محمود احمدینژاد 84 از اعضای تأثیرگذار جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که نتوانست همراهی دوستانش را جلب کند و بهصورت مستقل نامزد انتخابات شد.
به گزارش
بولتن نیوز، هفته نامه پنجره برای تحلیل رفتار احمدینژاد بهسراغ دبیرکل این جمعیت رفته و با او به گفتوگو نشسته است. در ادامه نیز به مسائل مربوط به انتخابات و مواضع وی در قبال ائتلاف سهگانه اصولگرایان پرداختیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
دولت نهم تمام شد و اکنون هم در سال پایانی دولت دهم قرار داریم. بهنظر شما آقای احمدینژاد اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟ امسال سال آخر دولت است و سالی است که باید کلیت کارنامه دولت را دید. بهنظر من به اندازه کافی درباره خدمات دولت آقای احمدینژاد صحبت شده و نقدهای زیادی هم از زوایای مختلف به رفتارهای ایشان وارد شده است. به هر حال دوره اول ایشان در مجموع قابل دفاع است. شکی نیست که این دولت منشأ اثرات خیر متعددی بود اما بالأخره همانطور که شاهد بودید، رفته رفته آقای احمدینژاد و دوستان جدیدشان از آن ارزشهای اصیلی که به واسطه آنها توانسته بودند رأی مردم را جلب کنند و حمایتهای رهبری را هم داشته باشند، فاصله گرفتند. رأیی که در سال 84 به آقای احمدینژاد داده شد، بهخاطر شخص وی یا به اصطلاح «آراء به ماهو احمدینژاد» نبود بلکه ایشان را متمایز با جریانهای طرد شده از سوی مردم میدانستند ولی دیدیم که دشمن دست از توطئه نکشید و از در دیگری و با پوشش جریان انحرافی وارد شد. نکته قابل توجه در این شرایط این است که باید مراقب باشیم همین جریانی که باعث دلسرد شدن مردم و طرفداران آقای احمدینژاد از ایشان شد، خدماتی را که در این هشت سال انجام شد، مصادره به مطلوب نکند.
فرمودید که دوره اول آقای احمدینژاد قابل دفاع است و از این سخن میتوان اینگونه نتیجه گرفت که از یک جایی راه احمدینژاد تغییر کرد. این مقطع زمانی که رئیسجمهوری دیگر شبیه احمدینژاد 84 نبود، چه زمانی است؟ اینکه میگویم قابل دفاع است، به این معنی نیست که قابل نقد نیست و مشکل ندارد؛ بلکه در مجموع خوبیهایش بر بدیهایش میچربید. ولی در دور دوم این معادله فرق کرد. از همان روز اولی که احمدینژاد در دور دوم رأی آورد، فضا تغییر کرد. من با توجه به تصویر کلی معتقدم که باید رفتار آقای احمدینژاد را در قالب یک فرایند بررسی کرد. بهطور مثال قضیه معاون اولی آقای مشایی که رهبر معظم انقلاب هم به صراحت با آن مخالفت کردند، نمونهای است که هیچگاه از یاد نمیرود. معظم له در آن نامه نوشتند که «انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیسجمهوری بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقهمندان به شما است.» رهبری در همان نامه اوضاع امروز احمدینژاد را به ایشان گوشزد کردند و میشود اینگونه نتیجه گرفت که در صورت ادامه این رفتار، سرخوردگی بیشتر هم میشود که البته دیدیم که شد و بهتدریج احمدینژاد محبوبیت روز اول خود را از دست داد؛ یا مثلا در ابتدای سال 90 چه اتفاقی افتاد که احمدینژاد حزباللهی که در ذهن خیلیها نقش بسته بود، آن اتفاقات را رقم زد؟ بالأخره نظام هزینههای سنگینی را برای آقای احمدینژاد داده بود ولی چرا رئیسجمهوری آنچه را که از زمان حضرت امام (رحمتاللهعلیه) نیز مرسوم بود و حتی امام خمینی نیز برای انتخاب کارگزاران مشورت میکردند، رعایت نکرد. چرا در انتخاب بعضی از وزرا مانند وزیر دفاع، وزیر کشور، وزیر اطلاعات و... بدون مشورت رهبر معظم انقلاب عمل کرد؟ التهابات بعدی که ایشان با عملکردشان ایجاد کردند، اصلا قابل دفاع نیست.
