اما
به راستی مدعیان اصلی این شعارها، خودشان تا چه حد حاضرند برای این
مفاهیم، هزینه کنند؟ مثلاً آمریکا تا چه حد برای این دموکراسی کشته داده؟
با حکم دادگاهی که بوشِ پدر، اعضاء آن را معین نموده بود، انتخاب جنجال
برانگیز بوشِ پسر انجام شد و رقیبش که دارای تعداد آراء بیشتری هم بود، هیچ
اعتراضی ننمود. آیا خون از دماغ یک یانکی جاری شد؟ اصلاً آیا با نتیجه
نظام مردم سالاری غربی را که در آن رأی یک فردِ فاقد تحصیلات که دسترسی به
هیچ رسانه ای هم ندارد، با یک علامه، استاد دانشگاه و ... برابر است، و
نامزدها هم فقط از کانالهای خاصی معرفی می شوند، می توان جایگاهی برای کشته
شدن انسانها در راه اعتراضات آرام(!) به نتایج انتخابات تعریف نمود؟
آیا
سرخ پوست ها که مالکان و ساکنان اصلی آمریکا بوده اند، اکنون با هجوم
یانکی های اخراج شده از انگلیس و غصب سرزمینشان توسط آنها، کوچکترین امکانی
برای اعلام موجودیت دارند؟ آیا آزادی خواهی با جنبش ۹۹ درصدی سازگاری
دارد؟ یادمان نرفته که ۹۹ درصد مردمِ خود را از میادین شهر جمع آوری می
کردند و می گفتند ظاهر شهر کثیف می شود! آمریکا، خود به مردم معترضش به
عنوان کثافت و ناپاکی می نگرد اما برخی فریب خوردگان، آنها را در حد تنها
ناجیان انسانهای رها شده از امکان هدایت توسط پروردگار، مقدس می شمرند.
خاطره
تلخ اعتراضات بسیار آرام فتنه گران در فتنه ۸۸ از یادها پاک نشده،
اعتراضاتی که بزرگترین افتخار نظام یعنی گوهرِ مشارکت بیش از ۸۰ درصدی مردم
در انتخاباتی بعد از سه دهه از انقلاب را مانند طفلی با قرصی نان مبادله
کرد.
مشابه همین اتفاق در انتخابات اخیر ریاست جمهوری روسیه رخ داد و امروز هم در ونزوئلا. داستان و فرمول بسیار ساده و تکراریست:
انتخابات
با فردی برخواسته از تفکرِ مردم و عامل آمریکاییها برگزار می شود. اگر با
انواع راهکارهای قانونی و غیر قانونی، فردِ مورد حمایت غرب موفق شد، که
مسلماً نظام، دموکراتیزه شده و مردم سالاری راستین حاکم شده است. هیچ کس حق
اعتراض ندارد.
اما اگر به هر دلیلی، دلارهای مصوب کنگره و سنای آمریکا
و برنامه های طراحان مزدورش به جواب نرسید، بی شک در انتخابات تقلب شده!
مردم هم باید اعتراض مسالمت آمیز انجام دهند، بسیار آرام! اما تعریف آرام و
مسالمت آمیز، بی شباهت با همان تعاریف اولیه مردم سالاری و آزادی و حقوق
بشر نیست. آرام یعنی تیراندازی انجام بشود، کشته بدهید و بکشید، فقط کار به
بمباران هوایی و یا جنگ اتمی نکشد، چرا که در فرهنگ کابوهای آمریکایی، هفت
تیر کشی، قتل انسانهای بیگناه و جنایت، بخشی لاینفک از زندگی یک انسان
شرافتمند است. و این آرامش تا به امروز هم در فیلم های هالیوودی به راحتی
تفسیر می شود.
