بعضی چیزها را باید به فال نیک گرفت. الحق توس به
مشهد و قرار گرفتن آن در حوزه مدیریت شهری از هر لحاظ که ارزیابی شود، باعث
خوشحالی و شادمانی است. این را بهخصوص آنهایی بیشتر متوجه خواهند شد که سالهاست
وضعیت اسفبار راههای منتهی به توس و همچنین مناطق مسکونی و گردشگری آن را دیدهاند
و شاهد بودهاند که کار خاصی برای بهبود وضعیت این منطقه صورت نگرفته است، اما
حالا چراغهای آینده روشن شدهاند.
مشهدی
شدن شهر توس اتفاقی بزرگ است. بزرگ به این دلیل که در متون تاریخی کهن غالبا مشهد،
توسی بوده است نه توس مشهدی. توس ولایتی بزرگ است که همیشه نام آن در اسناد و
مدارک تاریخی به عنوان یکی از مراکز علمی، فرهنگی و تجاری خراسان بزرگ به چشم میخورد.
اگرچه منطقهای که فعلا به شعر توس معروف است، در اصل «تابران» يا «طابران» نام داشته است. این شهر از حدود
هزار سال پيش (عهد فردوسي) بر شهر نوغان (مشهد كنوني) پيشي گرفته و به مركزيت
ولايت توس درآمده است. اوج این شکوه نیز در قرنهاي چهارم تا ششم هجري قمري بوده
است.
پربارترین منطقه فرهنگی جهان
باید بدانیم که وقتی از شهر تاریخی توس حرف میزنیم، از چه چیز حرف
میزنیم؟ بسیاری از مردم فقط آرامگاه فردوسی را در این منطقه میشناسند و برای
بازدید به آنجا میروند اما اگر با سایر نقاط دیدنی این منطقه آشنا شوند، میتوانند
به رونق این منطقه کمکهای شایانی بکنند. با توجه به اینکه این بخش تاریخی حالا
جزئی از مناطق شهری مشهد شده است، مدیریت گردشگری شهرداری مشهد با همکاری سایر
نهادهای ذیربط میتواند نقشی محوری در پیشرفت منطقهای ایفا کند که یکی از
پربارترین مناطق فرهنگی تاریخ جهان بوده است؛ منطقهای که به قول دکتر شفیعی
کدکنی، 80درصد حماسههای جهان در آنجا رقم خورده است و وقتی که به نام بزرگانی که
در بستر آن رشدونمو کردهاند نگاه میکنیم، چارهای جز حیرت و احترام نخواهیم
داشت. به این نامها توجه کنید؛ دقیقی توسی، اسدی توسی، فردوسی توسی، امام محمد
غزالی، خواجه نظامالملك توسي، خواجه نصیر توسي و ....
گنجینه توس چشم به
راه مسئولان
شاید به جرئت بتوان گفت که یکی از قدیمیترین حصارهای درخور مشاهده و
تاریخی جهان وجود دارد. این حصار و برجهای آن، که در واقع حدود شهر کهن تابران
قدیم را مشخص میکنند، با وسعتی بیش از 7کیلومتر اکنون پیشروی ما هستند و چشم به
راه توجه مسئولان.
بر بالای کنگرههای حصار توس
به گواه تاریخ، توس در فاصله سال 638 كه مغولان آن را به عنوان مركز
حكومت خود بر خراسان و ايران شرقي برگزيدند، تا سال 791 كه پسر تيمور با سرِ ده
هزار تن از مردم آن كله منار ساخت، تاريخي پرخبر دارد. لشکر میرانشاه پسر تیمور در
سال791 به این منطقه حمله کردند، اما به دلیل حصار محکم شهر نتوانستند بهراحتی آن
را فتح کنند. به همین دلیل حسابی کلافه و کینهجو شده بودند و به قولی به خون
توسیان تشنه بودند برای همین وقتی موفق به باز کردن حصارها و فتح شهر شدند، دست به
غارت آن زدند و بخشهایی از دیوار حصار را خراب کردند و به تخریب شهربند آن
پرداختند. از آن به بعد دیگر توس نتوانست دست به بازسازی خود بزند، بنابراین حصاری
که اکنون به صورت ویرانهای، گردتاگرد شهر توس قرار دارد، قدمتی بیش از 600 سال
دارد. شما کدام شهر تاریخی را در جهان میشناسید که حصار آن با وسعتی بیش از 7کیلومترمربع
همچنان سالم و قابل رویت باشد؟
سفری مکتوب بر تاریخ توس
البته شاید بسیاری از مردم مشهد و مسئولان شهری و استانی اصلا تا به
حال از وجود چنین اثر تاریخی در این منطقه بیخبر باشند، چون میزان توجه بیشتر به
آرامگاه فردوسی بوده و کسی رغبت به شناخت سایر آثار تاریخی این منطقه نداشته است.
سالروز بزرگداشت فردوسی، غنیمتی است که از همینجا روی کاغذ همراه یکدیگر به یک
گردش تاریخی در شهر توس برویم و بدانیم از چه چیز بازدید میکنیم.
شما میخواهید وارد تاریخ شوید
بدون شک اولین جایی که در ابتدای ورود به منطقه توس توجه ما را به
خود جلب میکند، رودخانه تاریخی کشفرود است. در همان ابتدای ورود به شهر وقتی
بالای پل ایستادهایم، زیر پایمان بستر خشک این رودخانه قرار دارد. پیشتر روي تابلوی
خوشامدی كه بر كنار كشفرود نصب شده بود، آن را جايي حماسي و پيوسته به اسطوره
معرفی میکردند،
با اين شاهد از شاهنامه فردوسي:
كشفرود
پرخون و زرداب شد
زميـن
جاي آرامش و خواب شد
اين
بيت برگرفته از داستان اژدهاكشي سام نریمان، نياي رستم در كنار كشفرود است. در
اوستا نيز از اين رودخانه با نام كسبرود ياد شده است.
دروازه رودباردر هیبتهارونیه
از روي پل كشفرود كه بگذريم، بلافاصله خود را در مقابل دروازه ورودی
شهر میبینیم. این دروازه «دروازة رودبار توس» است. روبهروی این دروازه، درست پشت
آرامگاه فردوسی، در ضلع شمالي شهر، دروازه پرهيبت «رَزان» قرار دارد؛ همان دروازهای
که« نظامي عروضي »در کتاب چهارمقاله خود درباره پایان کار فردوسی نوشته است: «وقتي
صله سلطان محمود را از دروازه رودبار به شهر وارد ميكردند، جنازه فردوسي را از
دروازه رزان به گورستان بيروني شهر ميبردند.»
از
آنجا كه دروازه« رودبار» فرو ريخته است و بهجز دو رشته ديوار كهنسال فرتوت چيز
ديگري در چپ و راست آن به چشم نميخورد، بیشتر مسافران از ياد ميبرند كه در آنجا
بهجز آرامگاه باشكوه شاعر حماسهسراي ايران و باغ سرسبز آن، بناي با هيبت ديگري
به نامهارونيه، باروي يك فرسنگي شهر تابران، نیز بر گرد آن مجموعه ديدني وجود
دارد.
وقتی
دروازه، جایی برای ریختن زباله و کود حیوانی است!
دروازهای
که به سمت شهرهای سرخس و مرو باز میشده که البته این روزها به حال خود رها شده و
بیشتر محل تردد کامیونها و تریلرهای جادهای است. تنها این دروزاه نیست که رها
شده؛ يك دروازه دیگر هم در شمال شرق شهر، بین دروازه مرو و رزان وجود دارد که اسم
آن مشخص نیست و اطراف آن بیشتر برای ریختن زباله و کودهای حیوانی استفاده میشود.
درست روبهروی دروازه مرو یعنی در غرب شهر هم یک دروازه بزرگ دیگر دیده می شود که رو سوي رادكان دارد. در اطراف هر یک از دروازهها
دو برج بزرگ قرار دارد یا بهتر است بگوییم قرار داشته است. آنها برجهای اصلی شهر
بودهاند. برجهای کمکی هم در فاصلههای 50متری قرار داشتهاند. تمام باره داراي حدود 140برج بوده،
اما امروز تعداد کمیاز آن قابل مشاهده است.
دروازهای که از جان بولدوزر جان سالم به در برد
دروازه«رزان» سالمترين بخش باره يكفرسنگي شهر توس است. در سال1347
شمسي كه بر اثر توسعه باغ آرامگاه فردوسي اين دروازه به داخل باغ افتاده، ابتدا
خواستهاند آن را با بولدوزر خراب کنند، اما چون بولدوزرها در نبرد با باره ناكام
ماندهاند، تصمیم به حفاظت از آن گرفتند.
ارگی به وسعت تاریخ
ارگها معمولا محل استقرار دولتيها و حكام و بستگان آنها، به صورت شهري مستقل در داخل
شهري ديگر بودهاند. ارگ شهر توس هم از این قاعده استثنا نبود. بناي نيمهويران
ارگ يا كهندژ توس با وسعتي چهار هكتاري در گوشه شمال غربي شهر، به فاصله چند صد
متري از بناي هارونيه و باغ آرامگاه جلوهنمایی میکند. به گواهي تاريخ، پس از
آنكه ميرانشاه پسر تيمور در سال 791توس را به خاك و خون نشاند، ارگ يا قلعه توس تا
يكي دو قرن بعد مورد استفاده نيروهاي حكومتي خراسان بود. به عنوان مثال در سال933
در زمان شاه تهماسب صفوي وقتی كه ازبكها به مشهد حمله كردند، خانواده حاكم مقتول
مشهد به نام بورون سلطان به این ارگ پناهنده شدند.
تور گردشگری را پهن کنیم
اگر بالای دیوارهای دروازه مرو بایستیم، میتوانیم تمام حصار را با
چشم غیرمسلح ببینیم؛ آرامگاه، دروازههای رزان و رادکان و رودبار، ارگ توس و بنای
هارونیه. به جز اینها خانههای مسکونی و زمینهای زراعی هم قابل دیدن هستند.
فضایی گسترده و وسیع که کاربری گردشگری ندارد.
اما
شهرداری و آموزش و پرورش می تواند با برگزاری تورهای گردشگری به مقصد توس رونق
دهنده این مکان تاریخی باشند. شهرداری در قالب تورهای گردشگری، می تواند مردم
علاقهمند را به این منطقه بیاورد و آنها را با جاذبههای آن آشنا کند . آموزشوپرورش
هم میتواند بسیاری از کلاسهای ادبیات یا تاریخ را به بازدید از توس اختصاص دهد.
حالا بهانه دور بودن از شهر توجیه خوبی ندارد.
* در این مطلب، از مقاله بسیار سودمند استادمهدی سیدی با عنوان «توس»
استفاده شده است.
شهرداری دست به حماسه هنری بزند
محدوده داخل حصار شهر، فضای بسیار مناسبی است که میتوان در بخشی از
آن دست به ساخت ماکت برخی از جنگها یا اتفاقات شاهنامه زد و آنها را در معرض دید
عموم قرار داد. برای مثال هفتخوان رستم میتواند مثل یک سریال در مناطق مناسب
بازسازی شود. این کار نهتنها جنبه فرهنگی دارد، بلکه رونق اقتصادی را هم به دنبال
خواهد داشت.
مدیریت
هنری شهرداری هم میتواند در این کار سهیم شود و با دعوت از هنرمندان دست به یک
حماسه هنری دیگر بزند و همانطور که هنرمندان شهر را به خلق آثار شهری با نام
«استقبال از بهار»
برانگیخت
و در حقیقت یک حماسه هنری- شهری آفرید، این بار با عنوانی دیگر میانداری کند و
هنرمندان را با فردوسی آشتی دهد یا بهتر بگوییم با شاهنامه و توس آشنا کند!
مریم
توکلی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com