قابل قبول داشتم در جریان مصاحبه موفقیتی کسب نکردم و در جواب اینکه "اگر بدون چادر در محل کار حاضر می شوید” آنجا را ترک می کردم ….
جالب اینکه رعایت حجاب اسلامی جزو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بشمار می رود و پوشش چادر بعنوان فرهنگ ایرانی – اسلامی و عرف جامعه محسوب می گردد اما با تمام این اوصاف قانون نانوشته ای در شرایط استخدامی جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است با این عنوان که خانم چادری استخدام نمی کنیم .
متاسفانه عده ای از دوستان چادری ام ترجیح دادند که با کنار گذاشتن چادرهایشان، نمره قبولی در مصاحبه استخدامی را اخذ کنند . چرا؟؟
پ.ن:این مطلب توسط خانم اکبری که یکی از مخاطبان سایت می باشد ارسال شده است.شما نیز می توانید در صورت لزوم دغدغه های خودتون را از طریق سایت برای من بفرستید. در آخر لازم به ذکر است انتشار این مطلب بدین معنا نیست که موافق اشتغال زنان هستم بلکه این مطلب انتقادی است به وضعیت اسفناک پوشش زنان در محیط کسب و کار ایران است .
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بینید در شرایط کسب و کاری که تا حالا در ایران فراهم شده چه کسانی موفق ترند؛ مثلا یکی از عواملی که بدون آن راه انداختن یک کسب و کار غیر ممکن یا بسیار سخت شده است وام بانکیست. یعنی حتی اگر هم نخواهی به دلیل ملاحظات شرعی و ربا از بانک وام بگیرید رقبای شما با وام و اکثرا بی خیال ربا کارشان را توسعه می دهند شما هم اگر بخواهید آهسته آهسته رشد کنید به سبب برتری که وامها برای دیگران ایجاد کرده عملا از غافله (! ؛-))) عقب میمانید. ضمن این که موقعی وام ” خوب” می توان گرفت که در رابطه ایجاد کردن مهارت خاصی داشته باشید یا از کسانی که رابطه خاص بلدند استفاده کنید و خیلی چیزهای دیگر که نه تنها مسلمانی لازمه اش نیست بلکه زیر پا گذاشتن آن بعضا لازم است. کم کم این سیستم بانکی افراد مذهبی و متشرع را کنار می زند (فیلتر می کند) و صاحبان کار و سرمایه کسانی می شوند که یا بی خبال مذهبند یا دشمنی و عقده نسبت به آن دارند. آن گاه اگر یک خانم چادری که اهل حال نیست در چنین فضایی که صاحبانش آن طور فیلتر شده اند، از او استقبال شود جای تعجب دارد.
این یکی از تبعات مدل توسعه تکنوکرات و عملا سکولار است. امروزه در راهپیماییمان شعار مرگ بر امریکا را می دهیم ولی سیاست بانک مرکزی عملا پشتوانه پول ما را دلار قرار داده است. مرگ بر اسرائیل می گوییم و مدیران بنگاههای اقتصادیمان در راهپیمایی روز قدس عکسشان را در سایتهای شرکت بیمه شان با افتخار نشر می دهند اما سهام شرکتهایی را در اختیار دارنر که از خرید مارکهای حامی اسرائیل ابایی ندارند.