آیا این هزینهها بر رویکرد غرب تاثیر گذاشته است؟
هزینههای غرب در بحران سوریه
به گزارش بولتن نیوز به نقل از ابرار معاصر تهران، بحران
سوریه به دلیل ظرفیتهای پیدا و پنهان آن در تبدیل شدن به یک بحران
منطقهای، رفتارشناسی و آیندهپژوهی، جهتگیری بازیگران تاثیرگذار را ضروری
میسازد. در این میان، مبحث هزینه و فایده گرهگشای تاملورزی در این
خصوص میباشد.در
این راستا، هزینههای غرب به عنوان یکی از اثرگذارترین طرفهای درگیر در
بحران موصوف واجد اهمیت و بررسی است. هزینههای غرب در بحران سوریه از چند
بعد قابل بحث و بررسی میباشد. اولین مورد، درگیری تمامعیار غرب در یک
بحران و ناتوانی این بلوک در حل و رفع آن به نفع خود میباشد که تاثیر سویی
بر پرستیژ این بازیگر در صحنه بینالمللی داشته است. غرب سرمست از پیروزی
در لیبی در برخورد با سوریه دچار اشتباه استراتژیک شد به طوریکه راسموسن
با اشاره به پیچیدگیهای قومی، مذهبی، سیاسی و... سوریه و البته
جهتگیریهای متنوع بینالمللی در مورد این کشور مهم از نظر ژئوپلیتیکی و
ژئواستراتژیکی، یکسان شمردن لیبی با سوریه را اشتباه محاسباتی دانست که
موجبات صفآرایی بازیگران نوظهور و قدرتمندی همچون چین، روسیه و نیز
بازیگران منطقهای مانند ایران و عراق در مقابل حامیان خارجی اپوزیسیون
سوریه گردید. بزرگ
مقیاس شدن بحران در نتیجه اشتباهات محاسباتی غرب سبب افزایش زایدالوصف
هزینههای این بلوک و متحدان منطقهای آن شد به ترتیبی که جنگ داخلی سوریه
با کشته شدن بیش از 27/0 درصد از جمعیت این کشور تاکنون در ردیف جنگهای
داخلی مانند جنگ داخلی یوگسلاوی در سال92ـ1991 قرار گرفت. بسیاری از
کارشناسان اعتقاد دارند با توجه به بحران غذا و دارو در این کشور که بنا به
گزارش سازمان ملل بیش از 1.5 میلیون نفر را درگیر ساخته احتمالاً تلفات
ناآرامیهای سوریه از جنگهای داخلی اسپانیا در سال 39ـ1936 با 01/2 درصد
از جمعیت این کشور و جنگ داخلی آمریکا در سال 1865ـ1861 با درصد 97/1 فزونی
خواهد گرفت.این
سطح از ناآرامی و بحران انسانی، مشخصاً دستآوردهای نظری و عملی غرب در
جنگ با تروریست را متاثر ساخته است تا جایی که اذعان صاحبنظران بر ظهور
نسل جدید القاعده و نیز گروههایی مانند جبهه النصره و التوحید، غرب را به
سالهای آغازین جنگ با تروریسم خواهد برد. رجوع به میراث بوش در تقسیمبندی
گروههای تروریستی به گروههای تروریستی خوب و بد توسط وزیر خارجه جدید
آمریکا گواهی بر این امر است.واضح
است عدم امنیت، بر تعداد آوارهگان و پناهندگان سوری خواهد افزود به
طوریکه طبق برآورد سازمان ملل تعداد 597270 پناهنده سوری در کشورهای اردن،
عراق، لبنان، ترکیه و ایران وجود دارد. از این تعداد فقط در اردوگاه
زاتاری(zaatari) 54000 نفر از 200000 آواره سوری در اردن هستند. لازم به
ذکر است وجود این تعداد سوری با مذهب علوی در صورت اسکان در کشورهای
کمجمعیت متحد غرب مانند اردن ترکیب جمعیتی این کشور را در آینده متاثر
خواهد ساخت و پاشنه آشیلی برای حکومتهای متحد غرب در منطقه خواهد بود.تسری
ناآرامیهای سوریه به کشورهای پیرامونی و نیز تعمیق اختلافات شیعی سنی و
قومیتی از دیگر هزینههای است که غرب را به جهت متاثرکردن متحدان منطقهای
با ترکیب مذهبی و قومیتی مشابه نگران کرده است تا جایی که ناتو مجبور به
استقرار موشکهای پاتریوت در مرزهای ترکیه با سوریه در پی تعمیق احساسات
جداییطلبانه اکراد منطقه شد و یا درگیری میان نیروهای امنیتی لبنان با
معترضان ضدسوری در مراسم ترحیم مامور امنیتی لبنان، وسام الحسن و ایجاد
التهاب فرقهای و مذهبی در این کشور تاثیر بسزایی بر امنیت اسراییل خواهد
گذاشت. این مهم در کنار ناآرامی در بلندیهای جولان بر معمای امنیتی اسراییل
در منطقه افزوده است.روی
دیگر سکه هزینههای غرب در بحران سوریه اعتقاد بیشتر اعضای جبهه مقاومت بر
کارآمدی این جریان و کوتاهسازی فرایند ائتلاف و اعتماد هرچه بیشتر طرفها
مخصوصاً سوریها به ایران از یکسو و شکلگیری مبانی اولیه نزدیکی و
همگرایی جریان مقاومت با جریان مخالف جهان یکقطبی به رهبری روسیه و چین
است که بر قدرتگیری و سیر تکاملی جبهه مقاومت در ایفای نقش فعال در نظام
بینالملل خواهد افزود.به
اعتقاد رئالیستها، دولتها بازیگران هوشمند و محاسبهگری هستند که همواره
در پی محاسبه سود و زیان اقدامات خویش میباشند. بسیاری از تحلیلگران
تغییر رویکرد غرب در بحران سوریه از براندازی به مذاکره را پیامد چنین امری
میدانند. تا جاییکه به تعبیر سیمون تسیرال، تحلیلگر روزنامه گاردین،
حضور اسد در قدرت مبین بینتیجه ماندن تلاشها، هزینهها و زیانهای غرب در
بحران جاری سوریه بدون بدست آوردن سودی ملموس است که ضرورت تامل و تغییر
رویکرد غرب را ایجاد نمود.
حسین کبریاییزاده، کارشناس خاورمیانه