***
تصرّف در عین چند طور است. یک وقت است که چیزی در خارج و عالم عین نیست، فقط در محدوده چشم تماشاگر و بیننده ظهور میکند. نظیر آنچه که ساحران میکردند و مایه رعب بودند. آیه ۱۱۶ سوره اعراف که جریان سَحَره فرعون را که به نبرد با موسای کلیم (سلام الله علیه) در میدان مسابقه حضور یافتند این چنین ترسیم میفرماید: ﴿قَالَ أَلْقُوا فَلَمّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُو بِسِحْرٍ عَظِیمٍ﴾. در چشم اینها اثر کردند. یعنی وقتی که این طنابها و این چوبها را که واقعاً چوب بودند و واقعاً طناب بودند القا کردند، در چشم تماشاگران تصرّف کردند. این بینندهها این طنابها و چوبها را مار دیدند، نه واقعاً مار بودند و ﴿سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُو بِسِحْرٍ عَظِیمٍ﴾. این یک نحوه است که بینندهها چیزی را که واقعیت نداشت میدیدند و چیزی که واقعیت داشت نمیدیدند. آنچه که واقعیت بود طناب و چوب بود که هبال و عصیّ بود و آنچه واقعیت نداشت مار بود که میدیدند. پس چیزی را که میدیدند واقعیت نداشت و چیزی که واقعیت داشت نمیدیدند. این یک نحو تصرّف در عین.
آیا این ﴿یرَوْنَهُم مِثْلَیهِمْ رَأْی الْعَینِ﴾ از این باب است که اینها چیزی را که واقعیت نداشت میدیدند و چیزی که واقعیت داشت در خارج نمیدیدند؟ اینچنین بود؟ که فقط تصرّف در محور چشم باشد؟ این کار در سوره مبارکه آلعمران گرچه مستقیماً به خدا اسناد داده نشد که ما ارائه کردیم، بلکه دارد اینها دیدند، نه ما ارائه کردیم، ولی در صدر این آیه فرمود این آیت ماست و همین معنا را در سوره انفال فرمود ما ارائه دادیم. پس چیزی باید باشد که بتوان به خدا اسناد داد. اگر نبود صدر همین آیه محل بحث سوره آلعمران که فرمود ﴿قَدْ کَانَ لَکُمْ آیةٌ﴾ یعنی این «آیة الهیة» و اگر نبود تصریح سوره انفال که خدا این را به خود اسناد میداد، ممکن بود انسان بتواند احتمال بدهد که اینگونه از تصرّفها عبارت از آن است که در محدوده چشم اینها تصرّف شده. چیزی که نبود، دیدند. ولی با اینکه خدا این را آیت الهی میداند، معجزه میداند و این کار را به خود نسبت میدهد، باید از این احتمال صرف نظر کرد. یک مقدار جلوتر رفت، ببینیم چگونه میشود تقلیل کثیر و تکثیر قلیل را ترسیم کرد. این یک مطلب.
مطلب دوم که تبیین این است، آن است که قرآن کریم هر جا از دنیا یاد میکند به عنوان متاع قلیل یاد میکند ﴿مَتَاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ﴾. نه یعنی افراد که تبهکارند بهرهشان کم است، کلّ دنیا اندک است. در ذیل آیه کریمهای که دارد آنها که دین را تحریف کردند ﴿یشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً﴾، آنجا این بحث شده است که منظور این نبود که به این محرّفان دین الهی بهای کم میدادند. اینها مال فراوانی در مقابل این تحریف گرفتند. اما زیادِ دنیا کم است، نه اینکه به احبار و رهبان یک مال کم دادند. ﴿یشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً﴾، آنها هرگز حاضر نبودند که تورات را تحریف کنند برای فلوسی، آنها برای گرفتن مالِ وافر تحریف را تجویز کردند، اما مال فراوان دنیا کم است، لان الدنیا قلیل، ﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ﴾. اگر حقیقت دنیا اندک است، چیزی که حقیقتی جز دنیا و دنیایی ندارد اندک خواهد بود و اگر ایمان و مؤمن به امداد الهی مرتبط است، به نصرت فرشتهها مرتبط است، به نصرت غیبی تکیه میکند و پایدار و ثابت است، چیزی که پایدار است و ثابت است و به امداد غیبی متّکی است و به نصرت فرشتهها متّکی است و به رحمت خاصه الهی وابسته است زیاد خواهد بود. پس حقیقت ایمان و حقیقت مؤمنان یک اصل وافر و فراوانی است.
قرآن از این معنا پرده بر میدارد، میفرماید اینها در دنیا فکر میکردند که مؤمنین کماند و ضعیفاند. وقتی قیامت فرا برسد، مؤمنین جای آنها مشخص بشود، کافران جای آنها روشن بشود، آنگاه معلوم میشود چه کسی کم بود چه کسی زیاد، چه کسی قلیل بود چه کسی کثیر. در سوره جن آیه ۲۴ این است ﴿حَتَّی إِذَا رَأَوْا مَا یوعَدُونَ﴾، وقتی قیامت فرا برسد و اینها به آن میعاد الهی برسند و ببینند ﴿فَسَیعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِراً وَأَقَلُّ عَدَداً﴾ معلوم میشود که ضعیفالناصر کیست؟ قلیلالعدد کیست؟ امروز آنها ما را ضعیفالناصر و قلیلالعدد میپندارد، فردا معلوم میشود که ما قلیلالعدد نیستیم.
سران ستم و ائمه کفر از مؤمنین به عنوان گروه کم یاد میکردند. این کوچکبینی مؤمنین، تحقیر مؤمنان، توهین مؤمنین، این دأب ائمه کفر بود. در سوره مبارکه شعراء وقتی از جریان فرعون و موسی سخن میگوید، آیه ۵۳ به بعد این چنین میفرماید ﴿فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ ٭ إِنَّ هؤُلاَءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ ٭ وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ٭ وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ﴾ فرعون یک بخشنامه عمومی صادر کرد که همه ساحران بلاد را دعوت کنند. حرفش هم این بود که اینها یک گروه کمیاند به جان ما افتادند، دارند امنیت را به هم میزنند. ﴿إِنَّ هؤُلاَءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ﴾ این تحقیر، این تقلیل، این کمبینی و کوچکبینی مؤمنین، دأب سران کفر بود. همین معنا برای ملأ نوح هم مطرح بود که آنها مؤمنین را تحقیر میکردند. سایر انبیا هم مبتلا بودند به ملأ این چنین.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com