در بخش نخست به ضرورت فاصله گرفتن برخی رسانه های اصولگرا و ... از زمین بازی
ای که رجوی برای داخلی ها طراحی کرده اشاره کردم. در ادامه تلاش می کنم با تاکید
روی برخی فکت های این بازی تاکید کنم. پیام 18 اردیبهشت رجوی بیش از هر چیز روی
شکاف میان رهبری و هاشمی متمرکز است. با این ارزیابی که با قرار گرفتن در سمت
هاشمی به تعمیق این شکاف و در ادامه به تزریق و ماده کردن آن در بدنه اجتماعی موفق
خواهد شد. به گمان رجوی طیف ها و قشرهای اجتماعی به چند دلیل از جمله شرایط
نابسامان اقتصادی و اجتماعی راه حل برون رفت از اوضاع را در هاشمی جستجو می کنند.
از طرفی مرزبندی های رهبری با هاشمی بر سر جریانات سال 88 و هم از نقطه نظر سیاسی
و فکری و ... برای اقشار متوسط و متوسط به بالا که در کنار مطالبات اقتصادی
بیشترین چالش را با فضای بسته سیاسی موجود دارند، روشن و مبرهن است که تمامی آنها
را در صف هاشمی قرار می دهد. ارزیابی رجوی این است که گزینه بدنه اجتماعی و جناح
های زاویه دار با حاکمیت و همچنین جریان اصلاح طلب قطعا هاشمی است. در چنین شرایطی
تمرکز برخی رسانه ها و جناح ها و شخصیت ها روی منفعل کردن و در نهایت حذف هاشمی از
میدان رقابت و با تاکید روی اختلاف نظرهای رهبری با ایشان و در نهایت برجسته کردن
حامیان هاشمی از جمله مستند کردن پیام اخیر رجوی در حمایت از او به این معنی است
که در وهله اول هاشمی را از مشروعیت سیاسی و در نهایت حضور در عرصه رقابت حذف
کنند. در ارزیابی رجوی اصرار بر حذف هاشمی از سوی جناح های سیاسی به جای ایزوله
کردن او، باعث متکثر شدن حامیان هاشمی در مقابل جریانات مخالف خواهد شد. به زعم
رجوی این وضعیت به چشم انداز بحران مشروعیت و به چالش کشیدن حامیان هاشمی با
بالاترین نهاد یعنی رهبری خواهد شد. و در نهایت به تکرار شعارهای هنجار شکن سال 88
منتهی خواهد شد. ارزیابی دیگر رجوی این است که به موازات این روند هاشمی از سوی
مخالفان از اردوگاه خودی ها با درجاتی به بیرون پرتاب خواهد شد. این پرتاب در عمل
به تعمیق و نزدیکی بیشتر سایر طیف های مخالف با هاشمی منجر خواهد شد. حتی کسانی را
که تا آخرین لحظه ها هنوز دچار تردید هستند به اردوگاه هاشمی نزدیک خواهد کرد. به
اعتقاد رجوی این وضعیت قابلیت آن را خواهد داشت تا هاشمی را به مرز یک اپوزیسیون
داخلی ارتقا بدهد. و حتی می تواند به نزدیکی بیشتر او با اپوزیسیون برانداز بشود.
در اینجا هدف رجوی الزاما نزدیک کردن هاشمی به خود نیست. برای او همین اندازه
کفایت می کند که هاشمی در درون حاکمیت با بحران مشروعیت سیاسی مواجه شود. این
وضعیت به زعم رجوی می تواند معضل چالش هاشمی را از یک گفتمان درون حاکمیتی به موضوع
بحران مشروعیت او، و در نهایت همسان و پرتاب کردن او به سمت اپوزیسیون تبدیل کند. در
تحلیل رجوی تنش میان مخالفان و موافقان هاشمی با بیشترین احتمال می تواند منجر به
ماده شدن این اختلافات در کف خیابان و تکرار اتفاقات سال 88 شود. این فرایند در
واقع یکی از مفروضات رجوی و فرایندسازی نانوشته او در پیام 18 اردیبهشت است. رجوی
در سال 88 می خواست موسوی را در پشت سر خود و یا حداقل در کنار خود داشته باشد.
اما نشانه های موجود حاکی از این است که اینبار و آشکارا می خواهد در پشت سر هاشمی
قرار بگیرد. این را رجوی با علم به اینکه هاشمی با چنگ کشیدن توی صورت مجاهدین به
عرصه انتخابات وارد شده اذعان می دارد.
واقعیت امر اما این است که هاشمی با هر میزان اختلاف نظر و نقد به شرایط
کماکان از موضع راه حل درونی وارد رقابت شده است. تاکیدات وی روی رای و نظر رهبری
کماکان بر این نکته دلالت دارد که او تحت هیچ شرایطی از اردوی خودی ها خارج نخواهد
شد. و ورود او به این عرصه نیز با رایزنی و موافقت حداقل نزدیکان رهبری صورت گرفته
است. نقدهایی که هاشمی به احمدی نژاد داشته به مرور این ادعا را ثابت کرده که نیت
و قصد او حفاظت از کلیت نظام است. رجوی دقیقا وارد همین شکاف شده و سعی در عمیق
کردن آن دارد.
اما مسئله اینجا است که برخی بی توجه به این فکت ها و نشان ها و با انگیزه های
جناحی وارد چالش با هاشمی شده اند. رجوی بر اساس شواهدی اینچنین دریافته تا چه
اندازه زمین این بازی متناسب با حال و احوال و نتایج حاصله به سود او خواهد بود. و
حتی این را هم می داند که حمایت او از هاشمی بیشترین گزک و بهانه را برای رد هاشمی
به دست مخالفان او خواهد بود. و دقیقا از چنین منظر و چشم اندازی هم به حمایت از
هاشمی مبادرت می کند. حالا مسئله اینجا است که وارد شدن برخی رسانه ها به این حوزه
و هجمه و طرح بحران مشروعیت هاشمی جز بازی در زمین رجوی را تداعی و معنی نمی کند. و
به معنی وارد شدن در میدانی است که رجوی طراحی کرده است. به یک معنی ورود به این
حیطه می تواند به معنی نادیده گرفتن هشدارهای رهبری در خصوص پازل هایی باشد که
بیرونی ها برای انتخابات ترسیم و طراحی کرده اند. اشاره ایشان به بازی برخی در
زمین بیرونی ها می تواند به نوعی در این فضاسازی ها مصداق پیدا کند. بدیهی است در
چنین شرایطی کوبیدن بر طبل عدم صلاحیت هاشمی و پیش از آنکه شورای نگهبان رای خود
را اعلام کند خودبخود به فربه شدن حامیان هاشمی و به اتفاقاتی بسته به اینکه
صلاحیت ایشان احراز و یا رد شود منجر خواهد شد. و در صورت رد صلاحیت هاشمی توسط شورای
نگهبان این گمانه زنی را تقویت خواهد کرد که خبرگان تحت تاثیر این فضا اقدام به رد
ایشان کرده است. این جوسازی می تواند به درجات بالایی در جناح مقابل ایجاد حساسیت
و واکنش کند. این واکنش ها صرفنظر از کمیت و کیفیت شان، اما برای رجوی از این جهت
که در وقوع و ورود به گزینه های بعدی تاثیرگذار خواهند بود، حائز اهمیت است. مسئله
اینجا است که برخی برای اثبات حقانیت مواضعی اینچنین پرهزینه همواره بر احساس و
تکلیف ولایتمداری تاکید دارند. نگاهی اجمالی به صفحه و صحنه ای که رجوی تا این
اندازه پیچیده و چند سویه طراحی کرده و در مقابل جریاناتی که به این سادگی وارد
بازی او می شوند، فی النفسه می تواند گویای بسیاری تناقض ها در حرف و عمل باشد.
* mahakrooz.blogfa.com