اين روزها بيش از هر زمان ديگري آهسته و پيوسته كار ميكنيد. چرا؟
من هر وقت احساس كنم كه با كار منتشر شدهام اتفاق خوبي ميافتد حتما در عرصه موسيقي فعاليت ميكنم ضمن اينكه براي حضور در اين عرصه نياز به انگيزههاي كافي هست به عنوان كسي كه سالها است دارم در اين عرصه فعاليت ميكنم بر اين عقيدهام كه بودن به تنهايي كافي نيست، بلكه بايد براي كار فرهنگي انگيزههاي قوي داشت، ضمن اينكه اگر من گاهي دير به دير به انتشار آلبوم اقدام ميكنم دليل بر اين نيست كه كمرنگ شدهام و يا قرار نيست ديگر در اين عرصه كار كنم و حضور نداشته باشم. گاهي اين عدم حضورها نشانههاي خوبي براي حضورهاي آينده است كه آدم با دست پر به عرصه بازگردد. من دوست دارم اگر قرار است كم حضور داشته باشم همان مقدار كم هم، تاثيرگذار باشد. مگر ميشود من خواننده فقط به فكر اين باشم كه بخوانم، اما اين خواندن من تاثيري بر جامعه و مردم آن نداشته باشد؟ من علاوه بر خواندن، به فكر برطرف كردن توقعات مخاطبانم هستم. اگر ميبينيد من اين چنين كه شما ميگوييد آهسته و پيوسته قدم بر ميدارم و در اين عرصه خيلي فعاليت روزانه و روتين ندارم، صرفا به اين دليل است و دليل ديگر ندارد. من ترجيح ميدهم در بازار كنوني موسيقي به همين ترتيب كار و فعاليت كنم.
بازار كنوني مگر به چه صورت است؟
بيمار! بازار موسيقي كنوني ايران بيمار است. فضاي موسيقي ايران اصلا خوب نيست. ميدانيد چرا؟ چون ما مانند سابق مخاطب حرفهاي موسيقي نداريم. تعداد اين مخاطبان كه موسيقي را با جان و دل گوش ميكنند روز به روز رو به كاهش است و ديگر مانند قبل نيست. عرضه يك كالاي فرهنگي نيز بر مبناي تقاضاي آن انجام ميپذيرد. تهيهكنندهها وقتي ميبينند فضاي موسيقي مخاطبان جدي و حرفهاي ندارد، براي همين منظور هم تهيهكنندهها در راستاي فضاي ذهني مخاطب به تهيه آلبوم اقدام ميكنند و به سمت كارهاي عوام پسندتر ميروند. و وقتي قرار است هزينه كند ترجيحش بر اين است كاري تهيه كند كه برايش بازگشت سرمايه داشته باشد، نه اينكه از تهيه آن متضرر شود.
براي همين بازار موسيقي را خالي ميكنيد؟
خوب وقتي جايي براي من و همكاراني كه مثل من فكر ميكنند نيست، چه نيازي به حضورمان است؟ اما هرگز به اين فكر نكردهام كه عرصه را خالي كنم، چرا كه بر اين عقيدهام حالا كه مخاطب نميتواند انگيزه لازم را در من به وجود آورد، چرا من اين كار را نكنم؟ من به عنوان يك خواننده بايد مردمشناس و جامعهشناس هم باشم. بايد تاثير خود را بر روي مردم بگذارم، به همين دليل در چنين شرايطي تمامي تلاشم بر اين است كه من در او ايجاد انگيزه كنم.
پس چرا اين اتفاق كمتر ميافتد؟
خوب نياز به تبليغ است. يك هنرمند براي ديده شدن خود به تبليغات نيازمند است. اين در حالي است كه متاسفانه در ايران امكان تبليغ زيادي براي كارهاي موسيقي نيست و متاسفانه هر چه كه وزينتر باشد، امكان تبليغ آن كمتر است. در اين صورت همه ضرر ميكنند از من خواننده گرفته تا تهيه كننده و مخاطب! اگر نتوان در اين زمينه مانور داد، متاسفانه بايد منتظر كارهايي باشيم كه از سمت خوانندههاي غيرمجاز و غربي از شبكههاي ماهوارهاي به خورد مردم داده ميشود.
خوب تجربه نشان داده كه مردم از اينگونه از موسيقي استقبال خوبي ميكنند.
بله! از آن جايي كه قانون كپي رايت شامل ايران نميشود، متاسفانه هر روزه شاهد متضرر شدن هنرمندان عرصه موسيقي هستيم. وقتي تهيه كننده آن همه هزينه ميكند و ميبيند كه مردم به راحتي و از طريق اينترنت و يك كليك موسيقي دلخواهشان را دانلود ميكنند، به نظرتان ميتواند انگيزهاي براي ادامه كار خود داشته باشد و به تهيه و توليد كار ادامه بدهد؟
اما شما هم به عنوان خواننده در اين زمينه وظايفي داريد كه نبايد از زير بار آنها شانه خالي كنيد.
