شفقنا -محمد تاجیک :حاج کاظم شخصیت معروف فیلم آژانس شیشه ای در کنار شخصیتهایی چون قیصر ،هامون و....از مهمترین شخصیتهای تاریخ سینمای ایران است که در میان علاقه مندان جدی سینما جایگاه ویژه ای دارد.
به گزارش شفقنا به تازگی پرویز پرستویی بازیگر نقش حاج کاظم پس از شانزده سال از ساخت فیلم اظهار نظر جالبی درباره این شخصیت کرده و درباره ویژگیهای مذهبی این شخصیت نکاتی را بازگو نموده است.
/مردی که فقط با خدا معامله کرد/
آنهایی که علاقه مند فیلم آژانس شیشه ای هستند حتما این دیالوگ رد وبدل شده میان عباس وحاج کاظم را یادشان هست :حاجی ما باخدا معامله کردیم. ... پرستویی در یادداشت خود که در ماهنامه صنعت سینما منتشر کرده حاج کاظم را شخصیتی دانسته که کاری به کاری دیگران ندارد چون او فقط با خدا معامله کرده است.
/مسلمان سنتی و ریشه دار/
پرستویی در ادامه یادداشت خود حاج کاظم را از منظر ویژگی های مذهبی اینگونه توصیف کرده است:حاج کاظمی که من می شناختم مسلمان سال 1357 نبود. او یک مسلمان سنتی است که مسلمانی اش ریشه دار است. احساس کرده که باید برای رضای خاطر خدا برود و رفته واین را بلد بوده وتوانایی اش را داشته. بنابراین می رود و از آب وخاکش دفاع می کند ولی وقتی بر می گردد می بیند هیچ کس به او کاری ندارد. او هم می توانست مثل احمد کوهی برود پست بگیرد و حتی موقعیتش از سلحشور هم خیلی بهتر می توانست باشد.
/کيميايي پس از انقلاب/
زماني هوشنگ گلمکاني سردبير ماهنامه فيلم در اظهار نظري، حاتمي کيا را کيميايي سينماي پس از انقلاب ناميده بود .
/خانه اي دردهانه آتشفشان/
شهيد آويني در زمان حيات خود درباره حاتمي کيا گفته: خانه حاتمي کيا در دهانه اتشفشان است و فيلمسازي است که تن به روزمرگي هاي دوران خود نمي دهد .فيلمهايي مي سازد که حرف دلش است.
/بهترین فیلم پس از انقلاب/
چند سال پيش در يک نظر سنجي که توسط یک خبرگزاری از پنجاه سينماگر، منتقد و کارشناس سينمايي انجام گرفت به عنوان به عنوان بهترين فيلم سيسال سينماي ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شناخته شد
/آژانس شيشه اي، آغاز طغيان قهرمانهاي حاتمي کيا/
هنگامي که «آژانس شيشه اي» در سال 76 اکران شد جمله اي در تبليغات اين فيلم به چشم مي خورد که نشان از اهميت بسيار زياد اين ساخته بي نظير حاتمي کيا داشت: «اگر پنجاه سال ديگر از شما بپرسند آژانس شيشه اي را ديده ايد چه خواهيد گفت؟» شهامت بسيار حاتمي کيا در طرح مسائل روز جامعه، فضاي تلخ و خشن فيلم، ضرباهنگ تند و نماهاي پياپي، فيلمي ديدني از آژانس شيشه اي ساخته است. منتقدان سينماي ايران اين فيلم را يکي از بهترين فيلم هاي سينماي ايران دانسته اند وحتي برخي منتقدان اين فيلم را بهترين فيلم تاريخ سينما عنوان کرده اند .
/درجستجوی آرمانهای ازدست رفته /
آژانس شيشه اي دريک نظر خواهي از تماشاگران جشنواره در چند سال پيش به عنوان بهترين فيلم تماشاگران جشنواره قرار گرفت. در این فيلم حاج کاظم قهرمان اصلي فيلم حاتمي کيا وقتي همه راهها رابراي نجات همسنگر سابقش عباس بسته مي بيند عصيان مي کند و با قانون در مي افتد. عباس در اين فيلم نمادي از آرمان هاي حاج کاظم است که او آنها را درخطر از دست رفتن مي بيند و به همین خاطر دست به اسلحه مي برد و افراد داخل آژانس را به گروگان می گیرد.
/گریه واقعی گروگانها پس از حرفهای حاج کاظم/
به گفته پرویز پرستویی تاثیر گذاری فیلم آژانس شیشه ای وشخصیت حاج کاظم به گونه ای بوده که در حین بازی او در نقطه مقابلش یعنی گروگانها مثلا بعد از شنیدن حرفهای حاج کاظم آنقدر تحت تاثیر قرار می گرفتند که گریه می کردند.
/رزمندگان عزلت نشین و غنیمت نابرده از جنگ/
آژانس شیشه ای راوي سه گروه از رزمندگان است که در جنگ حضور داشته اند: عباس با ترکشي در گردن، نماينده ي رزمندگان عزلت نشين و غنيمت نابرده ازجنگ است که پيش از جنگ با تراکتور روي زمين هاي پدري کشاورزي مي کرده است و هنوز هم کشاورزی می کند این بار بدون تراکتور! احمد، با کت وشلوار رسمي و بي سيم به دست، سلحشور که پس از جنگ در قسمت شغل هاي حساس و امنيتي منصوب شده اند و سر آخر نيز اصغر است، ناسازگار و غنيمت نابرده، که رهبري يکي از گروه هاي موتورسوار پرخاشگر و تندرو را بر عهده دارد.
/داستان عجيب حبيب احمدزاده/
ساخته شدن فيلم آژانس شيشه اي داستان پر فراز و نشيبي دارد. فيلمي که به راحتي از تلويزيون پخش مي شود و هيچ واکنش منفي از جنس اعتراض بر نمي انگيزد در زمان خود با سختي هاي فراواني ساخته شد. خود حاتمي کيا درباره ساخت «آژانس شيشهاي» گفته است : روزي «حبيب احمدزاده» که در آن زمان در سپاه مشغول بود و وارد سينما نشده بود، به حوزه هنري آمد و ماجرايي شبيه به ماجراي «آژانس شيشهاي» که در بوشهر اتفاق افتاده بود، براي من تعريف کرد و اينقدر اين داستان مرا جذب خودش کرد که تصميم گرفتم فيلمي بر اساس آن بسازم. حاتميکيا ادامه داده : جالب است بدانيم که براي ساخت اين فيلم، ما حتي اسلحه نيز در اختيار نداشتيم و يک روز يک نفر از لشکر حضرت رسول(ص) غيرت کرد و تعدادي اسلحه در اختيار ما قرار داد و بيشتر اسلحهها که در فيلم ميبينيم، چوبي است و حتي هر روز نيروي انتظامي سر صحنه ميريخت تا اسلحههاي ما را جمع کند.
/مانيفست حاتمي کيا/
به گفته حاتمي کيا: «آژانس شيشهاي» بهترين فرصت بود تا من مانيفست خودم را تعريف کنم و بايد گفت «آژانس شيشهاي» آشکارا يک مانيفست است و آدمها در آن دارند مانيفست خودشان را ارائه ميدهند.
/برگشتن به پشت دخل بقالي پدر/
وي با اشاره به نااميدي مطلقش در زمان نوشتن فيلمنامه «آژانس شيشهاي» براي ساخته شدن آن عنوان کرده : وقتي فيلمنامه را مينوشتم اصلاً اميدي به ساخته شدنش نداشتم چرا که زمان آقاي ضرغامي بود و ايشان معاونت سينمايي وقت بودند و تنها سالي بود که فيلم من درجه نازل گرفته بود و در واقع، در زمان مديريت ايشان بود که رسماً از فيلمسازي دست کشیدم و به پشت دخل بقالي پدرم برگشتم و در بالکن مغازه شروع کردم به نوشتن فيلمنامه «آژانس شيشهاي»، با اين ذهن ملتهب که هيچ اميدي به ساخته شدن آن نداشتم اما ميخواستم حرفهايم را بزنم.
