کد خبر: ۱۲۱۳۵۶
تعداد نظرات: ۲۳ نظر
تاریخ انتشار:
گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری

بررسی رفتار متناقض جامعه در برابر اعدام زورگیرها در پارک هنرمندان

سوال این است که نقطه تعادل افکار عمومی و جامعه در برخورد با پدیده زورگیری کجا باید باشد چه باید کرد که این گونه پدیده ها و ناامنی ها را شاهد نباشیم. چه باید کرد که جامعه برخورد جدی با آنها داشته باشد و در عین حال نوع برخورد با بزهکاران و زورگیرها و چاقو کش ها، مورد قبول مردم باشد. بالاخره باید روش و ابزار مناسبی برای برخوردبااین پدیده ها داشته باشیم.

گروه اجتماعی ـ اعدام دو نفردر پارک هنرمندان تهران، به اتهام زورگیری، با دو نوع واکنش در جامعه مواجه شده است. عده ای از این اعدام ها حمایت کرده اند و معتقدند که این اقدام می تواند به افراد زورگیر درس بدهد و مانع رشد چنین پدیده هایی شود و مردم نیز با امنیت بیشتری مواجه خواهند شد و احساس می کنند که قانون با چنین رفتارهایی برخورد جدی دارد

به گزارش بولتن نیوز، اما عده ای دیگر، با نشان دادن واکنش احساسی معتقدند که نباید اعدام شوند بلکه باید تربیت شوند و تنبیه شوند و به زندان بروند و نباید در جامعه اعدام داشته باشیم.
جالب این است که برخی رسانه ها، که اقدام به پخش تصاویر زورگیری در تهران کرده بودند، بلافاصله در مورد اعدام ها واکنش نشان دادند که چرا اعدام شده اند.

اما سوال این است که نقطه تعادل افکار عمومی و جامعه در برخورد با پدیده زورگیری کجا باید باشد چه باید کرد که این گونه پدیده ها و ناامنی ها را شاهد نباشیم. چه باید کرد که جامعه برخورد جدی با آنها داشته باشد و در عین حال نوع برخورد با بزهکاران و زورگیرها و چاقو کش ها، مورد قبول مردم باشد. بالاخره باید روش و ابزار مناسبی برای برخوردبااین پدیده ها داشته باشیم.

در جامعه ایران در سال‌های اخیر شاهد شکل‌گیری این دو جریان متناقض نما، شامل یک نوع بی‌اعتنایی به مسائل بزهکاری و تخلفات اجتماعی و برخورد با آنها از یک سو، و نوعی واکنش احساسی و تند نسبت به پدیده زورگیری و اعدام و زندان آنها در سوی دیگر، بوده ایم



پرونده علیرضا مافیها و محمد‌علی سروری که در آذر ماه سال جاری با همکاری 2 نفر دیگر و با استفاده از سلاح سرد یک شهروند تهرانی را مورد حمله و ضرب و جرح قرار داده بودند، پس از دستگیری و در حالی که تصاویر مربوط به زورگیری‌شان در اینترنت و تلویزیون پخش شده بود، در دادسرای عمومی و انقلاب تهران مفتوح شد و پس از اینکه دادستانی برای این افراد کیفرخواست صادر کرد، شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی نیز با برگزاری یک جلسه محاکمه علنی، دو نفر از این متهمان را به اتهام محاربه و افساد فی‌الارض به اعدام محکوم کرد.

۱۳ دی ماه حکم بدوی علیرضا مافیها و محمد‌علی سروری به رسانه‌ها اعلام و تا ۲۷ دی مراحل تجدید نظر و اعلام تایید دیوان عالی کشور طی شد و در نهایت در روز اول بهمن حکم اعدام در پارک خانه هنرمندان و در نزدیکی محل وقوع جرم، اجرا شد. دو متهم دیگر این پرونده نیز هر کدام به تحمل 10 سال حبس و 74 ضربه شلاق و به عنوان تتمیم مجازات به 5 سال اقامت اجباری در یکی از شهرستان‌های دور افتاده محکوم شدند.

این پرونده با موج واکنشی بزرگی در فضای رسانه‌ای مواجه شد؛ برخی از افراد به دلیل مخالفت با نهادهای کلان یا مجازات اعدام، این قضاوت و اجرای حکم را به شدت محکوم کردند و ناعادلانه خواندند و در مقابل عده‌ای دیگر با حمایت بی چون و چرا از اجرای این قبیل مجازات‌ها موافقت خود را اعلام می‌کردند


از سوی دیگر، مکان اجرای حکم مخالفت بسیاری را به همراه داشت چرا که قرابت محل جرم با پارک هنرمندان که از اماکن فرهنگی شهر تهران محسوب می‌شود، در حافظه تاریخی مردم این شهر همواره باقی خواهند ماند و در صورت نیاز به اجرای حکم در ملا عام، بهتر آن بود که این اتفاق در فضایی دیگر رخ می داد.

عده ای در آن سوی مرزها گفتند و نوشتند که بزهکاران را به خانه هنرمندان می برند و هنرمندان را به زندان...
این عبارات نشان می دهد که باید دقت بیشتری در مورد نوع برخورد ومکان اعدام و... صورت گیرد و نباید اجازه سواستفاده به مخالفان نظام و کشور بدهیم. به افکار عمومی نیز باید توضیح داده شود که در صورت عدم برخورد با این پدیده ها، نمی توان امنیت را به خوبی برقرار کرد.

موضوع مطلوبیت اجرای حکم اعدام با طناب در فضای عمومی مسئله‌ای است که نیازمند بررسی بیشتر است زیرا بسیاری معتقدند که این پدیده‌ها به عادی شدن خشونت به خصوص برای کودکان و نوجوانان منجر خواهد شد. اما باید بیان کرد که وارونه جلوه دادن یک مسئله گاه به خروج آن رفتار نا به هنجار یا آسیبی از دایره حساسیت‌های جمعی یک جامعه ختم می‌شود.

درباره اعدام این دو جوان، دو مسئله بارز به چشم می‌خورد: مجازات مجرم، مخالفت با نهادهای قضایی و شیوه اجرای قانون؛ بسیاری از افرادی که مجازات اعدام این دو فرد را محکوم دانسته‌اند، بدون توجه به ابعاد نهان و آشکار زورگیری و دزدی به خصوص برای صداهای خاموش جامعه(زنان، سالمندان و کودکان)، تنها مخالفت شدید خود را بیان داشتند در حالی که شاید بسیاری از این افراد، همان کسانی باشند که نهادهای کلان را به بی‌توجهی و عدم مقابله با مجرمان و رواج جرم متهم می‌کردند.

پس سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است: آیا بسته به شرایط مجرم و شرایط سنی، باید قوانین مجازات تغییر کند؟ چگونه می‌توان رعب ناشی از افراد صدمه دیده از اتفاقاتی از این قبیل را نادیده گرفت؟ آیا صرفا فقر و مشکلات اقتصادی افراد به واسطه فعالیت ناکارآمد نهادهای کلان دولتی موجب این گونه جرم‌ها می‌شود؟ اخلاق اجتماعی و مسئولیت جمعی افراد نسبت به دیگران در کجای این قضیه قرار دارد؟

آیا مشکل در برخورد با مجرم است یا نوع و شیوه اجرای قانون؟ آیا این افراد، دو متهم این پرونده را مجرم نمی‌دانستند؟ یا جرم آنان را در سطح پایین‌تری فرض می‌کنند؟ آیا صلاحیت قضاوت درست برای عموم مردم یک جامعه میسر است؟ آیا نادیده انگاشتن جرم و پیامدهای آن به اندازه وقوع آن دارای تاثیرات منفی بر جامعه نیست؟

بعد از وقوع این واکنش‌های تند با مجازات مجرمان در فضای عمومی، تا چه حد جسارت دیگر مجرمان برای ادامه رفتارهای مجرمانه به پشتوانه حمایت مردمی بالا رفته است؟

متاسفانه احساس یاس اجتماعی و گوشه‌گیری از فعالیت‌های جمعی، نوعی از بی اعتنایی اجتماعی را در بین گروه بزرگی از جامعه موجب شده است که تنها در مقابل برخی وقایع، شاهد شکل‌گیری تب رسانه‌ای و غلیان احساسات جمعی هستیم که اغلب با محکوم دانستن یک فرد و آن هم نه مجرم، بروز می‌یابد.

