به گزارش بولتن نیوز به نقل از رویداد،ساختار شوراها در کشور ما سابق بر این، شبیه نظام فئودالی بوده که افرادی چون خان های قدیم در یک روستا به دلیل سرشناس بودن و دارا بودن چهره ای در عرف سیاسی با مقیاس شهری می توانستند وارد آن شوند و برای ادوار طولانی نیز این سمت را حفظ کنند.
سماجت برای حفظ کرسی در جوامع مردمسالار امروزی، در واقع تمایل تلویحی به دیکتاتوری از مبدا دموکراسی است.
ساختار
فئودالی که در سیر تکاملی چندین کمون بوجود آمده ، در واقع از بدوی ترین
شاکله های نظام قدرت سیاسی به شمار می رود که با جامعه امروز با مدنیتی
آمیخته به دموکراسی فاصله دارد.
متاسفانه
در برخی از شهرهای کشور، اعضای شوراها با طمع به حفظ کرسی خود، سعی در
نگهداشتن جامعه مدنی در حد یک کومن عقب افتاده از نوع فئودالیته را دارند و
از ورود نسل جوان به این حوزه مدیریتی جلوگیری می کنند.
باید
دانست که شوراهای شهر و روستا، نزدیک ترین حلقه سیاسی و مدیریتی به بدنه
اجتماع به شمار می روند و هر گونه رفتار و نحوه عملکرد، در راهبرد های بلند
مدت و کوتاه مدت آنها، می تواند چون یک عادت نهادینه در خاک اجتماع کاشته
شود و بذر این قدرت مداری طمعکارانه به طور مستقیم، ساحت مردم سالاری در
نظام «دمو تئو کراسی» یا مردم خدا سالاری ایران را خدشه دار کند.
از
سویی با توجه به اینکه، ایران امروز، مغز مقاومت، در دو قطبی نوظهور «سلطه
و استقلال» به شمار می رود می بایست مدیران و اعضای شوراها با نگاهی شفاف
نسبت به مسائل ملی و منطقه ای از حد و مرز های روستا و شهر خود فراتر روند.
این الزامی است که سابق بر این، اهمیتی نداشته و شوراها با نگاهی که وسعت
آن در حد یک شهر و یا یک روستا و حتی یک محله بود می توانستند متصدی امر
باشند.
جهان،
دیگر گونه های پیشین تقسیم بندی تقابل، یعنی شرقی و غربی، شمالی و جنوبی،
توسعه یافته و در حال توسعه و جهان های اول و دوم و سوم را از یاد برده و
اکنون مقابله اصلی بین «سلطه و مقاومت دین مدار و ایدئولوژیک» را پیش روی
خود دارد.
در
این شرایط تربیت و کادر سازی اجتماعی و آماده سازی اذهان واحد های خرد
جامعه باید بوسیله نزدیک ترین حلقه ها به آن صورت گیرد و شوراها در این
پرداخت و بینش افزایی استراتژیک نقش مهمی را ایفا خواهند کرد.
در
واقع نگاهی به تاریخ جوامع نشان می دهد جایگاه هایی که افراد در گذشته به
دست می آوردند ثابت و پایدار بوده، چرا که گزینه هایی همچون شغل موروثی
فرد، تعلق قومی و امتیاز طبقاتی در تعیین و تثبیت جایگاه های عمدتا انتصابی
موثر بود. اما اکنون شورای های شهر می بایست از این تعلقات قومی و مفاخر
نژادی هر چه زودتر فاصله بگیرند و این امر در سایه چرخش کامل مدیریتی و نیز
تزریق خون تازه جوانان پر شور و ایده پرداز به شوراها میسور خواهد بود.
جوامع
امروزی بخصوص، جامعه اسلامی ما که در آن حاکمیت الهی بر حاکمیت فردی مقدم
شمرده می شود، جایگاه های اجتماعی ضمن اکتسابی بودن با رفتارهایی چون فخر
به اصل نژادی، امتیاز طبقاتی و یا برتر دیدن خود و پست و پایین پنداشتن
دیگران قرابتی ندارد. خود شفیتگی برخی از حضرات قدرت طلب، شبیه افسانۀ
یونانی نارسیس است که احساس کاذبی را برای فرد به دنبال می آورد و در نهایت
او را دربرکه خود برتربینی غرق خواهدکرد.
هنگاهی
که در جامعه ای مدنی همزیستی می کنیم، افراد برای دستیابی به فرصت های
بیشتر و یا زندگی بهتر نقشی را به فردی در میان خود محول می کنند و از آنجا
که جامعه همجون ایینه ای است که کیفیت و کمیت نقش افراد در آن نمایان می
شود از شیوه ایفای آن نقش اشخاص، به صلاحیت و شایستگی در تداوم کرسی داری
آنها پی می بریم. شایستگی افراد نیز طبعا منطبق بر انتظارات جامعه خواهد
بود نه امیال شخصی و حزبی.
از
سویی دیگر ناتوانی در ایفای صحیح نقش ها و عدم تمایل فرد به انطباق خود با
انتظاراجتماع، می تواند به شکست نقش او منجر شود که در این صورت در جامعه
دموکرات پایگاه اکتسابی خود را از دست می دهد. چرا که اعطای این نقش به او
از سوی جامعه بوده است نه لابی های شهری قدرت، یا لایه های پنهان بزرگتر از
آن.
در
گذشته، اعضای این شوراها عمدتا افرادی صاحب نفوذ بوده اند و در اثر این
رانت اجتماعی توانسته اند به کرسی سیاسی راه یابند. اما آینده کشور از جمله
شوراها، مبین مسیر دیگری از پیشرفت سیاسی است. خون تازه افرادی که از
نارسیسیم سیاسی و ناسیونالیسم قومی دورند، در جریان انتخابات آتی با گزینش
قطعی مردم به بدنه مدیریتی دمیده خواهد شد و بی شک هیچ چشم طمعی به قدرت،
صاحب منافع نمی گردد
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com