/آواز گنجشکها/
حاتمي کيا يک بار فيلم «آژانس شيشهاي» را به درختي پر از گنجشک،تشبيه کرده و گفته بود: در خيابان وليعصر درختي قرار دارد که پر از گنجشک است و گنجشکها مدام بر روي آن آواز ميخوانند. زمان قديم به ما ميگفتند گنجشکها وقتي آواز ميخوانند به همديگر ميگويند هيس و «آژانس شيشهاي» هم پر است از اين هيس هيسها که همه ميخواهند حرف خودشان را بزنند اما به نظر ميآيد، هيچ چيز سرجاي خودش نيست.
/اتفاق نظر آدمهاي مختلف/
حاتمی کیا در یکی از مصاحبه های خود روایت جالبی از واکنش به آژانس شیشه ای را بازگو کرده است. اوگفته :يک شب باراني به «سينما آفريقا» رفته بودم که فيلم «آژانس شيشهاي» را ببينم. طبقه بالا نشسته بودم که متوجه شدم يکطرفم جانبازي نشسته و دارد فيلم را ميبيند و طرف ديگرم روزنامهنگاري است که آن وقتها براي خودش اسمي داشت. فيلم که تمام شد، آن جانباز مرا در آغوش گرفت و گريه کرد و اصرار داشت که انگشترش را به دست من کند. همان موقع، آقاي روزنامه نگار مرا از او جدا کرد و بغلم کرد. آنها قاعدتا در حالت عادي يکديگر را تحمل نميکردند، اما روي من و اين فيلم اتفاق نظر داشتند. من اينچيزها را ميفهمم. اما اگر قرار باشد نظر همه آنها را رعايت کنم، خودتان ببينيد که چه ريتم و هارمونياي به وجود می آید.
/من اگر حاج کاظم را تاييد کنم/
آژانس شيشه اي در طول همه اين سالها ُطرفداران پرو پا قرص و عجيب وغريبي داشته است .خود حاتمي کيا يک بار خاطره جالبي دراين باره تعريف کرده وگفته: مثلا در جشنواره برلين، 95 درصد تماشاگران فيلم «آژانس شيشهاي» ايراني بودند و شايد 85 درصدشان پناهندگان سياسي. ميفهمم آن بندهخدايي که آنجا نشسته مرا باعث مهاجرت و پناهندگياش ميداند. حالا او با نگاه خودش ميتواند به ما حمله کند. ولي همانجا ميبينم که يکي از آنها جلو ميآيد و ميگويد «جوان، اگر من حاج کاظم را تأييد کنم، پس اينجا چه ميکنم؟».
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
این اثر شاهکار سینما بود
اگه حزب اللهی باشین تاثیر فیلم چند برابر میشه روی شما
اونم فقط برای ۱۵ میلیون... در حالی که میلیارد ها پول داره تو مملکت بیخود خرج میشه .... وقتی خرج پرچم های یک خیابان توی شهرم اصفهان برای چند ماه ۱۰۰ها میلیون میشه فقط واسه زیبایی اون شهر ،اون خیابون من از زیبایی شهرم میگذرم جناب مسئول وقتی اون هزینه میتونه درد قهرمان های کشورم رو کم کنه ....
وقتی میلیاردها اختلاس میشه از بیت المال این حق رو من به جانبازی میدم که باعث شد مملکت روی پاهاش بایسته و بیت المال ایجاد بشه تا بتونن ازش اختلاس کنن....
به قول حاج کاظم بگیریم یه جانباز داره میره اونطرف عشق و حال ایا این حقش نیس؟! به مولا حق همین جانبازه نه حق اون آقا زاده هایی که این کشور و اون کشور دنبال عشق و حالن با پول ملت....