به گزارش بولتن، جبهه پیروان که چندی پیش از دیدارهای انتخاباتی خود با جامعتین خبر داده
بود و عنوان کرده بودند که برای انتخابات زیر سایه جامعتین کاندیدای خود را
معرفی می کنند ، در روزهای گذشته از کاندیداتوری باهنر خبر دادند!
کوهکن
رئیس واحد سیاسی جبهه پیروان خط امام و رهبري در همايشي با حضور جمعی از
هواداران کاندیداتوری محمدرضا باهنر، با بیان اینکه باهنر کاندیدای مطرح
جبهه پیروان خط امام و رهبری است، گفت: اگر دو نفر کاندیدای ریاست جمهوری
باشند، یکی از آنها حتما باهنر است.
اما محمدرضا باهنر در پاسخ به
سوالی مبنی بر کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده با تاکید
براینکه هیچ امر غیر ممکنی در عالم سیاست وجود ندارد، گفت: قصد کاندیدا شدن
در انتخابات را ندارم.
پاسخ وی در حالی بود که پوسترهای تبلیغاتی
وی و همچنین خبر راه اندازی ستاد حامیان او برای انتخابات چندیست در رسانه
ها منتشر شده است.
رقابت
انتخاباتي يازدهمين دور از انتخابات رياستجمهوري 92 در روزهای گذشته شكل
جديتري به خود گرفت و شخصیت هایی چون سعيديكيا ، مصطفي كواكبيان و حسن
سبحانی هم برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری اعلام حضور کردند.
-- در ادامه بخشی از صحبت های محمد رضا باهنر عضو فراکسیون رهروان مجلس را به انتخاب مشرق می خوانید:*
همانطور که گفتید و ما آینده را پیش بینی میکنیم انتخابات سه قطبی است.
قطب اول اصولگرایان هستند که مهمترین تشکلها جبهه پیروان خط امام(س)
ورهبری با ۱۵ تشکل هستند. البته جامعه روحانیت وجامعه مدرسین گاه وارد
انتخابات در حد مصداق نیز میشوند ولی گاه نه فقط خط و مش کلی انتخابات را
پیگیری میکنند.
* قطب دیگر اصلاح طلبان هستند، البته فتنه گران جایی برای حضور در انتخابات ندارند.
*
قطب دیگری مجموعه دولت وآقای احمدینژاد است که آن هم برای خود پدیده خاصی
است که آن را هم باید خودشان تعریف کنند. ما گاهی اوقات احساس میکنیم نرم
افزار این آقایان را نمیشناسیم به همین دلیل باید محتاطانه درباره آنها
صحبت کرد. ولی درکل مواضع ثابت و مشخصی را از ایشان ندیدیم و سیاستهای کلی
ایشان را نیز قابل نقد میدانیم.
* در رابطه با اظهارات اخیر آقای
عسگر اولادی؛ باید با خود ایشان صحبت کنید. این مواضعی که ایشان اتخاذ کرده
مواضع جبهه پیروان خط امام ورهبری نیست؛ حتی مواضع موتلفه نیز نیست و موضع
شخصی ایشان است. اگر بخواهیم جلو برویم همه فتنههای دنیا زیر نظر شیطان
است و آمریکا و صهیونیسم نیز از تبارشیطان هستند که تحت حکومت شیطانند و به
صورت انسان متجلی شدهاند.
* اگر فردی کسی را بکشد، دیگر کشته است
حال اگر بگوید با نیت طرف را کشته یا بدون نیت فرقی با هم ندارد. هر اسمی
برای سران فتنه بگذارید از جنایتهای آنها نمیتوان گذر کرد که برای بهم
زدن تعادل در کشورو جدا کردن مردم از نظام تلاش کردند.
* برای
اینکه بیداری اسلامی در دنیا را که برخاسته از تفکر اسلام و امام (س) بود
را برعکس جلوه دهند و در نهایت تلاش کردند که اسلامی بودن نظام را زیر
سوال ببرند. ازاین رو آنها حق ورود به صحنه سیاست ومدیریت کشور را ندارند.
چرا که خسارتها وضرر وزیانهایی که وارد کردند غیر قابل جبران است.
*
بنده قصد کاندیدا شدن درانتخابات ریاست جمهوری را ندارم، البته همانطور
که میدانید باید این نکته را در نظر داشت که در عالم سیاست هیچ مسئله غیر
ممکنی وجود ندارد.
* من فکر میکنم که حضورآقایهاشمی رفسنجانی به
عنوان کاندیدا در صحنه انتخابات به هیچ وجه به مصلحت خودشان و مصلحت کشور
نیست و این مسئله را خودشان نیز اعلام کردند که بعنوان کاندیدا نخواهند
آمد.
* اگر آقایهاشمی من را مورد مشورت قرار دهد به او میگویم که
کاندیدا نشود، همانگونه که در سال ۸۴ نیز به ایشان توصیه کردم که کاندیدا
نشود. اما ایشان مصلحت خودشان را میدانند و همینطور میتوانند در
انتخابات تاثیرگذار باشند و باید تلاش کنند که انشاا... با سیاستهای کلی
نظام همراهی کرده و تلاش کنند که ما آینده خوبی را برای کشور رقم بزنیم.
