به گزارش بولتن نیوز، رهبر انقلاب در بخشی از بیاناتشان فرمودند: «رسوخ این الگو در فکر و جان نخبگان و سپس جوانان و آحاد مردم٬ منوط به گفتمانسازی است. باید از طریق گفتمانسازی و بهرهگیری از دیدگاههای نخبگان و صاحبنظران، و با صبر و حوصله، الگویی فاخر، مستحکم و ارزشمند تدوین شود.»
ایشان همچنین در ادامه با اشاره به غیردستوری و غیر بخشنامهای دانستن ترویج این الگو خاطر نشان میسازند که انحصار بکارگیری روشهایی چون مطالعه و کتابخوانی نیز به فراگیرشدن الگوی پیشرفت اسلامی–ایرانی کمکی نکرده و باید بدنهی جامعه را مدنظر قرار داشت.
همانگونه که مشاهده میشود٬ ایشان سه گروه هدف و سه روش ترویجی را از هم تفکیک میکنند که درک این تفکیک٬ نقطهی عطف این طرح محسوب میشود. این سه گروه شامل مدیران، نخبگان و بدنهی جامعه است. یعنی طرح پیشرفت اسلامی–ایرانی، باید این مثلث را درک کرده و برای هر کدام از این اقشار، تحلیل و برنامهی جداگانهای داشته باشد. از طرف دیگر، موضوعیت یافتن این اقشار در الگوی پیشرفت اسلامی–ایرانی یعنی اینکه نباید به تحول در یکی از آنها اکتفا کرد و سایر اقشار را پیرو آن دانست.
در نتیجه، در این الگو، ما چیزی به عنوان گروه پیشتاز یا طبقهای که باید بار پیشرفت را به دوش بکشد، به معنای رایج در نظریههای توسعه نداریم. پس، بدنهی جامعه همانند نظریههای غربی معطل نخبگان جامعه نبوده و حتی با توجه به روح کلی بیانات رهبر انقلاب، موتور محرک مدیران و نخبگان نیز محسوب میشوند.
اما از این گذشته، بعد از درک این سه قشر مختلف و قائل به موجودیت هر کدام، بحث روش ترویج و گسترش الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی به میان میآید. مسلماً در بخش مدیران، احتیاج به یکسری کارهای دستوری و بخشنامهای هست. در قشر نخبگان نیز، روشهای نخبگی مانند تولید کتاب و مقالات تخصصی لازم به نظر میرسد. اما این همهی کار نیست. زیرا این روشها برای بدنهی جامعه جوابگو نبوده و حتی به نظر میرسد در خود اقشار مدیریتی و نخبگی نیز کافی نیست.
اینجا همانجاییست که گفتمانسازی خودنمایی میکند. زیرا به باور غلط برخی از مدیران ما از جمله مدیران فرهنگیمان، صرف اعمال نظر و صدور بخشنامه و دستوری کردن یکسری نظریات، کار تمام شده و از فردا صبح همه چیز به روالی که دستور داده شده است در میآید. اشتباه فاحشی که بارها شاهد آن بودهایم و زنگ خطر آنرا در الگوی پیشرفت اسلامی–ایرانی رهبر انقلاب به صدا درآوردهاند.
از سوی دیگر، برخی از نخبگان ما هم در این تصورند که همهی جامعه مانند قشر نخبگی کشور بوده و همانطور که روشهای صرفاً علمی و استدلالی میتواند به قانع شدن فرد نخبه و تغییر در شیوهی زندگیاش منجر شود، در بدنهی جامعه نیز میتوان اینگونه عمل کرد. در حالی که کار کردن در این حوزه، شرایط و شیوهی خود را دارد که کار فرهنگی با کیفیت تنها از این عهده برمیآید.
اگر گفتمانسازی برای پیشرفت اسلامی–ایرانی را به مثابه تغییر همهی ابعاد سبک زندگی فعلی و تمامی زیرساختهای اجتماعیمان در نظر بگیریم، در نتیجه تنها شیوهای که ما را به اهدافمان میرساند، کار فرهنگی اصولی با قواعد آن است. زیرا تنها این شیوه است که برای بدنهی جامعه جوابگو بوده و میتواند این گفتمان را به ریزترین مویرگهای جامعه نیز انتقال دهد.
دوری از اعمال نظر و تأکید بر اقناع فطری –نه حسی– افراد، دوری از گرایشهای نتیجه محورانه که برای عملی شدن اهداف به قتل عام کیفیت کار میپردازند و عدم سواستفاده از امتیازات حکومتی مثل قدرت سیاسی و بودجه دولتی در این راه به منظور لوس نشدن پروژه، از جمله ویژگیهای کارهای فرهنگی لازم برای ساخت گفتمان پیشرفت اسلامی–ایرانی محسوب میشود.
بدهیست در این کار، نقش فعالان فرهنگی و هنرمندان جبههی فرهنگی انقلا اسلامی نقش ویژه و ممتازیست. زیرا روش لازم برای گفتمانسازی در اختیار آنها بوده و کاربلد این کار، ایشان هستند. با این اوصاف، جبههی جدیدی برای نیروهای فرهنگی و هنری معتقد به انقلاب اسلامی باز شده است که توجه ویژهای را میطلبد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com