به گزارش بولتن نیوز، برای این ملیپوش دو متر و 18 سانتیمتری فینیکس که سه روز پیش تولد 28 سالگیاش را جشن گرفت، مهمترین آرزوی ورزشی پس از حضور در NBA، اعتماد مربیان معتبرترین لیگ بسکتبال دنیا به وی است. این آسمانخراش بسکتبال ایران که هنوز هم درگیر کابوسهای شبانه شکست تیمملی در مسابقات آسیایی است، میگوید سرباز ایران است و برای جنگیدن ساخته شده و برایش فرقی نمیکند روبرویش غول باشد یا هر چیز دیگری!
حامد حدادی که به تازگی به ایران آمده است، با حضور در ایسنا، از تجربیات پنج سالهی حضور خود در NBA گفت. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
- ابتدا از حضورتان در ایران و برنامههایتان تا آغاز فصل جدید NBA بگویید.
حدود 11، 12 روز است که به ایران آمدهام، فقط دو روز تهران بودم و باقی آن را در اهواز گذراندهام تا به خانوادهام سر بزنم و به کارهای شخصیام برسم. علاوه بر آن دوست داشتم در جمع خوزستانیها باشم. امروز هم به تهران بر میگردم تا برای حضور در تیمملی جهت شرکت در مسابقات آسیایی، آماده شوم.
- گویا قصد داشتید بدون این که کسی متوجه ورودتان شود، به ایران بیایید، این موضوع دلیل خاصی داشت؟
کلا آمدنم به ایران ناگهانی بود؛ مشکلی برای آمدنم به ایران رخ داد و مجبور شدم 10، 15 روز در آمریکا بمانم تا این مشکل حل شود و بلافاصله پس از رفع این مشکل، وارد ایران شدم. فرصت نشد به کسی اطلاع دهم و حتی خانوادهام نیز بیخبر بودند. فقط به یکی از دوستانم اطلاع دادم که با دو ماشین به فرودگاه بیاید! چون چمدانهای بزرگ و زیادی داشتم. بی خبر آمدنم دلیل خاصی نداشت ولی در کل همیشه تلاش میکنم چیزی به کسی نگویم چون دوست ندارم خبرنگاران به فرودگاه بیایند. شاید هم این گونه رفتار کردنم باعث شود مردم استقبالی از من نداشته باشند ولی کلا دوست ندارم در این خصوص چیزی به کسی بگویم.
- برنامه هر ساله شما این است که در این مدت به ایران بیاید؟
برنامه هر سال من این است که در این مدت در خدمت تیمملی باشم و خانوادهام را ببینم. البته سال گذشته در آمریکا ماندم و میخواستم بمانم و تمرین کنم. علاوه بر این قرار بود دستم را جراحی کنم و به همین دلیل ماندم تا کارهایم را انجام دهم. این دو سال بسیار سخت گذشت چون خانوادهام را ندیده بودم که البته برای یک ورزشکار حرفهای این مسایل پیش میآید ولی در کل برنامه هر سال من این است که به ایران بیایم و دو، سه ماه در خدمت تیم ملی باشم.
- از سال های حضورتان در ممفیس بگویید. قطعا حضور در چنین سطی از بسکتبال دنیا می تواند آرزوی هر بسکتبالیستی باشد که شما به آن دست یافتید.
سال 2007 بود که ممفیس به من پیشنهاد داد. سالهای سخت و البته خوبی بود. وقتی در اهواز پابرهنه و روی آسفالت بسکتبال بازی میکردم، آرزویم این بود که یک روز در NBA بازی کنم؛ به طوری که جمعهها شش صبح بازیهای NBA را از تلویزیون تماشا میکردم. روزی که وارد NBA شدم اصلا باورم نمی شد که حقیقت داشته باشد و نمی دانستم بیدارم یا خوابم. البته حضور در ممفیس سختی هایی نیز داشت؛ جا به جا شدن از یک شهر به شهر دیگر مشکلات خودش را دارد چه برسد جا به جایی کشور به کشور و شروع زندگی جدید که خوشبختانه با کمک دوستان و خانواده ام در ایران، یک مقدار راه افتادم. در سن 23 سالگی - زمانی که به آمریکا رفتم - کنار بازیکنان بزرگ بازی کردن، تجربه خوبی برای من بود. آرزو داشتم که مسابقات NBA را از نزدیک ببینم و حالا خودم در آن بازی می کردم. بازیکن مورد علاقهام "شکیل اونیل" بود که رو به رویش بازی کردم. خیلی چیزها بود که باورم نمیشد ولی به آن رسیدم و در کل تجربه خیلی خوبی برایم بود. امیدوارم بتوانم بیشتر در این لیگ بمانم.
- در ممفیس و در مقاطعی زمان زیادی برای بازی کردن به تو نمی رسید، در این خصوص بیشتر توضیح می دهی؟
در یک برهه زمانی در ممفیس مشکل داشتم. بازی به من نمیرسید و یا به دلیل مشکلات ویزا نمیتوانستم به موقع به تمرینات برسم. مشکلات کوچکِ بسیاری بود که در مجموع بزرگ میشدند و باعث میشدند، حامد ناآماده وارد NBA شود و باید دو، سه ماه تمرین میکرد تا به تیم برسد و بعد پنج دقیقه، پنج دقیقه به او وقت میدادند تا بتواند خودش را نشان بدهد که شاید خودم را نشان داده باشم و شاید هم نه! به هر حال تلاش خودم را کرده ام تا بهترین عملکرد را داشته باشم. به گفته کارشناسان و مربیان آن جا، بد بازی نکردهام.
- اگرچه در مدتی که در ممفیس حضور داشتی بازی های کمی به تو رسید اما در کنار بزرگان بسکتبال دنیا بودن، تجربه های خوبی برای تو در پی داشت.
بله، به هر حال هر مربی ای یک نظر و عقیدهای دارد. چهار سال و نیم با یک مربی کار کردم و وی گاهی به من فرصت داد ولی در مواقعی که من میدانستم میتوانم به تیم کمک کنم، به من فرصت داده نمیشد. به عقیده وی احترام می گذارم. در ایران هم همین طور است که گاهی به یک بازیکن فرصت و به بازیکن دیگر استراحت داده نمیشود اما باید به عقیده مربی احترام گذاشت. من بازیکن حرفهای هستم، در تمرینات شرکت میکنم و خارج از حاشیه هستم. یک فرصت کوچک به ما میدهند و باید آماده باشیم تا آن را دو دستی بچسبیم در غیر این صورت نیمکت نشین می شویم. نمیگویم به من فرصت داده نشد ولی تایم خوبی نبود. من بازیکنی هستم که قدم بلند است و گرم شدنم زمان میبرد. باید سه، چهار بازی انجام دهم تا راه بیفتم. همیشه هم این موضوع را گفتهام که اگر بعد از سه، چهار بازی راه نیفتادم مرا روی نیمکت بگذارند؛ یعنی همان جایی که چهار سال و نیم بودم. حالا باید ببینم امسال چگونه میشود.
- پس از حدود چهار سال و نیم از ممفیس جدا شدی و به تورنتو رپترز رفتی اما به دلیل مشکل ویزا نتوانستی برای این تیم بازی کنی و درنهایت به فینیکس سانز پیوستی.
بله، سال پنجمی که در ممفیس حضور داشتم، مدیران باشگاه عوض شدند و یکسری اتفاقها افتاد و در یک ماه، شش بازیکن جابجا شدند. پس از چهار سال و نیم حضور در ممفیس، تصمیم گرفته شد که من به تیم تورنتوی کانادا بپیوندم. یکی از دوستانم نیز در این تیم حضور داشت و پیگیر این بود که کی به تیم ملحق می شوم. در لس آنجلس ماندم و تمرین کردم ولی چون تمریناتم بسکتبالی نبود، یک مقدار ناآماده بودم. درنهایت و در روز آخر نقل و انتقالات به دلیل حل نشدن مشکل ویزا، به فینیکس پیوستم. به دلیل ناآماده بودنم و به دلیل دور بودن از مسابقات، دچار مشکلات تنفسی شده بودم اما در تمرینات غافلگیر شدم. دوست ندارم کسی مصدوم شود ولی هر دو سنتر تیم در یک روز مصدوم شدند و بازی به من رسید. باتوجه به مصدوم بودن دو سنتر تیم، در سه بازی اول تایم بسیار خوبی به من رسید. ناآماده بودم ولی به من میگفتند خوب بازی کن تا خودت را نشان بدهی. فکر میکنم این اواخر سه، چهار بازی خوب انجام دادم و دوست دارم بهتر از این ظاهر شوم. این تابستان بسیار مهم است چون قراردادم تمام میشود و باید قرارداد دیگری منعقد شود.
- در مدت کوتاهی که در فینیکس حضور داشتی، به نسبت فرصت های خوبی برای بازی در اختیارت قرار داده شد.
فینیکس تیمی بود که سنترهایش مصدوم شده بودند و یکی از آنها هم مشکل خانوادگی داشت که این فرصت خوبی برای من بود. فینیکس قبلا هم تیم خیلی خوبی بوده ولی هر ساله دچار ضعف میشود و باید دوباره آن را بسازند و این کار به همراه اضافه کردن بازیکن جدید یک مقدار زمان میبرد. فینیکس همیشه تیم خیلی خوبی بوده ولی پارسال یک مقدار ضعیف کار کرد. از باخت تیم ناراحت بودم ولی از بازی کردن خودم خوشحال بودم.
- قراردادت تمدید میشود؟
مشخص نیست. قرارداد من با ممفیس است ولی فینیکس موظف است قرارداد من را پرداخت کند. من آپشن تیم فینیکس هستم و این تیم تا مدتی فرصت دارد مرا برای فصل بعد نگه دارد یا نه، به همین دلیل هنوز مشخص نیست فصل بعد برای این تیم بازی کنم یا خیر.
- پنج سال از حضورت در NBA می گذرد، چه تفاوتی با دوران قبل از حضورت در سطح بالاترین لیگ بسکتبال دنیا کرده ای؟
بعد از مدتی که با سختی میگذرد، انسان بزرگ میشود و من نیز از نظر ورزشی و همچنین اجتماعی عوض شدهام. هر انسانی که سنش بالاتر می رود، برایش همه چیز در زندگی عوض میشود. من تلاش کردهام در آمریکا بهترین چیزها را انتخاب کنم، هم در بسکتبال و هم در زندگی. هر چند یک سری مشکلات وجود داشته ولی آنها را پشت سر گذاشتهام و سعی کردم در دو، سه سال گذشته، اشتباهات قبل را تکرار نکنم و تجربههای جدیدی به دست آورم. خیلی چیزها بوده ولی گذشته و من آن ها را کنار گذشتهام و فکر میکنم فقط باید به بسکتبال از نظر سرعت، پرش، فکر بسکتبالی و این که چطور بازی کنم و خودخواه نباشم، فکر کنم.
- شاخصه مهم لیگ NBA سرعت بالای بازی است و قطعا بازیکنی که می خواهد در این لیگ بازی کند باید در این زمینه توانایی بالایی داشته باشد.
بله، سرعت و قدرت شوت بالا در این لیگ کاملا مشهود است. همه سنترها میگویند حامد حدادی میتواند در ایران بدود، شوت کند ولی در آمریکا همه، چه قد بلند باشند و چه قد کوتاه این کارها را انجام می دهند و همه سرعت بالایی دارند. نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی واقعا بهترینها در لیگ NBA هستند. کار من خیلی سخت است و مردم از من انتظار دارند. از من میپرسند چرا بازی نمیکنی؟ در حالی که این انتخاب مربی است و تقصیر من نیست. از این برخورد مردم کمی دلخور میشوم، البته تقصیر آن ها هم نیست بلکه تقصیر رسانهها و تلویزیون است که بازیها را پخش نمیکنند تا مردم بدانند که بازی کردن در لیگ NBA چقدر سخت است. خیلی سخت است که نماینده 75 تا 80 میلیون نفر باشی و تمام تلاشت را در بسکتبال و زندگی انجام دهی تا حرکت بدی از خودت نشان ندهدی. خیلی سخت است ولی من اینها را پشت سر میگذارم.
