بيماري اعتياد علاوه بر داشتن هزينه هاي مالي و جسمي برلي معتادان و جامعه ، فرد را از زندگي و فعاليت عادي اجتماعي باز مي دارد . در تصاوير زير معتاداني را مشاهده مي کنيد که به اخر خط رسيده اند .
یه زمانی رهبر چین همشونو میریخت تو دریا ؛ شیر مادرش حلالش . چه مملکت پاکی داشته به خدا .
البته اگه بنده اختیاری داشتم همشونو میریختم تو دریا البته کدوم دریا حالا بعدا " به اطلاعتون میرسونم ( مزاح ) .اصلا" هم مثل روانشناسان اعتقادی به بیمار بودن اینها که رویشان از سنگ غسالخانه هم بیشتر است ندارم .
مبینا
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
خیلی بدجنسی سهیلا خانم من که این عکسارو دیدم دلم کباب شد امدوارم خدا خودش کمکشون کنه.
محسن مجاوری
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
خانم سهیلا. اعتیاد یک بیماری است که باید از ریشه حل شود. والا بیاییم همه معتادان را بریزیم دریای سیاه!!! آیا فردا با در دسترس بودن مواد مخدر ، دیگر معتاد جدید پیدا نخواهد شد؟؟؟ ریشه را باید خشک کنیم.
سونیا
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
اره مبینا راست میگی ازاین ادمها زیادتوسایت هاپیدامیشه سهیلاخانم امروزه متاسفانه ازدکترومهندس گرفته تا کارگروبنا به این زهرماری هاروی میارند
مسعود
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
سلام سهیلا خانم
فکر کنم نظر شما اشتباه باشد باید فکری کرد که چرا این طوری می شه
شما این مباحث را درک نکردی اینها رویشان از سنگ غسالخونه بیشتر نیست بلکه حقیقتا مریض هستند
سهیلا سادات
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
شما خیلی لطف داری به بنده خانم مبینا
اما بنده دلم برای خانواده اینها بیشتر کباب میشه .
انشالله که بختتون به بلندی آسمان باشه و آرزوی قلبی بنده خوشبختی شما و همه دختران و پسران این مرز بوم هست امیدوارم هیچ وقت یکی مثل اینها نصیبت شما نشه .
اما عزیزم بنده در دوستانم نه یکی بلکه چند نفرشون گیر همین هایی افتادن که شما دلتون براشون کباب میشه .
من از نزدیک در جریان زندگی خانواده اینها هستم . شما نمیدونید متلاشی کردن روح یک زن یعنی چی ؟ شما نمیدونید عشق و محبتت رو به لجن کشوندن یعنی چی ؟ شما نمیدونید سفره خالی یعنی چی ؟ و شما نمیدونید نگاه پر از ترس و اضطراب بچه هایی که پدرشون از پدر بودن فقط اسمشو یدک میکشن و خیلی چیزهایی دیگه یعنی چی ؟
شما ها معتقدید بیمارند اما با قاتل هیچ فرقی ندارند چون به راحتی آب خوردن زندگی اطرافیان رو فدای خودخواهی های خودشون میکنند بارها و بارها از زبان همسرانشون شنیدم ای کاش یکبار برای همیشه بزنه و بکشه اما هر روز مرگ تدریجی خودمونو نبینم .
بگذریم
مبینا خانم امیدوارم هیچ کس ، هیچ وقت جرات نکنه روح شما و روح زندگیتونو متلاشی کنه . الهی آمین
مرتضي.ام
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
كاملا درست ميفرماييد سهيلا خانم: تلقي كردن معتاد به عنوان بيمار، بزرگترين خيانت روانشناسان عمدتا رواني به اين قشر بوده است كه صرفا با هدف پر كردن جيب خود صورت ميگيرد.
معتادي كه باور نكند بيمار نيست و خودش باعث و باني افتادنش در اين مهلكه است، هرگز ارادهاي براي ترك نخواهد داشت، بلكه از زمين و زمان هم طلبكار ميگردد.
متاسفانه اكنون با تبليغات كاري كردهاند كه بسياري فقط دلشان براي مجرمين ميسوزد و هيچ كاري به حق و حقوق كساني كه بيگناه در اثر جرمي كه اين مجرمين انجام دادهاند، به خاك سياه نشستهاند و از زندگي ساقط شدهاند ندارند و دل نميسوزانند؛ در حالي كه مظلومين به دلسوزي محقترند تا ظالمين.
سونیا
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
اقامرتضی پس اگه به شما وسهیلاخانم باشه باید همه ی معتادینوبکشیم وبذاریم تومنجلاب اعتیادفروبرند .من معتقدم باید ابتداروی اوردن به اعتیادراریشه یابی کرد وسپس به کسانی که دراین منجلاب گیرکرده اند برای رهایی کمک کرد
مبینا
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
خانم سهیلا سادات بنده به هیچ وجه قصد توهین به شمارو نداشتم اما از حرفی که زدین خیلی ناراحت شدم .درسته که شروع این جرم وگناه به اراده خودشونه امااین جرم بیماری در روح وجسمشون به جا میذاره که نجات ازاون اراده ای پولادین میخواد.یک معتاد خودش بیشتر از خونوادش ارزوی مرگ میکنه و ازار خونوادش خواست درونیش نیست اعتیاد چنان غیرت و وجدان رو از بین میبره وفرد رو به نقطه ای می رسونه که شاید خودش هم روزی باورش نمی شد به اینجا برسه فکر نمیکنید بهتر باشه به جای اینکه براشون ارزوی مرگ کنیم برا سلامتیشون وبرگشتنشون به انسانیت دعا کنیم؟
مرتضي.ام
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
سركار خانم سونيا بنده عرض نكردم آنها را بكشيم، چون حكم شرعي اين كار را نميدانم. آن چيزي هم سركار خانم سهيلا در مورد چين فرمودند نيز قتل عام معتادان از دم نبود. بلكه در آن دوران، معتادان سابقهدار و قاچاقچيان را در ملا عام اعدام ميكردند كه همين امر درس عبرتي شده بود براي بقيه معتادين و خيلي سريع اعتياد در چين ريشهكن شد.
در خود ايران ما هم به شيوهاي ديگر همين اتفاق در زمان مرحوم خلخالي خدابيامرز افتاده است. پدر بنده تعريف ميكرد در بين همكارانشان چمديم نرياكي وجود داشته است كه برخي از آنها ٤٠ سال معتاد بودهاند. در زمان مرحوم خلخالي خدابيامرز، يك روز تمام آنها را دستگير و براي يك هفته به زندان ميبرند. بعد از آزادي، همه آن افراد بدون استثنا اقدام به ترك نموده و پاك پاك ميشوند.
پدرم ميگفت وقتي ما با تعجب دليل را پرسيديم گفتند: در تمام اين سك هفته، هرشب از حياط زندان صداي تيرباران ميآمد. آخر هفته مرحوم خلخالي وارد سلول ما شد و گفت: صداها را ميشنيديد؟ گفتيم: بله. گفت تمام اينها مثل شما بودند كه قبلا به آنها هشدار داده بوديم اگر ترك نكنيد، تيربارانتان ميكنيم و ترك نكردند. همه شما آزاديد. ولي اگر بار ديگر پايتان به اينجا بيافتد، سرنوشتتان همين است.
هيچكدام آنها نديده بودند واقعا تيرباراني در كار است يا خير. ولي ميانستند خلخالي خدابيامرز شوخي با كسي ندارد و همگي به خاطر همين يقين قلبي، ترك كرده بودند.
متاسفانه الان برخي براي اين كه اعتياد برايشان ناني قانوني براي تمام عمر دارد، كاري كردهاند كه معتادين به اعتياد خود به چشم سرماخوردگي نگاه ميكنند. معتاد، معتاد است، هالو كه نيست. ميفهمد تمام حرفها همه هارت و پورت الكي است و نه تنها اعتياد هزينهاي برايش ندارد، بلكه فوقش جاي گرم و نرم، شام گرم و لطف و عزت هم برايش ميآورد. از طرفي خود را مجرم همنمياند تا شرم كند و خجالت بكشد و در نتيجه سرسوزني اراده ترك اعتياد در او وجود ندارد.
اين تفكر، تفكري است كه بنده با آن شديدا مخالفم. معتاد، مجرم است و بايد بفهمد مجرمي است كه جرم او عمدي است و مثل هر مجرم ديگري بايد هزينه جرم خود را بپردازد. شوخي كه نداريم! اگر كسي مال شما را بدزدد و شما پول تو جيبي هم به او بدهيد و ماچ و بوسهاش هم بكنيد يعني چه؟ كار ما با معتادين الان بدتر از اين است كه اين موضوع بايد برعكس شود.
اين كه فرموديد از روي آوردن افراد به اعتياد جلوگيري كنيم، فكر نكنم هيچ آدم عاقلي اين سخن را رد كند.
سهیلا سادات
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
ضمن اینکه با برادرمون آقا مرتضی هم نظرم باید بپرسم سرکار خانم سونیا طرز تلقی شما از توهین چیست ؟
دوم اینکه اگر با دعا کردن بنده این بیماران !!! شفا می یابند بنده حتما "دعایشان میکنم هر چند میدانم تا خودشان گامی برای بهبودیشان بر ندارند دعای بنده بی اثر است .
ثالیا" سوالی داشتم ، آیا با تفاسیری که فرمودید حاضرید با یکی از این بیماران ازدواج کنید ؟ یا پاره تنتان را به عقدشان در بیاورید ؟
سهیلا سادات
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
عذر میخوام ، خطاب بنده خانم مبینا بودند .
مبینا
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
خانم سهیلا من بابت توهینی که به شما کردم ازشما معذرت میخوام.اما راجع به سوالی که ازمن پرسیدین باید بگم که حرفهای من هیچ ربطی به این نداشت که بخوام با یک فرد معتاد ازدواج کنم من فقط گفتم اینهابیمارند ونیازمند درمان .ضمن اینکه منم ازشما سوالی دارم اگر روزی خدای ناکرده زبونم لال این مسئله برای یکی از عزیزان خودتون پیش بیاد ایا باز هم دوست دارین همینجوری با هاش رفتار بشه ؟البته بازم میگم خدای ناکرده.
مرتضي.ام
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
سركار خانم مبينا، لطفا اين خبر را بخوانيد:
http://www.bultannews.com/fa/news/121455
اين تنها مورد از اين دست نيست. به نظر شما آيا اين پدر عاطفه نداشته است و دلش كمتر از بنده و شما براي فرزندش ميسوخته است؟ چه چيز باعث شده تا اين عاطفه منفي شود؟ قصد تاييد اين عمل را ندارم، صرفا خواستم عرض كنم معتاداني كه به اين مرحله از اعتياد ميرسند چه بار سنگيني محسوب ميشوند كه حتي باعث از بين رفتن علقهي پدر و فرزندي ميشوند.
سهیلا سادات
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
خانم مبینا فرض بگیرم شما با فرمایشاتتون منو قانع کردید و من هم پذیرفتم که این افراد بیمار هستند ، خواهش میکنم بدون اینکه به حاشیه برید جواب بدید آیا با این افراد ازدواج میکنید یا نه ؟ اگر پاسختان منفی ست بفرمایید چرا ؟
و اما در مورد سوالتون : بله از نظر من هیچ اشکالی نداره شخصی پیدا بشه و دقیقا عین من با فامیلم رفتار کنه . چون کسی که به براحتی آب خوردن به خودش ،علی الخصوص خانواده اش آگاهانه آسیب میرسونه قابل ترحم نیست . حیف از هزینه های هنگفتی که صرف این موجودات بی خاصیت میشه .
میخوام موضوع دردناکی رو براتون تعریف کنم . خانمی را میشناسم که در خانواده ای بسیار فقیر متولد شد . پدر از عهده مخارج زندگی بر نمی آمد . دختر بزرگ و بزرگتر شد ، زیبا و زیباتر ، اما فقر باعث نشد منحرف بشه . برای تهیه جهیزیه اش پا به پای مردان کار کرد ، از حقوق ماهانه اش شروع به تهیه جهیزیه اش کرد . به والله قسم میخورم ( خودم شاهد بودم ) در منزل پدری ، لباسهای وصله پینه میپوشید تا در آینده با جهیزیه ای آبرومند به خانه ی بخت بره . و از آنجا که خدا یار و یاورش بود یک کامیون جهیزیه به منزل شوهرش برد ( جهیزیه ای که تهیه اش توسط خانواده عروس در هیچ کتاب قانونی نوشته نشده ) .
دخترک با یکی از همکارانش ازدواج کرد اما متاسفانه برای آزمایش عدم اعتیاد جناب داماد از قرصی استفاده کرده بود که به جهت بد آموزی بنده اسمشو نمیگم و از جناب بولتن عزیز هم میخوام اگر کسی این داروها را نام برد تایید نکند تا دختران بیشتری بدبخت نشوند.
در دوران عقد ، با ابراز احساست عمیق ، دخترک را خام کرد و زندگی مشترک مخفیانه ای را شروع کرد و ( راه برگشت دختر به خانه پدر را بست ) . چند روز بعد دخترک متوجه اعتیاد شوهر میشود اما از آنجاییکه همه چیزش را از دست داده بود نه جرات داشت از زندگی مخفیانه اش بگوید و نه از اعتیاد همسر . و ساخت و ساخت و ساخت اما شوهر همچنان یک موجود بی خاصیت است ، و در مصرف مواد مخدر پیشرفت چشمگیری هم داشته گویا .
خانم مبینا این جماعت در پستی و نامردی ، دومی ندارند .
مبینا
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
مطلبو خوندم موضع گیری بولتن هم جای بحث داره اما فکر می کنم اون پدر به اخر خط نرسیده بود چون عنوان شده که برای حفظ ابرو این کاروانجام داده وکسی هم که به اخرخط اعتیاد رسیده باشه ابرو براش چه اهمیتی داره؟
ببینید اقا مرتضی وخانم سهیلا سادات من به هیچ وجه قصد حمایت از افراد معتاد رو ندارم چون مطمئنا حمایت از اونها کار عاقلانه ای نیست .فقط میگم وظیفه ما وبه خصوص مسئولان نسبت به این افراد واداشتن انها به درمان است.بی تفاوتی وتنفر ما مشکلی رو حل نمیکنه.
مبینا
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
فکر میکنم راجع به این موضوع به اندازه کافی صحبت کردیم اگر قرار بود یکیمون قانع بشیم تا حالا شده بودیم پس بهتره بحث رو تموم کنیم.
سهیلا سادات
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
خانم مبینا با فرار از واقعیت بحث را تمام کنیم ؟
مرتضي.ام
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
سركار خانم مبينا پس از پاسخ ديروز جنابعالي كه ما ديگه چيزي عرض نكرده بوديم خواهرم :) در اين ٢٤ ساعت چيزي گفتيم؟ ;)
مبینا
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
کدوم فرار خانم سهیلا؟وقتی به نتیجه نمیرسیم چرا بحث کنیم ؟
در ضمن بولتن ازتو هم ممنونم که کامنتهای مارو باوجوداینکه خبر از صفحه خارج شده بازهم تایید میکنی.
سهیلا سادات
||
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۱
خانم مبینا:
فرار از واقعیت همان ترسی بود که باعث طفره رفتن شما از پاسخ دادن به سوال بنده شد و گرنه اگر خودتان از ته قلب به بیمار بودن این زالو صفتان معتقد بودید با قاطعیت میگفتید " بله ازدواج میکردم و همچون سایر بیماران درجهت درمانش تلاش میکردم " ( اما اینکار را نکردید ) !
نیازی به پاسخ دادن نیست چون از اول هم پاسخ سوالم رو میدونستم . شما خودتون به خوبی میدونید که این به اصلاح بیماران ! رو نمیتونید در کنار (بیماران) قلبی و یا کلیوی قرار بدید چون زندگی کردن با آنها مصادف میشود با از دست دادن همه چیز .
پس خواهش میکنم دیگه از وازه بیمار که متاسفانه فقط لقه لقه ی زبانها شده استفاده نکنید .
اگر با چنین افرادی زندگی کردید و تونستید از بیماری نجاتش بدید من قبول میکنم که بیمار هستند .
از نظر بنده بحث تمام شد . یاحق
خانم سهیلا سادات شخصا با نظر شما و برادر عزیزم آقا مرتضی و کسانی که معتقدند کلا معتادین بیمار نیستند مخالفم شخصا افراد مختلفی را دیده ام که شرایط بدی داشته اند اما با ترس از مردن یا دادن انگیزه های مختلف و روشهای دیگر اعتیاد را ترک کرده اند و اگر دیده شده تعدادی از آنها دوباره به اعتیاد رو آورده اند دلایل دیگری وجود داشته یا اینکه انگیزه های لازم بقدر کافی تقویت نشده است و یا شرایط زندگی برای آنها مجدادا همان شرایطی بوده است که باعث اعتیادآنها شده است البته این مورد به بخشی از آنها صدق می کند و البته فرد معتاد از لحاظ شخصیتی و داشتن اعتماد بنفس و اراده بسیار ضعیف است اما از دید بنده بسیاری از معتادین با دادن انگیزه های لازم مرافبت و کنترل و اصلاح کردن شرایط زندگی قابل درمان هستند
چرا وقتی سردار قاسم سلیمانی در اوایل دهه 1370 فرمانده جنوب شرق کشور بود قاچاق مواد مخدر و جولان دادن اوباش به صفر رسید و الان اینطور قاچاق آزاد است . آیا عیب و ایراد از ناتوانی کسانی که مسئولیت پذیرفته ولی عرضه ندارند نیست ؟
چرا اینجوری حرف میزنید دوستان؟!
اینها هم یه روزی یک انسان با شخصیت مثل ماها بودند یه انسان با هزار تا آرزو...
الان قیافه هاشون چندش آور و کثیف و بیریخت هست اما اینها هم بنده های خدا بودند و هستند ...
به این فکر کنید که چرا به این روز در اومدند؟
یک شکست!یک اتفاق بد!یک حادثه! یک حرف تلخ! یک کنایه! و هزاران دلیل دیگر...
اینا هیچ کدومشون هیچ وقت فکر نمیکردند این سرنوشت شون باشه...
(خدا همه ی ما رو حفظ کنه از شر بلایا).
با شما موافقم خیلی از اینها فرزندان ما اقوام ما و کسانی هستند که روزگاری عاشقانه دوستشان داشتیم اما به دلایل مختلف آلوده شده اند به نظر من می شود خیلی از این افراد را با مدیریت خوب با محبت با توجه مناسب به دامن اجتماع برگرداند
پاسخ ها
زهرا سادات
||
۲۳:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۲
منم با نظر شما موافقم
اما یه سوال دارم یعنی میشه کسانی رو که تا این حد الوده شدن رو نجات داد ؟
فک میکنم راه نجات هم حد و مرزی داره و اینها با این وخامت اوضاع از حدش گذشتن
مرتضي.ام
||
۲۳:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۲
سركار خانم زهرا سادات كاملا درست ميفرمايند. به واقعيت مراجعه كنيد خواهيد ديد كه حتي يك نفر از معتاداني كه به اين نقطه بيبازگشت رسيدهاند، بازسازي نشدهاند.
سلام وقتی در کشوری زندگی می کنیم که اطلاعات می تواند به سرعت ودقت مثال زدنی قاتلین شهدای هسته ای را دستگیر نمایند و سرکرده گروهک ریگی را به ان زیبایی شکار نمایند ایا بهتر نیست که فکری اساسی در زمینه مواد مخدر بکار ببندیم تا شایید کشوری پاک از این مواد افیونی داشته باشیم تا مجبور نباشیم که جوانانی را به دریا بریزیم
ما برای مشکلاتی نظیر ماهواره و حجاب کلی نیروی آماده و متخصص داریم که حتی با هلی کوپتر به پشت بام های مردم نفوذ می کنند تا ماهواره ها رو جمع کنند و یا دختر و پسرهای مردم رو ارشاد کنند!! نوبت امنیت اجتماعی و اعتیاد که میرسه ، کسی نیست به داد مردم برسه؟؟
پاسخ ها
مرتضي.ام
||
۰۰:۵۹ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۴
نه كه حالا معضل بيحجابي و ماهواره كاملا حل شده است؟!!!
اين كه شما ميخواهيد از آب گل آلود ماهي بگيريد و به آن برخوردهاي قانوني بتازيد، خود دانيد! ولي حداقل با بستن كامل چشمانتان بر روي برخورد وسيعي كه با معتادان صورت ميگيرد، به شعور مخاطبانتان توهين نكنيد و فكر نكنيد خواننده منظور واقعي شما را متوجه نميشود و فكر ميكند دلتان براي معتادان سوخته است!
ميدونم بي ربطه ولي كسي ميتونه بگه كلا چرا مواد مخدر اعتياد مياره؟
پاسخ ها
مرتضي.ام
||
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۴
به طور طبيعي طي روز، اتفاقات و فعل و انفعالاتي در داخل بدن رخ ميدهد كه بسيار دردناك هستند. مثلا حركت غذا در روده، چنگ زدن غذا در معده، اسپاسمهاي عضلاني و غيره دائما در بدن رخ میدهند كه درد فراواني همراه دارند و بيشك گاهي اوقات كه اشكالاتي موقتي در سيستم ضد درد بدن رخ ميدهد، شاهد بروز چنين دردهايي در بدن خود بودهايد.
براي كنترل اين دردهاي طبيعي، بدن از مواد مخدري مثل مورفين، آمفتامين و غيره استفاده ميكند و با در نظر گرفتن شدت درد مربوطه، ميزان فوقالعاده دقيق مواد مخدر مورد نياز را محاسبه و در خون تزريق ميكند تا هم ميزان درد توليد شده قابل تحمل شود و هم مقداري درد همچنان وجود داشته باشد كه فرد بفهمد زنده است و بدنش مشغول كار است تا اگر اختلالي واقعي در آن بروز پيدا كرد، اقدام به درمان خود كند.
وقتي فردي به صورت دستي و غير مجاز از خارج بدن اقدام به وارد نمودن مواد مخدر در بدن خود مينمايد، با توجه به اين كه ميزان ورود اين مواد، بيش از حد نياز بوده است، مغز بلافاصله براي بخشهاي مربوطه اخطاريه صادر نموده و آنها را بابت عدم محاسبه صحيحشان توبيخ ميكند.
در اين مرحله، به دليل ورود فراتر از حد نياز مواد مخدر به بدن، فرد مصرف كننده هیچگونه دردي در بدن خود حس نميكند و به قول معتادين، روي ابرها سير ميكند و به لذتي غيرقابل وصف ميرسد. همين لذت باعث ميشود تا فرد مجددا به سراغ مصرف مواد مخدر برود. از طرفي، ساير سیستمهای بدن با تمام توان شروع به دفع مازاد اين مواد از بدن ميكنند و قبل از پاكسازي، فرد مصرف كننده باز مواد مخدر وارد بدن مينمايد.
اين اتفاق چندين بار كه رخ دهد و فرد براي كسب لذت بيشتر به مصرف ادامه دهد، به دليل انباشت مواد مخدر در بدن، مغز به سيستم ضد درد بدن فرمان ميدهد ديگر مغازهاش را تعطيل كند و تا پاكسازي كامل بدن، هيچ كاري انجام ندهد.
از اينجا به بعد است كه اعتياد بروز كرده و فرد معتاد ديگر نميتواند مصرف خود را كنار بگذارد، چرا كه به محض عدم مصرف، تمام دردهاي بسيار شديدي كه در بدن به صورت طبيعي بروز پيدا ميكند را كاملا حس نموده و معتاد را وادار به مصرف مينمايد.
در اين مرحله ديگر لذت چنداني هم در كار نيست و فرد معتاد عمدتا براي خلاصي از درد و تشويش دروني خود است كه مواد مصرف ميكند. اگر فرد معتاد، با اراده اين درد را براي مدتي تحمل كند تا آثار سو مواد از بدن پاكسازي شود، مغز مجددا به سيستم ضد درد بدن اجازه فعاليت داده و به مرور فرد به حالت عادي بر ميگردد ﴿البته به شرطي كه ارگانهاي بدن به دليل مصرف نابجاي مواد مخدر آسيب نديده باشند﴾.
پس از عبور از مرحله ترك اعتياد جسمي، اعتياد رواني به مواد مخدر تا مدتهاي مديد در فرد باقي ميماند. درست مثل اين كه فرض كنيد شما به كاري ساده از قبيل در دست گرفت خودكار، دويدن، خوابيدن در مكاني خاص، گفتن يك حرف خاص و غيره عادت كرده باشيد. چقدر سخت ميتوانيد آن را ترك كنيد؟ در مورد اعتياد اين موضوع بسيار سختتر بوده و ارادهاي بس فراتر ميطلبد، چرا كه اولا پس زمينه ذهني آن لذت اوليه، فرد را فوقالعاده شديد به مصرف مجدد مواد ميخواند و از طرف ديگر نيز معتاد ترك كرده، عادت رفتاري خود به مصرف را نيز بايد ترك كند. از طرف ديگر برخي اعضاي داخلي بدن هم كه به تنبلي عادت كردهاند به او فشار ميآورند كه چرا مصرف نميكني و كار ما را زياد كردهاي؟!
خلاصه اين كه ارادهاي فوقالعاده قوي لازم است تا فرد پس از ترك جسماني اعتياد، به عدم مصرف تداوم بخشد. كمتر معتادي ارادهاي چنين قوي دارد كه اگر چنين ارادهاي داشت، از اول سراغ مواد نميرفت. به همين دليل درصد افرادي كه ميتوانند اين دوران را سپري كنند و سراغ مصرف مجدد نروند و به فردي كاملا سالم تبديل شوند، بسيار كم است ﴿البته هستند كساني كه چنين ارادهاي را از خود به نمايش گذاشتهاند و موفق هم شدهاند، ولي تعدادشان در مقابل آنان كه مجددا به سراغ مصرف مواد ميروند زياد نيست﴾.
بابک
||
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۴
آقای مرتض ام
اطلاعات خوبی دادین در مورد فرآیند اعتیاد. ولی قرار نیست که تمام تفکرات خودتان را اینجا در قالب مقاله علمی به اطلاع مردم برسانی. چرا که فقط حدس و گمان شخص شماست. اعتیاد فقط برای آدمهای کم اراده نیست.خیلی از پهلوانها رو دیدیم که الان عین موش شده و معتادند.
مرتضي.ام
||
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۴
جناب آقا بابك، سوالي مطرح شد و بنده هم به اختصار پاسخ دادم، ميشود بفرماييد جرم جديدي كه بنده اين ميان مرتكب شدهام چيست؟!!!
در مورد اين كه فرموديد خيلي پهلوانها را ديدهايد كه معتاد شدهاند هم بايد خدمتتان عرض كنم كه اين چه منافاتي با عرض بنده دارد؟ ميشود ابتدا تعريف خود را از پهلواني بفرماييد تا بعد ارتباط آن با "داشتن اراده" را بررسي كنيم؟
آيا به نظر شما كسي كه سه گوني برنج را همزمان بلند ميكند ميشود پهلوان؟ كسي كه ١٠٠٠ متر را در چند دقيقه بدود ميشود پهلوان؟ كسي كه كاري متفاوت از سايرين به انجام ميرساند ميشود پهلوان؟ و و و و
واقعا متاسفم براي اين ديدگاه اشتباه من رك حرف ميزنم پس ناراحت نشيد . اولا اگر در اينده فرزند شما اعتياد پيداكنه خفش ميكنيد اگه پدرت باشه چي اگه عشقت باشه چطور .بعدشم الان پابپاي پسرا دختر معتاد هست .تازه خيلياشون هم از نظر تحسيلات هم فرهنگ خانوادگي هم ثروت از خيليها بالاتر هستند. درثاني كي گفته درمان نميشن يكيشون من . من 7مدال استاني 11مدال كشوري 4مدال اسيايي 2مدال المپيك و2مدال جهاني ومرك Aمربيگري دارم من دوسال از دورۀ دانش اموزيمو جهشي خونم فوق ليسانس الكترونيك .تويه خانواده تحصيل كرده بزرگ شدم خدايي ميبايست منو قرق ميكردن درصورتي كه ميتونستم براي مملكتم كارهاي زيادي بكنم امسال من معتاد زياده قضاوت باشما.
با سلام خدمت دوستان من یکی از معتادانی هستم ک ب لطف خدا تونستم 5 سال از اعتیادی بسیار بدتر از عکسهای بالا رهایی پیدا کنم در صورتی ک در یک تیم فوتبال باشگاهی لیگ کشوربازی میکردم و نه از لحاظ مالی و نه معنویی کم داشتم ولی یک اشتباه باعث تباهیم شد معتاد یه فرد بیماره چرا همیشه بدنبال محکوم کردن معتاد هستیم؟ چرا تا ب حال کسی فکر نکرده علت رو اوردن ب مواد مخدر چیه؟معتاد سرشار از احساسات و عواطفه ولی متاسفانه ب دلایل بسیاری منحرف شده از راه درست اعتیاد جرم نیست امروزه یک بیماریه ک میشه جلوی اونو تا حدودی گرفت معتاد دل شکسته ای داره ولی بدلیل مریض بودن عقلش نمیتونه راه درست رو تشخیص بده و اگه تشخیص بده بدلیل مصرف مخدرها قدرت عملی کردن تصمیمش خیلی ضعیف شده و اراده ان چنانی نداره باید کمک کرد ریشه ها درست بشن تا از خطر ب دام افتادن عزیزانمون جلوگیری کنیم . با تشکر یا علی مدد
البته اگه بنده اختیاری داشتم همشونو میریختم تو دریا البته کدوم دریا حالا بعدا " به اطلاعتون میرسونم ( مزاح ) .اصلا" هم مثل روانشناسان اعتقادی به بیمار بودن اینها که رویشان از سنگ غسالخانه هم بیشتر است ندارم .
فکر کنم نظر شما اشتباه باشد باید فکری کرد که چرا این طوری می شه
شما این مباحث را درک نکردی اینها رویشان از سنگ غسالخونه بیشتر نیست بلکه حقیقتا مریض هستند
اما بنده دلم برای خانواده اینها بیشتر کباب میشه .
انشالله که بختتون به بلندی آسمان باشه و آرزوی قلبی بنده خوشبختی شما و همه دختران و پسران این مرز بوم هست امیدوارم هیچ وقت یکی مثل اینها نصیبت شما نشه .
اما عزیزم بنده در دوستانم نه یکی بلکه چند نفرشون گیر همین هایی افتادن که شما دلتون براشون کباب میشه .
من از نزدیک در جریان زندگی خانواده اینها هستم . شما نمیدونید متلاشی کردن روح یک زن یعنی چی ؟ شما نمیدونید عشق و محبتت رو به لجن کشوندن یعنی چی ؟ شما نمیدونید سفره خالی یعنی چی ؟ و شما نمیدونید نگاه پر از ترس و اضطراب بچه هایی که پدرشون از پدر بودن فقط اسمشو یدک میکشن و خیلی چیزهایی دیگه یعنی چی ؟
شما ها معتقدید بیمارند اما با قاتل هیچ فرقی ندارند چون به راحتی آب خوردن زندگی اطرافیان رو فدای خودخواهی های خودشون میکنند بارها و بارها از زبان همسرانشون شنیدم ای کاش یکبار برای همیشه بزنه و بکشه اما هر روز مرگ تدریجی خودمونو نبینم .
بگذریم
مبینا خانم امیدوارم هیچ کس ، هیچ وقت جرات نکنه روح شما و روح زندگیتونو متلاشی کنه . الهی آمین
معتادي كه باور نكند بيمار نيست و خودش باعث و باني افتادنش در اين مهلكه است، هرگز ارادهاي براي ترك نخواهد داشت، بلكه از زمين و زمان هم طلبكار ميگردد.
متاسفانه اكنون با تبليغات كاري كردهاند كه بسياري فقط دلشان براي مجرمين ميسوزد و هيچ كاري به حق و حقوق كساني كه بيگناه در اثر جرمي كه اين مجرمين انجام دادهاند، به خاك سياه نشستهاند و از زندگي ساقط شدهاند ندارند و دل نميسوزانند؛ در حالي كه مظلومين به دلسوزي محقترند تا ظالمين.
در خود ايران ما هم به شيوهاي ديگر همين اتفاق در زمان مرحوم خلخالي خدابيامرز افتاده است. پدر بنده تعريف ميكرد در بين همكارانشان چمديم نرياكي وجود داشته است كه برخي از آنها ٤٠ سال معتاد بودهاند. در زمان مرحوم خلخالي خدابيامرز، يك روز تمام آنها را دستگير و براي يك هفته به زندان ميبرند. بعد از آزادي، همه آن افراد بدون استثنا اقدام به ترك نموده و پاك پاك ميشوند.
پدرم ميگفت وقتي ما با تعجب دليل را پرسيديم گفتند: در تمام اين سك هفته، هرشب از حياط زندان صداي تيرباران ميآمد. آخر هفته مرحوم خلخالي وارد سلول ما شد و گفت: صداها را ميشنيديد؟ گفتيم: بله. گفت تمام اينها مثل شما بودند كه قبلا به آنها هشدار داده بوديم اگر ترك نكنيد، تيربارانتان ميكنيم و ترك نكردند. همه شما آزاديد. ولي اگر بار ديگر پايتان به اينجا بيافتد، سرنوشتتان همين است.
هيچكدام آنها نديده بودند واقعا تيرباراني در كار است يا خير. ولي ميانستند خلخالي خدابيامرز شوخي با كسي ندارد و همگي به خاطر همين يقين قلبي، ترك كرده بودند.
متاسفانه الان برخي براي اين كه اعتياد برايشان ناني قانوني براي تمام عمر دارد، كاري كردهاند كه معتادين به اعتياد خود به چشم سرماخوردگي نگاه ميكنند. معتاد، معتاد است، هالو كه نيست. ميفهمد تمام حرفها همه هارت و پورت الكي است و نه تنها اعتياد هزينهاي برايش ندارد، بلكه فوقش جاي گرم و نرم، شام گرم و لطف و عزت هم برايش ميآورد. از طرفي خود را مجرم همنمياند تا شرم كند و خجالت بكشد و در نتيجه سرسوزني اراده ترك اعتياد در او وجود ندارد.
اين تفكر، تفكري است كه بنده با آن شديدا مخالفم. معتاد، مجرم است و بايد بفهمد مجرمي است كه جرم او عمدي است و مثل هر مجرم ديگري بايد هزينه جرم خود را بپردازد. شوخي كه نداريم! اگر كسي مال شما را بدزدد و شما پول تو جيبي هم به او بدهيد و ماچ و بوسهاش هم بكنيد يعني چه؟ كار ما با معتادين الان بدتر از اين است كه اين موضوع بايد برعكس شود.
اين كه فرموديد از روي آوردن افراد به اعتياد جلوگيري كنيم، فكر نكنم هيچ آدم عاقلي اين سخن را رد كند.
دوم اینکه اگر با دعا کردن بنده این بیماران !!! شفا می یابند بنده حتما "دعایشان میکنم هر چند میدانم تا خودشان گامی برای بهبودیشان بر ندارند دعای بنده بی اثر است .
ثالیا" سوالی داشتم ، آیا با تفاسیری که فرمودید حاضرید با یکی از این بیماران ازدواج کنید ؟ یا پاره تنتان را به عقدشان در بیاورید ؟
http://www.bultannews.com/fa/news/121455
اين تنها مورد از اين دست نيست. به نظر شما آيا اين پدر عاطفه نداشته است و دلش كمتر از بنده و شما براي فرزندش ميسوخته است؟ چه چيز باعث شده تا اين عاطفه منفي شود؟ قصد تاييد اين عمل را ندارم، صرفا خواستم عرض كنم معتاداني كه به اين مرحله از اعتياد ميرسند چه بار سنگيني محسوب ميشوند كه حتي باعث از بين رفتن علقهي پدر و فرزندي ميشوند.
و اما در مورد سوالتون : بله از نظر من هیچ اشکالی نداره شخصی پیدا بشه و دقیقا عین من با فامیلم رفتار کنه . چون کسی که به براحتی آب خوردن به خودش ،علی الخصوص خانواده اش آگاهانه آسیب میرسونه قابل ترحم نیست . حیف از هزینه های هنگفتی که صرف این موجودات بی خاصیت میشه .
میخوام موضوع دردناکی رو براتون تعریف کنم . خانمی را میشناسم که در خانواده ای بسیار فقیر متولد شد . پدر از عهده مخارج زندگی بر نمی آمد . دختر بزرگ و بزرگتر شد ، زیبا و زیباتر ، اما فقر باعث نشد منحرف بشه . برای تهیه جهیزیه اش پا به پای مردان کار کرد ، از حقوق ماهانه اش شروع به تهیه جهیزیه اش کرد . به والله قسم میخورم ( خودم شاهد بودم ) در منزل پدری ، لباسهای وصله پینه میپوشید تا در آینده با جهیزیه ای آبرومند به خانه ی بخت بره . و از آنجا که خدا یار و یاورش بود یک کامیون جهیزیه به منزل شوهرش برد ( جهیزیه ای که تهیه اش توسط خانواده عروس در هیچ کتاب قانونی نوشته نشده ) .
دخترک با یکی از همکارانش ازدواج کرد اما متاسفانه برای آزمایش عدم اعتیاد جناب داماد از قرصی استفاده کرده بود که به جهت بد آموزی بنده اسمشو نمیگم و از جناب بولتن عزیز هم میخوام اگر کسی این داروها را نام برد تایید نکند تا دختران بیشتری بدبخت نشوند.
در دوران عقد ، با ابراز احساست عمیق ، دخترک را خام کرد و زندگی مشترک مخفیانه ای را شروع کرد و ( راه برگشت دختر به خانه پدر را بست ) . چند روز بعد دخترک متوجه اعتیاد شوهر میشود اما از آنجاییکه همه چیزش را از دست داده بود نه جرات داشت از زندگی مخفیانه اش بگوید و نه از اعتیاد همسر . و ساخت و ساخت و ساخت اما شوهر همچنان یک موجود بی خاصیت است ، و در مصرف مواد مخدر پیشرفت چشمگیری هم داشته گویا .
خانم مبینا این جماعت در پستی و نامردی ، دومی ندارند .
ببینید اقا مرتضی وخانم سهیلا سادات من به هیچ وجه قصد حمایت از افراد معتاد رو ندارم چون مطمئنا حمایت از اونها کار عاقلانه ای نیست .فقط میگم وظیفه ما وبه خصوص مسئولان نسبت به این افراد واداشتن انها به درمان است.بی تفاوتی وتنفر ما مشکلی رو حل نمیکنه.
در ضمن بولتن ازتو هم ممنونم که کامنتهای مارو باوجوداینکه خبر از صفحه خارج شده بازهم تایید میکنی.
فرار از واقعیت همان ترسی بود که باعث طفره رفتن شما از پاسخ دادن به سوال بنده شد و گرنه اگر خودتان از ته قلب به بیمار بودن این زالو صفتان معتقد بودید با قاطعیت میگفتید " بله ازدواج میکردم و همچون سایر بیماران درجهت درمانش تلاش میکردم " ( اما اینکار را نکردید ) !
نیازی به پاسخ دادن نیست چون از اول هم پاسخ سوالم رو میدونستم . شما خودتون به خوبی میدونید که این به اصلاح بیماران ! رو نمیتونید در کنار (بیماران) قلبی و یا کلیوی قرار بدید چون زندگی کردن با آنها مصادف میشود با از دست دادن همه چیز .
پس خواهش میکنم دیگه از وازه بیمار که متاسفانه فقط لقه لقه ی زبانها شده استفاده نکنید .
اگر با چنین افرادی زندگی کردید و تونستید از بیماری نجاتش بدید من قبول میکنم که بیمار هستند .
از نظر بنده بحث تمام شد . یاحق
اینها هم یه روزی یک انسان با شخصیت مثل ماها بودند یه انسان با هزار تا آرزو...
الان قیافه هاشون چندش آور و کثیف و بیریخت هست اما اینها هم بنده های خدا بودند و هستند ...
به این فکر کنید که چرا به این روز در اومدند؟
یک شکست!یک اتفاق بد!یک حادثه! یک حرف تلخ! یک کنایه! و هزاران دلیل دیگر...
اینا هیچ کدومشون هیچ وقت فکر نمیکردند این سرنوشت شون باشه...
(خدا همه ی ما رو حفظ کنه از شر بلایا).
اما یه سوال دارم یعنی میشه کسانی رو که تا این حد الوده شدن رو نجات داد ؟
فک میکنم راه نجات هم حد و مرزی داره و اینها با این وخامت اوضاع از حدش گذشتن
اين كه شما ميخواهيد از آب گل آلود ماهي بگيريد و به آن برخوردهاي قانوني بتازيد، خود دانيد! ولي حداقل با بستن كامل چشمانتان بر روي برخورد وسيعي كه با معتادان صورت ميگيرد، به شعور مخاطبانتان توهين نكنيد و فكر نكنيد خواننده منظور واقعي شما را متوجه نميشود و فكر ميكند دلتان براي معتادان سوخته است!
براي كنترل اين دردهاي طبيعي، بدن از مواد مخدري مثل مورفين، آمفتامين و غيره استفاده ميكند و با در نظر گرفتن شدت درد مربوطه، ميزان فوقالعاده دقيق مواد مخدر مورد نياز را محاسبه و در خون تزريق ميكند تا هم ميزان درد توليد شده قابل تحمل شود و هم مقداري درد همچنان وجود داشته باشد كه فرد بفهمد زنده است و بدنش مشغول كار است تا اگر اختلالي واقعي در آن بروز پيدا كرد، اقدام به درمان خود كند.
وقتي فردي به صورت دستي و غير مجاز از خارج بدن اقدام به وارد نمودن مواد مخدر در بدن خود مينمايد، با توجه به اين كه ميزان ورود اين مواد، بيش از حد نياز بوده است، مغز بلافاصله براي بخشهاي مربوطه اخطاريه صادر نموده و آنها را بابت عدم محاسبه صحيحشان توبيخ ميكند.
در اين مرحله، به دليل ورود فراتر از حد نياز مواد مخدر به بدن، فرد مصرف كننده هیچگونه دردي در بدن خود حس نميكند و به قول معتادين، روي ابرها سير ميكند و به لذتي غيرقابل وصف ميرسد. همين لذت باعث ميشود تا فرد مجددا به سراغ مصرف مواد مخدر برود. از طرفي، ساير سیستمهای بدن با تمام توان شروع به دفع مازاد اين مواد از بدن ميكنند و قبل از پاكسازي، فرد مصرف كننده باز مواد مخدر وارد بدن مينمايد.
اين اتفاق چندين بار كه رخ دهد و فرد براي كسب لذت بيشتر به مصرف ادامه دهد، به دليل انباشت مواد مخدر در بدن، مغز به سيستم ضد درد بدن فرمان ميدهد ديگر مغازهاش را تعطيل كند و تا پاكسازي كامل بدن، هيچ كاري انجام ندهد.
از اينجا به بعد است كه اعتياد بروز كرده و فرد معتاد ديگر نميتواند مصرف خود را كنار بگذارد، چرا كه به محض عدم مصرف، تمام دردهاي بسيار شديدي كه در بدن به صورت طبيعي بروز پيدا ميكند را كاملا حس نموده و معتاد را وادار به مصرف مينمايد.
در اين مرحله ديگر لذت چنداني هم در كار نيست و فرد معتاد عمدتا براي خلاصي از درد و تشويش دروني خود است كه مواد مصرف ميكند. اگر فرد معتاد، با اراده اين درد را براي مدتي تحمل كند تا آثار سو مواد از بدن پاكسازي شود، مغز مجددا به سيستم ضد درد بدن اجازه فعاليت داده و به مرور فرد به حالت عادي بر ميگردد ﴿البته به شرطي كه ارگانهاي بدن به دليل مصرف نابجاي مواد مخدر آسيب نديده باشند﴾.
پس از عبور از مرحله ترك اعتياد جسمي، اعتياد رواني به مواد مخدر تا مدتهاي مديد در فرد باقي ميماند. درست مثل اين كه فرض كنيد شما به كاري ساده از قبيل در دست گرفت خودكار، دويدن، خوابيدن در مكاني خاص، گفتن يك حرف خاص و غيره عادت كرده باشيد. چقدر سخت ميتوانيد آن را ترك كنيد؟ در مورد اعتياد اين موضوع بسيار سختتر بوده و ارادهاي بس فراتر ميطلبد، چرا كه اولا پس زمينه ذهني آن لذت اوليه، فرد را فوقالعاده شديد به مصرف مجدد مواد ميخواند و از طرف ديگر نيز معتاد ترك كرده، عادت رفتاري خود به مصرف را نيز بايد ترك كند. از طرف ديگر برخي اعضاي داخلي بدن هم كه به تنبلي عادت كردهاند به او فشار ميآورند كه چرا مصرف نميكني و كار ما را زياد كردهاي؟!
خلاصه اين كه ارادهاي فوقالعاده قوي لازم است تا فرد پس از ترك جسماني اعتياد، به عدم مصرف تداوم بخشد. كمتر معتادي ارادهاي چنين قوي دارد كه اگر چنين ارادهاي داشت، از اول سراغ مواد نميرفت. به همين دليل درصد افرادي كه ميتوانند اين دوران را سپري كنند و سراغ مصرف مجدد نروند و به فردي كاملا سالم تبديل شوند، بسيار كم است ﴿البته هستند كساني كه چنين ارادهاي را از خود به نمايش گذاشتهاند و موفق هم شدهاند، ولي تعدادشان در مقابل آنان كه مجددا به سراغ مصرف مواد ميروند زياد نيست﴾.
اطلاعات خوبی دادین در مورد فرآیند اعتیاد. ولی قرار نیست که تمام تفکرات خودتان را اینجا در قالب مقاله علمی به اطلاع مردم برسانی. چرا که فقط حدس و گمان شخص شماست. اعتیاد فقط برای آدمهای کم اراده نیست.خیلی از پهلوانها رو دیدیم که الان عین موش شده و معتادند.
در مورد اين كه فرموديد خيلي پهلوانها را ديدهايد كه معتاد شدهاند هم بايد خدمتتان عرض كنم كه اين چه منافاتي با عرض بنده دارد؟ ميشود ابتدا تعريف خود را از پهلواني بفرماييد تا بعد ارتباط آن با "داشتن اراده" را بررسي كنيم؟
آيا به نظر شما كسي كه سه گوني برنج را همزمان بلند ميكند ميشود پهلوان؟ كسي كه ١٠٠٠ متر را در چند دقيقه بدود ميشود پهلوان؟ كسي كه كاري متفاوت از سايرين به انجام ميرساند ميشود پهلوان؟ و و و و