آمریکا در زمان چاوز، ده ها بار برای کشتن این رئیس
جمهورِ برآمده از رأی مردم، و انتخاب شده با ساز و کارهای دموکراسی، تلاش
مذبوحانه نمود (کودتاهای مکرر و ترورهای نافرجام) و در نهایت موفق شد او را
هم با همان سرطانِ چندین رئیس جمهورِ دیگرِ کشورهای آمریکای لاتین و مخالف
با آمریکا ( مانند فیدل کاسترو) از بین ببرد. امروز که قرار است راه چاوز
ادامه داشته باشد، طرفداران کاندیدای مورد حمایت غرب، باز هم دم از تقلب در
انتخابات می زند!
رادیو فردا طی درج خبری با عنوانِ "ناآرامی در ونزوئلا در پی اعتراض مخالفان به نتایج انتخابات"با
افتخار دم از ۷ کشته و تعدای مجروح در این درگیریها البته تا به حال، می
زند اما سوال اینجاست که چرا همیشه وقتی نامزد مورد حمایت آمریکا شکست می
خورد مردم باید در اعتراضات آرام کشته شوند؟ آیا آمریکاییها معتقدند همه
دنیا با آنها هم فکرند و هر وقت موفقیتی در این راستا کسب نشد کسی آنها را
دور زده؟
و سوال آخر: انتخابات برای جلوگیری از اداره کشور توسط یک فرد
دیکتاتور و انحصار قدرت در دست عده ای خاص است. آیا عقلانیست که همین
انتخابات به وسیله ای تبدیل شود برای درگیری، شورش، کشتن انسانهای بی گناه،
فلج شدن حکومت و نظام برای مدت حداقل چند ماه، اعلام وضع فوق العاده در
کشورها و پس از همه اینها، زندگی در یک دوره مثلاً چهارساله، با بدبینی و
احساس خیانتی که به رأیِ آحاد ملت شده؟ و آیا اگر همیشه در انتخابات مردم
سالارانه نامزد آمریکایی انتخاب شود، نمی توان نتیجه گرفت که دنیا به دهکده
ای تبدیل می شود که تا ابد باید دیکتاتوری امریکا و حکومت آنها بر جهانیان
را تحمل نمود؟ و در نتیجه انتخابات به امری نمایشی مبدل می شود تا
آمرکاییها به استعمار کهنه خود ادامه دهند.
آیا نباید غرب به دنبال بازبینی در روشهای خیانت خود به کشورهای درحال توسعه باشد و این راهکار نخ نما شده را کنار بگذارد؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خودشون رازقي پرپر ميكنن
ما اگه يه ساقه رو هرس كنيم
گوش اهل عالمو كر ميكنن
حق زندگي نداره انگاري
هر كي ميميره براي وطنش
تو مرامشون پرنده مجرمه
تا بخواد پر بزنه ميكشنش
حالا دلم عاشقتر از قبله
دشمن اگه دشمنتر از پيشه
تكليفمون روشن شده اين راه
با لالهها روشنتر از پيشه
حالا دلم عاشقتر از قبله
دشمن اگه دشمنتر از پيشه
تكليفمون روشن شده اين راه
با لالهها روشنتر از پيشه
*
سي ساله ايندر و اوندر ميزنن
كه يه جاي راهو اشتباه بريم
كه يه جاي قصه خوابمون كنن
يادمون بره ميخوايم كجا بريم
شما كه پي حقوق بشريد
به كجاي اين دروغا دلخوشيد
روز روشن جلوي چشم همه
مثل آب خوردن آدم ميكشيد
حالا دلم عاشقتر از قبله
دشمن اگه دشمنتر از پيشه
تكليفمون روشن شده اين راه
با لالهها روشنتر از پيشه
حالا دلم عاشقتر از قبله
دشمن اگه دشمنتر از پيشه
تكليفمون روشن شده اين راه
با لالهها روشن تر از پيشه
لينك دانلود مستقيم با صدا "حامد زماني"
http://rajanews.com/userfiles/flash/parvaz.mp3