«رابرت ساتلوف»، مديرعامل انديشکده آمريکايي «واشنگتن»، به اوباما پيشنهاد داده است که در دور دوم رياست جمهوري خود، توجه بيشتري به گروههاي معترض ايراني از جمله جنبش سبز داشته باشد. وي يکي از شش تغيير موقعيتي که ميتواند منطقه خاورميانه را دگرگون کند بدين شرح توضيح ميدهد: يکي ديگر از فرصتهاي مناسب براي آمريکا، شروع دوباره اعتراضات سياسي به خاطر انتخابات در ايران است. اين بار واشنگتن بايد راههايي براي تشويق، برقراري ارتباط و حمايت از معترضان پيدا کند.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از 598، بر اساس شواهد و قراين موجود و اظهارات برخي نظريهپردازان غربي و عوامل
داخلي آنها اينگونه برداشت ميشود که تلاش آنها براي شکل دادن به
فتنهاي ديگر در انتخابات آينده قطعي است. علاوه بر آن کدهاي موجود در
اظهار نظرهاي آنان نشان ميدهد که دشمن درصدد مهندسي فتنهاي به مراتب
پيچيدهتر از فتنه قبلي است. ما در اين مقاله ابتدا کدهاي موجود درباره
وقوع فتنه و سپس پيچيدگي آن را مورد بررسي قرار خواهيم داد.
الف. اعترافات دشمن نسبت به وقوع فتنه
1. «آلونبن» در سرمقاله «المانيتور»- ارگان وابسته به ناتو- «هدف نهايي
غرب» از فشارهاي گوناگون بر نظام ايران را زمينهسازي براي «آغاز ناآرامي
خياباني» در ايران دانسته و نوشته است: «مشاهده پيشرفتهاي ايران موجب شد
برخي در نيروهاي دفاعي، پارادايم جديدي را مطرح کنند که به جاي تواناييهاي
فيزيکي، بر انگيزههاي ايران تمرکز ميکند. در واقع اين پارادايم تصديق
ميکند که توسل به نيروي نظامي به تنهايي حاوي پاسخي راضيکننده براي چالش
ايران نيست. اين پارادايم، با اذعان به اينکه اعمال تحريمهاي جامعه
بينالمللي عليه ايران نقطه شروع فشار بر حکومت اين کشور است، خواستار
تشديد فشار بينالمللي از طريق تحريمهاي بيشتر در کنار فعاليتهاي مخفي
عليه برنامه پرسنل، تأسيسات هستهاي و نيز حکومت آيتاللهها در ايران است.
با توجه به احتمال روزافزون وقوع بهار عربي در خيابانهاي تهران، ترکيب
فشار اقتصادي و سياسي ميتواند آيتاللهها را به بازنگري در برنامه
هستهاي متقاعد کند.» (در 23 دسامبر 2012 سوم ديماه سال جاري)
2. نوام چامسکي ـکه به فيلسوف آنارشيست (هرجومرجطلب) معروف استـ در
جواب خبرنگار بيبيسي، ضمن فاش ساختن برنامه سازمان جاسوسي سيا براي تنفس
مصنوعي به پيکر بيجان فتنه، ميگويد: «درباره ايران من از جزئيات اطلاع
ندارم، اما شک دارم که جنبش سبز کاملاً خاموش شده باشد. فکر ميکنم اگر
عميقتر نگاه کنيم، ميبينيم که مردم هنوز دارند تلاش ميکنند. فکر ميکنم
که بتوانند راههاي جديدي براي ادامه اين جنبش پيدا کنند.» (سايت برهان،
تحليلي جامع بر انتخابات رياست جمهوري يازدهم)
3. روزنامه انگليسي «فايننشال تايمز» در سرمقاله خود به صراحت اعلام
ميکند که اميد غرب به انتخابات رياست جمهوري در ايران است. اين روزنامه
مينويسد: «يک موضوع حائز اهميت براي ايران و هم از جهاتي حائز اهميت براي
آمريکا، برگزاري انتخابات رياست جمهوري ايران در ماه ژوئن سال آينده است
که نتيجه آن کاملاً غيرقابل پيشبيني است، بخصوص اگر اپوزيسيون بتواند
سازماندهي مؤثري براي انتخابات داشته باشد. نتيجه هر چه باشد، احتمال بروز
اعتراضها و خيزشهاي مردمي، نظير اتفاقي که در انتخابات سال 2009 روي
داد، ميرود.» (28 دسامبر هشتم دي1391)
4. گفتوگوي تخصصي «مارک کاتز»، استاد علوم سياسي و نظامي دانشگاه «جورج
ماسان» آمريکا، با شبکه CNN در زمره اسنادي است که ميتوان بر سناريونويسي
غرب براي انتخابات آتي ايران ارزيابي کرد. وي ميگويد: «سقوط رهبران
طولانيمدت در مصر، تونس، ليبي، يمن و احتمالاً سوريه در اواسط سال 2013
الگوهايي جهت دستيابي به آنچه آشوبهاي عمومي ميخواستند فراهم کرد. مردم
ايران تلاشهاي محسوستري را در واکنش بر نتيجه غيرقانوني بودن انتخابات
رياست جمهوري در سال 2013 شروع خواهند کرد، درست مانند اتفاقي که در سال
2009 رخ داد.»