میشود اینها را ناشی از روحیه تکروی ایشان دانست؟ من نمیخواهم اینجا حکم کنم ولی یک مثال در این رابطه مطرح میکنم. با توجه به اینکه مقام معظم رهبری فرمودند و جمهوری اسلامی نیز دشمنان زیادی دارد، ما به آقای احمدینژاد عرض کردیم که کمک به شما را وظیفه شرعی خود میدانیم. در مجلس هشتم و در ابتدای فعالیت دولت با برخی نمایندگان خدمت آقای رئیسجمهوری رفتیم و به ایشان گفتیم که رفتارشان با نمایندگان مجلس چندان مناسب نیست. به ایشان گفتیم که در این جلسه کاری هم به رفتار شما با نمایندگان نداریم و فقط میخواهیم به پیشبرد اوضاع کشور کمک کنیم. مثالی هم از دوران ریاستجمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و ریاست مجلس آقای ناطق نوری مطرح کردیم که چگونه رئیس مجلس و فراکسیون اکثریت با آقای هاشمی همراه بودند و یا در زمان آقای خاتمی که اکثریت مجلس با آقای خاتمی همسو بودند. به ایشان گفتیم که در حال حاضر ما در مجلس هستیم و میخواهیم کمک کنیم ولی شما فراکسیون را قبول ندارید و گویی دعوا دارید. به ایشان پیشنهاد دادیم که نامزدهای پیشنهادیاش را با ما در میان بگذارد تا مورد بررسی قرار دهیم و نظر مجلس را درباره آن وزیر پیشنهادی جویا شویم تا اگر وزیری به مجلس معرفی میشود، رأی بیاورد. در این جلسه اسامی 15 نفر از نمایندگان مجلس را با آقای احمدینژاد هماهنگ کردیم تا ایشان قبل از آن که شخصی را معرفی کنند، با این 15 نفر مشورت کنند و براساس مشورت با آنها شخص مورد نظر خود را برای تصدی وزارت معرفی کنند. در پایان قرار جلسه بعدی را هم با رئیسجمهوری گذاشتیم ولی ایشان تمایلی نشان نداد و لیستی هم به ما نداد. 2 روز قبل از جلسه علنی هم گزینههای آقای احمدینژاد را برای تصدی وزارتخانه از طریق رسانهها فهمیدیم.
در فاصله همین دو روز ایشان قرار جلسهای را با ما گذاشت ولی از آن 15 نفر فقط دو سه نفر برای جلسه آمدند. در همانجا همه گلایه داشتند که قرار بود مشورت کنید نه اینکه فقط شما تحمیل کنید. اصلا چرا حالا که همه کارها را انجام دادید، میخواهید با ما مشورت کنید؟ آیا این مسائل اتفاقی است؟
بهنظر من این رفتارهای آقای احمدینژاد که میخواهد همه چیز را دور بزند، اتفاقی نبوده و نیست و کاملا برنامهریزیشده صورت گرفت. بهعبارت دیگر خود ایشان مقصر اصلی قرار گرفتن در جایی است که اکنون ایستاده است.
به فضای انتخابات آینده برویم. جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی برای انتخابات پیش رو چه برنامههایی دارد؟ خطیمشی و راهبرد جمعیت ایثارگران از ابتدای تأسیس، همگرایی بین نیروهای وفادار به نظام و تلاش برای انسجام، وحدت و ائتلاف بین نیروهایی بوده است که صادقانه و خالصانه به اصول و مواضع اصلی انقلاب وفادارند و بنابراین هر اقدامی که در این راستا صورت بگیرد، از منظر جمعیت ایثارگران مورد قبول است. به عبارت دیگر هر اقدام و تلاشی که به انسجام، وحدت، همگرایی و ائتلاف بین اصولگرایان و نیروهای وفادار به نظام و کسانی که روی اصول، مبانی و محکمات ایستادگی میکنند، منتهی شود مورد قبول ماست. از منظر ما هرگونه سهمیهخواهی، تمامیتخواهی، خودبرتربینی و حذف نیروهای وفادار به نظام مردود بوده و قابل قبول نیست. تلاشی که خیرخواهان برای همگرایی میکنند، اگر متکی بر ارزشها و ایستادگی بر روی ارزشها باشد، پسندیده است. تأکید هم میکنیم که در جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی تاکنون وارد هیچ بحث مصداقی نشدهایم.
پس قاعدتا نسبت به ائتلاف سه نفرهای که هماکنون توسط برخی بزرگان نظام و با حضور آقایان دکتر حداد عادل، دکتر ولایتی و دکتر قالیباف شکل گرفته است، نظر مساعدی دارید؟ به شرط آن که این ائتلاف بر روی اصول و مواضع انقلابی ایستادگی کند و آمادگی این را داشته باشد که در صورت لزوم از خود بگذرد و صحنه را برای فرد صالحتر خالی کند، حامی آنها هستیم. ائتلاف سهگانه باید معیارهای اصیل دینی و ارزشهای انقلابی را سرلوحه رفتار سیاسی خود قرار دهد تا علاوهبر مردم، توسط جریانهای اجتماعی و گروههای سیاسی هم حمایت شود. ائتلاف سه گانه میخواهد مرجعیتی را رقم بزند که تنها منحصر به خود نباشد و بهنظرم این کار، ارزشمند و مثبت است.
شواهد و قرائنی در این رابطه سراغ دارید؟ سابقه انقلابی افرادی که در این ائتلاف هستند، خود گویای خیلی حرفهاست. بهنظر میرسد ائتلاف سهگانه بنا داشته باشد که تنها بر روی اصول و ارزشها بایستد و در این راه خودش را مطلق نمیداند بهطوری که رسما هم اعلام کردند که حاضرند اگر کسی خارج از خودشان صلاحیت و شایستگی بیشتری داشته باشد، بررسی کنند تا آن فرد صالحتر و مقبولتر در صحنه بماند.
مهمترین چالشهای این ائتلاف را چه مواردی میدانید؟ مهمترین نقطه قوت ائتلاف میتواند نقطه ضعف این ائتلاف هم بشود؛ یعنی ایستادن بر اصول؛ که البته با روحیهای که از این سه شخصیت اصولگرا سراغ داریم و از سلسله جلساتی که با بزرگان نظام مثل آیتالله مهدوی کنی، آیتالله یزدی و... دارند و رهنمودهایی که از این چهرهها میگیرند، این اتفاق بعید است. طبیعتا این حرکتی که صورت گرفته است، میتواند مورد بخل برخی جریاناتی قرار گیرد که مبنای اصولی ندارند و مشی تخریب را در پیش میگیرند و انواع تهمتها را متوجه افراد و جریانهایی میکنند که میخواهند روی اصول و ارزشها بایستند. تقاضای ما از همه نیروهای پایبند به اصول و ارزشها این است که بیانات رهبری در مورد پرهیز از تخریب را در نظر بگیرند و این کلام رهبری را که «از امروز تا روز انتخابات هرکس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف بهکار گیرد، قطعا به کشور خیانت کرده است» نصبالعین قرار بدهند. توصیه ما این است که جریانات سیاسی بهویژه ائتلاف سه نفره نسبت به تخریب، سعه صدر از خود نشان بدهند و تنها مواضع اثباتی و ایجابی خود را دنبال کنند و با ارائه برنامه و تیم مورد نظر، فرد شایستهای را که میتواند در این مقطع انقلاب مشکلات مردم را حل کند، به مردم معرفی کنند.
نکته دیگر این است که این ائتلاف سهگانه بتواند نسبت به ارزشها، اصول، محکمات انقلاب، عقلانیت، اعتدال و عدالت پایبند بماند و صادقانه به مردم متکی باشد و بهرهگیری از نخبگان را سرمشق خود قرار دهد و البته پسندیدهتر هم آن است که با ارائه برنامه و معرفی افرادی که شایستگی و لیاقت دارند، در صحنه حضور پیدا کند؛ چراکه مردم هم قطعا چنین رویکردی را میپسندند. ائتلاف سهنفره باید دقت داشته باشد که به میزانی که رویکردهایش سیاسی، حزبی، جناحی و سهمیهخواهی شود، مردم نسبت به آن اقبال کمتری نشان خواهند داد.
آقای دکتر حداد عادل گفتند که منعی برای حضور افراد جدیدی که اصولگرا باشند، وجود ندارد. نظر شما در این زمینه چیست؟ این رویکرد را ارزشگرایانه میدانم و از این جهت قطعا امتیار ویژهای است. بنده نمیگویم که باید جریانات اجتماعی، احزاب و گروهها نادیده گرفته شوند چراکه برخلاف مشی امام و رهبری است ولی معتقدیم حزبگرایی و سهمیهدادن هم کار مذمومی است. هرچند ما خودمان هم یک حزب هستیم و یک موضع خاص هم داریم اما اینکه بگوییم الا و بلا نامزد ما فلان شخص است و دیگران باید حرف ما را قبول کنند و اگر قبول نکنند، پس آنها را قبول نداریم، حرفی غیرمنطقی است.