در مقابل، افرادی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم جزو آسیب‌دیدگان جرم‌هایی نظیر زورگیری و اخاذی هستند، مخالفت چندانی با این مسئله نداشتند و معتقد بودند که هر مجرمی باید تاوان خطای خویش را بپردازد و این که این دو جوان چه سنی داشتند و آیا قابل بازتربیت برای برگشت به جامعه بودند یا نه، برایشان مسئله‌مند نبود.

در عین حال عده ای معتقد بودند که شاید این جوانان گشنه و فقیر بودند و برخی گفته اند که آنها برای داروی مادر خود نیازمند پول بودند. در حالی که تحقیقات نشان می دهد که چند فقره زورگیری اعتراف شده و در حالی که یک شخص زورگیر یک زنجیر طلای چند میلیون تومانی را از یک شهروند گرفته، بازهم اقدام به زورگیری کرده است. در نتیجه باید توجه داشت که تنها فقر و مشکل مالی عامل زورگیری نبوده است بلکه این افراد تحت تاثیرزندگی های افسانه ای و فاصله طبقاتی و... به دنبال پول زیاد بوده اند و اقدام به زورگیری کرده اند در حالی که این روش ها خطرناک است و پول زیادی را نصیب فرد زورگیر نمی کند. براین اساس، پرداختن به این ریشه ها نیز ضروری است تا به جوانان و جامعه و بزهکاران این آگاهی داده شود که زندگی باید با قناعت و صبر و تلاش همراه باشد و نباید برای پول پیدا کردن، به اقدام های خشن و زورگیری و... پرداخت بلکه باید مانند گذشته، اخلاق گرایی، روحیه پهلوانی و گذشت و صبر وقناعت را گسترش داد

مسئله دیگر شیوه اجرای قانون بود؛ بسیاری از موافقان معتقد بودند که رعبی که از رفتار مجرمانه این‌ افراد ناشی می‌شود به رواج خشونت و کاهش امنیت روانی منجر می‌شود اما سوال اینجاست که آیا واکنش رسانه و تکرار مکرر آن از فضای رسمی رسانه‌ای تاثیر منفی و دامنه‌داری بر کودکان و نوجوانان نخواهد داشت؟ آیا موجب ترس زنان و دختران وافراد ناتوان در جامعه نمی شود آیا باعث رشد احساس ناامنی نخواهد شد؟ آیا این حس خشن و ناامنی که به جامعه تزریق می شود واقعا با واقعیت جامعه ما انطباق دارد؟

ایا زمان آن نرسیده که متناسب با مزیت استفاده از اینترنت و دوربین و ماهواره و... به گونه ای عمل کنیم که ناامنی را رشد ندهیم؟
مگر در گذشته که رسانه ها کمتر بودند و امکان فیلم و عکس سریع نبود، این اتفاقات حادث نمی شده، مگر بزهکاران در گذشته نبوده اند؟
اما نوع رسانه ای کردن این اتفاقات و رشد شدید آن، موجب شده که هر خبری در تیراژ وسیع بارها تکرار شود.و لذا باید مراقبت کنیم و تصور نکنیم که در گذشته هیچ خبری نبوده و حالا این مشکلات را داریم. مردم نیز باید آگاه باشند که به واسطه گسترش رسانه ها، چنین اخباری بیش از گذشته منتشر می شود و نباید احساس ترس و ناامنی داشته باشند بلکه باید خواستار برخورد جدی با زورگیرها باشند و در عین حال آرامش را به جامعه برگردانند.
واقعه پارک هنرمندان، مسئله ای است که قابل بررسی از ابعاد مختلف است. مرزهای اجتماعی و تفکیک مجرم و محکوم، متاثر از حوادث پیرامونی است و در وارونگی فهم اجتماعی، مجازات مجرم به کنار رفته و مخالفت با مسائل دیگر فرصت خودنمایی یافته‌اند.
در هیچ جامعه‌ای نمی‌توان خشونت را با خشونت از بین برد و رفتار قهری تنها به تشدید جرم و شکل‌گیری شیوه‌های جدید رفتار مجرمانه منجر می‌شود. بستر فرهنگی و رفتارهای جمعی یک گروه اجتماعی، ایجاد کننده یا مانع بروز برخی رفتارهاست و در این میان نمی‌توان تنها نهادهای کلان جامعه را مقصر دانست. چرایی ایجاد رفتار مجرمانه و انحرافی مسئله‌ای است که نیازمند بررسی بیشتری است اما مجازات با جرم، در گونه‌های مختلف نرم و سخت برای مهار رفتارهای آسیبی یکی از اشکال مرسوم جرم‌های گسترش یافته است.
خرد جمعی در دیدن آینده کوتاه، گاه دچار واکنش علیه مجازات انجام شده می‌شود و گاه به مخالفت با عدم اجرای سریع قانون. بنابراین بهتر است استانه تحمل اجتماعی را بالا برده و زمینه فرهنگی و اجتماعی را برای کاهش جرم در شرایط نا به سامان اقتصادی فراهم سازیم. این حرکت جمعی نه به واسطه نهادهای کلان ونه با تحمیل زور است بلکه حرکتی خودجوش و زمان‌بر برای بهبود اخلاق اجتماعی و برانگیختگی وجدان جمعی یک جامعه است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲۳
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۲۷
جعفر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
31
36
گفتی که با این اعدام ها در دل مردم رعب ایجاد می شه باید بگم فقط در دل خود زورگیرها رعب ایجاد میشه/ من که تا مدتی احساس امنیت می کنم و می دانم که زورگیرها بدجوری ترسیده اند/ گفتی که باید دوربین نصب بشه باید بگم بیشتر این زورگیری ها مقابل دوربینه// تنها راهش همین ترسوندنه زورگیرا است
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
15
11
دیکته ننوشته غلط هم ندارد .
امیرحسین
|
GERMANY
|
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
30
34
کارصحیحی بود،کسی که جان مردم براش مهم نیست باید قاطعانه باهاش برخورد بشه..به شرطی که این روند برای همه اجرا بشه..
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
24
27
برخورد قاطع با زورگیران باید ادامه پیدا کند
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
25
21
بیخودی حال به دشمنان کشور ندهید! اعدام اوباش و زورگیران خواست همه ملت و از نان شب برایشان مهمتر است. به شرطی که این اعدامها متوقف نشوند.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
17
17
بین دلسوزان کسی با اعدام مخالف نیست. ولی خواست مردم تسری این شدت و سرعت به سایر جرم ها و مجرمها هم هست.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
15
10
بولتن نگران چی هستی اگه اعدام نمی شدن مخالفای انقلاب می گفتن برخورد جدی انجام نشده اگه زندان مینداختن می گفتن چرا زندان .به این افراد میگن بد ذات .وبه قول شاعر دمی آب خوردن بعد از دفع بد سگال به از هفتاد وهشتاد عمر
هموطن
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۴۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
20
20
زنده باد قاضی حکم صادرکننده
سارینا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
16
18
اینها که بار اولشون نبوده زورگیری میکردن.این دفعه گیر افتادن که به سزای عملشون هم رسیدن.خدا میدونه به چند نفر تعدی کردن
افشين
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۱۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
15
16
درود بر دستگاه قضايي
محمدرضا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
16
21
ترحم برپلنگ تیزدندان , ستم کاری بود برگوسفندان
موسوی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۶
7
5
ضمن تشکر از قوه قضائیه و پلیس وتایید این حرکت مسئولیت اقتصادی کشور نیز می بایست فکری به حال بیکاری و توزم نیز بکنند چون این رفتار ابتدا از نا بسامانی اقتصادی و تداری شروع و همینطور رشد پیدا می کنه
