به گزارش بولتن نیوز به نقل از ایسنا، میروی اما نمیدانی این رفتن با رفتنهای دیگر فرق دارد، میروی اما نمیدانی این بار جور دیگری است، چیز دیگری است. سوار موتورسیکلت میشوی و باز مثل همیشه فراموش میکنی کلاه ایمنی سرت بگذاری، میروی وسط خیابانهای شلوغ دزفول!
جایی دیگر رانندهای کرمانشاهی برای اولین بار وارد دزفول شده، او هم نمیداند که دزفول شهر موتورسواران است و باید بیش از اینها مراقب خیابانها باشد. ناگهان تصادف میشود و حامد ماهتاب با موتورش به کناری پرت شده و درجا ضربه مغزی میشود.
پنجشنبه عصر است و چندین نفر غمگین و ناراحت پشت درهای اتاق عمل بیمارستان گنجویان دزفول منتظرند، دکتر جواب آخر را میدهد و مرگ مغزی اعلام میشود.
هیچ کس دلش نمیخواهد در این لحظه جای مادر حامد باشد، 29 سال برای پسرت زحمت کشیده باشی، برایش زجر کشیده باشی، با لحظه لحظه نفس کشیدنش، نفس کشیده باشی و حالا دیگر بدون او نفس بکشی.
همه دارند تلاش میکنند مادر را به پیوند عضو راضی کنند، اما مگر میشود؟ مگر میشود از پسر عزیزش دل بکند، بگذارد که برود و تنهایش بگذارد. تنها چیزی که میتواند آرامش کند یاد آن روز است. همان روزی که سر سفره غذا نشسته بود و حامد یک دفعه گفت: مادر مدیونی اگر مرگمغزی شدم اعضایم را اهدا نکنی، مدیونی!"
مادر آن روز خیلی ناراحت شد، غذا را نخورد و فکر کرد این چه حرفی است که حامد میزند، حالا یادش آتش میزند به تمام جان مادر که از کجا میدانست زودتر از او میرود؟
حالا راضی شده و دلش میخواهد همه اعضایی که میشود را اهدا کند تا دلش آرام شود. پزشکان میگویند: "به تهران نمیرسد، به احتمال زیاد توی راه تمام میکند، ریسک بزرگی است. بهتر است به اهواز منتقل شود و توی بیمارستان گلستان اعضایش اهداء شود."
همه گروه پزشکی بسیج میشوند و حامد به اهواز منتقل میشود. حالا در اهواز آزمایشهای پزشکی انجام میشوند. به چندین بیمارستان کلیوی اطلاع میدهند و خیلیها که در نوبت پیوند هستند، خوشحال میشوند که امید است یک کلیه برایشان تهیه شود. برای آزمایش میآیند و تا ساعت 5 صبح هم توی بیمارستان میمانند، اما دریغ نمیشود که کلیههای حامد به کسی اهداء شود. کلیههای بیمار آن قدر کراتینه شدهاند که دیگر قابلیت انتقال به بدن فرد دیگری ندارند.
حالا فقط کبد بیمار قابلیت اهداء دارد. حامد را ظهر امروز(سهشنبه) به اتاق عمل میبرند. در اتاق عمل هم دکتر امین بحرینی، فوق تخصص جراحی پیوند اعضاء که از شیراز برای انجام عمل به اهواز آمده است با دیدن کبد به این نتیجه میرسد که کبد چرب است.
دکتر بحرینی به خبرنگار ایسنا - منطقه خوزستان- میگوید: کبد بیمار مرگ مغزی چرب است و متاسفانه به دلیل چاق بودن جوانان، کبد چرب شایع شده است. به همین دلیل نمیشد از کبد این بیمار استفاده کرد. به دلیل فشار خون پایین نیز کبد بیمار زرد شده بود و نمیشد از آن استفاده کرد.
عضو هیات علمی دانشگاه جندی شاپور اهواز ادامه میدهد: کلیهها نیز به دلیل شدت تصادف و هم چنین نارسایی عضوی در مدتی که از پنج شنبه تا به امروز(سهشنبه) طول کشیده بود، قابلیت استفاده نداشت. در صورتی که بیمار زودتر از دزفول منتقل شده بود، حداقل میشد از کلیههای بیمار استفاده کرد.
بحرینی توضیح میدهد: از نظر اهدای عضو، خوزستان در قعر جدول اهداء در ایران است. در شهرهای دیگر آمار اهداء بسیار بالاتر است. دلیل این موضوع نیز رضایت ندادن مردم است. خوزستان استان حادثهخیزی است و وقایع و حوادث موجب مرگ مغزی شدن بسیاری از افراد میشود، ولی متاسفانه خانوادهها به اهداء رضایت نمیدهند. در سال گذشته حداقل 33 بیمار خوزستانی مبتلا به نارسایی کبد در شیراز پیوند شدهاند، در حالی که در کل خوزستان تنها 4 اهداء عضو انجام شده است.
عضو تیم پیوند کبد بیمارستان نمازی شیراز توضیح میدهد: تا 24 ساعت پس از مرگ مغزی، باید اعضای بیمار اهداء شوند تا دچار مشکلات حیاتی نشوند. به همین دلیل اگر خانواده قصد دارند، رضایت دهند، بهتر است سریعتر این کار را انجام دهند تا بتوان از اعضای بیمار استفاده کرد.
وی میگوید: در سال گذشته در شیراز 400 پیوند کبد انجام شد و بهترین مرکز برای پیوند کبد همین مرکز است. در صورتی که خانوادهها اجازه بدهند اعضای مختلفی چون کبد، پانکراس، کلیه، قلب، قرنیه، پوست و نسج نیز میتواند اهداء شود.
با صحبتهای دکتر بحرینی مشخص میشود که دیر اقدام کردن جهت اهداء اعضاء موجب شده که چنین فرصتی از دست برود.
دو کلیه سالم که به راحتی میتوانست در اختیار دو بیمار نیازمند که سالهاست در انتظار چنین فرصتی هستند، قرار بگیرد از دست رفت. به همین راحتی! شاید اگر زودتر برای انتقال بیمار به اهواز اقدام میشد یا اینکه بیمار با یک هلیکوپتر انتقال مییافت؛ حالا می شد چند پیوند عضو در بیمارستان گلستان انجام شود و آرزوی حامد با از دنیا رفتنش برآورده شود.
به همین راحتی آرزوی بیماری که 3 روز پیش از مرگش به دوستان و خانوادهاش گفته بود که میخواهد همه اعضایش را اهداء کند، برآورده نشد و هیچ یک از اعضایش اهداء نمیشود.
ما میآییم و بیماران دیالیزی که با هزار امید به بیمارستان گلستان اهواز آمده بودند، برمیگردند تا شاید بار دیگر، اهداء عضوی باشد و بتوانند کلیه بگیرند. "حامد ماهتاب" هم با آرزویی که برآورده نشد با دنیا خداحافظی میکند.
گزارش از: طیبه رفیعی، خبرنگار ایسنا، منطقه خوزستان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خدا به زن و بچه ها و مادرش رحم كند
خدا قسمت هيچ كس نكند