حسین سوزنچی: کسانی که آخرین یادداشت سیاسی مرا دیدهاند، از شدت دلخوری حقیر از کار خلاف شرع و اخلاق و قانونی که چندی پیش آقای احمدینژاد مرتکب شد، آگاهند. امروز با عکسی از ایشان مواجه شدم که حدس زدم بلافاصله خبرساز میشود و بعد یادداشتی از برادر عزیزمان آقای زائری در سایت الف مشاهده کردم که بر ناراحتیام افزود. لذا تذکر چند مطلب را ضروری دیدم:
آقای میرتاج الدینی، که همراه رئیس جمهور بوده، همین امشب صحت آن را تکذیب کرد و در هیچ یک از فیلمهایی که از مراسم مذکور گرفته شده، و کثیری از آنها در فضای مجازی موجود است، من تاکنون این صحنه را نیافتم. البته سایت الف، منبع عکس را خبرگزاری رویترز معرفی کرده است؛ حداقل باید گفت: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ (سوره حجرات، آیه ۶)» ای مومنان، اگر فاسقی برای شما خبر مهمی آورد بررسی کنید که مبادا ندانسته گروهی را به چیزی متهم کنید و فردایش پشیمان شوید.
یادآوری میکنم که نمیخواهم از آقای احمدی نژاد دفاع کنم، بلکه میخواهم درباره موج بیهودهای که احتمالا بر سر این عکس در کشور بپا شود، هشدارهایی بدهم.
مطلبم را از یادداشت آقای زائری شروع میکنم، چرا که به نظر می رسد سخن ایشان، یکی از تحلیلهایی است که بسیار رواج خواهد یافت و هرکس این عکس را ببیند ابتدا این تحلیل را ارائه میکند. ایشان در لفافه، این عکس را به عنوان یک سند قطعی بر انحراف آقای احمدینژاد قلمداد کرده و آن را با فیلمی مقایسه کردهاند که چند سال قبل در مورد دست دادن آقای خاتمی با یک زن پخش شد و مورد انکار ایشان قرار گرفت؛ و بعد گفتهاند: «راستی برادران و خواهران ارزشگرا و آرمانخواهی که به خاطر سر سوزنی احتمال خطا و اشتباه در دوره سازندگی و اصلاحات کشور را به هم می ریختند به کدام پستو خزیدهاند؟»
الف) در مورد این مقایسه چند مطلب را باید توجه کرد:
۱) دفتر آقای خاتمی، نه بلافاصله، بلکه بعد از گذشت چند هفته، آن فیلم را تکذیب کرد. البته بعد از اینکه تکذیب کرد، باید حمل بر صحت میشد و اگر کسی بعدش بر آن اصرار میکرد، اقدامش قابل دفاع نبود. اما در اینجا همان روزی که عکس پخش شد، تکذیب شد. پس به لحاظ سندیت، فعلا هر دو واقعه تکذیب شدهاند و بعد از تکذیب، این گونه جنجالها روا نیست. اما میخواهم بر فرض اینکه هر دو واقعه رخ داده باشد، ببینم کدام ارزش پرداختن داشت و کدام ندارد؟
۲) آقای خاتمی، مثل بنده و آقای زائری، ملبس به لباس روحانیت است، و همه می دانند عمل صاحبان این لباس زیر ذرهبین مردم است تا غیر آنها. اگر یک غیرروحانی خطایی کند، فقط برای خودش بد است؛ اما اگر من روحانی خطایی کنم، مردم به حساب دین میگذارند و چهبسا اقدام مرا مجوزی برای تخلف خود قرار دهند؛ لذا حساسیتش بیشتر بود.