اینگونه نبوده که با این صراحت بخواهید بنده را به کم کاری متهم کنید و اصلا چنین حقی را نخواهید داشت، اما آنچه مشهود است این است که کسانی که برای اقتدار موسیقی کشور کار میکنند و در این زمینه سهم دارند، انگیزههایشان کم شده است. چنین چیزی برای خودمان ناراحتکننده است. همه ما در وهله اول دغدغهمان جلب نظر مخاطبانمان در این مملکت بوده است. ما همه به نوبه خود دغدغه خودمان و دلمان را داشتهایم که از این طریق مخاطبان خود را راضی نگه داریم. بله! ما هم مثل همه دوست داشتیم مخاطب با ما همراه باشد. هرکدام بنا به دلایلی اما انگیزههایمان کم شد و یا کاملا آنها را از دست دادیم.
مخاطب بخشی از این قضیه است. آنچه همیشه دغدغه شما بوده چیزی جز این نیز بوده است.
کسی که بتواند دل خودش را با كارهایش راضی نگه دارد، طبیعتا میتواند برای گروه بزرگی از مردم کار کند و آنها را در این رضایت با خود همراه کند. واقعیت این است که من برای باورها و دغدغههای خودم خیلی وقتها کار کردهام. همین برایم کافی است.
اما باز هم میتوان با این شرایط جریانسازی کرد و همچنان مانند گذشته ادامه داد؟
انگیزهای نمانده که بتوان به کمک آن دست به جریانسازی زد، نه اینکه توانش نباشد، بلکه انگیزهاش نیست. مگر همین ما نبودیم که موسیقی خود را به جشنواره موسیقی آوردیم؟ چرا؟ چون انگیزه داشتیم، اما نهایتا چه شد؟ یکی خود شما بودید که این جریانسازی را زیر سوال بردید و با نقدی که در روزنامه همشهری نوشتید، تمامی زحمات ما را نادیده گرفتید، اما ما چه کار کردیم؟ ما موسیقی پاپ را برای اولین بار به جشنواره موسیقی فجر آوردیم، حتی سال بعد هم به عنوان سخنران حضور داشتم و فعالیت خود را ادامه دادم. حالا چه شده است که ما فراموش شدهایم و چهار-پنج سال است حتی یک بلیت جشنواره برای ما نمیفرستند. چنین برخوردهایي روابط را مکدر میکند، انگیزهها را تحلیل و از بین میبرد. ما آن موقع که پیشنهاد حضور موسیقی پاپ در جشنواره را دادیم، برایمان شرط گذاشتند که خودمان هم حضور داشته باشیم. همین خود شما در نقدتان نوشته بودید این ارکستر روی سن جا نمیشد و نیازی به حضور آن در جشنواره احساس نمیشد. چه باید میکردیم وقتی به شانیت حضور موسیقی پاپ در جشنواره حساس بودند و گرنه من دیوانه نبودم که آن همه هزینه کنم و کار ارکسترال روی صحنه ببرم.
با اين تفاسير موسيقي پاپ باز هم در جشنواره حضور يافت.
بله و اتفاقا حضور موسيقي پاپ در جشنواره موسيقي فجر احترام خاصي به اهالي اين حوزه بود. چنين چيزي جاي قدرداني از وزارت ارشاد دارد، اما هنوز چارچوبها مشخص و متعارف نيست و حيطه فعاليت هنرمندان حوزه موسيقي پاپ تعريف مشخصي ندارد و خطوط قرمز و مرزها مشخص نيست. شما اين حرفها را از زبان كسي ميشنويد كه همواره مورد حمايت و لطف وزارت ارشاد قرار گرفته، چون همواره قانونمدار بوده و به قانون احترام گذاشته و اگر اختلاف نظري هم داشته در مسير تعامل و گمانهزني و آسيبشناسي بوده است. حالا در اين فضاي غبارآلود عدهاي به صورت غيرمجاز و غيرقانوني آثار خود را بهراحتي و با كمترين هزينه توليد ميكنند و در اختيار مخاطبان خود قرار ميدهند، آن هم در كشوري ارزشي چه به لحاظ شرعي و چه به لحاظ مسائل اخلاقي اشعاري ميشنويم كه به دور از منزلت اجتماعي جامعه ماست و متاسفانه به عنوان موسيقي پاپ كشورمان به دنيا معرفي ميشود.
با اين همه فعاليتي كه در جشنواره داشتيد ديگر حضورتان را نديديم! چرا؟
چون ديگر از من دعوتي به عمل نيامد. من هم براي حضور اصرار نكردم. با اينكه جزو بانيان حضور موسيقي پاپ در تنها جشنواره بينالمللي موسيقي ايران بودم، ولي باز هم براي حضور در آن اصراري نداشتم.
ارکستری هم که در تخت جمشید چیدید کاملا پرهزینه بود، اما این کار هم چندان دیده نشد.
بله و جالب است بدانید که طی ۱۰ روز من ارکستر به آن بزرگی را جمع و جور کردم که ما ۱۰ میلیارد تومان ضمانت گذاشتیم که در تخت جمشید و این بنای تاریخی خرابکاری نمیکنیم و مثل بچههای خوب این بنا را صحیح و سالم تحویل میدهیم، اما واقعیت این است که بله این کار هم در کنار بسیاری از کارهای دیگر دیده نشد و زحمات نادیده ماند.