5. «رابرت ساتلوف»، مديرعامل انديشکده آمريکايي «واشنگتن»، به اوباما
پيشنهاد داده است که در دور دوم رياست جمهوري خود، توجه بيشتري به
گروههاي معترض ايراني از جمله جنبش سبز داشته باشد. وي يکي از شش تغيير
موقعيتي که ميتواند منطقه خاورميانه را دگرگون کند بدين شرح توضيح ميدهد:
يکي ديگر از فرصتهاي مناسب براي آمريکا، شروع دوباره اعتراضات سياسي به
خاطر انتخابات در ايران است. اين بار واشنگتن بايد راههايي براي تشويق،
برقراري ارتباط و حمايت از معترضان پيدا کند. اين اقدام دست کم بر افزايش
فشار بر حاکمان ايران براي دستيابي به راهحلي ديپلماتيک در خصوص بحران
اتمي کمک ميکند، حتي ميتواند باعث حرکت خودجوش داخلي براي تغيير سياسي
حکومت باشد.»
همانگونه که ملاحظه شد، تصميم دشمن براي ايجاد تنش و درگيري و به عبارت
ديگر فتنه عميقتر و پيچيده قطعي است و عناصر داخلي و پياده نظامهايشان
نيز تا حدودي معلوم است. اما مهم شناخت کدهاي اين فتنه است تا بتوانيم
راههاي ورود آنها را ببنديم و به عبارتي فتنه را از پيش بشناسيم و درصدد
خنثي سازي آن برآييم.
ب. ابعاد جديد فتنه
1. افزايش رسانهها و به ويژه شبکههاي برون مرزي
يکي از مهمترين کدهاي نشانگر پيچيدگي فتنه، افزايش و تقويت رسانههاي دشمن
براي ايجاد جنگ رواني است. در فتنههايي که از نوع جنگ نرم و يا به عبارتي
فتنه رنگين هستند، نقش رسانهها در آنها بسيار کليدي است؛ زيرا دشمن
ميخواهد مردم را نسبت به نظام بي اعتماد و آنها را بر ضد آن تحريک کند.
فراموش نميکنيم که در فتنه 88 نقش رسانههاي دشمن بسيار مؤثر بود. بي بي
سي در آستانه برگزاري انتخابات يعني در اسفند 87 اقدام به راه اندازي شبکه
تلويزيوني کرد و چندي قبل از آن نيز صداي امريکا همين نقش را به عهده گرفته
بود. اين رسانهها عملا فرماندهي فتنه را به عهده گرفته بودند و مستقيم،
مردم را به درگيري و آشوب دعوت ميکردند. امروز علاوه بر آن شبکههاي قبلي،
شبکههاي جديد در حال تاسيس هستند و برخي از شبکههايي که طي اين چند سال
اخير با وجهه فرهنگي تاسيس شده و با فيلم و سريالهاي به ظاهر جذاب،
مخاطباني را جذب کرده اند، در يک چرخش حساب شده با رويکردي سياسي براي فتنه
جديد در حال آماده شدن هستند. در داخل کشور نيز صدها سايت و روزنامه براي
فتنه احتمالي در حال يارگيري هستند. برخي روزنامههاي تعطيل شده دوباره به
پيشخوان روزنامه فروشيها بازگشتهاند وتعدادي هم با همين نگرش مجوز
گرفتهاند.
2. ايجاد جنگهاي قبيلهاي و مذهبي
دشمن در فتنه جديد علاوه بر آشوبهاي سياسي به دنبال راه اندازي فتنه ديگري
از سنخ درگيريهاي قوميتي و مذهبي است که مقابله با آن، هوشمندي بيشتر
مسؤولان را ميطلبد. همانگونه که در اظهارات «مارک کاتز»، استاد علوم
سياسي و نظامي دانشگاه «جورج ماسان» آمريکا آمده بود، آنها درصددند در
مقابله با بيداري اسلامي که عامل آن را ايران ميدانند، به ايران پاتک
بزنند و نمونه اتفاقهاي کشورهاي اسلامي عربي را ابتدا نسبت به هم پيمانان
ايران مانند سوريه و عراق اجرا کنند و سپس آن را به جمهوري اسلامي بکشانند.
براي نمونه ميتوان به تشکيل ارتش آزاد که از 2 سال پيش در سوريه تشکيل
شده و اين کشور را به بحران کشانده و اکنون در عراق نيز تشکيل شده است
اشاره کرد. در راستاي همين استراتژي امريکاييها گروهي را که گفته ميشد از
اعضاي خلق عرب اهواز هستند در مصر دور يک ميز جمع کردند و از يکي از
معاونان مرسي نيز براي سخنراني در آن جمع دعوت به عمل آمد. در همين زمان
يعني در 27 دي ماه سال جاري، شبکه ماهوارهاي " احوازنا" با پشتيباني مالي
عربستان سعودي اعلام موجوديت کرد که در همان ابتدا يعني در پيش برنامه خود
از تشکيل ارتش آزاد اهواز خبر داد! حضور عناصر صهيونيستي امريکايي در
کردستان عراق نيز از فعال شدن اين عناصر براي تحريک خلق کرد خبر ميدهد. در
شرق کشور هم عناصر وهابي درصدد اجراي نقشههاي جنگ مذهبي هستند که اين
روزها در پاکستان و عراق به نحوي در حال جريان است. متاسفانه در اين شرايط
برخي سياسيون، دانسته يا نادانسته، بر اين تنور هيزم ميريزند و ميگويند:
"مديريت جامعه ايران كه حاوي جمعيتها، قوميتها و سلايق گوناگون فكري،
سياسي و اجتماعي است با يك سليقه، آن هم به صورت افراطي نه به صلاح و نه
امكانپذير است."
3. ترديد در اصل فتنه
يکي ديگر از کارهايي که اين روزها در حال انجام است، زير سؤال بردن اصل
فتنه است. اظهارات اخير آقاي عسکراولادي که ظاهرا خود ايشان هم نميداند به
دنبال اثبات چيست و نامهنگاريهاي اصولگرايان در اينباره، تنها نتيجهاي
که ميتواند داشته باشد، به ترديد انداختن برخي مردم درباره اصل فتنه است
که آيا واقعا آنچه در سال 88 اتفاق افتاد فتنه بود؟! نتيجه چنين اظهاراتي
اين است که شايد برخي هر چند اندک به فرمايش مقام معظم رهبري که آن را فتنه
عميق خواندند بي اعتماد ميشوند و در صورت تکرار چنين فتنهاي، آنگونه که
در 9 دي در حمايت از رهبري به صحنه آمدند، حماسه نيافرينند. بي ترديد
خوشحالي و کف زدنهاي رسانههاي بيگانه و تيتر شدن آقاي عسکراولادي در
روزنامههاي داخلي وابسته به فتنه و تعريف و تمجيد مهاجراني و نامه تشکر
آميز اصلاح طلبان به عسکر اولادي و تمجيد سايت هاشمي رفسنجاني از ايشان
بيحساب و کتاب نيست. هر چند خود آقاي عسکر اولادي در اين ماجرا به اصطلاح
خودش تصميم زده شده است ولي نتيجه تابع خواست خود فرد نيست.
4. استفاده از آقاي هاشمي رفسنجاني
يکي از کدهاي فتنه جديد را ميتوان پروژه استفاده از آقاي هاشمي دانست تا
بتوانند از پتانسيل وي براي اهداف آينده خويش بهره گيرند، هر چند او خود در
اين راستا تصميمي نداشته باشد. چندي پيش يکي از فتنهگران گفته بود در
انتخابات آينده بايد از ظرفيت آقاي هاشمي استفاده کنيم چون او هنوز در داخل
نظام است و ميتواند از اين ظرفيت به نفع ما رايزنيهايي داشته باشد.
متاسفانه اين نقش را برخي اصولگرايان خواسته يا ناخواسته به عهده
گرفتهاند. آقاي «م» به همراه گروهي ديگر براي دعوت از هاشمي به ملاقات وي
ميروند و اعلام ميشود تنها کسي که ميتواند کشور را در اين شرايط از
بحران نجات دهد آقاي هاشمي است! متأسفانه آقاي عسکراولادي نيز ناخواسته در
اظهارات مشابهي ميگويد: "برخي خيال ميکنند که ايشان مفت به دست آمده و
حرفهاي بيربطي در مورد ايشان ميزنند. آنچه ايشان يقين کند حکم حکومتي
است، اطاعت ميکند ولي خودشان هم صاحب نظر و مجتهدند. نبايد تصور کنيم که
در جامعه تکصدايي است. بايد صداها باشد اما همين که وليامر حکم حکومتي
داد، اطاعت کنيم." مصاحبه آقاي عسکر اولادي با روزنامه جمهوري اسلامي و
تعريف و تمجيد از آقاي هاشمي و ذکر دوران مبارزات وي در همين راستا توجيه
ميشود.
5. تضعيف جايگاه رهبري
امروزه بر همگان واضح است که فتنه 88 تنها با تدبير عالي امام خامنهاي
خنثي شد و دشمنان زمينگير شدند. از اين رو در مهندسي فتنه جديد، بايستي
مهمترين هدف را تضعيف جايگاه رهبري، به ويژه شخص امام خامنهاي دانست.
دشمن طي سه سال گذشته با توليد به اصطلاح مستنداتي درباره رهبري که از طريق
شبکههاي ماهوارهاي و اينترنتي پخش شده و ساخت شايعات و دروغهاي بزرگ
درصدد است تا به خيال خام خويش، مردم را نسبت به مقام ولايت دچار ترديد و
بياعتماد کند تا فتنه جديد با سدي به نام مردم برخورد نکند و به سرعت
بتوانند به اهداف از پيش تعيين شده دست يابند. امام خامنهاي از هم اکنون
رمز فتنه جديد - انتخابات آزاد-را براي مردم تبيين نموده و دست آنها را از
پيش رو کرده است. اظهارات آقاي مطهري پس از تشر امام خامنهاي در 19 دي
نشان از اين نکته دارد که وي ممکن است ناخواسته در جدولي قرار گرفته باشد
که دشمن ميخواهد.
عسگراولادي نيز در پاسخ به پرسشي مبني بر اينکه "هاشمي رفسنجاني و برخي
ديگر از افراد که حرف از انتخابات آزاد زدهاند، پس از سخنان مقام معظم
رهبري بايد چگونه عمل کنند؟" گفت: بايد تذکر داد. اينکه کسي بخواهد حذفي
عمل کند، اين کار با اسلام جهاني مغايرت دارد. دنياي اسلام چراغ برداشته و
دنبال اينگونه افراد است. طبيعي است که پس از تذکرات رهبري برخي موضع خود
را تصحيح کنند.
تاجزاده هم طي پيامي به دوستانش ميگويد: "من باز هم بر اين اصل اصرار
ميورزم كه راه نجات كشور، انتخابات آزاد است و اگر بيرون زندان بودم
بزرگترين كمپين را براي دفاع از انتخابات آزاد كه امري قانوني و مشروع
است، برپا ميكردم." عليرضا بهشتي نيز اين پيام را گرفته و قرار است اين
کمپين را راه بيندازد.
آقاي هاشمي هم پس از فرمايش رهبري، انحصارگرايي را آفت اداره درست جوامع
خواند و گفت: در جريان شكلگيري و فعاليت حزب جمهوري اسلامي اگرچه
بنيانگذاران و فعالان اين حزب با نيت صحيح خدمت به نظام و مردم آن را گسترش
دادند، اما ذات انحصار و خارج كردن ميدان رقابت از ساير نيروها، كارآمدي
نيتهاي صحيح را هم كمرنگ كرد. گرچه حزب جمهوري اسلامي روحيه انحصار طلبي
نداشت ولي به گونهاي در كشور نفوذ داشت كه معمولا نامزدهاي اين حزب انتخاب
ميشدند و همين موجب شد به دستور امام راحل فتيله حزب جمهوري اسلامي در
جهت ايجاد زمينه فعاليت ساير گروهها پايين كشيده شود.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام نفوذ شخصيت، صداقت و كارآمدي حضرت امام را رافع
مشكلات كشور پس از انقلاب خواند و تصريح كرد: وجود شخصيتهاي بانفوذ و
مورد قبول هميشگي نيست، لذا اين احزاب و تشكيلها هستند كه ماندگارند و
بايد بار اداره كشور را با انسجام، برنامه و كارآمدي بر دوش بگيرند.
به هرحال فتنه بزرگ و عميقي در راه است؛ هرچند کساني که در آن واقع ميشوند
خود نيز جدول دشمن را پر ميکنند بيتوجه
باشند. ولي بيترديد تدابير امام خامنهاي همه اين فتنهها را نقش بر آب
خواهد کرد و بار ديگر دشمنان را در اهداف شومشان ناکام خواهد گذاشت. ولي
اين بار انتظار اين است که علاج واقعه را قبل از وقوع کنيم و پيش از فتنه
به کدهايي که توسط رهبري شناسايي ميشود و به مردم و مسؤولان داده ميشوند
توجه ويژه داشته باشيم.
حجت الاسلام روانبخش