نخستین پرسشی که در این زمینه مطرح میباشد این است که انگیزه و هدف اصلی آنان از این اقدام چیست؟ چرا که تنها در صورت کشف اهداف دشمنان میتوان پی به ماهیت کار آنها برد. همچنین دومین پرسش این است که مهم ترین وظیفه کشور در مقابل این تهاجم فرهنگی ـ هویتی چیست؟
قبل از پاسخ به 2 پرسش مزبور، باید تاکید کرد که اسامی و نامهای جغرافیایی بخشهای جدایی ناپذیر هویت تاریخی و فرهنگی یک ملت هستند. بنابراین هرگونه تلاش برای تحریف و یا تغییر نام یک سرزمین یا منطقه جغرافیایی اگر در تعارض با هویت تاریخی آن سرزمین باشد، محکوم به شکست است. به همین دلیل، جعل نام خلیج فارس حتی اگر با صرف دلارهای نفتی برخی کشورهای عربی و حمایت مغرضانه قدرتهای فرا منطقهای صورت گیرد، موفق نخواهد بود.
با این وجود، تحریف نام خلیج فارس با انگیزهها و اهداف متفاوتی دنبال میشود که اهم آنها به شرح زیر است:
1- بدون تردید یکی از مهمترین اهداف، حمله به هویت ملی ایرانیان است که دشمن سعی میکند با ایجاد خدشه در هویت تاریخی و جغرافیایی ملت ایران، باعث شکست غرور ملی ایرانی شود. این موضوع از جنبه تاریخی یک امر ثابت شده است که ملتی که نتواند از تمامیت ارضی و سرزمینی خود دفاع کند، غرور ملی ندارد. به عنوان مثال، کارشناسان معتقدند اجماع ملی در مقابل تجاوز نظامی عراق به سرزمین ایران در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، دفاع از هویت و غرور ملی ایران بود؛ چرا که اگر دشمن متجاوز موفق میشد حتی بخش کوچکی از خاک ایران را در اختیار خود بگیرد، قطعا ضربه بزرگ روانی و تاریخی به ملت ایران وارد میشد که به هیچ وجه قابل جبران نبود.
2- یکی دیگر از اهداف کشورهای عربی، ساختن تاریخ جعلی برای هویت قومی و ملی خود است. بررسی تاریخ شکل گیری کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بیانگر آن است که از عمر این کشورها بیش از چند دهه نمیگذرد و مفهوم دولت ملی دارای ریشههای عمیق تاریخی نزد این کشورها نیست. بنابراین طبیعی است که این کشورها به شدت نگران آینده خود به دلیل فقدان شیرازههای هویت ساز باشند. اما نکتهای که این کشورها از آن غفلت دارند این است که هیچ قوم و ملتی نمیتواند با تحریف واقعیتهای جغرافیایی و تاریخی ملت و سرزمین دیگران برای خود هویت سازی نماید.
3- دامن زدن به اختلافات قومی و سرزمینی در منطقه یکی دیگر از اهدافی است که در تحریف نام خلیج فارس دنبال میشود. البته این مساله در چهار چوب استراتژی قدرتهای فرا منطقهای صورت میگیرد. به عبارت دیگر، اگر چه وجود تنشهای سرزمینی و قومی یکی از نشانههای مناطق کمتر توسعه یافته مانند منطقه خلیج فارس است، اما نباید از تلاش تاریخی قدرتهای فرا منطقهای در دامن زدن به این تنشها با هدف کسب منافع مادی و سیاسی غافل بود. با توجه به این که کشورهای حاشیه خلیج فارس جزء کشورهای مهم صادر کننده انرژی نفت و گاز به سایر نقاط جهان هستند. از طرف دیگر، به زعم راهبرد پردازان، منطقه خلیج فارس عامل مهمی در تعیین معادلات سیاسی و امنیتی جهان است. به همین دلیل قدرتهای درجه اول و حتی درجه دوم جهان همواره سعی در حفظ حوزه نفوذ خود در این منطقه بوده، هستند و خواهند بود.
بنابراین مشاهده میشود که اهمیت تلاش دشمنان ملت ایران برای تحریف نام خلیج فارس کمتر از یک جنگ نظامی نیست و مقابله با چنین جنگی یک امر مقدّس و ستودنی است؛ به عبارت دیگر، دشمن به اندازه کافی اراده خود را برای اثبات ادعاهای مغرضانه در خصوص تحریف نام خلیج فارس نشان داده است. به همین دلیل هرگونه بی تفاوتی در مقابل این تهاجم فرهنگی دشمن به نوعی اهمال کاری در دفاع از منافع ملی و هویت تاریخی و فرهنگی محسوب میشود.
اما در چنین شرایطی، وظیفه نهادها و دستگاههای مسئول کشور چیست؟ در پاسخ به این پرسش به نظر میرسد با به کار بستن مجموعهای از توصیههای زیر بتوان وظیفه ملی خود را در دفاع از هویت فرهنگی و تاریخی ملت ایران انجام داد:
1- جمع آوری و آرشیو منابع، کتب، و نقشهها و هرگونه سندی که در جهت اثبات تاریخی نام خلیج فارس در سطح ملی و فرا ملی مفید است که باید توسط مجموعههای تخصصی کشور صورت پذیرد؛
2- واکنش جدی و بدون تعارف دستگاه دیپلماسی کشور به هرگونه تحریف نام خلیج فارس در نشستها و مجامع بینالمللی و منطقهای؛
3- ورود جدی موسسات و مراکز علمی و تحقیقاتی کشور در خصوص شفاف کردن نام تاریخی خلیج فارس از طریق نوشتن کتب و مقالات علمی و پژوهشی؛
4- فعال کردن سازمانهای غیر حکومتی و مردم نهاد در این خصوص؛
5- پایش اقدامات دشمنان در مجامع بینالمللی سیاسی و حقوقی؛
6- ارائه و ثبت اسناد حقوقی و تاریخی موجود در سازمانهای بینالمللی؛
7- بالا نگه داشتن میزان حساسیت افکار عمومی داخل کشور در این خصوص.
نویسنده: رضا مومن زاده
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com