1- شاخصهی مجموع کارآمدی و آرمانگرایی، امروز برای بسیاری تبدیل به یک رویا گشته است و همین مساله انتخاب اصلح را در اذهان، به یک امر مبهم تبدیل نمود است. باید گفت که در تعیین شاخصها، خط کش ها میزان نیست. ملاک امروز ما از مصداق های این دو شاخص، تنها حول محور چند بعد محدود دَوَران است و سایر ابعاد مکنون قضیه، توجهی را به خود اختصاص نداده است. گذشته یک فرد با امروز روشن او کاملا ترکیب می شود. اگر امروز تنها کارآمدی را می بینیم و آرمانی بودن یک فرد امتیاز کمتری نسبت به آن دارد، گذشته جبهه و جنگ که شاید مهمتر از فتنه نیز بوده است، باید در ارزشیابی یک فرد بسیار دخیل باشد. موضع گیری یک فرد در زمان اصلاحات- با آن همه هجمه به ارزشهای انقلابی و اسلامی ما- نیز باید امتیاز خود را برای ارزشیابی داشته باشد و بسیاری موارد دیگر که در ارزشیابی گفتمان امروز یک فرد باید لحاظ شود. از سویی نیز ممکن است کسی آرمانگراییاش بر کارآمدی بچربد که در این میان اگر میزان تر بنگریم و گذشته را نگاه کنیم شاید به آن کارامدی برسیم یا در نهایت قطع به یقین آرمانگرایی برایمان به اثبات برسد. در مجموع بایستی ترکیبی از اوضاع امروز و دیروز فرد، ملاک تشخیص باشد.
2- از سوی دیگر شاخص منطق، باید علاوه بر دو شاخص فوق نمره خوبی را در کاندیداها به خود اختصاص دهد. امروز انسان بی منطق دچار اشتباهات محاسباتی خواهد شد و قطعاً هم خود بیراهه را طی می کند و هم به دشمنان آدرس غلط خواهد داد. منطق یک فرد طبق قانون اساسی و مصلحت نظام باید تعریف شود. سوای این مقوله انسان دچار بی منطقی خواهد شد. جدال بین القوا در داخل قطعاً یکی از علایم بی منطقی یکی از طرفین است که برای رسیدن به اهداف، تخطئه افراد، ملاک قرار گرفته است. از طرفی هم انسان بی منطق در رسیدن به اهداف، به هیچ عنوان "خرد جمعی" را قبول نخواهد داشت و نظر خود را فوق اظهارنظرهای دیگران می بیند و این یعنی منتهای از هم پاشیدگی سیتمها در کشور.
3- مذاکره با امریکا یک خط قرمز برای دولتمردان می باشد چرا که اولاً این حیطه تنها در تصمیم گیریها و وظایف رهبری خلاصه می شود و حق اظهارنظر در این مورد توسط دیگران امری غیرمنطقی و خلاف قانون است. از سویی کسانی که امروز امریکا را جزء دشمنان نظام محسوب نمی کنند و ایجاد رابطه با آن را دائم بر کوس تبلیغات می زنند قطعا برآیندی جزء آینده تاریک برای نظام که تسامح،تساهل و بی عزتی جزء راهبردهای آن است، نخواهد داشت.
4- پیشکسوتان عرصه سیاست، هرچند مورد قبول نظام باشند ولی ورود به عرصه اجرایی کشور که از دوندگی بالایی نیز برخوردار است، یک عمل اشتباهی می باشد. این مقام ومسئولیت، می طلبد افراد سرزنده و پویا را وارد عرصه کند که تجربه کافی نیز در وجود آنها نهفته باشد. رکود و حاکمیت سستی در لایه های اجرایی نتیجه آمدن افراد کهنسال در راس قوه مجریه خواهد بود.
5- شورای نگهبان یک مرجع قانونی است که به عنوان فیلتر عبوری کاندیداهای صلاحیت دار به گردونه رقابت انتخاباتی محسوب می شود. این شورا از کانالهای مختلف اطلاعات کامل افراد را دریافت و به قضاوت در مورد صلاحیت آنها می پردازد. امروز رد صلاحیت کاندیداها، قطعا در صحت کامل و بدون شبهه انجام می گیرد و همان طور که تایید صلاحیتها به همین منوال خواهد بود. لذاست که افراد تایید نشده به فکر بر هم زدن اوضاع و آشفتگی افکار نباشند چرا که خللی در روند کاری شورای نگهبان وجود ندارد و تلاش پس از اعلام نتیجه، ابتر خواهد ماند.
6- در اولین بند ذکر کردیم که گذشته هم باید ملاک واقع شود به شرط این که« امروزِیک فرد»، نمره قابل قبولی در روشنی اصول گفتمانی خود گرفته باشد. در این میان نکته ای که نباید از آن غفلت کرد این است که امروز دو گونه دیگر از افراد نیز خود را مدعی حضور در انتخابات می دانند. عده ای که گذشته روشن و حال تاریک دارند و همیشه ملاک خود را بر گذشته قرار داده اند . چه بسا در این راه به خواب های چندین سال پیش بزرگان در مورد آنها نیز متوسل می شوند و آن را سند تطهیر امروز خود می کنند و عده ای نیز نه گذشته خوبی داشتند و نه امروزِ روشن و قابل قبولی. این عده هم در گفتمان خود که شاید از تسامح و تسلیم در برابر غرب گرفته تا فاصله شدید از گفتمان انقلاب و رهبری باشد، مجوز عبور از فیلتر تایید را کسب نکرده اند. لازم به ذکر است ملاک قبولی و عدم قبولی افراد گفتمان ناب انقلاب و رهبری با شاخص های مهم و صریح آن می باشد.
7- نشستن بر اریکه قدرت طعم شیرینی دارد که شاید اگر اهل دنیا باشی قطعاً دل کندن از آن برایت سخت خواهد بود. اینجاست که اگر منطقی در کار نباشد، همت و تلاش و سوء استفاده از بیت المال در راه ادامه این مسیر پر حلاوت جزء تخیلات یک فرد خواهد بود. لازم است که توجه برخی که ارثیه پدریه خود را ساختمان سفید پاستور می دانند ر ابه این نکته جلب کرد که رئیس جمهوری که خلاف قانون در چنین جایگاهی قصد چنین کاری دارد نه تنها دیگرخادم ملت به حساب نمی آید بلکه سابقه دولت خود را نیز تخریب و ملت را نسبت به خود برین می کند.
8- مردم هوشیار، آگاه و بصیر هستند و تشخیص ملاک ها را به خوبی می دانند و اصل برای همه ملت، سخنان گوهر بار امام(ره) و مقام معظم رهبری است. تحزب گرایی نمی تواند جایی در میان ملت داشته باشد. شور و حماسه آفرینی در انتخابات ملاک همه ملت است. حال شاید عده ای در نظام آن را به نفع خود نبینند ولی ملت همیشه این را ثابت کرده است و می داند که حضور در صحنه مهمترین وظیفه آنها خواهد بود. وضع تحریم ها با حضور ملت در صحنه، تغییرات اساسی را آن هم به سمت کاهش خواهد داشت و قطعا کشورهای همراه در تحریم ایران نیز با وجود این حماسه عظیم، دست از همراهی خواهند براداشت.