۳) آقای خاتمی در آن وضعیت، در شرایط عادی بود، و مخاطبش یک خانم جوان با لباس زننده، و براحتی میتوانست دست ندهد. برای بنده چنین موقعیتی پیش آمده: چند سال قبل در اجلاس یونسکو در هند، خانمی که نماینده کُره بود، بعد از سخنرانی به سمت من آمد و دستش را دراز کرد. من با احترام به وی یک «excuse me» گفتم. بلافاصله دستش را عقب کشید و عذرخواهی کرد که: «نمیدانستم در فرهنگ شما این کار خوب نیست!» و با هم صحبت کردیم و اصلا ناراحت نشد، یعنی مخاطب خارجی این را در مورد من که یک فرد عادی هستم میفهمد، آیا در مورد آقای خاتمی نمیفهمد و آقای خاتمی نمیتوانست دست ندهد؟!
اما آیا وضع آقای احمدینژاد همین طور بود؟ ایشان در یک مجلس ختم رسمی خارجی حضور دارد. کسی که مقابلش ایستاده مادری است با فرهنگی متفاوت، که گریان و فوقالعاده متاثر است. (چاوز ۵۸ سال داشت سن مادرش را خودتان تخمین بزنید.) اگر تصویر واقعی هم باشد، در همان تصویر دستهای احمدی نژاد بسته است و دست مادر چاوز در طرفین انگشتان اوست. اینها نشان میدهد که آقای احمدینژاد هنگامی که مادر چاوز دستش را به سمتش آورده، برای دست ندادن، دستهای خود را بسته (که در موارد مشابه این برخورد را از ایشان دیدهایم) اما مادر چاوز که تحت تاثیر احساسات بوده و احمدینژاد را به جای پسر خود میدیده (به فیلم مراسم توجه کنید: دست زدن ممتد فقط برای احمدینژاد است و او تنها رئیس جمهوری بود که تابوت چاوز را بوسید) دست او را گرفته و سرش را به سمت سر وی انداخته است. از وقتی که این صحنه را دیدم با خود میگفتم اگر ما بودم چه میکردیم؟ وضعیت را درست تصور کنید: (۱) مادر عزاداری حدودا ۸۰ ساله، (۲) روابط صمیمی احمدینژاد و چاوز برای مادر چاوز، که وی را به یاد پسرش میاندازد، (۳) یک مجلس رسمی که در عرفشان اینکه افراد، شخص عزادار را در آغوش بگیرند کاملا عادی است، (۴) احمدینژاد اصلا به خاطر احترام گذاشتن به چاوز رفته و بیاعتنایی او به مادر چاوز در آنجا چگونه فهمیده میشود؟
با همه این حرفها نمیخواهم بگویم کار احمدینژاد درست بود، بلکه میخواهم نشان دهم که تصمیمگیری در این موقعیت چقدر سخت و متفاوت است.
۴) مشکل ما با آقای خاتمی با مشکلی که با احمدی نژاد داریم متفاوت است. مشکل آقای خاتمی این بود که به بهانه آزادی، در مسیر عقب راندن دین از صحنه رفتارها و تصمیمگیریهای اجتماعی گام برمیداشت (و برمیدارد) و آن فیلم هم در همین راستا فهمیده میشد ولذا باید با آن برخورد میشد تا عادی سازی نشود؛ به همین دلیل هم بود که تکذیبیه دفتر ایشان آن اندازه طول کشید و اگر آن هشدارها و اعتراضها نبود، معلوم نبود تکذیبیهای بدهند؛ اما مشکل آقای احمدینژاد این نیست که بخواهد دین را از عرصه تصمیمگیریهای اجتماعی کنار بگذارد، بلکه مشکل اصلیاش این است که با بهرهگیری از ادبیات امام زمانی، به سمتی میرود که گویی میخواهد دین منهای روحانیت و شیعه بدون ولایت فقیه را ترویج کند؛ و با این مشکل او باید جنگید و به وی اجازه نداد که جرات کند صریحا با اساس ولایت فقیه و روحانیت درافتد.
ب) پرداختن به این موضوع و محکوم کردن آن در شرایط فعلی چه سودی دارد؟ اگر رفتارش رفتاری بود که مثل رفتار خاتمی تفسیر میشد، قطعا باید محکوم میشد؛ اما همه میدانیم که هرکس (دوست یا دشمن) اگر با خود خلوت کند، این رفتار وی را (به فرض واقعی بودن عکس) با توجه به شرایطی که این رفتار در آن بروز کرده، به حساب عادیسازی دست دادن با نامحرم نمیگذارد. پس فایده محکوم کردن آن چیست؟
فایده معلوم آن، تقویت فضای علیه احمدینژاد در میان متدینان است. آیا ما، هرچقدر هم از احمدینژاد ناراحت باشیم، به این کار مجازیم؟ آیه اول بحث را دوباره یادآوری میکنم. بدیهای یک نفر نباید ما را بدان سو بکشاند که در مورد او از حق و عدل خارج شویم. ما در مقابل هر جریان انحرافیای که بخواهد نظام را به بیراهه ببرد، میایستیم، اما در این ایستادنمان، از هر وسیلهای استفاده نمیکنیم. ما شیعهی آن امامی هستیم که در منطق او هدف وسیله را توجیه نمیکرد. اگر از احمدینژاد دلخوریم، که هستیم، نباید جایی که مطمئن نیستیم که انحرافی رخ داده، فقط به خاطر دشمنی با او از کاه کوه بسازیم.
اما خوب است تذکر دهم که حمله به احمدینژاد به بهانه مذکور، برای دو گروه دیگر هم فایده دارد که چهبسا از چشم بسیاری، مخفی بماند:
۱) کسانی درصددند که از این آب گلآلود ماهی بگیرند. همه میدانیم که بسیاری از ما و یگر کسانی که به احمدینژاد رای دادیم، دغدغه دین و ارزشهای دینی داشتیم. بحث از اینکه آیا وسوسه قدرت احمدینژاد را هم از ما گرفته یا نه، بماند برای وقتی دیگر؛ اما خیلیها درصددند به متدینان القا کنند که: «ببینید اشتباه میکردید؛ ببینید که اگر به خاطر دینداریتان به کسی رای دهید بعدا پیشمان میشوید؛ و …» ما نباید به گلآلود کردن این آب کمک کنیم.
۲) کسانی که از وقوع نزاع و بههم خوردن آرامش در کشور خرسند میشوند؛ کسانی که هرگونه درگیری بین متدینان و رواج بازار تهمت و شایعه علیه مسئولان نظام و … را به نفع خود میبینند. این طرف عدهای به تعصب متهم میشوند و آن طرف عدهای به لاابالیگری، و معلوم است که سود این دعوا به جیب چه کسانی میرود!
خلاصه کلام، از منظر دینی، دامن زدن به این موضوع، موجه نیست، چراکه طبق آیهای که ابتدای بحثم نوشتم، خلاف تقواست؛ در نتیجه، کسانی که به آن دامن خواهند زد، اگر مشخصا جزء دو دسته فوق نباشند، ساده لوحانی خواهند بود که در زمین دشمن بازی میکنند.شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ملعبه بازیهای سیاسی نکنید لطفا ...
دقت که کنیم
حتی اگر فوتوشاپ هم نباشه دکتر احمدی نژاد معلوم هست که مثل همیشه برای دوری از دست دادن با خانمها دستهاشو تا سینه بالا آورده و کف اونها رو به شیوه هندی ها و ژاپنی ها به هم چسبانده
اما مادر چاوز چون ایشون و چاوز رو خیلی به هم دوست و یکی می دیده
و با دکتر احساس نزدیکی میکرده طاقت نیاورده
به طرف ایشان رفته
و دستان بسته و به هم چسبیده آقای احمدی نژاد را گرفته و سر بر شانه ایشان گذاشته و زده زیر گریه
اینها گناه نیست چون یه مادر پیر خودش انجام داده
در این شرایط دکتر چی میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درواقع هدفش تخريب رييس جمهوره با يك شگرد رسانه اي
«رئيس جمهوري اسلامي ايران،هميشه تابع رهبري بوده وهست»
متاسفم برا این توجیهات،
وقتی آیتالله یزدی به نمایندگی از جامعه مدرسین با این امر مخالفت میکند دیگر باید در توجیه و دفاع را بست
قضاوت در این گونه موارد واقعا سخت است.
جناب چاوز ، یک عدالتخواه بود و برای مردم اش با توان و شور تمام مبارزه کرد ؛ توده های مردمی نه تنها در ونزوئلا بلکه در آمریکای لاتین او را دوست می داشتند؛ او در مصاحبه ها و سخنرانی های خود و در دفاع از مردم غزه ، سیلی جانانه ای به گوش متجاوزان زد تا به آنها بفهماند که فکر نکنند یکه تاز میدان ها هستند و بفهمند که دیگر خلق ها در دیگر قاره ها با دیگر زبان ها و دیگر فرهنگ ها و دیگر آئین ها در کنار مردم بی دفاع غزه و فلسطین هستند و حرکت متجاوزان را ریر نظز دارند و دیری نخواهد کشید که باید پاسخ جسارت های خود را در دادگاه های مردمی و بین المللی بدهند...
مادری ، پسر قهرمان و سرفراز خود را با نام و آوازه جهانی و در عین صداقت و سربلندی و پاکی و سر فرازی از دست داده است و غم سنگین او را پدران و مادران بداغ عزیزان نشسته و تمام بشریت بخوبی درک و اخساس می کنند.
آموزه های بزرگان به ما یاد داده است که هر حرکتی در هر گوشه جهان که بر علیه استبداد و استثمار انسان ها انجام بگیرد یک حرکت دینی و اسلامی است.
یادش زنده و راهش پر رهرو باد
به گزارش انتخاب عكس مونتاژ شده است و طبق معمول ، كار كار انگليسيها بوده است .
ضمن اینکه بهتر است فیلم منتشر شده رو هم مشاهده کنید
آقای دکتر اگر اهل دست دادن با زن های بیگانه بود با جوانتر ها هم دست میداد.
در عکس این پیر زن دست آقای دکتر را گرفته که مسئله مهمی نیست .
نظرات یا موافق دارد یا مخالف . عجیب است که برادر بولتن نظرات سخیف دوستانی که اینجا را با چت روم اشتباه گرفته اند را منتشر کرده است !!
اصولا" وقتی نظری منتشر نمیشود به قول خودتان یا کد داره بود یا ما تند رفتیم یا خارج از ادب بوده و عدم نمایش نظر ، به کاربر میفهماند که اشتباه کرده است .
به نظر شما ، کامنت خانم پرستو و جناب سینا دور از ادب نبود ؟ سخیف نبود ؟ غیر محترمانه نبود ؟
عدم نمایش نظرات این چنینی باعث میشود کاربر، حد و اندازه ی خودش را بداند .
موافق نیستید ؟
هر وقت افکار اصلاح شود جامعه اصلاح می شود .
زمانی که پیر زن 88 ساله دست آقای دکتر را بدون هیچ قصدی میگیرد با وجود چنین افکاری باید هم سر و صدا به پا شود .
برادر بولتن :
در این مدت دوسال که بنده از خوانندگان این سایت هستم ، مطالبی بیشتر از مطلب جناب ناشناس نگارش شده که گاه موافق آن بودیم و گاه مخالف آن و گاه نظرات مخالف چنان جگر سوز بوده که تحمل کردیم ، و یاد ندارم در قبال طولانی بودن مطلبی بگویم : . کم گوی و گزیده گوی یا از سر خوشی بگوئیم (من که نخوندمش . دی!) . کما اینکه در باب مطلبی اتفا قا" باید گفت و گفت و گفت .
آیا نظرات برادر مرتضی که هم طولانی ست و هم سرشار از اطلاعات بسیار ناب ، یا نظرات فرزند ایران ، یا برادرمان مجید مازندان ، خواهرمان م سادات موسوی و وووو طولانی نیست ؟ قابل خواندن نیست ؟ قابل احترام نیست ؟
این پاسخ به جناب ناشناس داده شده است ، میتوانستم از کنارش بگذرم اما نتوانستم چرا که معتقدم باید از حق دفاع کرد .
جسارت مرا ببخشید اما از شما به عنوان یک بزرگتر انتظار دیگری میرفت تا دفاع از این بی حرمتی ! که برایم عجیب است این بی حرمتی را ندیدید و یا آنقدر کوچک میشمارید که بی ادبی و بی حرمتی به حسابش نمی آورید و یکی مثل بنده را به صبرو تحمل و ادب دعوت می نمایید !!
برادر بولتن خوب است همه ی ما در برابر حقیقت کرنش کنیم در غیر اینصورت به هیچ جا نمی رسیم .
در آخر بنده هم متقابلا برای برادر عزیز و بزرگواری چون شما احترام قائلم و از خداوند برای شما سلامتی آرزو میکنم .
جناب سینا در کپی کردن مطالب قدری دقت بفرمایید و اجازه دهید دیگران شما رو جناب خطاب کنند . و تنها توصیه ای که میتوانم به شما کنم این است که خودتان را لحظه ای جای جناب ناشناس بگذارید .
در مورد اصلاح افکار و اصلاح جامعه به شدت به شما موافقم امیدوارم لقه لقه زبانمان نباشد .
یاحق
سعه صدر شما در مقابل انتقاد های بی ربط قابل ستایش است .
این نشان از رابطه عمیش هوگوچاوز با ایران دارد .
ولی در کل با این شرایط ایران که همه ی کارامون زیر ذره بین جهانه... قبول کنین الان فقط همین یه موردو کم داشتیم!!
همينطوري نون در مي يارين ديگه؟
-----
من دارم قشنگ تو عكس مي بينم مثل چيني ها داره سلام مي ده مادر چاوز دست آقاي احمدي نژاد رو مي گيره ولي از آنجا كه در اين سايت يك نظر من هم تاييد نمي شود اصلا نظري ندادم...
--------------
ولي پيام من به آن سايت الف :
مردم را ساده لوح فرض نكنيد دست از دستان موسوي و كروبي برداريد.
درست و دقیق گفتید به ویژه در مورد دست در دستان قلم شدۀ موسوی و کروبی!
آفرین
یکی از امامان معصوم (ع) می فرمایند :
(( خوشا به حال کسی که مشغول می دارد عیوبش اورا از عیوب دیگران ))
چرا یک مسئله پیش پا افتاده مثل این عکس باید در سایت ها سر وصدا به پا کند .
به قول شاعر
چشم ها را باید شست طور دیگری باید دید .
مطالبتان چون از دل برمی آید بر دل هم می نشیند،بنده هم دقیقاً به همین دلیل عاشق سایت خوب بولتن و کاربران ارزشمندش شدم،واقعیت همین است که فرمودید سایتی می نویسد 400 نظر ،بعد می بینیم قسمت اعظمش دری وری و چرت و پرت و توهین و تحقیر و افترا به مسئولین و همدیگر و حتی به خود سایت است که در کمال حماقت بعضی نظرات را گاهی تا چهار بار بدون پس و پیش کردن تکرار کرده و....
در آخر از اینکه نام بنده ناقابل را که شاگرد همه کاربران فکور و توانای بولتنم را جزو فهیمان و منصفان آورده اید متشکرم و عرض میکنم به جمع بولتنیان خیلی خیلی خوش آمدید.
یـا علـــی
علیکم السلام
بنده کوچک شما و همه خواهران و برادران بزرگوار این سایت هستم و از اینکه بنده را مورد لطف قرار دادید سپاسگزارم و حضور شما را در جمع عزیزان این سایت خوش آمد میگویم و به دعای انتهای پیامتان آمین میگویم .
راستی حتما به پیشنهاد کابر مهدی فکر کنید هر آنچه که بنویسید بنده میخوانم هر چند که طولانی باشد اگر پای ثابت اینجا بشوید مطالب طولانی برادر مرتضی . ام را با ولع میخوانید خصوصا " در باب گیاهان دارویی . استادی هستند برای خودشان .
و در انتها ، برای شما نیز آرزوی شادکامی و سلامتی دارم و مجددا " ورودتان را خیر مقدم عرض میکنم .
یاحق
ثانیا انچه که واکنش مردم را بر انگیخت یک عکسی است که صرف نظر از واقعی بودن یا جعلی بودن، این عکس بهر حال وجود دارد. این عکس مساله دارد. کسی هم شک ندارد. در اینکه این عکس با شئونات اسلامی در تعارض است. راه حل مساله هم این نیست که حزب اللهی ها درجه حساسیت دینی خویش را کاهش دهند. بلکه با فرض پذیرش استدلال شما، یک راه حل نه چندان پیچیده و ساده ای وجود دارد. یک تکذیبیه چند سطری از دفتر ریاست جمهوری و اعلام برائت رییس جمهور محترم می توانست مساله حاشیه را حل کند و توجه مردم را به قول شما به اصل (عمق نفوذ ایران) معطوف نماید. حال چه مصلحتی می تواند وجود داشته باشد که دفتر رییس جمهور ترجیح دادند تمام دستاوردهای سفر ایشان به ونزئولا و شرکت در مراسم ختم چاوز از بین برود ولی یک اعلام برائت ساده از یک عکس دارای بارمعنایی ضد دینی صورت نپذیرد؟؟؟ به نظر می رسد آقای یامین پور این تکذیب نکردن همان جنگ روانی باشد که دشمن دنبال آن است. اما فهمیدنش کمی پیجیداست. ضمن بر خلاف نظر شما به نظر می رسد ماموریت این جنگ روانی هم نه بر عهده حزب الله که بر عهده دفتر رییس جمهور گذاشته شده است تا با سکوت بی جهت باعث دامنه دار شدن این حاشیه شود.
اما در خصوص نظر حضرتعالی و محتوای این تحلیل باید به عرض برسانم متن این تحلیل از دید بنده یکی از منطقی ترین و بی غرض ترین تحلیلها در خصوص این موضوع می باشد و اگر انسانی بی غرض و بدنبال حقیقت و عدالت باشد باید درک کند این مطلب کاملا صحیح و از لحاظ شکلی و محتوایی عمل رئیس جمهور در این مراسم با عملی که آقای خاتمی انجام داده اند کاملا متفاوت است و به هیچ وجه در قیاس با رفتار غیراخلاقی آقای خاتمی به عنوان یک روحانی و رئیس جمهوری انقلابی ترین کشور اعتقادی که بر اساس اسلام ناب محمدی (ص) اداره می شود نیست پس خدا را در نظر بگیرید و از کسانی که این عمل را که یک عمل ناخواسته و در یک فضای خاص بوجود آمده را چماقی کرده اند و بر سز رئیس جمهوری می کوبند دوری بگیرید و لازم بذکر است آینده در خصوص این ظلم اشکار در حق رئیس جمهوری قضاوت خواهد کرد و مسلما خود این تحلیلهای غلط امثال حضرتعالی جلوی انتقادات منطقی به نوع مدیریت و یا اطرافیان ایشان را می گیرد ومی تواند باعث مظلوم نمایی بیشتر بعضی از جریانات انحرافی خواهد شد که سعی می کنند با رد منطقی این نظرات ، نظرات غیرانقلابی و ضدارزشی خود را حق جلوه داده و در نهایت خود را از انتقادات برحق نیروهای ارزشی مبرا کنند