کد خبر: ۱۳۷۷۱۹
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار:

تجمع سپاهیان محمد(ص) و میتینگ جنجالی، هر دو در آزادی اما این کجا و آن کج

وقتی به چهره مردانه، آفتاب سوخته، نورانی و نجیب‌شان که معمولاً چشم بر زمین دوخته بودند نگاه می کردی فقط و فقط یاد خدا می افتادی نه به فکر علت دستگیری‌شان. سینه‌های‌شان صندوق اسرار مگو بود و تهدید به گفتن نمی کردند، در مقابل مرشد خود نظری نداشتند نه این که تحلیل‌گر نظرات او و توجیه کننده عمل خلاف آن باشند که مرشد، مالک می خواست نه ابوموسی اشعری.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از جهان نیوز میتینگ تجلیل از دست اندرکاران سفرهای نوروزی برغم سخن ها و تحلیل های مختلف در خصوص هدف و انگیزه برگزارکنندگان و هزینه های تحمیل شده بر بیت المال روز پنج شنبه 29 فروردین در استادیوم یکصد هزار نفری آزادی برگزار شد.

اما با برگزاری این تجمع، نمی دانم چگونه بود که ناگهان بی اختیار تجمع سپاهیان محمد (صل الله علیه و آل و سلم) در ایام دفاع مقدس در همین ورزشگاه برای اعزام به مناطق جنگی در خیالم تداعی شد و تفاوت های این ایام با آن دوران، قلبم را به درد آورد:


واقعاً یادش به خیر، برای فراخوان آن ملکوتیان به حضور در تجمع نه دعوتنامه لازم بود و نه اجبار و نه تهدید.

تجمع سپاهیان محمد (ص) در ایام دفاع مقدس

آنان نه این که خود را از نظام و انقلاب طلبکار که شرمنده امام(ره) و دوستان سفر کرده خود می دانستند نه شایسته تقدیر و تمجید، عشق‌شان به مرشد و مولا نه به عنوان شعار میتینگ بر روی بنرهای نصب شده بر تابلوهای استیجاری با پول بیت المال بر حاشیه اتوبان ها که جزیی لاینفک از وجودشان بود، نه شعار زنده باد بهار داشتند و نه درخواست نهار، سیم کارت برای اتصال سریع به اینترنت نمی خواستند که همه ارتباطات را قطع و آرزوی‌شان وصل شدن به سرچشمه ذات حق تعالی بود، نه وعده حق ماموریت گرفته بودند و نه وعده مسئولیت، اسپانسرهای آنان بودجه های دولتی و شرکت های خصوصی نبودند بلکه قلک های کوچک دانش آموزان و کمک های مردمی و البته دعای خیر امام(ره) بود.


فرماندهان و مسئولین‌شان نه عنوان انحرافی را یدک می کشیدند و نه مدعی بودند که از امام زمان(عج) حکم گرفته اند بلکه وظیفه اصلی خود را مبارزه با انحراف دانسته و تنها یک لبخند رضایت پیر جماران بر ایشان از هر حکمی ارزشمندتر بود. وقتی به چهره مردانه، آفتاب سوخته، نورانی و نجیب‌شان که معمولاً چشم بر زمین دوخته بودند نگاه می کردی فقط و فقط یاد خدا می افتادی نه به فکر علت دستگیری‌شان. سینه‌های‌شان صندوق اسرار مگو بود و تهدید به گفتن نمی کردند، در مقابل مرشد خود نظری نداشتند نه این که تحلیل‌گر نظرات او و توجیه کننده عمل خلاف آن باشند که مرشد، مالک می خواست نه ابوموسی اشعری. سفرشان سفر عشق بود نه سفر انتخاباتی و نه تنها دنبال رأی نبودند که خود نیز رأی نداشتند و فقط عامل به تکلیف الهی بودند و چون این گونه بودند، هنوز هم پس از گذشت بیش از 20 سال با شنیدن نامشان چشم تاب مقاومت نداشتند و بی اختیار قطره ای اشک نثارشان می‌کند.


نمی دانم اگر در قیامت و نزد پل صراط یکی از آنان از ما و شما بپرسد ما که از این ورزشگاه به آسمان و ملکوت رفتیم، شما بگویید که به کجا رفتید، چه می توانیم بدهیم؟ اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
3
0
منظورت چیه ؟
سند و مدرک رو کن
پاسخ ها
علی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
سلام برای درک کردن مطلب به سایت شمال نیوز یه سری بزن گزارشی از سجاد پیروز پیما
بنام خدا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
1
5
قیاس مطلقاًمع الفارق است .
اقصی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۳
0
0
سجاد پیروزپیما نه پیروزپیمان، علی آقا
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین