دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی – سه شنبه اول اسفند ۱۳۹۱- ساعت ۸:۳۰

8978465

دور سفره های گل گلی یک بار مصرف، خیلی ها دیده می شدند. نادر طالب زاده، ابوالقاسم طالبی، حسن عباسی، دکتر ابراهیم فیاض، حسین نیرومند، سید مسعود شجاعی طباطبایی، ناصر هاشم زاده، رحیم مخدومی، سید سلیم غفوری، نعمت الله سعیدی، حسین بدری و … ازبچه های فیلم ساز محمد رضا دهشیری( ایران سبز و دختر لر)،محسن برمهانی(کریم)، محسن اصغرزاده و محسن اسلام زاده ( اندیشه حیات) – رحیمی(آخوند چینی دات کام و اخراجی های ۴) – باطنی(دوپینگی ها) – محمد محمدی سرشت( ما بی شماریم) و… همه با هم عدسی های داغ را خوردیم. مردمی بودن عماردرصبحانه هایش هم نمودار است.

بیت مقام معظم رهبری – حدود ۱۰ صبح

حدود ده صبح به اتاق ملاقات های خصوصی آقا می رسیم. حدود ۷۰ نفر و خیلی جامانده ها که سعی می کردیم خودمان را ازنگاه های حسرت بارشان پنهان کنیم و خانواده های بچه ها که هرکدام قصه ای داشتند و جالب که همسران همه بچه ها می خواستند بیایند. بچه ها هنوزخوب مستقر نشده اند که آقا ساده و راحت وارد می شوند. مثل همیشه باهمه تک تک سلام و علیک از دور و خنده هایی زیبا درصورت شکفته و نورانی رهبر. آنقدر آقا ناگهانی می آیند که ابتدا نصف صندلی های کنار ایشان خالی می ماند. ردیف روبرو سمت چپ وحید جلیلی و کنارش نادر طالب زاده و بعد ازدقایقی ابوالقاسم طالبی و مهدی نصیری اضافه می شوند و درطرف راست، فرج الله سلحشور، گلریز و مسعود ده نمکی. حاج نادر مجری است و شروع می کند.

 

نادرطالب زاده :

 

جشنواره عمار قدمی به حق برای هنر انقلاب اسلامی است. اینها کسانی هستند که می شناسید. تأثیر گذاران فضای رسانه، هنر و مطبوعات درسال های قبل و جوانانی که همه آمده اند رهنمود بگیرند. امسال درهمایش هالیوودیسم درسینما٬ کوین پرت استاد دانشگاه ویسکانسین آمریکا گفت: «ایران رهبر جهان آزاد است و من کسانی را اینجا ازدوستان خودم دیدم که سال ها بود درآمریکا ندیده بودمشان..» درجشنواره عمار این گفتمان جا افتاده که همه ایران درنظر گرفته شود… من می دانم که اگر بنا به صحبت باشد هرکدام ازشما می توانید ۲-۳ ساعت صحبت کنید. اما خواهش می کنم همه صحبت ها را در۵ دقیقه خلاصه کنید.

آقا : واقعاً کسی که صحبت ۲-۳ ساعته را در ۵ دقیقه بگوید هنرمند است.

[خنده حضار]

 

حسن عباسی :

 

عرض قصور داریم که شما أین عمار گفتید. عذر خواهی می کنیم که شما مجبور شدید أین عمار بگویید. امیدواریم این مسأله هیچ وقت تکرار نشود… دراین سال‌ها جزو دغدغه شما نفی هنر برای هنر و سینما برای سینما و دغدغۀ تحول درعلوم انسانی بوده است … امروز دربررسی هایی که دردنیا انجام گرفته است، یکی از بهترین راههای انتقال پیام را انیمیشن و بازیهای کامپیوتری دانسته اند … عمار را ازاین زاویه ها می توان دید : اول دغدغه های عماری درحوزه های اقتصاد و امید و بعد مردمی شدن و بردن هنر بین توده های مردم تا اعماق روستاها

(آقای عباسی خیلی تند صحبت کردند… فقط توانستم همین ها را بنویسم)

مهدی نصیری:

جشنواره عمار مصداق رویش درمقابل ریزش درسینماست … این جشنواره حتی به مأیوسین ازسینما مثل من و آقای سلحشور روحیه داد. فیلم هایی مثل ادگاردو، آخوند چینی دات کام و کوچه مقدس فیلم هاییست که انسان را تحت تأثیر قرار می دهد وبرای حوزه هم خوب است … بعضی ها سینما را مرکب چموشی می دانند که به مفاهیمی مثل لهو و لعب و خشونت و … خوب سواری می دهد اما وقتی قرار است درخدمت حرف سالم قرار گیرد چموش است.

آقا : تا کی سوارش باشد!

[خنده حضار]

سیدجمال عودسیمین( کارگردان مستند کوچه مقدس) :

من طلبه هستم و چند سالی درحوزه کسب معرفت کردم … با یک گروه ازدوستان درطول یک سال ۴ مستند تولید کردیم.

آقا: احسنت

ما نمی خواستیم خودمان مطرح شویم. می خواستیم حرفمان دیده شود … اگر اجازه بدهید گزارشی ازکارهایی که کرده ایم ارائه دهم. ما درباره دو موضوع کارمی کنیم. معماری اسلامی – ایرانی خصوصاً درشهر تهران با کمک گرفتن ازآقای هاشم زاده. موضوع دوم مسجد است. مسجد مظلوم و با محوریت ارائه الگوی امام جماعت. درمسجد جوادالائمه و حضور نوجوانها درمسجد که چرا بچه ها بعد از۱۰ سالگی درمسجد نمی مانند. ما می خواهیم کاری کنیم که بچه ها درمسجد بمانند. مسجدی که سبک زندگی اسلامی دارد. قلب هر محله مسجد است. و سؤال هم داشتم.

آیا نقاط تمرکز ما درست است؟

آیا حضور طلاب درعرصه مسند ورسانه درست است؟ و باید درچه نقطه ای باشد؟

آقا: هردو مهم است. تهران که یک معماری وحشیِ مضطربِ بی نظمی دارد که از۴۰ – ۵۰ سال پیش تا حالا ادامه دارد. درباره طلبه ها [ این یک موضوع] دنباله دار است و دریک کلمه نمی شود اشاره کرد. حالا که آمده اید ورودتان مبارک است.

وحید جلیلی : دراکران کوچه مقدس درمعزآباد شیراز اتفاق جالبی افتاد. موقع نمایش فیلم درمسجد روستا دستگاه پخش خراب می شود. مردم همانجا کلاه می گردانند و ۲ میلیون تومان جمع می شود و دستگاه جدیدی می خرند و فیلم را می بینند.

آقا : این را هم درمستند بیاورد. ازمزایای مسجد هم این دورگرداندن است.

[خنده حضار]

اینجا تیزر جشنواره فیلم عمار پخش می شود. آقا با دقت بسیار زیاد تماشا می کنند و آقای جلیلی هم با صدای آهسته توضیحاتی درباره آهنگران و قطعات فیلم هایی که درتیزر است؛ به آقا می دهد.

ابوالقاسم طالبی :

دراین جمع جوانها بیشتر ازمن صلاحیت صحبت دارند اما به احترام موی سپید به ما اجازه صحبت دادند … دردوران دفاع مقدس سینماگرانی ازبین بچه های جنگ بوجود آمدند. اما بعدازگذشت چند سال ما فکر کردیم دیگر مثل ما وجود ندارد و سرما مثل سرشاه است. تا دفاع مقدس ۸ ماهه و بوجود آمدن نسل جدید عماریون فیلم ساز. سال اول که من درجشنواره عمار داور بودم تعداد کم بود. اما امسال ازبرکات این دفاع ۸ ماهه بود که این عده با انگیزه و اعتقاد درجشنواره شرکت کردند … انشاء الله ازبین این ۶۰ -۷۰ نفر ۱۰ فیلم ساز فُحول خواهیم داشت. یک درخواست هم داشتم. شما همیشه به سینما لطف داشته اید. سرصحنه فیلم ها حاضر شده اید. از تریبون داران مذهبی، علما، فقها، ائمه جمعه و جماعات بخواهید مردم را سفارش کنند به دیدن فیلمهای خوب. ما الآن یک قشر سینما رو ثابت داریم. اما پتانسیل عظیم مردمی به سینما نمی آیند. جز فیلم های معدودی مثل اخراجی ها و قلاده های طلا که توانست عده ای را به سینما بیاورد، نیروهای جدید به سینما نمی آیند.

فرج الله سلحشور :

خدا را شاکرم که درمحضر مولای خودم، درباره حرکت های تازه فیلمسازی صحبت می کنیم. این حرکت ها مایه امید است. جوانان مستعدی که اگر فضای سالمی فراهم شود، وارد می شوند. سینما اسب چموش است به گفته شهیدآوینی و آقای نصیری، سوارش را به دلیل ثروت و شهرت و فسادهای مختلف با خود می برد… درسینمای جهان امروز چیزی بنام خدمت به خلق و خدا مطرح نیست … ما باید باید ها و نباید ها را تعریف کنیم که فیلم ساز متعهد بداند درچه چهارچوبی حرکت کند وباید نیروها را تربیت کنیم. من فیلم ساز را مبلغ اسلام می دانم. کاری کنیم که فیلم ساز ما مثل روحانی عاقبت بخیر شود.

محمدصادق باطنی ( کارگردان مستند دوپینگی ها) :

سلام خدمت مولای خودمان … خدا راهزار بار شاکرم. من فارغ التحصیل دانشگاه شریف هستم که برای ادامه تحصیل دانشگاه صداو سیما راانتخاب کردم. من و دوستان دیگرم درفضای رسانه ای کشور غور کردیم… ما متوجه شدیم که درسند چشم انداز ۲۰ ساله کشور رسانه پررنگ نیست. ظرفیت پرداختن به نقشه جامع رسانه ای بین مفاهیم هنر و رسانه موجود است … مدیریت رسانه ما بیشتر مدیریت آنتن است نه مدیریت فرهنگ … الآن این مرکب چموش دست کسانی افتاده است که فضای رسانه ای را دردست گرفته اند و شکستن این فضا احتیاج به صف شکنی مثل عمار دارد … البته جشنواره عمار هم بیشتر به گردآوری پرداخته است … باید به ورودی ها درتربیت نیروهای کارآمدتوجه کرد. آموزشگاهها و تعلیمات سینمایی کارآمد نیست. یک پیشنهاد هم دارم و آن اعتکاف سینمایی و رسانه ای است.

(درانتها آقای باطنی شعری را که با گروه شان درباره فتنه گفته بودند قرائت می کند که من فرصت نوشتنش را پیدا نمی کنم)

آقا : اعتکاف سینمایی یعنی چه؟

باطنی : همه دریک مسجد یا جایی برای اعتکاف یا به شکل اعتکاف جمع شویم و حالت آموزشی و معرفتی داشته باشد.

آقا : خیلی خوب. طیب الله انفاسکم

گمان کنم حدود این لحظات کلیپی ۵ دقیقه ای ازاکران های مردمی جشنواره عمار درسراسر کشور پخش می شود که آقا با دقت زیاد تماشا می کنند.

 

دکتر ابراهیم فیاض :

 

کاش قرآن می خواندیم. قرآن پر ازتصویر است. من به آقای جلیلی هم گفتم.

آقا : صبح خوانده اند.

(شک دارم آقا ابتدای جمله انشاء الله گفتند یانه؟)

هنر تمام داستان های بشری را درخود جمع می کند و تحویل می دهد … سینما رسانه بین کتاب و تلویزیون است … من حرف آوینی را درباره سینما قبول ندارم. تقلیل گراست … سینما سه وجه دارد. رسانه، هنر و تکنولوژی … امام دربهشت زهرا اشاره کردند که «سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد» … تمدن بدون سینما نمی شود … ماشین هم اسب چموش است … تمام داستان های بشری به فرم هنر می تواند متجلی شود … ما به خاطر پول مفتِ نفت فقط به تکنولوژی سینما توجه می کنیم. باید بعد هنری و رسانه ای سینما دیده شود. درعمار به این ابعاد توجه شد… بوعلی سینا هم قصه می نویسد. ما سه مشکل داریم :

- هنوز نقش هنر دردانش ما مشخص نشده است.

- تلویزیون ما پول زیاد دارد اما نرم افزار ندارد.

- سازمان های سینمایی مثل فارابی و … آکادمی نیستند و فقط پول خرج می کنند. جشنواره عمار هم باید آکادمی داشته باشد. ما الآن انیمیشن کم داریم. اگر هنر تبدیل به آکادمی شود تولید و بازتولید منظم می شود. هنر یعنی آینده. اگر هنر نداشته باشیم، آینده نداریم. عمار رو به آینده است اما بقیه سینما روبه گذشته است.

 

وحید جلیلی :

 

با فرازی ازنهج البلاغه علی(ع) خطبه ۱۰۸ شروع می کند:

« اَیْنَ اِخْوانِىَ الَّذینَ رَکِبُوا الطَّریقَ، وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ اَیْنَ عَمّارٌ؟ وَ اَیْنَ ابْنُ التَّیِّهانِ؟ وَ اَیْنَ ذُوالشَّهادَتَیْنِ؟ وَ اَیْنَ نُظَراؤُهُمْ مِنْ اِخْوانِهِمُ الَّذینَ تَعاقَدُوا عَلَى الْمَنِیَّةِ، وَ اُبْرِدَ بِرُؤُوسِهِمْ اِلَى الْفَجَرَةِ؟!
کجایند آن برادرانم که راه را به حقیقت طى کردند، و بر اساس حق از دنیا گذشتند؟ عمّار، ابن تیِّهان وذوالشهادتین کجا هستند؟ و کجایند نظیران آنان از برادرانشان که بر جانبازى پیمان بستند، و سرهاى پاکشان براى تبهکاران فرستاده شد؟!»
این کلام مانیفیست بچه های فعال فرهنگی انقلاب است. یکی ازاتفاقات عمار این بود که فهمیدیم همان روحیه های ابتدای انقلاب و دفاع مقدس دربچه های این نسل هم وجود دارد و وقتی یک عملیات واقعی باشد بچه ها هستند. البته ما اعتقاد داریم کار آنچنانی نسبت به ظرفیت های نظام صورت نگرفته است… ما آمده ایم خدمت قائدی که به او ایمان داریم. پرچمدار تاریخ شیعه دربرابر دنیای استکبار … ما یک گروهان و سربازان کوچک او هستیم. و صدای امیرالمؤمینین را می شنویم. امیدواریم به دعای مادران شهدا که دو نفر ازآنها ( مادرشهیدان … و مادر شهید رجب بیگی )اینجا هستند. خدا همت های ما را افزون کند و به ما اخلاص بدهد که بتوانیم سربازان خوبی دراین مسیر نورانی پرتلألؤ دینی باشیم.
وحید جلیلی تریبون را تحویل آقا می دهد. اما تا ایشان سربرمی گردانند، چند نفر دست بلند کرده اند.

آقا : آقایان صحبت نمی کنند؟

حاج سعید قاسمی می گوید نکته ای مانده که نگفتند و اگر اجازه بدهید بگویم.

حاج سعید قاسمی :

فتنه خیلی ها خاصه جنابعالی را اذیت کرد. ازاین می فهمیم که شما دائم به آن اشاره می کنید. اما فتنه برکاتی داشت. رویش جوانان و شکستن مونوپول یا مافیای مستند سازی.

حاج سعید خاطره ای ازعملیات والفجر مقدماتی نقل می کند و اشاراتی هم به وقایع اخیر و راهپیمایی ۲۲ بهمن و درانتها شعری می خواند. بین صحبت، حاجی اشاره می کند که درانتها دو نکته دارم. نکته اول اشاره به پیچ تاریخی می کند و بعد شعرمی خواند و سخنانش را تمام می کند. آقا می گویند نکته دوم را نگفتید. همه لبخند می زنند به این نکته سنجی آقا. حاج سعید می گوید نکته دوم اینکه خیال می کنند می توانند مثل ۵۹۸ را به شما تحمیل کنند. اینبار به قول خود شما ماجرا حسینی است.

جلیلی و طالب زاده اشاره می کنند که وقت کم است اما باز آقا اجازه صحبت می دهند.

نماینده بسیج خواهران چناران (یکی ازاکران کننده های مردمی عمار ):

سلام مردم چناران و روستای اَخلَمَد را ابلاغ می کنم. من یکی ازاکران کننده های جشنواره هستم. به همه آقایان فیلم ساز می گویم که مادران شهدا همه فیلم نامه هستند و می شود ازهر کدامشان یک فیلم ساخت.

مصطفی رضوانی( کارگردان مستند مهارنشده) :

این گزارش هایی که خدمت شما عرض می کنیم ازباب خودنمایی نیست و برای اینست که لبخندی برلبان شما نقش بندد. گزارشی ازگروه سفیر می دهد و او هم اشاره به نداشتن سند رسانه ای می کند. بعد می گوید ۲ نکته و یک تقاضا دارم.

