کد خبر: ۱۳۰۲۶۸
تاریخ انتشار:

از تبلیغ زندگی «تک والدینی» تا الگوبرداری از ترمیناتور در رسانه‌ی مثلا «ملّی»!

با این شرایط موجود و کلی فیلم و سریال و تیزر تبلیغی که از بلندگوی رسمی کشور، فرهنگی عمومی و اخلاق جامعه را نشانه رفته است، این سوال بوجود می‌آید که آیا استانداردهای ما در حوزه‌ی صدا و سیما همین چیزهایی‌ست که می‌بینیم؟ اگر اینطور است و فرقی چندانی بین محتوای رسانه‌ی ملی با رسانه‌های دیگر وجود ندارد، پس چه اصراری‌ست که صفت "ملی" را برای آن حفظ کنیم؟...

گروه فرهنگي- سیدمجتبی نعیمی: این روزها، حال و هوای تبلیغات بازرگانی رسانه‌ی ملی چندان خوش نیست. هر از گاهی شاهد تیزرهایی هستیم که دهان‌مان را از تعجب باز نگه می‌دارد. که آیا درست می‌بینیم؟ آیا این تبلیغات از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی پخش می‌شود؟ پس چه فرقی بین آن و شبکه‌های بی‌قید و بند خارجی وجود دارد؟

یک روز می‌بینیم که به بهانه‌ی تبلیغ سرویس جدیدی از بیمه، خانواده‌ی متلاشی شده‌ای را نشان می‌دهد که فرزند خانواده در کنار مادرش، زندگی خوش و مطمئنی دارند. روز دیگر می‌بینیم که تبلیغ یکی از اپراتورهای تلفن همراه کشور، کپی‌برداری از صحنه‌ی ابتدایی و مستهجن فیلم ترمیناتور است.

نمونه‌های دیگری هم می‌توان به این لیست اضافه کرد که همه‌ی‌شان را باید ضرب در تعداد دفعات پخش روزانه‌ی‌شان و خیل بینندگان کرد تا تأثیر فرهنگی چنین برنامه‌هایی را درک کرد. و همه‌ی اینها در حالی‌ست که ادعای مدیران رسانه‌ی ملی بر تولید برنامه‌های متناسب با فرهنگ دینی‌ست.

سوال مهمی که اینجا مطرح است، این است که بخش نظارتی صدا و سیما، کجای این بلبشوی فرهنگی‌ست؟ زیرا همان‌طور که می‌دانید، رسانه‌ی ملی ما از این جهت "ملی"‌ست که بخش نظارتی آن کاملاً برجسته است و همیشه قرار بر این بوده که برنامه‌های این نهاد فرهنگی، زیر نظارت دقیقی باشد که استانداردهای رسمی جمهوری اسلامی را رعایت می‌کند.

حالا با این شرایط موجود و کلی فیلم و سریال و تیزر تبلیغی که از بلندگوی رسمی کشور، فرهنگی عمومی و اخلاق جامعه را نشانه رفته است، این سوال بوجود می‌آید که آیا استانداردهای ما در حوزه‌ی صدا و سیما همین چیزهایی‌ست که می‌بینیم؟ اگر اینطور است و فرقی چندانی بین محتوای رسانه‌ی ملی با رسانه‌های دیگر وجود ندارد، پس چه اصراری‌ست که صفت "ملی" را برای آن حفظ کنیم؟

یکهو این را هم مثل خیلی از کارخانه‌ها و شرکت‌هایی که در قالب خصوصی‌سازی آزاد کردند، آزاد کنیم تا لااقل دلمان نسوزد از اینکه فکر کنیم محتوای جلوی چشمان‌مان، محتوای مورد تأیید نظامی‌ست که ادعا دارد از دل یک انقلاب فرهنگی بیرون آمده و قرار است انقلاب فرهنگی خود را به سراسر دنیا صادر کند. مگر در صورت آزادسازی رسانه‌ی ملی، چه چیزی می‌خواهیم ببینیم که الان نمی‌بینیم؟

معلوم است که متأسفانه کار نظارتی در این "مجموعه‌ی پیچیده‌ی فنی و هنری و سیاسی" به خوبی انجام نمی‌شود. که اگر کیفیت لازم نظارتی وجود داشت، شاهد این همه بی‌بند و باری بصری و محتوایی در آن نبودیم. بی‌بند و باری‌ای که این روزها تا برنامه‌های حاشیه‌ای مثل تبیلغات بازرگانی هم پیش رفته و بیشتر از پیش به این باور دامن می‌زند که نگاه مدیران رسانه‌ی ملی به آن به مثابه بنگاه اقتصادی‌ست، نه نهاد فرهنگی.

در پاسخ به این سوال که چرا مسئولین نظارتی این سازمان، در عملکردشان ضعیف عمل می‌کنند می‌توان از الگوی "نمی‌خواهد – نمی‌دانند – نمی‌توانند – نمی‌شود" بهره برد. اگر بگوییم نمی‌شود نظارتی بهتر از این داشت که عملاً زیرآب هرگونه حرف منطقی‌ای را زده‌ایم و بدیهی‌ست که حرف اشتباهی‌ست. این حرف‌ها عموماً از طرف کسانی‌ست که نمی‌توانند کارشان را به درستی انجام داده و در تلاش توجیه خویشند.

اگر بگوییم نمی‌توانند بهتر از این عمل کنند، که خوب وضعیت معلوم است. کار را به کسانی بسپارند که می‌توانند. کسانی که قابلیت‌های انجام نظارت بهتر را از نظر تخصصی دارند. اگر بگوییم نمی‌دانند که عذر بدتر از گناه است. آخر این چه ناظر فرهنگی‌ست که نمی‌تواند متوجه چنین نکات واضح و آشکاری بشود؟ پس ایشان هم راهی جز ترک پست خویش ندارند، به شرط اینکه "حب صندلی" وجود نداشته باشد.

خیلی دوست نداریم حرف از "نمی‌خواهند" بزنیم که اگر اینجور باشد، من یقرا فاتحه مع‌الصلوات. اما دلیل هرچه که هست، مهم این است که مدیران رسانه‌ی ملی در وهله‌ی اول بپذیرند که چنین مشکلاتی در نهاد مطبوع‌شان وجود دارد. این قدم، قدم اول و اساسی‌ترین قدم در تغییر برنامه‌های صدا و سیمایی‌ست که در حد و اندازه‌ی انقلاب اسلامی عمل نمی‌کند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین