«شيدا»، «هميشه پاي يك زن در ميان است» ،«اخلاقتو خوب كن»،« مهر خاموش» ، «كت جادويي» و... از ديگر آثار تلويزيوني و سينمايي اوست.
يكي دوسالي است كاري از شما در تلويزيون نمي بينيم، چرا؟
- حقيقتش مدتي
است خيلي در تلويزيون پر كار نيستم و بيشتر سرگرم كارهاي ديگري هستم، البته
آخرين كارهايي كه از من پخش شد «لطفاً دور نزنيم» و قبل از آن «غير محرمانه» بود...
كارهاي ديگر كه
گفتيد سرگرمش هستيد چيست؟
- مدتي است مشغول
نگارش فيلمنامه زندگي مولانا هستم. پيش از آن هم فيلمنامه پاداش را براي سينما
نوشتم كه ساخته شد اما توقيف شده است.
چه شد كه به
تهران پلاك يك رسيديد؟
- حدود دو سال
پيش با تهيه كننده كار آقاي فرهاد فرج نظام صحبتهايي داشتيم در مورد نگارش كاري
پيرامون آپارتمان نشيني، فوايد آن و چگونگي كنار هم زندگي كردن.
يعني در واقع
نوعي فرهنگ سازي براي آپارتمان نشيني ؟
- بله تقريباً .
البته بيشتر دنبال طرح اين مساله بوديم كه آپارتمان نشيني چه اصول و قواعدي دارد.
اين همه قصه
آپارتماننشيني تا به حال نوشته و ساخته شده است، تكرار اين كار براي شما نوعي
ريسك محسوب نمي شد؟
- نه اصلاً.
اتفاقاً من فكر ميكنم موضوعي كه بارها دربارهاش صحبت شده ميشود باز هم گفته
شود، به شرط آنكه پرداخت جديدي شود؛ اين اصلاً منطق مناسبي نيست كه به صرف تكرار
يك فضا از آن گريزان باشيم؛مثل اين است كه بگوييم چون قبلاً درباره اعتياد فيلم
ساخته شده ديگر نبايد به سمت آن رفت، مطلقا موافق نيستم، مهم پرداخت درست و نگاه
از زاويه تازهاي است. ضمن آنكه من فكر ميكنم اگر درباره آپارتمان نشيني
خيلي گفته بوديم قطعاً اتفاقاتي ميافتاد...
كه نيفتاده ؟
- افتاده ؟! اگر
ميافتاد كه مشكلات آپارتماننشيني هنوز وجود نداشت. شايد هم گفتهايم، اما نه
آنطور كه بايد، شايد هم گوش شنوايي نبوده و بايد آن قدر بگوييم تا بشنوند.
از تهران پلاك
يك دور نشويم، بعد از توافقات اوليه با تهيه كننده چه شد ؟
- مذاكراتي كرديم
و طرح كلي فيلمنامه شكل گرفت، با شهرداري هم كانالهايي زده شد، آن ها هم
پيشنهاداتي داشتند كه پذيرفتيم و قصه را قدري بيشتر گسترش داديم...
شهرداري به
عنوان اسپانسر اين پيشنهادها را مي داد؟
- بله. شخصاً با
مسئوليني در شهرداري ملاقاتهايي داشتم و درباره قصه صحبت كرديم، براي همين از
اسپانسرينگ اين سازمان مطمئنم، شايد اسپانسرهاي ديگري هم باشند كه من درجريان
نباشم.
و فيلمنامه را
نوشتيد، به تنهايي ؟
- فيلمنامه حاصل
يك كار گروهي است كه بخشهايي از آن را من نوشتهام، بخشهايي را خانم جورابلو و
بخشهايي هم آقاي سبحاني نژاد نوشتند.
نوشتن در
لوكيشن محدود، كار سختي براي نويسنده نيست؟
- اتفاقاً فكر ميكنم
لوكيشن محدود نيست،ما يك آپارتمان 12 واحدي داريم با حداقل 10شخصيت متفاوت؛
اين شخصيتها هركدام دنيا،عالم و قصه خاص خودشان را دارند. درست است كه
مجتمع مسكوني يك مكان ثابت است، اما قصهها در آن هر بار با تازگي خاصي ساخته و
روايت مي شوند، اين گستردگي در درون كار است؛ در واقع سعي كردهايم كه كار ايستا
باشد و اين اتفاق هم افتاده است.
3يعني چه كه كار ايستا باشد؟
- يعني وقتي طيفي
با تنوع شخصيتي در كنار هم قرار بگيرند و به فراخور قصههاي متعدد، موقعيتهاي
تازهاي ايجاد كنند كه يك جا و ثابت بودن يك مجتمع را خيلي به چشم نياورند و اين
احساس را به بيننده بدهد كه انگار نظارهگر يك دنياست و اين دنياهاي متعدد
فضاي پر طراوتي را براي او ايجاد كند.
ميشود اين آپارتمان
را نمادي از شهر تلقي كرد؟
- بله، اين تعبير
درستي است . اين آپارتمان نمونهاي است از انواع شخصيتهايي كه در جامعه زندگي مي
كنند، اينها از شهرها و روستاهاي مختلف آمدهاند، شغلهاي مختلف دارند، درست مثل
خود شهر.
در پروسه نگارش
چگونه به اين شخصيتها و فضا رسيديد، آيا اين فضا از اول طنز تصور شده بود؟
- بله،
از اول قرار بود كار در فضاي طنز نوشته شود، چون اگر قرار باشد پيامي درباره فرهنگ
آپارتماننشيني داده شود قطعاً بهترين بستر براي آن طنز است و اساساً قالب طنز شرايط
مساعدتري براي طرح اين موضوعات ايجاد ميكند.
شما هم كه
اساساً يد طولايي در نگارش فيلمنامههاي طنز داريد؟
-در كل اهل
طنازي هستم ديگر...
و شخصيت ها
چطور شكل گرفتند؟
- اين
موضوع، اساساً شخصيت هاي متعدد و متنوع را ميطلبيد و از اول طراحي قصه،
اين آدمها وجود داشتند؛ ْآدمهايي كه ساكن يك مجتمع مسكوني هستند با فرهنگ
ها، نيازها و ويژگي هاي متفاوت، اصلاً اگر اين چيدمان طراحي نميشد، من نويسنده
نميتوانستم حرفي كه ميخواستم را بزنم. اين حرف فقط با اين شخصيتها و دراين
شرايط در ميآمد.
شخصيتها به
لحاظ ويژگي، فيزيك و... از اول همين بودند؟
- بله، شخصيتها
از اول كمابيش همينها بودند و دو شخصيت اصلي از همان آغاز وجود داشت يكي كرم كه
صاحب مجتمع مسكوني است و ويژگي هاي شخصيتي خاص خودش را دارد و بهنام كه به نوعي
قهرمان قصه است و قرار است آدم خوبه قصه باشد.
مگر در قصه آدم
بده هم داريم ؟!
- نه واقعاً همه
آدمهاي قصه نه خوب خوباند و نه بد بد،آدمها يك جاهايي خوبيهايشان كمرنگ ميشود
و يك جاهايي پررنگ؛ اين خوبي وبدي هم متأثر از آپارتمان و آپارتمان نشيني آنهاست.
برگرديم به
بهنام و كرم
- بله گفتم كه
بهنام آدم خوب و قهرمان قصه است و به مرور قرار است يك رگه داستان اصلي داشته
باشيم كه به رابطه اين شخصيت با مرسده و بحث ازدواج و خانواده ها و... ميرسد
كه بيشتر از اين نميگويم تا ته قصه لو نرود...
بهنام ميتواند
نوعي مرشد و راهنما و قانونگذار آپارتمان محسوب شود؟
- شايد.او بيشتر
عقل كل قصه است و پيام ها ، حرفها و نصايح ، از طريق او منتقل مي شود. او آدمي
است كه به مسائل شهري و شهرنشيني علاقه دارد و اهل مطالعه است و ضمنا در بنگاهي هم
مشغول به كار است و به واسطه همه اين فعاليتها، قواعد شهري و شهرنشيني را مي
داند؛ حال آنكه اتفاقاً خودش شهرستاني است و آمده ساكن تهران شده است.
بيشتر كار در
طنز موقعيت ميگذرد، شما در ديالوگ نويسي طنز هم بسيار مجربيد، چرا طنز موقعيت را
ترجيح داديد؟
- البته به نظر
خودم ديالوگهاي طنز قابل قبولي در كار وجود دارد، اما خب تمركز و تلاش اصليام
ايجاد موقعيتهاي كمدي و طنز بود و اين اتفاق در بسياري از جاهاي كار افتاده است،
حتي شخصيتها هم به سمت ايجاد اين موقعيت گرايش دارند.
قدري هم از
تجربيات حين كار و بعد از آن بگوييد؟
- مثلاً ؟!
مثلاً اينكه
نويسندهاي مثل شما كه معمولاً طنز رئال كار ميكند چطور با كارگرداني (مهدي
مظلومي) همكاري ميكند كه معمولاً سازنده كارهاي فانتزي است؟
- شايد بخشي از
مشكلات من با كار از همين جا باشد، همانطور كه اشاره كرديد كارگرداني كار را ساخته
است كه نگاهش وگرايشش بيشتر فانتزي است و اين اختلافاتي ايجاد ميكند...
اختلاف در زبان
يا تفكر؟
- شايد فقط بشود
گفت كه زبان ما يك جاهايي به هم نخورده است، يك جاهايي خوب است و يك جاهايي نه
زياد و اين يك جاهايي نه، همان جاي اختلاف نظرهاي ماست.
براي اين
اختلاف نظرها چه كرديد؟
- سعي كرديم زبان
ونگاهمان را جاهايي به هم نزديك كنيم، ولي خب مسلم است كه آخر سر كارگردان برنده
ميشود.
چرا نويسندهاي
با سابقه و تجربه شما بايد بگويد كه كارگردان برنده مي شود؟!
- برنده شدن نه
به معناي بردن در جنگ، كه جنگي در كار نيست به اين معنا كه كارگردان آخرين نفري
است كه پشت دوربين است، تصميم ميگيرد، كات مي دهد و...من آخرين نفر براي تصميمگيري
نيستم، فيلمنامه را مي نويسم و كارگردان آخرين اعمال نظر كننده كار است ، در
هركاري...
پس اين اتفاق
در كارهاي ديگر هم افتاده و مي افتد و مختص تهران پلاك يك نيست؟
- صددرصد.اين
موضوع در همه كارها اجتنابناپذير است، من به عنوان نويسنده تمام تلاشم را ميكنم
، اما تا قبل از اينكه نوشتهام جلوي دوربين برود؛ من هر آن چه از دستم بر ميآيد
مي كنم تا كار آن چيزي شود كه من دوست دارم ...
در حال حاضر
تهران پلاك يك، چقدر آن چيزي شده كه شما دوست داريد؟
- پنجاه درصد.
پنجاه درصد
بقيه كارگردان است، يا بازيگران و ساير عوامل؟
- من نيستم، بقيه
اش را خيلي نمي دانم،بازهم تكرار مي كنم اختلاف نظر بين فيلم نامه نويس و
كارگردان طبيعي است، اما خب طبيعي و نسبي .
حالا كه حرف به
اينجا رسيد اشاره اي هم به بازيگران بكنيد، آيا اين همان بازيگراني هستند كه شما
موقع نوشتن تصور ميكرديد؟
- من تصوراتي در
مورد بازيگران داشتم ودر انتخاب آنها با من مشورت شد،در نهايت هم برخي
از آن انتخاب ها صورت گرفت و برخي هم نشد كه باز اين هم تا حدودي طبيعي است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com