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۶
11
12
اعدام در ملا عام کاری سراسر اشتباه است.
پاسخ ها
سهیلا سادات
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۶
زور گیری چطور ؟
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۶
وقتی سر خودت بلایی بیارن بازم اینو میگی؟
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۷
0
7
به نظرم هم باید زورگیرها اعدام بشن و هم عوامل زورگیر پروری.
مهسا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۸
4
1
چه عجب یه تحلیل منطقی وبی طرفانه ازسایت شما دیدیم.
علي
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۸
1
1
برخورد قاطع با اراذل و اوباش و انگلهايي كه باعث سلب آرامش و امنيت جامعه هستند خواست عمومي همه آحاد جامعه است. حتي آن عده اي هم كه به خاطر حقد و كينه و خصومت با نظام در خصوص نحوه بر خورد با اين قبيل مجرمين نق ميزنند و بعضا" در چهارچوب قاموس غربيها به حربه هاي به اصطلاح حقوق بشري متوسل ميگردند قطعا" در ضمير ناخود آگاه خود هيچگاه حاضر نيستند نسبت به اين قبيل مجرمين ترحمي بشود. مطمئن باشيد اگر يكي از همين افراد نق زن و منتقد مورد حمله و آزار و اذيت اين اراذل قرار بگيرند لحن آنها كاملا تغيير خواهد كرد و در آن صورت حاظر نخواهند بود كمترين ترحمي نسبت به آنان اعمال گردد.اميدوارم رويه اي كه از طرف مقامات امنيتي و قضايي در پيش گرفته شده با شدت هرچه تمام تر ادامه يابد تا ديگر هيچ يك از اراذل و اوباش جرات ارتكاب اين قبيل اعمال را به خود راه ندهد.
mhc
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۸
1
2
چند تا زور گیر از منطقه فلاح تهران نام ببرم که به خوبی و خوشی دارن زندگی میکنن؟ بنده چندین بار اینها رو بعد از دستگیری به دادسرا و زندان بردم امابلافاصله آزاد شدن; بازم میگم اگه اون دو نفر رو دوربین شکار نمیکرد و رسانه ای نمیشد عمرا اعدام نمیشدن. بهتره برای همشون این حکم جاری بشه
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۸
0
3
در مورد مفسدان اقتصادی فراری هم می نوشتی بولتن جان...
مرتضی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۱۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۹
0
0
معذرت می خوام ولی همین زورگیرها مولود همین جامعه هستند پس نباید از گلایه بعضی افراد تعجب کرد داستان تخم مرغ دزد شتر دزد می شود گویای همین مطلب است ساده انگارانه هست توقع داشته باشیم همه موافق نیکی ودرستی باشند چون در آن صورت بدی ای رخ نمی دهد تا عده ای بمجازات آن خرده بگیرند . آیا نمی شود اینگونه نگاه کرد که عده ای مخالف اصل نظامند واین گونه اراذل واوباش را ضربه زننده به نظام می دانند ووقتی آنها از بین بروند فریاد یا مظلوما سر دهند نمی گویم حتما اینگونه است ولی دور از ذهن هم نیست بهتره بعضی ها از مواضع تهمت جدا بپرهیزند
جواد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۹
0
0
چیزی در دین داریم بنام تعبد که در راس تعقل قرار می گیرد و گاها در مقابل آن البته در ظاهر که همین نوعی امتحان است قابل توجه آقایانی که از لفظ برخورد احساسی نام برده اند ما در دین موضوعی داریم بنام مرتد فطری که اگر ثابت شود حکم آن قتل است حال شاید شخص مرتد انسان خیر و نیکوکاری باشد آیا می توان با عینک تعقل به مسایل دینی نگاه کرد حال این اراذل که جای خود دارن هیچ کس با این اراذل پدر کشتگی ندارد ولی این افراد دانسته خود را در معرض حکم الهی قرار دادند چون معمولا الفاظ محارب و مفسد فی الارض در محافلشان گفتگو می شود برقاضی وقتی ثابت شد اینها محاربند واجب شود حکم اعدام بدهد ربطی به احساسات ندارد تکلیف است اتفاقا اگر اعدام نمی شدند احساسی بود در مورد دوربین و اینکه به اثبات جرم کمک کرده هم می توان بحث کرد ولی از قدیم گفته اند چوب خدا صدا ندارد و اینکه چونکه از حد بگذرد رسوا کند بهرحال موضوع قصاص و اعدام فصل بین دولتهای اسلامی و لیبرال و لاییک است نمونه اش سال 60 در کشور خودمان اعتراضات به لایحه قصاص از طرف ملیها و لیبرالها و منافقین و بنی صدر که به اغتشاش و برکناری بنی صدر انجامید وهم اکنون در مصر همان سناریو در پیش است در اعتراض به حکم قصاص ما باید حواسمان باشد دعوای لیبرال مسلمان را با جامعه شناس مسلمان قاطی نکنیم دعوایی از نوع دوم وجود خارجی ندارد
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
0
0
باید دید چه چیزی باعث شده دو جوان دست به چنین کاری بزنند، مسلماً برای نفریح نبوده و سر ناچاری بوده، مشکل باید اساسی حل شود، اعدام فقط صورت مسئله را پاک می کند. در هر حال اعدام کار درستی نیست.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین