آقا رضا! باز هم كه خالي بستي!

وي از جمله اعضاي فراكسيون مشاركت در مجلس ششم بود كه رد صلاحيت آنها باعث شد برخي محافل اروپايي اعلام كنند انتخابات ايران را مشروع نمي داند.

رضا خاتمي همچنين براي لاپوشاني ادعاي تقلب و شرط گذاري هاي قبلي مبني بر اينكه تنها با آزادي بازداشتي ها و رفع حصر موسوي و كروبي در انتخابات شركت مي كنند، مدعي شده است: اصلاح طلبان تا قدرت اجتماعي خود را نشان ندهند، موسوي و كروبي و رهنورد آزاد نخواهند شد. اين يكي از دستاوردهاي حضور در انتخابات است.

در واكنش به اين اظهارات، آرش سيگارچي همكار فراري نشريات زنجيره اي كه بعدها به صداي آمريكا پيوست، خطاب به وي نوشت: آقاي محمدرضا خاتمي كدام قدرت اجتماعي؟ حزب مشاركت عملاً قدرت اجتماعي ندارد و برخي اعضاي آن جذب ستادهاي ديگر نامزدها شده اند. از طرف ديگر جبهه مشاركت و مشخصاً برادران خاتمي از جمله ترمزهاي اعتراضات بعد از انتخابات بودند. نمي دانم موسوي به چه سمت قصد داشت برود اما آنهايي كه از جبهه مشاركت بيرون ماندند و دستگير نشدند، بطور مداوم از موسوي و كروبي خواستند كه جنبش را خياباني نكند. سياستمدار بايد حرف و عملش يكي باشد. الان جبهه مشاركت يا آنچه به نام نمادهاي اين حزب در بيرون از زندان مي شناسيم فاقد اين ويژگي هستند. عضو مستعفي شوراي مركزي اش، مواضعي مي گيرد كه با مشي محبوب اين حزب در سال 88 همخواني ندارد.

يادآور مي شود در بحبوحه فتنه سبز، برخي سايت ها و رسانه هاي بيگانه ادعا مي كردند كه اگر موسوي و كروبي بازداشت شوند، ايران قيامت مي شود. البته آن زمان از قيامت به پا كردن رضا خاتمي خبري نشد و ظاهراً او با چند سال تأخير مي گويد بياييد جمع شويم تا برويد و قيامت به پا كنيد. انصافاً كه محشر است!