آیا نفرات این ترکیب سهگانه با هم سنخیت دارند؟ مهم این است که این ائتلاف سهگانه مبتنی بر اصول، محکمات انقلاب و ارزشها باشد و گفتمان اصلی انقلاب را سرلوحه کار خود قرار دهد. اگر روی این معیار و مبنا جلو بروند، قابل حمایت و پشتیبانی هستند و اگر خدای ناکرده از آن فاصله بگیرند، طبعا اقبال مردم کم میشود و ما هم نمیپسندیم.
نقشههای جریان فتنه و انحراف را برای انتخابات دارند چگونه پیشبینی میکنید؟ دشمن هر روز با رنگ و لعاب جدیدی ظهور و بروز دارد. اکنون نظام سلطه در داخل به جریان فتنه و انحراف امیدوار است ملت ایران مقاوم ایستاده است و به همین دلیل دشمن در پی شکستن این مقاومت است. با پیریزی یک تحریم هدفمند و به قول خودشان فلجکننده سعی دارند تا در زندگی و معیشت روزانه مردم اثر بگذارند تا مردم ناراضی شوند و این نارضایتی منجر به یک حرکت اجتماعی و عمومی شود و به مسئولان فشار بیاورند تا از فناوری هستهای دست بردارند و اوج این سناریوها نیز در آستانه انتخابات رقم میخورد؛ چراکه بهترین بستر و زمینه برای طرح این سناریو است.
دیگر اینکه در کشور کسانی هستند که بهدنبال التهابآفرینی و کشاندن مردم به کف خیابانها باشند. جریان فتنه در این راستا تلاش زیادی کرد و غائلهای هم در کشور به وجود آورد و ظلم بزرگی به نظام اسلامی و ملت ایران کرد و ناکام ماند. آیا دیگر نشسته و کاری به کار مردم ندارد یا اینکه بهدنبال بازگشت و احیای خود است؟! آنها بهترین روش برای احیای خود را در این میبینند که اشکالات و کمبودها و نقصها و ضعف مدیریتها را به رخ بکشند و بعد چوب لای چرخ انقلاب بگذارند و به خیال خود مردم را برای اعتراضات اجتماعی تحریک کنند.
خروجی این خط با خطی که دشمنها داشتند، یکی است. جریانی دیگر هم وجود دارد که بهدنبال این است که مردم را به خیابانها بکشاند و اعتراضات اجتماعی را سامان دهد ولی جنس آن متفاوت است. هنوز بعضیها مسئله جریان انحرافی را قبول ندارند و برای آنها جا نیفتاده است.
جریان انحرافی دچار توهم شده و فکر میکند خیلی هوشمند است. آنها گفتهاند که ما باید کاری بکنیم که قهرمان مذاکره با آمریکا ما باشیم و تابوی عدم مذاکره با آمریکا را بشکنیم؛ دوم اینکه برای ابقا در قدرت، جامعه را دو قطبی کنیم و اینگونه القاء کنیم که طرف مقابل ما کسانی هستند که با ما مخالف بوده و جزء فتنهگران محسوب میشوند؛ چراکه نماینده اشرافیت و سرمایهداری در کشور هستند.
لذا مبتنی بر اندیشه تضادگرایی و دو قطبی کردن سعی دارند در جامعه اینگونه تلقی شود که یک طرف پابرهنهها و محرومین و مستضعفین هستند و یک طرف اشرافیت و سرمایهداران که سرمایهداران همراه با فتنهگران هستند و پابرهنهها و مظلومین و محرومین هم حامی احمدینژاد.
این خطی است که سردمداران جریان انحرافی دنبال میکنند؛ در صورتی که در اوج فتنهگری فعالیت که خباثت و ایجاد شرارت میکردند، دستگاه قضایی و امنیتی بعضی از سران آنها را دستگیر کرد و همین جریان انحرافی نامه نوشتند که اینها را آزاد کنید!
این چنین نتیجه میگیرم که جریان انحرافی بقای خودش را در وجود فتنهگران میداند و از طرفی سعی دارد خود را موجه جلوه دهد و از طرف دیگر هم تلاش میکند که نقصها و ضعفها و نارساییهایش دیده نشود و به میزانی که بتواند، طرف مقابل خودش را خطرناک تعریف کند تا بقای خودش را تثبیت کرده و امتیاز بگیرد. البته رفتار متقابل جریان فتنه هم همین است. آنها هم برای امتیاز گرفتن از نظام جریان انحرافی را بهصورت یک هیولا و لولو معرفی میکنند.
منبع: پنجره - عبدالکریم دلدار