انتظارتان برای این همه تلاشی که کردهاید چیست؟
نه من بلکه خیلی از دوستان من انتظار داریم حداقل چهارتا آدم درست به لحاظ ساختار کارمان تاییدمان کنند و کارشناسانه نقدمان کنند یا اگر لایق تشویق هستیم، تشویقمان کنند. این کار اصلا به صلاح همه و به صلاح موسیقی است، اما گاهی با وجود شرایط حاضر، من احساس میکنم اصلا خودم اشتباهیام. من دیوانه نبودم که آمدم و با اشعار فروغ فرخزاد و احمد شاملو کار کردم و خواستم تا مردم نیز با این بزرگان آشنا شوند، اما وقتی میبینم مردم موسیقی دیگری را از سحطی دیگر گوش میدهند، حق ندارم بیانگیزه شوم؟ اوایل دلم میخواست وقتی کاری میکنم همه مردم آن را گوش کنند و بشنوند، ولی از آنجایی که انگیزهای برایم نمانده است، دیگر حتی دوست ندارم کار کنم و کار کردن برای خودم و دل خودم را ترجیح میدهم.
قصد ندارید دیگر موسیقی کار کنید؟
نه که قصد نداشته باشم، اما واقعا این هنر وسیله امرار معاشم نیست و برای آن بسیار ارزش قائلم. دوست ندارم به این دلیل که بازار و مردم کارهایی به دور از جنس کارهای من را میپسندند، از کارهای دلی خودم دور شوم و برای تجارت و پولسازی هر موسیقی را دنبال کنم.
اما شما از خوانندههاي هستيد كه ارشاد روي خوش به شما و كارهايتان نشان ميدهد.
خوشبختانه شكل كارهاي من هميشه به گونهاي بوده است كه اين اتفاق برايم افتاده است.
فكر ميكنيد اين مشكلات حلشدني است؟
بله. مسوولان بايد از جواناني كه نه براي پول كه براي هنر به سمت موسيقي آمدهاند، حمايت كنند و راه دست را به آنها نشان بدهند و هدايتشان كنند. بعد از اين بايد بر روي كارهايش نظارت شود.
پس با مميزي هم موافقيد!
مميزي در وهله اول چندان به كار نميآيد. من ميگويم راه براي همه باز باشد و دست همه براي ساخت كارها باز باشد بعداز اين اگر خطايي از كسي صورت گرفت، بحث مميزي به ميان بيايد. بايد خطوط و فضاي فعاليت مشخص شود و دولت براي آثار با ارزش و با محتوا هزينه كند. حالا اين هزينه تنها به لحاظ مادي نيست، بلكه حمايتهاي معنوي را در برميگيرد و همانطور كه گفتم، بايد بستر لازم براي تبليغات آثار بامنزلت فراهم شود تا آثاري كه غيرقانوني است و اشعارشان پر از افكار منفي است در جامعه جايي پيدا نكند.
موسيقي پاپ در ايران چه جايگاهي دارد؟
كمي پيشرفت كردهايم، بهخصوص در اين چند سال اخير. متاسفانه در دهه هشتاد با حضور خوانندههاي زياد و همينطور شكلگيري ادبيات پوپوليستي كه در عموم كارها وجود داشت باعث شد موسيقي پاپ كمي سخيف شود، ولي در اين سالها، مخاطبان باهوشتر شدهاند و ديگر آن كارهاي سخيف را نميپذيرند.
ما از سال 70 تا سال 80 رشد خوبي داشتيم، ولي بعد از آن در سراشيبي افتاديم اما الان دو، سه سالي است كه دوباره رو به بهبود رفتهايم. در تمام اين سالها كار خوب هم منتشر شد، ولي به دليل نبود رسانه نتوانست خودش را نشان دهد، ولي هنوز كار خوب منتشر ميشود.
پس به چشمانداز موسيقي پاپ ايران خوشبين هستيد؟
بله. اگر كمي تلاش و همت باشد و بخلها، حسادتها و كينهورزيها از ميان برود؛ قطعا ما حرفهاي بسياري در اين زمينه براي گفتن خواهيم داشت. موسيقي دنياي پهناوري است كه هر چه در آن پيشروي كني، باز هم بايد به جاهاي ديگرش سفر كني. من خيلي خوشبختم كه موسيقي من را انتخاب كرده است. اميدوارم همچنان در اين عرصه بمانم و هر روز با موفقيتهاي بيشتر و بزرگتري روبهرو شوم. براي خودم دعا ميكنم.
این آقا در ..... غوطه ور است و من یک بار در خزر شهر شاهد ...... کاری های این آقا در کنار ساحل بودم.در روز جشن تولدش چه کارهایی که با ....... نمی کرداز بولتن به عنوان یک سایت ارزشس بعید بود.شما را جه به این آقا.درود خدا بر سربازان گمنام امام زمان.