به گزارش
بولتن نیوز به نقل از بانی فیلم، با پايان تعطيلات نوروزي فيلم «رسوايي»
آخرين ساخته مسعود دهنمكي از مرز 2 ميليارد تومان فروش در سينماهاي تهران و
شهرستانها گذر كرد. به اين ترتيب اتفاقي كه در اكران نوروزي سالهاي 86 و
88 و 90 با سه گانه «اخراجيها» رخ داده بود با «رسوايي» هم در نوروز 92
تكرار شد تا دهنمكي تنها كارگردان سينماي ايران باشد كه هر 4 فيلم بلند
سينمايياش به فروش چند ميلياردي دست پيدا كرده است.
«فيلم «رسوايي» در حالي موفق شد توفيق تجاري سه گانه «اخراجيها» را تكرار
كند كه برخلاف ساختههاي قبلي دهنمكي مضموني طنزآميز ندارد و يك اثر جدي
اجتماعي است. دهنمكي با فروش بالاي «رسوايي» ثابت كرد كه فيلمهايش به
دليل تكرار يك الگوي موفق با فروش بالا مواجه نميشوند و با عوض كردن ژانر
هم او موفقيت فيلمهاي قبلياش را تكرار ميكند.
آنچه تاكنون در مورد آثار دهنمكي ديدهايم استقبال خوب مخاطبان از آنها
بوده، اما چرايي به راه افتادن چنين سونامياي همواره مورد بحث كارشناسان و
مردم بوده است. در اين رابطه با علي سرتيپي تهيه كننده و پخش كننده ، رضا
سعيديپور مدير سينما آزادي و محمد متوسلاني كارگردان قديمي سينما و
سينمادار گفتوگو كردهايم.
فيلم «رسوايي» در ايام نوروز از مرز 2 ميليارد تومان عبور كرد. استقبال مردم از فيلمهاي دهنمكي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
- رضا سعيديپور: مسعود دهنمكي با سه گانه «اخراجيها» خودشان را به
عنوان كارگرداني مورد اعتماد به مردم اثبات كرد. به عبارت ديگر مردم به
ايشان اعتماد دارند و ميروند فيلمهايشان را ميبينند. دهنمكي معمولاًدر
فيلمهايش هم از بازيگران خوبي استفاده ميكند و هم فيلمنامههايشان از
ساختار مناسبي برخوردار است. ضمن اينكه ده نمكي ذائقه مردم را خوب
ميشناسد.
علي سرتيپي: مسعود دهنمكي رمز ارتباط با مردم را متوجه شده است موفقيت پيدرپي فيلمهاي دهنمكي نميتواند تصادفي باشد.
محمد متوسلاني: آقاي دهنمكي دست روي سوژههايي ميگذارند كه مورد توجه
مردم واقع ميشود و البته اين سوژهها را خيلي ساده و جذاب براي مردم تعريف
ميكنند.
با توجه به موفقيت تجاري همه فيلمهاي آقاي ده نمكي (سه گانه اخراجيها و
رسوايي) فكر ميكنيد اين فيلمساز چگونه توانسته فيلمهاي فيلمهايي بسازد
كه تمام آنها پر فروش شود؟
رضا سعيديپور: وقتي يك فيلمنامه خوب باشد، بازيگران خوبي هم در آن بازي
كنند و در كل فيلم خوش ساخت باشد، قاعدتاً با استقبال مردم مواجه ميشود.
همانطور كه گفتم آقاي دهنمكي ذائقه مردم را خوب تشخيص ميدهند. اگر به
تعداد بازيگران «رسوايي» نگاه كنيم به اين نتيجه ميرسيم كه به اندازه
بازيگران سه گانه اخراجيها نبوده و البته هزينهاي كه براي اخراجيها
كرده، براي رسوايي نكرده است ولي باز مردم علاقهمند به فيلمهاي ايشان
هستند چون ميدانند كه اگر هزينهاي براي خريد بليت ميكنند، دست خالي از
سالن سينما بيرون نميآيند.
علي سرتيپي: اين مسئله به شناخت مناسبي كه ايشان از خواستههاي مردم دارند بر ميگردد.
محمد متوسلاني: دلايل متعددي دارد. در وهله اول اينكه ايشان ميتوانند از
خط قرمزها عبور كنند و ديگر آنكه روي اين شكل از فيلمسازي تسلط دارند. يعني
ميتوانند يك موضوعي را با لحني ساده و جذاب براي مخاطب تعريف كنند. ضمن
اينكه ده نمكي از تمام جذابيتهايي كه مخاطب انتظار دارد و به آن علاقهمند
است، استفاده ميكند و توانايي عبور از خط قرمزهايي را دارد كه هيچكس تا
به حال موفق به عبور از آن نشده. بنابراين وقتي يك نفر طرف اين خط قرمزها
ميرود طبيعي است كه مورد اقبال مردم قرار ميگيرد.
براي ساخت يك فيلم پرفروش چه ويژگيهايي را بايد در نظر گرفت؟ آيا اين كار فرمول خاصي دارد؟
رضا سعيديپور: كساني كه سالهاست فيلمسازي ميكنند وقتي يكي از
فيلمهايشان پرفروش ميشود خودشان دست به آناليز آن ميزنند كه ببينند چه
اتفاقي افتاده كه مردم از اين فيلم استقبال كردند و از بقيه نه! فكر ميكنم
يك فيلم خوب در درجه اول بايد از فيلمنامه خوبي برخوردار باشد و بعد از
بازيگران و كارگردان خوب. وقتي يك فيلم چنين ويژگيهايي داشته باشد قاعدتاً
مورد استقبال مخاطبان قرار ميگيرد. البته استثناء هميشه هست. ما داشتيم
فيلمهايي كه تنها سوپراستار داشتند ولي با اين وجود فروش خوبي كردند. من
به صورت كلي ميگويم كه وقتي تمام اين عوامل پشت سر هم قرار گيرد، مورد
توجه مردم قرار ميگيرند. طي سالهاي گذشته در همين سينماي آزادي وقتي مردم
با اعتماد به اين پرديس بليت ميخريدند و به تماشاي فيلم مينشستند، اگر
پيامي از فيلم دريافت نميكردند بلافاصله سالن را ترك كرده و اعتراض
ميكردند كه اصلاً چرا بايد چنين فيلمي در سينما آزادي اكران شود! مردم
كاملاً متوجه ميشوند كه آيا فيلم پيام دارد يا خير؟!
علي سرتيپي: فرمولش اين است كه فيلم با مردم ارتباط برقرار كند، با آنها
همذاتپنداري داشته باشد، حرف مردم را بيان كند و... . البته در كنارش
تبليغات مناسب هم بسيار دخيل است.
محمد متوسلاني: قطعاً يك فرمول خيلي خاص ندارد. چون اگر يك فرمول كاملاً
مشخص داشت همه سراغش ميرفتند. به هر حال فيلم پرفروش ساختن يك توانايي
خاصي ميطلبد كه هر كسي واجد آن نيست، اما مسئله اينجاست كه وقتي مخاطب يك
چيزي را ميخواهد كه ساير فيلمسازان نميتوانند سراغ آن روند، مسلماً وقتي
يك نفر سراغش ميرود، برايشان تازه و جذاب است. به در جامعه ايران خط
قرمزها خيلي مورد توجه مردم است. چون تمام فيلمهايي كه توانستهاند به خط
قرمزها نزديك شوند يا آنها را رد كنند هميشه مورد اقبال مردم قرار
گرفتهاند. به عنوان مثال فيلمهاي مارمولك، ليلي با من است، از كرخه تا
راين و... به عبارت ديگر وقتي دغدغههاي مردم خاصه در يك فيلم توانايي بروز
پيدا ميكند از آن استقبال ميكنند.
عدهاي معتقدند براي رسيدن به فروش ميلياردي بايد از خط قرمزها عبور يا دست كم به آن نزديك شد، در اين باره چه نظري داريد؟
- رضا سعيديپور: مگر كسي ميتواند از خط قرمز عبور كند!! اين جسارت
كارگردان است كه در جاهايي بتواند به خط قرمزها نزديك شود. البته اينكه هم
به آن خط نزديك شود و هم از آن عبور نكند برگ برندهاي براي كارگردان است.
خيلي از فيلمسازان ما اصلاً به سمت خط قرمز نميروند و نرسيده به آنجا دور
ميزنند، در صورتي كه اين خط كاملاً مشخص است و تا نزديكش ميشود آمد. به
همين دليل است كه ميگويم اگر كسي بتواند با خلاقيت و درايت به آن نزديك
شود واقعاً فيلمساز موفقي است.
علي سرتيپي: بله، البته كه اين مورد در فروش تأثيرگذار است و آقاي دهنمكي توانسته فيلمهايش را در چنين شرايطي قرار دهد.
محمد متوسلاني: بله، حتماً همين طور است. در شرايط فعلي كه مردم كمتر به
سينما ميروند بايد مخاطب حس كند با موضوعي جنجالبرانگيز طرف است تا ترغيب
به حضور در سينما شود.
در سالهاي اخير بسياري از فيلمها با وجود حضور بازيگران پولساز در گيشه
شكست خوردهاند، با توجه به اين موضوع آيا هنوز ستارهها ميتواند
تضمينكننده گيشه باشد؟
- رضا سعيديپور: مسلماً اگر يك سوپراستار را در يك فيلمنامه ضعيف قرار
دهيم يا اينكه اسم يك سوپر استار در يك فيلم باشد ولي هيچ نقشي در آن
نداشته باشد، آن فيلم فروشي نميكند. در همين سينماي آزادي فيلمهاي زيادي
را شاهد بوديم كه اكران شدند و عكس آن سوپراستار را روي استند جلوي سينما
زدند، اما در مجموع 3 دقيقه هم در فيلم بازي نكرده بود. طبيعتاً وقتي يك
سوپراستار از كنار فيلمي ميگذرد نميتواند تضمينكننده اين باشد كه حتماً
اين فيلم فروش خوبي ميكند. يك سوپراستار خوب قاعدتاً نبايد در فيلمي بازي
كند كه فيلمنامه نداشته باشد. فيلمنامه بايد قوي باشد كه سوپراستار در آن
ديده شود. چون اين عوامل در كنار هم باعث موفقيت يك فيلم ميشوند. وقتي از
فيلمي استقبال نشده و آن فيلم سوپراستار هم داشته يقين بدانيد كه فيلمنامه
آن فيلم ضعيف بوده و اگر آن سوپراستار هم در آن فيلم نبود، به همان مقدار
فروشي هم كه دست پيدا كرده، حتي حداقل آن هم نميفروخت! ضمن اينكه هر كسي
كه بتواند در مملكت ما فيلمي را بسازد و از وزارت ارشاد پروانه نمايش بگيرد
و بعد از آن در گيشه هم موفق شود بايد از آن استقبال شود. سينمادارها بايد
ممنون آقاي دهنمكي باشند كه فيلمهايي ساختهاند كه مورد استقبال مردم
قرار گرفتهاند. چون همين «اخراجيها» توانستهاند بسياري از سينماها را از
خطر ورشكستگي نجات دهند. متأسفانه بعضيها به جاي اينكه در صدد استقبال از
اينگونه فيلمسازها برآيند، آنها را تضعيف هم ميكنند.
علي سرتيپي: قطعاً حضور ستارهها در يك فيلم مهم هستند، اما من فكر ميكنم
اصليترين مسئله فيلمنامه و بعد كارگرداني و بعد از آن ستاره است. وقتي
اين عوامل در كنار هم قرار گيرند فيلم ميتواند موفق باشد.
محمد متوسلاني: خير. چون هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن ستارههاي زيادي
را مثلاً در يك فيلم شاهد بوديم، اما چون موضوع مورد علاقه مخاطب نبوده،
فيلم نتوانسته در گيشه موفق شود. اولين مسئله مهم در سينما براي مخاطب،
داستان يك فيلم است كه تا چه حد جذابيت داشته باشد و به آن پرداخته شود. در
اين صورت ستارهها ميتوانند كمك كننده باشند.