- درخصوص مخالفت فینیکس با حضورتان در تمرینات تیم ملی و نامه نگاریهایی که از طریق فدراسیون ایران انجام شد، توضیح می دهید؟
قضیه به این شکل نبوده است؛ من با فدراسیون تماس گرفتم تا نامهای برای سفارت آمریکا بنویسند تا مشکلی برای رفت و آمد نداشته باشم و برداشتی که فدراسیون از این نامه داشته، تقصیر من نبوده است. نامهای که از فدراسیون خواسته بودم، برای ویزایم بود و فکر میکنم فدراسیون اشتباه برداشت کرده بود. البته فینیکس هم به من پیشنهاد داد تا بمانم و در تمرینات حضور داشته باشم ولی من گفتم میخواهم به ایران برگردم تا هم خانوادهام را ببینم و هم با تیم ملی تمرین کنم. تیم ملی بازیهای مهمی دارد و فکر میکنم در این شرایط، تیم ملی مهم تر باشد. تیم فینیکس نیز توضیحات مرا پذیرفت و مشکل خاصی نداشت.
- تفاوت بسکتبال ما با NBA که سطح اول بسکتبال دنیا است، در چیست؟ امکانات، تاکتیک بازی و یا غیره ...
فکر نمیکنم تفاوت زیادی در تاکتیک داشته باشیم. مربیان ما آنقدر پیشرفت کردهاند که بازیکنان بتوانند 60 درصد کارها را انجام دهند و با تمرین مداوم دو، سه ساله به سطح بالا برسند ولی امکانات متفاوت است. در این زمینه موارد کوچکی است که ما نداریم که وقتی جمع شوند، بزرگ میشوند. این امکانات شامل زمین بسکتبال، رختکن، پارکت، درجه حرارت و خیلی چیزهای دیگر است. من 10، 12 سال است که در تیم ملی بازی میکنم و در این مدت چندین مسوول در سازمان تربیت بدنی و وزارت ورزش و جوانان تغییر کرده اند و هر کدام از آنها به من قول احداث سالن بسکتبال دادند ولی به قولشان عمل نکردند. البته گلهای هم ندارم؛ چون عادت کردهام. همیشه همین طور بوده است. بسکتبال مثل بچه سرراهی است و توی سر آن میزنند که بیشتر از این پیشرفت نکند. در آسیا تمام تیمها از ما میترسند. نه این که ما خودمان ترس نداشته باشیم، ما هم با استرس برد یا باخت وارد زمین میشویم ولی در مقابل نیز تمام تیمهای آسیایی از ما میترسند. درکل وقتی امکانات بسکتبال نباشد، یک سری مشکلات به وجود میآید. نه تنها بسکتبال بلکه کلا در ورزش ایران تا وقتی این مشکلات حل نشود، هیچ چیزی مثل آمریکا پیشرفت نمیکند.
بروید خوابگاههای ما را ببینید. تفاوت ما را نه با آمریکا بلکه با ژاپن، کویت، عربستان و حتی عراق بپرسید. عراق میزبانی غرب آسیا را گرفت ولی چرا ما با این که 10 سال است در آسیا مقام میآوریم، نتوانسته ایم میزبانی بگیریم؟ این همه برای فوتبال خرج میشود، دو، سه میلیارد دلار از آن را به بسکتبال اختصاص دهند تا ایران میزبانی بگیرد و حداقل من یکی خوشحال شوم. من 11 سال است که در تیم ملی جلوی مردم خودمان بازی نکردهام. هزینه آن فقط دو هتل، 10 اتوبوس و پارکت کردن سالن آزادی است. برنامه ریزی ای که برای لیگ NBA می شود جالب است. 31 تیم در آن حضور دارند و بیش از 600 هزار نفر در این مجموعه و برای برگزاری لیگ با یکدیگر کار میکنند که مثل یک سازمان واقعی است. با این وجود به نظرم بسکتبال ما 100 سال دیگر هم که بگذرد به NBA نمیرسد.
- در مورد شماره پیراهنت در فینیکس که پیش شماره ایران است هم توضیح دهید. در نوع خود اقدام جالبی بود.
از موقعی که بسکتبال را شروع کردم شماره 15 را پوشیدم و فکر میکنم فقط یک بار این کار را انجام ندادم و آن هم در دوران کودکی بود. دوست داشتم همیشه آخرین باشم و 15 هم معمولا جزو آخرینها است! در تیم تورنتو شماره 15 را بازیکن دیگری برداشته بود به همین دلیل تصمیم گرفتم 51 را که بر عکس 15 است و یا 98 را که پیش شماره ایران است، بردارم. دوستانم در شبکههای اجتماعی از شماره 98 استقبال کردند، به همین دلیل وقتی به فینیکس رفتم و پیراهن شماره 15 یک ساعت قبل از حضور من برداشته شده بود، بلافاصله شماره 98 را برداشتم و به این ترتیب اولین بازیکنی بودم که پیراهن شماره 98 این تیم را بر تن میکردم.
- رفتار آمریکاییها با شما چطور است؟
رفتار آنها عالی است. ابتدا فکر میکردم این گونه نباشد ولی واقعا خوب بود مخصوصا در ممفیس بسیار به من احترام میگذاشتند. فینیکس هم همین طور است. من در ممفیس بازیکن محبوبی بودم. نمیدانم چرا ولی تماشاگران خیلی مرا دوست داشتند. وقتی به فینیکس رفتم، نگران بودم که شاید تماشاگران آنجا مرا قبول نکنند ولی این طور نشد و آنها سریع به من علاقهمند شدند.
- درمورد تیمملی هم صحبت کنید، شرایط تیم را باتوجه به در پیش بودن مسابقات آسیایی چطور میبینید؟
دو سال است که بازیکنان تیمملی را ندیدهام و هر سال نیز چند بازیکن جدید اضافه میشوند. بیشتر بازیهای تیمملی را در کاپ آسیا و غرب آسیا دیدهام ولی مربی تیم را یک بار بیشتر ندیدهام و نمیتوانم نظر خاصی بدهم. دو سال پیش گفتیم که صد درصد قهرمان جام ملتهای آسیا میشویم ولی بازیها را دستکم گرفتیم و باختیم. این بار باید فرق داشته باشد چون خودم هم انگیزه بیشتری دارم و میخواهم دو سال پیش را جبران کنم. من هر شب باید کابوس آن شکست را ببینم. هفتهای یک بار فیلم بازی با اردن را میدیدم و انگیزهام بیشتر میشد تا خودم به شخصه بتوانم آن را جبران کنم. در تیمملی همیشه همدل بودهایم و در یک صف جلو رفتهایم، امیدوارم سایر بازیکنان تیمملی نیز همین طرز فکر را داشته باشند. مطمئنم آفاق، ساهاکیان، نیکخواه و کامرانی نیز این طرز فکر را دارند و هر بازی برایمان حکم فینال را خواهد داشت و هیچ دیداری را دستکم نمیگیریم. تمام تیمها چندین بازیکن خارجی جذب کردهاند ولی ما از آنها نمیترسیم. ما سربازیم و برای جنگیدن ساخته شدهایم. من میجنگم و برایم فرقی نمیکند روبرویم غول باشد یا هر چیز دیگری! تیم پشت من است و من هم، همراه تیم هستم.
- گویا قرار بوده در مسابقات غرب آسیا که اخیرا برگزار شد به عنوان یار کمکی، ماهان را همراهی کنید و حتی اسم شما برای این رقابتها رد شد در ادامه چه شد که این تیم را همراهی نکردید؟
در این زمینه صحبتهایی با من انجام شد ولی چون در NBA قرارداد داشتم، نمیتوانستم همزمان در تیم دیگری بازی کنم، به همین دلیل رفتنم به ماهان منتفی شد و شرایط مثل دو سال پیش که یک نیم فصل برای ملیحفاری بازی کردم، نبود. در آن مقطع اختلاف نظر بین بازیکنان NBA و مالکان تیمها باعث شد دو، سه ماهی برای تعیین شرایط جدید، لیگ تعطیل شود و در این مدت هر بازیکنی میتوانست در تیم دیگری بازی کند که من هم تصمیم گرفتم به حفاری بیایم که ای کاش نمیآمدم!
- چرا از بازی در حفاری پشیمانید؟
در جمع دوستان صمیمیام بودم که به شوخی گفتم خوب است در این چند وقت تا شروع فصل جدید NBA به حفاری بروم که جدی شد! در آن مقطع از پتروشیمی، مهرام، روسیه، چین و اسپانیا هم پیشنهاد داشتم ولی قضیه بازی در حفاری جدی شد. من دوست داشتم در اوج برای تیم شهرم بازی کنم و نه در اواخر بسکتبالم اما بعدها چیزهایی در حفاری دیدم که پشیمان شدم. مساله کلاس بازی نیست، بلکه مسایل جانبی موجود، این ذهنیت را در من ایجاد کرد.
- در آن سال یک نیمفصل برای حفاری بازی کردید و امتیازهای خوبی گرفتید و این تیم بسیاری از امتیازهایش را مدیون شما بود.
البته به من گفتند پولی که حامد گرفته حرام است! من با مصدومیت برای این تیم بازی کردم. دوست داشتم تیم خوب کار کند و برنده باشد و وقتی بد کار میکردیم، ناراحت میشدم. دوست داشتم برای یک تیم خوزستانی بازی کنم و تا پیش از حفاری نیز برای هیچ تیم خوزستانیای بازی نکرده بودم. تماشاگران حمایت میکردند و کنار خانوادهام بودم ولی مسایلی که وجود داشت و حرفهایی که پشت سرم زده شد، مرا ناراحت کرد. من بازیکن ملیپوش خوزستان هستم که در NBA بازی میکنم اما آنها طوری با من رفتار کردند که از آمدن به اینجا پشیمان شوم. حتی پول من را هم پس از دو سال هنوز به طور کامل ندادهاند. 120 میلیون تومان به من دادند و 180 میلیون تومان دیگر از آنها طلب دارم. این در حالی است که من 200 میلیون تومان کمتر از بقیه بازیکنان گرفتم و منت هم نمیگذارم. دوستانم به من میگویند طلبم از حفاری را پیگیری کنم ولی حرف من این است که چرا من باید دنبال پولم بروم؟ آنها خودشان باید این کار را انجام دهند. در آمریکا این گونه نیست و پول بازیکن را به طور مرتب پرداخت میکنند تا مشکلی پیش نیاید.
- این تیم نیز درنهایت منحل شد.
بله، از اتفاقی که برای حفاری افتاد و این تیم سال گذشته منحل شد، ناراحت شدم و گریه کردم. چون سختی دوستانم را در این تیم دیده بودم. به نظرم باید از استعدادهای بازیکنان استفاده و روی آنها سرمایهگذاری کنند نه اینکه آنها را فراری دهند.
- در آن سال از پتروشیمی هم پیشنهاد داشتید، چرا به ماهشهر نرفتید؟
بله، به ماهشهر هم رفتم ولی از برخوردشان خوشم نیامد. شاید برخوردشان بد نبود ولی به نظرم درست نبود با بازیکنی در این سطح این گونه برخورد شود.
- گویا برنامهای برای احداث آکادمی بسکتبال دارید؟
بله ولی فعلا نمیتوانم چنین کاری انجام دهم چون خودم باید حضور داشته باشم و نمیتوانم آن را دست کسی بسپارم. خودم باید تمام کارهایش را انجام دهم. در فکر آن هستم اما فرصت میخواهم. مسوولان باید کمک کنند و مکان مناسبی در اختیار من بگذارند تا بتوانم آن را بسازم. قصد دارم این آکادمی را در سطح بسیار بالایی احداث کنم تا کمپهای تیمملی و یا تیمهای خارجی در آن برگزار شود. اگر مسوولان اهواز همکاری نکنند باید در آبادان یا شهرهای دیگر دنبال مکان بگردم. باید چیزی ساخته شود که ارزشش را داشته باشد و در حدی باشد که تمام تیمها در آن جمع شوند و بازی کنند. اگر مسوولان حمایت کنند، برنامه خوبی در این زمینه دارم ولی البته الان نه! فعلا تمرکزم روی بازیهای خودم است. خوزستان استعدادهای زیادی دارد و حتی در روستاها نیز میتوان افراد قد بلند و با استعدادی پیدا کرد و آنها را از نوجوانی با تحصیلات و در اختیار دادن امکانات، پرورش داد تا هم بسکتبالشان پیشرفت کند و هم بیسواد نمانند. این مسایل در آمریکا برنامهریزی شده است.
- گفتید خوزستان پتانسیل بالایی در بسکتبال دارد ولی تیمی مانند پتروشیمی که در لیگ برتر تیم قدرتمندی است، هر ساله برای شرکت در این مسابقات بازیکنان غیربومی زیادی جذب میکند، به نظرتان دلیل آن چیست؟ در استعدادیابی ضعف داریم یا مقتضای حرفهای بودن لیگ و عقب نماندن از سایر تیمها است؟
به نظرم از کسانیکه کار استعدادیابی را انجام میدهند،خوب حمایت نمیشود. مربی خودم مدام به من میگفت پول نداریم و مسایلی از این دست. چرا کسانی که استعدادیابی میکنند، حمایت نمیشوند؟ تیمی مثل ماهشهر چرا تیم پایه ندارد و استعدادیابی انجام نمیدهد؟ پول و امکانات و سالن را دارند اما چرا از بین روستانشینان استان، استعدادها را پیدا نمیکنند و یکی، دو سال آنها را در کمپ خودشان آموزش نمیدهند؟ به هر حال ضرر نمیکنند. این همه خرج میکنند، 30، 40 میلیون آن را هم برای این کار کنار بگذارند.
- کمی به عقب برگردیم زمانی که شما هنوز به سمت بسکتبال نیامده بودید و فوتبال و هندبال را پیگیری میکردید، چه شد که تغییر رشته دادید؟
مادربزرگم همسایهای داشت که یک روز به من گفت بیا بسکتبال بازی کن. آن زمان 13، 14 سال سن داشتم. خانوادهام موافقت کرد و من اولین بار با لباس استقلال برای بازی بسکتبال رفتم. تمام تیمها به من میگفتند برای ما بازی کن و در عوض کفش و لباس تو را تامین میکنیم ولی من شش ماه در تیم بسکتبال شاهین اهواز ماندم و پس از آن به تهران رفتم. تیم شاهین اهواز هنوز هم وجود دارد ولی اسمی از آن نیست و از آن حمایت نمیشود.
- تا کی در NBA میمانید و برنامهای برای بازگشت به ایران و بازی در لیگ کشور دارید؟
مشخص نیست تا هر وقت که مرا بخواهند میمانم و تمام تلاشم همین است. فعلا تا جایی که بتوانم در NBA بازی کنم، میمانم.
- در بالاترین سطح بسکتبال دنیا بازی میکنید، با این وجود آیا هدف دیگری دارید که بخواهید به آن برسید؟
خوب بازی کردن مهم است. دوست دارم به چشم بازیکنی که به او اعتماد دارند، در NBA به من نگاه کنند.
- و شما هم که همیشه روحیه جنگنده و شکستناپذیری داشتهاید؟
اگر روحیه جنگنده نداشته باشیم که باید برویم ته قبرستان بخوابیم!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com