امیر رضا خادم ؛ این نام بی شک بخشی مهم از تاریخ کشتی ایران است و بخصوص در سال های پس از انقلاب
خبرآنلاین: امیر رضا خادم ؛ این نام بی شک بخشی مهم از تاریخ کشتی ایران است و بخصوص در سال های پس از انقلاب . حضور در 4 المپیک و کسب 2 مدال از المپیک های بارسلون و آتلانتا در سال هایی که گرفتن مدال از المپیک برای مان تابویی شده بود ، او را نامی کرد ماندگار در کشتی ایران. خادم همیشه یکی از سدشکن های ورزش بود. چه در روزهایی که خیلی زود مدیر ورزشی موفقی شد ،چه زمانی که پل های تحصیلات آکادمیک را خیلی زود سپری کرد و چه روزی که اولین ورزشی نسل انقلاب ایران نام گرفت که وارد بازی سیاست شد و به نمایندگی از مردم تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد . امیررضا خادم در کافه خبر اگرچه به تشریح دلایل حضورش در سیاست و واکاوی حضور ورزشکاران در عرصه انتخابات پرداخته اما این بخش از حرف های او مختص رشته ای است که همه افتخارات ورزشی اش را با آن بدست آورده. رشته کشتی.
*همانطور که می دانید مجمع کمیته بین المللی المپیک برای تصمیم گیری در مورد حذف و یا ابقا کشتی در شهریور برگزار خواهد شد، اگر کشتی از المپیک حذف شود چه اتفاقی برای ورزش کشور خواهد افتاد؟
اولا بحث من در اصل مطلب است که ما در حال حاضر در حذف و یا ابقا کشتی هیچگونه تاثیری نداریم. آنقدر مشکلات و درگیری های داخلی داریم که دیگر زمانی برای پرداختن به بحث های اساسی باقی نمانده است. فقط نشسته ایم که ببینیم دیگران چه کار می کنند. مستقیما که تاثیر خاصی نداریم و از نفوذ غیر مستقیم خودمان هم استفاده نمی کنیم. الان بهترین زمان برای مطرح کردن نمایندگان کشتی ایران بود اما متاسفانه هیچ اقدام تعیین کننده ای انجام ندادیم. امیدواریم کشتی از المپیک حذف نشود اما اگر ما فقط نگران بحث مدال آوری هستیم، کاراته می تواند جایگزین آن شود.
*به هر حال رشته کاراته با تمام استعداد هایش، آن اصالت و ریشه کشتی را در ایران ندارد...
من این را فقط از جنبه درد دل به شما گفتم. به جای بحث کردن درباره خوب و بد بودن کشتی باید کاری برای آن انجام دهیم. ما چون در این رشته صاحب سبک هستیم به راحتی می توانیم از این موقعیت خود استفاده کنیم. وقتی آقای رئیس جمهور اعلام کرد که برای جلوگیری از حذف کشتی پیگیری خواهد کرد، چه اقدام هایی انجام شد؟
*بعد از حذف کشتی از المپیک خیلی ها مسائل سیاسی را در این اتفاق دخیل دانستند، به نظر شما سیاست اصلی کمیته بین المللی المپیک برای این تصمیم چه بود؟
به هیچ عنوان این مسئله سیاسی نبوده. به نظر من دو نکته باعث این اتفاق شد، اول ضعف فدراسیون جهانی کشتی در برقراری ارتباط با کمیته بین المللی المپیک و دوم عدم جذب مخاطب برای این رشته. به هر حال صرفا حضور تماشاگران در سالن های کشتی در المپیک تعیین کننده نیست. فروش تلویزیونی، اسپانسرینگ و خیلی چیزهای دیگر در تصمیم کمیته المپیک نقش اصلی را ایقا می کنند. پس می توانیم اینگونه تحلیل کنیم که کشتی جز رشته های کم بیننده است و باید اقدامی در این مورد انجام دهیم. اول بحث فدراسیون جهانی است که مقررات و مسائل فنی کشتی را تغییر دهد که جذابیتی در آن ایجاد شود. از طرف دیگر بحث لابی گری است تا از طریق آن بتوانیم کمیته بین المللی المپیک را توجیه کنیم که کشتی یک ورزش باستانی و ریشه دار است. همه این کارها را فدراسیون تخصصی رشته باید انجام دهد اما متاسفانه فدراسیون ما وضعیت خودش را نمی داند و درگیر مسائل مختلف روزمره است. نمی توان از فدراسیون انتظار داشت که به این مسائل ورود پیدا کند.
*البته خود فدراسیون کشتی هم کمی کوتاهی کرد...
نمی توان این طور برداشت کرد. شما خودتان را جای آقای خطیب بگذارید، نمی دانید فردا در سمت خود هستید یا نه. به هر حال درگیری های این چنینی هم بود.
*زمانی که رافائل مارتینتی از ریاست فدراسیون جهانی کشتی استعفا داد، روس ها واکنش سریعی به آن نشان دادند و سعی کردند الکساندر کارلین که قهرمان ملی آنهاست را جانشین او کنند که البته در نهایت موفق نشدند. شما اعتقاد دارید که فدراسیون کشتی ایران هم باید اقدامی مشابه روس ها انجام می داد؟
واقعیت این است که ما قدرت روس ها را نداریم و نمی توانیم چهره ای را که حتی عضو هیئت رئیسه فیلا هم نیست برای ریاست تعیین کنیم. ما باید در زمینه ها دیگر خودمان را نشان دهیم. سال آینده انتخابات فدراسیون جهانی در کشور ازبکستان است و کاری که در حال حاضر می توانیم انجام دهیم معرفی یک چهره جهانی برای آن انتخابات است. ارتباط ها را باید از الان برقرار کنیم و امیدوار باشیم که سال آینده نماینده ای را به فیلا معرفی کنیم. اما متاسفانه نه تنها ما چنین کاری را انجام ندادیم، بلکه در اولین نشست بعد از حذف کشتی از المپیک که در تهران هم برگزار شد هیچ اقدامی را انجام ندادیم. بدین ترتیب موقعیت ها از دستمان خارج می شود.
*شما خودتان سال گذشته در حاشیه المپیک نامزد ایران برای هیات اجرایی بودید، بسیار عجیب بود که امیر خادم تنها 3، 4 ساعت مانده به مراسم وارد لندن شد با اینکه به شرایط حاکم آشنایی داشتید...
در اینجا دو نکته وجود دارد. نکته اول اینکه من از انتخاب شدنم اطمینان زیادی داشتم. من از سه ماه قبل برای این انتخابات معرفی شدم و تصور می کردم که این سه ماه زمان مناسبی است که فردی با ویژگی های من خودش را مطرح کند و رای بیاورد. چند فاکتور موفقیت وجود داشت، یکی از آنها دکتر توکل بود که دیگر نمی خواست کاندیدا شود. از آنجایی که من ارتباط خوبی با دکتر توکل دارم، ایشان علاقه مند بود که من کمک کند. ایشان ارتباط خوبی هم با مارتینتی داشتند. نکته دوم این بود که دنیای کشتی سال ها بود که من را به عنوان یک قهرمان و یک مدیر می شناخت و چهره ناشناخته ای برای کشتی دنیا نبودم. جدا از مسائل ورزشی من سابقه مدیریت هم داشتم و نائب رئیس کنفدراسیون آسیا بودم. ما در تهران مسابقات جهانی برگزار کردیم و میزبان تمام افرادی بودیم که حق رای دارند. نکته سوم هم اعتمادی بود که به فدراسیون کشتی کردم. این سه نکته بود که باعث شد من تصور کنم که امکان رای آوری دارم. اما متاسفانه ما تمام این سه ماه را فقط با 3 جلسه ای که برگزار شد از دست دادیم. حتی برخی از نشریات نسبت به جلساتی که بین من، آقای خطیب، دکتر توکل و آقای خالقی برگزار شد هم انتقاد کردند و گفتند در شرایطی که تیم ما در آستانه بازیهای المپیک است چرا خطیب وقت خودش را برای جلسه با خادم گذاشته است. حتی این جلسات را به این صورت تحلیل کردند که آقای خطیب می خواهد خادم را فیلا بفرستد تا خودش انتخاب شود، یعنی نوعی تبانی اتفاق بیفتد. این تحلیل ها از داخل اتفاق افتاد، کم کاری فدراسیون هم که کاملا مشخص بود. حتی برای من یک ویزا سوئیس برای مذاکره با مارتینتی نتوانستند بگیرند. خودم با هزینه شخصی خودم به ترکیه رفتم و با آئیک صحبت کردم. حالا چرا شب قبل شرکت کردم؟ علت آن این بود که من تنها فرد معرفی شده بودم و امکان جایگزینی هم وجود نداشت. من به عنوان تنها نماینده اجازه تصمیم گیری برای رفتن یا نرفتن نداشتم و باید در هر صورتی حضور پیدا می کردم. اگر امکان جایگزینی من بود و یا می دانستم که رای نخواهم آورد، طبیعتا شرکت نمی کردم. اما در دقیقه 90 شرکت کردم و حتی هدایایی هم از هزینه خودم برای رئیس فدراسیون جهانی تهیه کردم. می خواهم بگویم هر آنچه که از دست من برمی آمد انجام دادم، اما این یک کار فردی نبود. من شخصا دیدم که زنوف رئیس کنفدراسیون کشتی اروپا به من رای داد و برای همین است که می گویم از کسب آرا اطمینان داشتم. دکتر توکل پیش از آن هم گفته بود که زنوف فرد تعیین کننده است چرا که رئیس کنفدراسیون کشتی اروپا می تواند به راحتی زمینه لابی گری با دیگر گروه ها را فراهم کند و فرد مورد نظرش را به بقیه هم معرفی کند.
*واقعیت این است که ما باید چند میلیون دلاری برای به دست آوردن چنین کرسی هایی در پروسه های تبلیغاتی هزینه کنیم...
من می خواهم بگویم که حتی ما می توانستیم بدون پرداخت چنین هزینه هایی در مورد شخص امیر خادم نتیجه بگیریم. شاید قطری ها با توجه به موقعیت شان در کشتی دنیا باید حتی بیشتر از این حرف ها هزینه کنند. اما نمایندگان ژاپن یا آمریکا هزینه ای نمی کنند. نماینده آمریکا با توجه به قدرت لابی گری اش تنها کاری که انجام داد این بود که تمام رای دهندگان را شب قبل از انتخابات به سفارت آمریکا در لندن دعوت کرد. در نهایت هم رای اول را آورد. می بینیم که در کشور آمریکا فدراسیون کشتی به چه اندازه با دیگر سازمان ها هماهنگ است که حتی سفارت آنها در لندن در آستانه شروع مسابقات المپیک حاضر به انجام چنین کاری می شود. فدراسیون ما حتی به فکر انجام هماهنگی های لازم برای صدور ویزای ورزشکاران هم نیست.
*اتفاقات روز کشتی را چطور ارزیابی می کنید؟
من همه اینها را به خاطر عدم ثبات مدیریت در فدراسیون می دانم. فدراسیون کشتی امروز بسیار نامطمئن و غیر متعادل است چرا که هنوز تکلیف نفر اول آن مشخص نیست. اگر وزارت ورزش قصد دارد که تا انتخابات ریاست جمهوری در فدراسیون کشتی تغییری را ایجاد نکند، پیشنهاد من به آنها این است که به صورت جدی و مستقیم این را به فدراسیون کشتی اعلام بکند و از مسئولان فعلی آن حمایت کند. بدین ترتیب فدراسیون می داند که تا مسابقات جهانی باید برنامه ریزی های مناسبی را برای کشتی بکند تا در این مسیر نتیجه بگیرد. این را از این جهت می گویم که این ضرری است که نه تنها به کشتی بلکه به کل ورزش ما وارد می شود. از طرف دیگر با صحبت هایی که من با وزارت ورزش داشتم، آنها به صورت جدی و البته صحیح عنوان می کنند که ما امکان برگزاری انتخابات را به خاظر کمیته بین المللی المپیک نداریم. من می دانم که کمیته ملی المپیک که جایگاه دیپلماتیک ورزش ما است به راحتی می تواند این مشکل را حل کند. اما به نظر می رسد که نوعی اراده وجود دارد که ما به نتیجه ای در کمیته بین المللی المپیک نرسیم و انتخابات کمیته ملی المپیک ایران برگزار نشود. به نظر رسد که صداقتی در این مسیر وجود ندارد. من از کمیته ملی المپیک و ریاست آن این درخواست را دارم که ایشان شرایط را برای تصویب اساسنامه فراهم کند تا ورزشی که بیش از نیمی از مدال های المپیک ما را کسب می کند، این شرایط نامناسب را تحمل نکند. آقای علی آبادی که نامزد انخابات شورای شهر هم شده، اگر بخواهد این وضعیت را ادامه بدهد حتی مردم هم به او اعتماد نخواهند کرد. کسی که در راس دستگاه دیپلماتیک ورزش کشور قرار دارد و نمی تواند مشکل آن را حل کند حتما در شورای شهر هم موفق نخواهد بود.
*در مورد بحث فنی چطور؟
از لحاظ فنی هم من فکر می کنم که در حال حاضر کل کشتی ما روی برنامه ریزی ها و حمایت های مستقیم رسول خادم اداره می شود و اگر رسول خادم خودش را کنار بکشد، کشتی ای باقی نخواهد ماند. این را به صراحت می گویم. اگر محمد بنا که اسطوره ورزش ایران به شمار می رود را هم حفظ نکنیم، این مسئله به ضرر کل ورزش کشور می شود. مسئولان تصمیم گیر ورزش ما باید این را در نظر بگیرند که اگر از محمد بنا به عنوان یک فرد حمایت نکنند، هیچ اعتمادی برای مربیان کوچک و بزرگی در کشور باقی نمی ماند چرا که حتی محمد بنا با چنین عملکردی با این رفتارهایی روبرو شد.
*مشکل اینجاست که به نظر می رسد محمد بنا با رسول خادم نمی سازد...
نه، به هیچ عنوان این طور نیست. محمد بنا با عدم وجود شرایط مناسب که مورد نیازش هست نمی سازد. شرایطی لازم برای او فراهم نیست و حق با اوست. این که امکان برگزاری یک اردو متعادل باشد و نیازهای اولیه یک مربی هم فراهم باشد چیز اضافه ای نیست. اگر در حال حاضر کشتی آزاد به مسابقات مختلف اعزام می شود مشخصا رسول خادم هزینه های آن را پرداخت می کند و چارچوب آن را حفظ کرده است. خب طبیعتا ممکن است محمد بنا این نیازها را ببیند و نتواند آنها را تامین کند. می خواهم بگویم که این ظاهری که از کشتی کشور باقی مانده، تنها از تلاش های رسول خادم است. محمد بنا هم باید حفظ شود. من از نزدیک دیدم که او چگونه شبانه روز برای کشتی کشور تلاش کرد. به نظر نمی رسد که محمد بنا بتواند از کشتی دل بکند چرا که او به کشتی نیاز دارد و کشتی هم به او. اگر در مردم عشق و علاقه ای نسبت به محمد بنا وجود دارد طبیعتا به خاطر کاری است که در کشتی کشور کرده.
*درباره فساد موجود در کمیته های مختلف المپیک صحبت می کنید؟ ما تا چه زمانی باید در کمیته های مختلف باج بدهیم؟ به نظر می رسد که هر کجا تشکیلاتی باشد، مافیای عظیمی هم پشت سر آن است...
این به دلیل آن است که ما خوب و با برنامه هزینه نمی کنیم، در نتیجه باید غیر اصولی هزینه کنیم و در نهایت احساس کنیم که خطایی را مرتکب شده ایم. مگر پس از حذف کشتی از المپیک ما اولین کشوری نیستیم که متضرر می شویم؟ خب پس برای حفظ کشتی و ادامه افتخار آفرینی های آن باید هزینه کنیم. مگر کره ای ها چگونه تکواندو را در المپیک حفظ کردند؟ برای آن هزینه کردند و آن را به عنوان فساد و یا یک اتفاق بد به شمار نیاوردند. می خواستند رشته ای را در المپیک وارد کنند و باید بابت آن هزینه کردند. اگر من می خواهم که بچه ام به دانشگاه برود و موفق باشد، مگر نباید برای او هزینه کنم؟ مگر می توانم بگویم که مدرسه از من پول خواسته و چون من نمی خواهم فاسد شود، خرج نمی کنم، برنامه ریزی هم نمی کنم. بچه ام خودش باید موفق شود. اینگونه کاری از پیش نمی رود. وقتی چیزی برای من اهمیت دارد باید برای آن هزینه کنم. نمونه ای را هم در این مورد آوردم، مگر آمریکایی ها تمام اعضا رای دهنده را شب قبل از انتخابات در سفارت شان دعوت نکرند و به آنها هدیه ندادند؟ آیا آنها خلاف کردند و مرتکب فساد شدند؟ اگر ما برای کارشکنی تلاش می کنیم، طبیعتا خودمان اشاعه دهنده فساد هستیم. پس ما باید این کار را متوقف کنیم. چه اشکالی دارد اگر برنامه ریزی کنیم و مثلا سالی یک میلیون دلار را برای کشتی در دنیا هزینه کنیم. مگر می شود که ما خودمان را کنار بکشیم و نسبت به کشتی دنیا احساس مسئولیت نکنیم و انتظار داشته باشیم که همه به نفع ما قدم بردارند؟ مگر چنین چیزی امکان پذیر است؟ پس آن کسی که نگران است که هزینه می کند. در فوتبال و دیگر ورزش های دنیا هم وضعیت همین است. پس کمیته بین المللی المپیک هزینه سازمانی خودش را از کجا می آورد؟ اگر حمایت اعضا و حق عضویت ها نباشد این کمیته از کجا چارچوب خود را حفظ می کند؟ پس درآمد آن از همین هزینه هاست. حالا زمانی که ما هزینه می کنیم، می گوییم در حال فساد هستیم. در واقع ما این هزینه ها را به بدترین شکل انجام می دهیم.