کد خبر: ۱۴۵۹۰۳
تاریخ انتشار:

اجازه بدهید گریه کنیم!

فیلم که به پایان رسید، سکوت کلاس درس را فرا گرفت. هزاران حرف نگفته در نگاه های پرسشگر استاد موج می زد، دانشجویان در افکار خود غوطه ور شدند آیا این فاجعه را راهکاری هست؟
 به گزارش بولتن نیوز، خراسان در ادامه نوشت: فیلم را بر پرده ذهنم مرور می کنم. دانش آموزان نوجوان مدرسه ای در یکی از روستاهای دورافتاده، با ورود معلم جوان پشت میزهای درس قرار می گیرند و کتاب «فارسی» زینت دستهایشان می شود. آستین های تاشده، کفش های بزرگ و چهره های سوخته نشانی از وضعیت نامطلوب اقتصادی خانواده های آنان دارد.

معلم دفتر کلاس را می گشاید و با دانش آموزان اتمام حجت می کند «این بار اگر شعر فردوسی را حفظ نکرده باشید باید مدیر مدرسه تکلیف شما را روشن کند!» او نام تک تک دانش آموزان را بر زبان جاری می کند اما هیچ کدام نتوانستند حتی یک بیت از شعر این شاعر بزرگ را قرائت کنند. معلم همه را پای تخته سیاه به صف می کند و خود در انتهای کلاس با چهره ای مغموم روی نیمکت می نشیند. برخی با چشمان اشکبار از معلم خود می خواهند این بار هم گذشت کند. «قول می دهیم این شعر را حفظ کنیم.» معلم که چاره ای جز بخشش نمی یابد می گوید: «به یک شرط شما را می بخشم؛ هر کدام از شما هر نوع شعری را که یاد گرفته اید بخواند. یکی می گوید: آقا اجازه! می شود با آهنگ هم بخوانیم؟ معلم جوان پاسخ می دهد «هر شعری را به هر گونه ای که آموخته اید بخوانید!» یکی از دانش آموزان مدادش را به عنوان میکروفن مقابل دهانش نگه می دارد، انگار خوانندگان لس آنجلسی در کلاس درس آنان نشسته اند، تا چگونه خواندن اشعار طولانی و رقص و آوازشان را از این ها بیاموزند!! دقایقی بعد همراه با این اشعار و آهنگ ها حرکات موزون هم شروع می شود طوری که رقاصان پاپ و عرب هم انگشت به دهان می مانند!! اشک های معلم جوان روی گونه هایش خشک شده است که صدای زنگ، لبخند رضایت را روی لبان دانش آموزان نوجوان نقاشی می کند. آنان کتاب فارسی را داخل کیفشان می گذارند و از کلاس خارج می شوند اما معلم به گوشه کلاس خیره شده است او با قلبی آکنده از غم بر تخته سیاه کلاس می نویسد «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی.» ناخودآگاه به یاد جمله ای از گوته شاعر آلمانی می افتم که استاد ادبیاتمان نقل می کرد: برای من و ملت آلمان همین افتخار بس که بگویند گوته شاگرد کلاس اول مکتب حافظ شناسی است.

هنوز در افکار خود به دنبال پاسخی برای سوال های نگفته می گشتم که صدای «استاد» رشته افکارم را برید «شما که دانشجویان ارشد ارتباطات هستید کارکردهای رسانه را با دقت بررسی کنید!» می خواستم بگویم «به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد!»استاد اجازه می فرمایید گریه کنم! اما صدای زنگ پایان کلاس حتی فرصت «گریه» را هم از من گرفت راستی شما چه می گویید؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین