در جوامعي كه به خانواده و بنيان آن اهميت ميدهند همواره روابط بين اعضاي خوانواده مهم بودهاست. اما به مرور با كمرنگ شدن بعضي از ارزشها، اين روابط نيز تغيير شكل يافته و يا كمرنگ شده است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از صد خبر، در
جوامعي كه به خانواده و بنيان آن اهميت ميدهند همواره روابط بين اعضاي
خوانواده مهم بودهاست. اما به مرور با كمرنگ شدن بعضي از ارزشها، اين
روابط نيز تغيير شكل يافته و يا كمرنگ شده است.
از
آنجا كه يكي از كاركردهاي سينما بازتابي است كه نسبت به فرهنگ و روابط
انساني مي دهد، پرداختن به اين روابط از مهمترين عناصري است كه در آن ديده
ميشود. تاريخ سينما پر است از پدر و پسرهايي كه روابط بين آنها بسيار
غير عادي بوده است.
طبيعي
هم اين است كه اين ماجراها را در فيلمهاي كمدي بيشتر ببينيم. در اينجا
به 5 نمونه از جالب، عجيب و خندهدارترين روابط پدر و پسري در فيلمها
اشاره ميكنيم.
"كريس گنده و كريس كوچيكه" در فيلم " چخماخ، قنداق و تفنگ دولول"
هيچ
چيزي در اين دنيا بيشتر از پسرش، وجود ندارد كه "كريس گنده" به آن اهميت
دهد. اما متاسفانه بعد از "كريس كوچيكه" باج گيري و زد و خورد، مهمترين
نكته زندگي او است. اين دوگانگي از او يك پدر عجيب و غريب ساخته است. به
عبارت ديگر "كريس گنده" فرزندش را يك جامعه ستيز بار آورده است. "كريس
كوچيك" قسمتي از نقشههاي او است و به عنوان همدست و مراقب از او استفاده
ميكند. او به اين دليل در كار از پسرش استفاده ميكند كه هميشه در كنارش
باشد و او را تربيت كند.
حتي وقتي فحشي از دهانش ميشوند، او را
تنبيه ميكند. در پايان فيلم هم ميبينيم كه براي خوب بزرگ كردن فرزندش،
پول كنار گذاشته كه اگر خواست از كارش دست بكشد سرمايه داشتهباشد. قضاوت
پدر خوب يا بد بودن درباره "كريس گنده" سخت است ولي شكي در مضحك و نامانوس
بودن رابطه او با فرزندش وجود ندارد.
"رالفي پاركر و پيرمرد " در فيلم " داستان كريسمس"اگرچه
"پيرمرد" نقش چنداني در زندگي فرزندش نداشته است اما، با راه و روش خود،
در فرصتهاي مختلف سعي ميكند به او كمك كند. بعد از اينكه دعواي "رالفي"
با گردنكلفتهاي شهر تمام ميشود، او هيچ چيز به او نميگويد، حتي وقتي از
آبجو حرف ميزند. وقتي پسر بيچاره مجبور است لباس صورتي رنگ مسخرهاي را
كه عمه كلارا درست كرده بپوشد، پدر هم بلافاصله يك كلاه مسخره سرش ميگذارد
تا با او همراه شود.
از
همه مهمتر وقتي همه از دادن اسلحه "رايدر قرمز بي بي" به "رالفي" امتناع
ميكنند، اين "پيرمرد" است كه آنرا به پسرش ميدهد. "پيرمرد" از آن دست
پدرهايي نيست كه هميشه آغوش گرمش بر روي فرزند باز باشد و يا هميشه از
پسرش تعريف كند و به او قوتقلب ببخشد. اما هميشه در كنار فرزندش است. حتي
وقتي پسرش كاري كند كه او با غرولند و غرغر مجبور به حمايت از او باشد.
"ديل دوباك، برنان هاف و رابرت دوباك" در فيلم " نابرادريها"گاهي
اوقات عشق براي فرزندتان محيطي امن و گرم بهوجود مياورد و گاهي اوقات هم
باعث ميشود بهخاطر اينكه كاري ندارد، او را از خانه بيرون بيندازيد.
براي بيست سال " رابرت" حالت اول را براي فرزندش " ديل" بازي مي كرد. اما
بعد از اينكه پسر ناتني جديدش "بنان" يك رفيق 40 ساله را براي تمرين
كاراته و ديدين فيلم بهخانه ميآورد، " رابرت" تصميم ميگيرد هردو پسر را
از خانه بيرون كند.
هنگاميكه آنها براي بازگشت تلاش ميكنند،
عمدا دست به كارهايي ميزنند كه زندگياشان را نابود ميكند. از طرف ديگر
زندگي خانوادگي "رابرت" هم داغان ميشود. براي همه آنها، نجات برادر احمق
برنان " دريك" كه به تمام بيچارگاني كه دور و برش هستند از جمله يك
خونآشان احساسي، غذا ميدهد، يك بدبختي تمام عيار محسوب مي شود.
" مارلين و نمو" در فيلم " در جستجوي نمو"بيشتر
پدراني كه در اين ليست مي بينيم، معتقدند كه فرزندان بايد با شيطنت كردن
بزرگ شوند. اما " مارلين" دقيقا خلاف اين نظر را دارد. او درست مثل يك
سنجاب ديوانهاي كه آخرين گردوي زمستاني برايش مانده است، از "نمو" مراقبت
ميكند.
اما معلوم ميشود وقتي "نمو" بدون پدر در اقيانوس با
ماجراها و عجايب گوناگون مواجه ميشود، تمام اين مراقبتها بيش از اينكه
مفيد باشد، خطرناك است. اما از طرفي وقتب "نمو" خود را در مواجهه با خطرات و
وحشت اقيانوس تنها ميبيند، قدردان مراقبتهاي او ميشود. "مارلين" هم
وقتي تدبير و مايه فرزندش را هنگام تنهايي ميبيند، يك گام به عقب
برميدارد و در رفتارش تجديدنظر ميكند.
"ولگرد" و "بچه" در فيلم "بچه""چارلي
چاپلين" در اين فيلم يك تناقض فوقالعاده را در رابطه پدر و پسري بهوجود
آورده است. "جكي كوگان" در نقش "بچه"، درست به اندازه شخصيت آسمان جل
چاپلين در اين فيلم جذاب است. آنها با هم به هر فروشگاهي كه بخواهند وارد
ميشوند، شيشهها را ميشكنند و هرچه بخواهند كش ميروند. انقدر پرداخت
شخصيت بهخوبي اجرا شده كه كلملا باور پذير است. در اين فيلم "چاپلين" و
كوگان" نسبت خوني با هم ندارند، اما هركس كه ان ها را ميبيند، باور مي كند
كه آنها عضو يكي از با استعدادترين خانوادهها در دنيا هستند.