بولتن نیوز ، زمانی بود که رهبران اروپایی نگران و سراسیمه به واشنگتن میرفتند تا درباره خطرات جنگ به همتایان آمریکاییشان هشدار بدهند. اما اکنون دیگر اینطور نیست. چندی پیش باراک اوباما در کاخ سفید میزبان دیوید کامرون نخستوزیر انگلیس بود. کامرون به همراه فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه ماههاست که برای مسلح کردن مخالفان سوریه تلاش میکنند. چند ماه پیش هم فرانسه تلاش زیادی کرد تا به سختی دولت اوباما را برای حمایت لجستیک از مداخله نظامی در مالی علیه شبهنظامیان متقاعد کند.
کمی دورتر یعنی در سال 2011 تیم اوباما ابتدا در مقابل فشارهای دولتهای انگلیس و فرانسه برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع در لیبی مقاومت کرد. اگرچه سرانجام این مداخله نظامی انجام شد و معمر قذافی سرنگون شد. اما از چه زمانی این دو یعنی کبوترها و بازها جایشان با هم عوض شد؟
واقعیت این است که اروپاییها تغییرموضع ندادهاند. این آمریکاییها هستند که تغییر کردهاند. برخلاف کلیشههایی که مطرح میشود، انگلیسیها و فرانسویها دهه گذشته را چندان در آرامش نگذراندهاند. در سال 2000، انگلیس نیروهایش را به سیرالئون فرستاد تا جلوی تصرف پایتخت توسط شورشیها را بگیرد.
در سال 2002 فرانسه برای آرام کردن شورش در ساحل عاج به این کشور نیرو اعزام کرد. انگلیس و فرانسه با هم در جنگ افغانستان 500 نظامی از دست دادهاند. اولین دلیل برای تندروی انگلیسیها و فرانسویها دلیل تاریخی است. سیرالئون زمانی مستعمره بریتانیا بود. ساحل عاج و مالی و سوریه هم مستعمرههای سابق فرانسه بودند. لیبی مستعمره سابق ایتالیا بود.
اما زمانی کل شمال آفریقا حیات خلوت فرانسه بود. این کشورها هنوز به این مستعمرههای سابق چشم دارند. دلیل دوم ریشه در تاریخ معاصرتر دارد و به نسلکشی دهه 1990 در بالکان برمیگردد. اتفاقات بوسنی هنوز در حافظه تاریخی بسیاری از اروپاییها زنده است و به آن اشاره میکنند. رهبران اروپایی برای پیشبرد اهداف خود گاه به ماجرای بوسنی اشاره میکنند.
مثلا نیکولا سارکوزی برای بسیج غرب علیه حکومت قذافی بارها به موضوع بوسنی اشاره کرد و گفت، در آن زمان هم از ما میپرسیدند که اروپا کجاست؟خوب پس فرانسه و انگلیس تغییری نکردهاند. اما در آمریکا چه چیز تغییر کرده که این همه نسبت به مداخله نظامی در دیگر کشورها محتاط شدهاست؟ پاسخ را باید در عراق و افغانستان سالهای اخیر جستجو کرد.
آنچه در این دو کشور در سالهای اخیر روی داده نوعی سرخوردگی از مداخله نظامی ایجاد کردهاست. در نتیجه این سالها، سیاست خارجی در مکالمات و از نظر توجهات عمومی کمرنگ شدهاست. ارتش آمریکا تلاش میکند هزینههایش را کاهش دهد و همزمان توجهش را به سمت آسیا معطوف کند.
از سوی دیگر، درحالیکه مقامات دولت آمریکا مانند سامانتا پاور از تبعات جنگ بالکان سخن میگویند و در این باره هشدار میدهد، خود اوباما که برعکس همتایان انگلیسی و فرانسویاش در دهه 1990در دولت حضور نداشته، بیتوجه به این هشدارها و اشارات تاریخی هیچ نرمشی برای مداخله نظامی نشان نمیدهد.
این تغییر موضع آمریکا و اروپا نسبت به جنگ و سخت شدن موضع یکی و نرم شدن موضع دیگری، البته در جاهایی با بزرگنمایی همراه است. مثلا آلمان که قدرتمندترین کشور اروپاست به اندازه فرانسه و انگلیس مشتاق مداخله نظامی در کشورهای دیگر نیست.
رهبران لندن و پاریس هم میدانند تا وقتی آمریکا را به حمایت از خود وادار نکنند، خودشان نمیتوانند به تنهایی کاری انجام دهند. به هر حال این نکته را نباید از نظر دور داشت که موضع کشورها در سیاست خارجی ثابت نمیماند و قابل تغییر است.
منبع: سیاست ما
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com