- دغدغه ما سینمای داستانی است اما بدنه سینما خراب است و ما مثل دیگران نمی توانیم به راحتی ازآن استفاده کنیم.

- تبیین درستی ازسینمای دینی وجود ندارد. درسینما نمی شود یک روحانی را آورد که منبر برود. سینما یک هنر است.

درخواستم اینست که زمینه ای برای بیشتر خدمت رسیدن فراهم کنید. ما ازدیگران به اندرزهای شما محتاج تریم.

یک سؤال هم دارم : الآن عرصه جهاد فرهنگی است. آیا می شود این عرصه را با جهاد نظامی مقایسه کرد و به زندگی شخصی تسرّی داد؟ مثلاً ما گاهی وقتها درگیر کار هستیم و مثلاً یک هفته خانه نمی رویم. آیا درمورد خانواده ها می توانیم مثل رزمنده های دوران دفاع مقدس رفتار کنیم؟[دو جمله آخر نقل به مضمون]

یاسر عرب( کارگردان مستندهای کدام مسجد و ننه قربون) :

درباره مستند ننه قربون و مشکلات زن هایی که شیمیایی شدند تقاضای پیگیری آقا را داردکه ایشان همانجا به یکی ازمسؤولان بیت دستور پیگیری می دهند. عرب درانتها می گوید. ما باید برای بحران های آینده فیلم بسازیم. شما افق های آینده ما را بفرمایید.

سخنان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای :

ایت الله خامنه‌ایبسم الله الرحمن الرحیم

چند جمله عرض بکنیم. وقت کم است.

هم ازاطلاعی که پیدا کردم درباره جشنواره عمار خدا را سپاسگذاری کردم و عمیقاً خرسند شدم. ازخدا توفیق و جزای خیر برای دست اندرکاران درخواست کردم وهم ازجلسه امروز خوشحالم و خدارا سپاسگذارم.

بعضی ازمطالب را یادداشت کردم. بینش حرفهای مهمی است. من به نکات و حواشی نمی پردازم. وقت و مجال دیگر و واسعتر لازم است.

چند مطلب درزمینه[این] کار :

- یکی ازصنایع بدیعیه حسن استهلال است. شروع خوب، نام خوب، نشانه خوب، این کار را انجام دادید. اسم عمار خیلی مهم است. این جمله وحید آقای جلیلی ازنهج البلاغه معنی دار و مهم است.

عمار جوان بوده که ایمان آورده. سختی های دوران ایمان مکه که هرکس قادر نبود. آن شکنجه ها و ازدست دادن پدر و مادر. دردوران هجرت همیشه درصفوف مقدم بوده. مدینه و جنگ ها. آنجایی که بحث دشمن مطرح است همیشه حضور داشته. دوران بعد ازپیغمبر. امتحانها که این امتحان ها خیلی ها را دچار تزلزل می کند. او دچار تزلزل نمی شود. جزو چند نفر معدودی و چند رکنی است که درکنار امیرالمؤمنین با استقامت تمام باقی می ماند. جزییات زندگی عمار دراین سال ها را ما شاید ندانیم. لکن همیشه علامت ها و آثار خوب ازعمار باقی است. تادوران حکومت امیرالمؤمنین می شود. دراین دوره عمار پیرمردی است سرد و گرم چشیده. می تواند علاوه بر حضور جسمی خود، حضور تبینی خود را دراین جبهه بندی عظیم تقویت کند. آنچه نظر مرا ازسال ها پیش جلب کرد، قضایای او درجنگها که نقش تبیین کننده، بیانات و اظهارات و عجیب است. انسان می بیند درست جایی که نیاز هست پرچمی را بلند کند، حاضر است. بعد هم آخرش پاداش خودش را باشهادت دررکاب امیرالمؤمنین در جنگ صفین می گیرد.

جشنواره شما عمار است. یک دوران طولانی کار را برای خودتان تعریف کنید. خیلی ازاین حرف ها را می دانیم و قبول داریم. اینها هست منتهی دنیا همین چند صباح ازاول انقلاب تا حالا نیست. دنیا یعنی امتداد و جریان تاریخ. این چند ساله ریزش، رویش و افت و خیز دارید. ازاین تجربه ها برای طراحی آینده استفاده کنید. ما حرکتی را شروع کرده ایم که اول راهیم. امام بارها دربیاناتشان گفتند که حرکت ملت ایران فقط این نبود که طاغوت و آمریکا را ازبین ببرد. اینها مسائل ابتدایی است. ازراهی عبور می کنیم که جلومان سنگ و خاک و… است. هدف رسیدن به قله است. همان کاری که پیامبر و امیرالمؤمنین می خواستند انجام دهند. کار ما سختتر است. آن زمان پیامبر، امیرالمؤمنین، صحابه بزرگشان بودند. حالا ما کوچک ها، قد کوتاه ها و ضعیف ها می خواهیم آن کار بزرگ را انجام دهیم. باید بیشتر تلاش کنیم. دراین راه دشمنیها وجود دارد. باید جنگید. شکل های مختلف جنگ و دشمنی است. هدف به خاک رساندن دشمن نیست. این مقدماتی است. هدف اینست که دشمن نباشد. جای سیاه بینی و تاریک بینی و یأس هم نیست. جای حرکت است. جایی حرکت می کنی که این جماعت خواب آلود، تخدیر شده، تنبل و … هستند. آدم حرص می خورد. یک وقت جمع قابل توجهی بیدار و آماده به کارند. یاعلی حرکت کنید.

به این چشم به سینما نگاه کنید. کارهای دیگر تاکتیکی و بین راهی است

[یک جمله را نتوانستم کامل بنویسم که با این عبارت شروع می شود : این کار آوردن مقوله سینما ، هنر بطور کلی ...]

سینما واقعاً یک اوج وقله است. یک چیز آمیختۀ حرف جوش عجیب است. توجه سینما به دین و حقایق و آمدن معارف یک حرکت مبارک است. این را یک لحظه نگذارید متوقف شود. وظیفه جوانها اینست که با نیروی جوانی، همت بلند، خطر پذیری ونگاه نو و با طراوت موتور این حرکت باشند و وظیف پیشکسوت ها انتقال تجربه و سواد است.

تربیت نیروهم مهم است. یکی ازکارهای اساسی است. اینهمه اقبال و توجه به عمار، کشف استعدادهای جدید، جاهای دیگر، جوانهای خوب. بنشینید طراحی کنید. بقول آقای فیاض کارفکری و بقول فرنگی ها اتاق فکر برای تربیت نیرو طراحی کنید

ایت الله خامنه‌ای

محیط سینما همینجور است. من هم می دانم. سینما یک پدیده غربی است. ازمحیطهایی آمده که ارتباط جنسی حل شده است. برایشان مسأله های نیست. حتی فرصت است. من کتابهای پیرامون هالیوود را خوانده ام. وقتی یک هنرپیشه برجسته، ستاره، سوپراستار وقتی رفت معلومه حل شدست.

[این جمله را عینا ازیادداشت ها نقل کردم. اما گمان کنم آقا منظور را با لحن رساندند و این جمله زیاد گویا نیست.]

مسائل جنسی عادی و طبیعی است. سینما با همین خصوصیات وقتی آمده که دستگاه کشور هم می خواسته. درکشف حجاب بنابود کشور را بکشانند به سمت بی دینی و مسأله اختلاط. دردوره بعد هم این کشف حجاب می رسد به جشن هنر شیراز.

من کتاب خاطرات بعضی ازنودیپلمات ها را نگاه می کردم. به نظرم اگر انقلاب نمی شد و این دیپلماتها سرکار می آمدند، چهره ایران عجیب و غریب می شد. آن چیزی که طراحی کرده بودند، خصوصیات ایران با امارات و مصر فرق دارد. با خصوصیات بومی، منطقه ای و اقلیمی. [یکی دو جمله را نرسیدم بنویسم] دانشکده هنرهای زیبا هم همینطور بود. یکی ازبچه های مشهد که جلسات ما می آمد متدین و مبارز هم بود. قبول شد دردانشکده هنرهای زیبا. رفت و دونامه نوشت برای من و شکایت ازمحیط دانشکده هنرهای زیبای آن روز. دیدم طفلک دارد می رود، منهم راهی برای جلوگیری نداشتم. هرکس می رفت لغزش پیدا می کرد.

محیط بد را چکار باید کرد؟ اگر بنابراصلاح است، فکر کنید. اینجور نیست که بشود قرنطینه کرد. راههای دیگری هست. یکی ازاین راهها اینست که شماها یک لباس ضد گلوله بپوشید. بروید؛ با زره بروید. زره شما اقبال فراوان به ارتباط با خدا، نماز شب، نوافل. عمار هم همینطور بود. می ایستاد به نماز شب و به نوافل [ اینجا اشاره ای می کنند به یکی ازآیات سوره مزمل و اصحاب پیامبر عمار و سلمان و... نرسیدم جملات کامل را بنویسم]

ایت الله خامنه‌ای

رسیدن به اهداف بلند چنین مجاهدت هایی می خواهد. شما دارید مجاهدت می کنید. توی محیط سینما آنهایی که افتخار می کنند به انقلاب و دفاع مقدس مجاهدت می کنند. من می بینم امواج جهانی تحقیر هنر انقلابی و پررنگ کردن مخالفان را[چند جمله بعد را کامل نرسیدم بنویسم اما اینجا اشاره داشتند با این مضمون که می برند اینها را واسکار می دهند] شما مجاهدت می کنید. صحیفه سجادیه را زیاد بخوانید. با خدا حرف بزنید. آنطور که اهل دل می گویند لذتی که درعبادت و ذکر و توجه است ازهر لذتی بالاتر است. لذت ازهنر جسمی نیست. معنوی است. اگر شما اثری را خلق می کنید، لذت فوق العاده ای می برید. لذت درارتباط با خدا لذت بالاتر است. این شما را مصون می کند. وقتی با زره و لباس ضد گلوله وارد شدید، اثر گذارید نه اثر پذیر. با نیت اثر گذاری بروید تا محیط را عوض کنید. مسؤولین هم نقش مهمی دارند. دانشکده صدا و سیما و سوره هم باید توجه کنند. باید اساس ورودی ها را توجه کنند. شماهم نترسید واکسن بزنید و بروید درمحیط آلوده و مراقب باشید. به نظر من می شود.

درفیلم سازی درکارها مراقب باشید مغلوب قالب کردن جو سینمای غرب نشوید. حتماً زن باید به این شکل باشد، نه. چند سال قبل گفتم شماها دیالوگهای فیلم ها را چه اصراری داید که عین عبارات فرنگی بیاورید؟ بجای هی بگویید آهای. هی حسن هی جو! بگو آهای حسن

[خنده حضار]

مغلوب جو سازی نشوید. طرف مقابل یک موجود[تنوانستم این توصیف را بنویسم] بی فکر که شیطنت بلد است.

چند نکته که حاشیه نیست متن است عرض می کنم.

۱- بحث رسانه درچشم انداز درست است. ما غفلت کردیم. یکی ازنشست های راهبردی را با موضوع رسانه بگذارید.

۲- دوم جنبه های هنری است. هرچه شما خوب بفهمید و خوب بدانید، تا نتوانید خوب ادا کنید نمی شود. برای هنرمند مهمترین تشویق دیده شدن بوسیله مخاطب است. شما یک فیلم فاخر بسازید پول زیادی هم بگیرید اما کسی نگاه نکند. درمقابلش فیلمی بسازید که هزاران نفر صف بکشند و آنرا ببینند. همه هنرها همینطور است. همه کرامت های انسانی همینطور است. بابیان بد نمی شود. اساتید حوزه زیادی داشتیم که بیانهای بدی داشتند. رغبتی به آنها نبود. بعضی ها هم بیان های خوب داشتند. این است که مطلوب است و می ماند. درشعر هزاران بیت برای ما مانده است. آیا همه شعر همین قدر بوده است. چندین برابر گفته شده است. اما نمی ماند. باید هنر را آنچنان که شایسته است بکار بگیرید.

ازنظر محتوی، قصه، ما قصه نویس کم داریم. فیلم مبتنی است برقصه یا داستان. یک جنبه هنری قوی بقول شماها دراماتیک قابل تحرک باشد. اگر هنرمند خوبی باشید و بتوانید زنده کنید. خوشبختانه نویسندگان خوبی داریم. همین کسانی که خاطرات جنگ و انقلاب را می نویسند. قصه نویس ها باید پرورش پیدا کنند. قبل ازانقلاب چیزی نداشتیم. می نوشتند اما سطحش پایین بود. درغرب، روسیه، فرانسه و چند ده سال اخیرآمریکا آثار بسیار خوبی نوشته شد.

۳- علوم انسانی هوای تنفس نخبگان است. همه شاخه ها. نخبگان هدایت کنندگان کشور هستند. هوا می تواند سالم و یا مسموم باشد. تحول درعلوم انسانی لازم است … بعد ازانقلاب انگیزه ها و تحرکات و جرقه های بوده اما هنوز کار حسابی نشده است. مشکل علوم انسانی غرب پایه های معرفتی است. علت رد کردن ما هم همین است که برپایه های معرفتی غلطی بنیانگذاری شده است. نمی توانیم امید به اصلاح داشته باشیم مگر وقتی پایه ها درست شود. مگر با علمای دین. نقش حوزه ها و مجموعه های هنری مهم است. البته معنی اش هم این نیست که همه طلبه ها کارگردان و هنرپیشه شوند. یک رابطه دیگری لازم است. خوشبختانه حوزه قم غنی است. حوزه الآن ازدوره جوانی ما بهتر ، پرمغزتر و آگاهتر است.

۴- موضوعاتی مثل انقلاب، دفاع مقدس، فلسطین، بیداری اسلامی وجود دارد. نگاه به پسند نکنید. گله نکنید ازاسکار که به فلان فیلم ضد اسلامی جایزه داده است. جنگ است، دعواست. دوجریان مقابل هم اند. چنانچه آرگو را درست کردند. تعجب بود که چرا قضیه لانه جاسوسی را تا حال نساخته اند. [اینجا آقا بحثی را درباره ماجرای کتاب بربال عقاب ها نوشته کن فالت مربوط به فرار دو آمریکایی متهم به جرایم مالی دربدو پیروزی انقلاب مطرح می کنند و اشاره می کنند که ازهیچ فیلم می سازند. همینطور که ازبتمن کیف می کنند ازاین هم لذت می برند.] آنها برای ازروبردن سینما گران روی هنر و سیاست تبلیغ می کنند. دروغ محض است. کارشان سیاسی است. اگر نیست چرا فیلم های جوانان ما مثل بازمانده، شکارچی شنبه و قلاده های طلا را پخش نمی کنند. [ بازاینجا بعنوان مثال به فیلم و شخصیت لینکلن اشاره می کنند که یکی ازضعیفترین رؤ سای جمهور آمریکاست. بعد می فرمایند من فیلم را ندیده ام و هرگزهم نخواهم دید اما احتمالاً درفیلم ازاو یک قهرمان ساخته اند.] هالیوود سیاسی است. مجموعه های هنری سیاسی اند.

۵- دوستانی که وارد این کار شده اند بدانند این کار بسیار مهم است. بسیار کار خوب حسنه و جهاد است بلاشک. اما کار بلند مدت است. من هم نمی توانم حدس بزنم شش سال دیگر چه اتفاقی می افتد. شما نه برای این مدت برای بلند مدت برای آنچه می خواهید؛ قله ای که درآرزویش هستید کار کنید. هرچه هم جلو رفتیم غنیمت است. مشغول حاشیه هم نشوید. اختلافات مجموعه های هنری که همه علاقه مند دین و انقلابند وسلایق مختلفی دارند این اختلاف مجموه های اهل دین هیچ حُسنی ندارد. کارهای اساسی تری وجود دارد. ضمناً مسأله کاریکاتور و آقای شجاعی مطرح نشد. والسلام علیکم و رحمۀ الله

بیت مقام معظم رهبری – حدود ۱۲:۳۰ ظهر

تا آقا بلند می شوند. همه هجوم می آورند. محافظ ها هم کار زیادی نمی توانند بکنند. بچه ها همه به عشق دستبوسی آقا جلو می روند. آقای جلیلی یک به یک افراد را معرفی می کنند. سید محمد محمدی ( کارگردان ما بی شماریم) چفیه آقا را می گیرد. چند نفر دیگر هم چفیه می گیرند. دو نفر قندانی پر ازقند را جلو می برند و آقا حمد می خوانند. یک مسیر ۲۰ متری بیش از۲۰ دقیقه طول می کشد. آقا با ده نمکی مفصل تر ازبقیه صحبت می کنند. درانتها حسن عباسی جلو می رود وتقاضای دست بوسی آقا رامی کند. آقا می روند و ما با هزاران شوق و حسرت ازکوتاه بودن دیدار می مانیم.

منبع: وبلاگ زمبور