*
من این را قبول ندارم که این فرد شخصیت قوی است. شخصی اسم بچهاش را
گذاشته بود رستم ومی ترسید به او نزدیک شود. صحنه انتخابات به هیچ وجه به
مصلحت خودشان و مصلحت کشور نیست. در نهایت هم شورای نگهبان تصمیم
میگیرد. اما در نظر سنجیها نیز ایشان در حد واندازه یک کاندیدای قوی
نیست.
* من فکر میکنیم در کشور هیچ راه و روزنه امیدی به غیر از
اصولگرایی وجود ندارد. یعنی به طور حتم باید رئیسجمهور بعدی اصولگرا باشد
و فردی بیاید تا پارامترهای کشور رادر رابطه با مسائل اقتصادی و معیشتی
مردم و نیز فشارهای خارجی وسیاستهای بین الملل وبرخی مسائل فرهنگی را با
یک تیم قدرتمند جلو ببرد. این تیم باید پیشرفت کشور را در راستای سند چشم
انداز پیگیری کند؛ کاری که بسیار مهم و سنگین است. چرا که متاسفانه باید
گفت جریان فتنه که امتحان بدی را پس داد و به گروه انحرافی نیزهیچ اعتمادی
نیست چرا که این گروه پدیده جدیدی است و حرفهای عجیب وغریبی میزند وگاهی
سوء استفادههای مالی وموردهای دیگر نیز در پروندهشان به ثبت رسیده است.
*
ظرفیتهای کشور از لحاظ طبیعی ومالی بسیار بالاست ازهمه مهمتر از
نظرنیروی انسانی متعهد با ضریب هوشی بالا، بسیار غنی هستیم و این نقطه عطف
را در وضعیت اقتصادی حال حاضر کشور میتوان مدیریت کرد. شاید برخیها به
ویژه دولتیها بخواهند که تمام تقصیرها را به گردن تحریم بیندازند. آری
تحریمهای خارجی به ما فشار آورده اما من فکر میکنم که فشار نابخردیهای
داخلی از تحریمها بیشتراست.
* در این رابطه یک خبرنگار از من سوال
کرد تو چرا از احمدینژاد سال ۸۴ دفاع میکردی ولی ازاحمدی ۸۹ دفاع
نمیکنی، من گفتم احمدینژاد تغییر نکرده من اطلاعاتم در رابطه با او
افزایش پیدا کرده است. حتی اگر به احمدینژاد حسنظن داشته باشیم دو ایراد
بزرگ به وی وارد است؛ یکی اینکه به هیچ وجه به خرد جمعی اعتقاد ندارد. خرد
جمعی به مجلس ختم نمیشود، دردولت نیز احمدینژاد اهل گفتوگو نیست.
*
وقتی احمدی نژاد به نتیجهای میرسد باید انجام شود. حال وزرا جرات دارند
به آن رای ندهند! دوران این نوع حکومت کردن گذشته و این نوع حکومت برای
قرون وسطی است که یک نفر فرمان میداد و همه تایید میکردند.
*
دومین ایراد احمدینژاد این است که درحرکتهاو رفتارها ازیک سیاست کلان
پیروی نمیکند؛ برای مثال دولت اعلام میکند که درصد بیکاری در کشور
بالاست. این در حالی است که بیکاری با تورم و نقدینگی در ارتباط است و ما
نمیتوانیم یک مسئله را به تنهایی حل کنیم از این رو باید یک سبد سیاستی
طراحی کنیم تا چنانچه دولت خواست مسئله اشتغال را حل کند از طرف دیگر تورم
انفجاری نداشته باشیم.
* ما قبول داریم که احمدینژاد گاهی قوانین
را اجرا نمیکند ولی من معاون نظارت مجلس بودم و این قوانین را رصد میکردم
به این صورت نیست که هر قانونی را دولت اجرا نکرده، بلکه ۹۰ درصد آن را
اجرا میکند و ده درصد باقی مانده نیز دوصورت دارد، صورت اول این است که
استدلال کنند امکان اجرای قانون وجود ندارد وما هم میگوییم اشکال ندارد و
دولت میتواند دلایل خود را برای مجلس بیان کند که چرا این قانون امکان
اجرا ندارد. صورت دوم که بسیار معدود اتفاق میافتد قوانین تصویب شدهای
است که دولت میگوید من آن را قبول ندارم.
* تا مجلس فاز دوم
هدفمندی یارانهها را تصویب نکند دولت حق اجرای آن را ندارد. اما با توجه
بهشناختی که از دولت وجود دارد امکان اجرای آن هست و اگر بخواهد آن را
اجرا کند، باید به مردم پول بدهد. اما این پول را از کجا میخواهد بیاورد؟
دولتی که با کسری بودجه عمومی مواجه است و نتوانسته بودجه عمرانی را تخصیص
بدهد و اصلا پولی وجود ندارد که بخواهد اختصاص دهد.