ولویت اقتصاد ایران کدام است؟
واقعی کردن نرخ ارز یا فاز دوم هدفمندی
به گزارش بولتن به نقل ازوطن امروز:
محسن جندقی
دولت در چند ماه اخیر برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها جلسات متعددی برگزار کرده و اعضای حاضر در این جلسات باور کردهاند که فاز دوم این قانون اجرایی خواهد شد. رئیسجمهور به عنوان سخنگوی دولت وظیفه داشته افکار عمومی را برای اجرای فاز دوم آماده کند و او هم از روش قدیمی «وعده پرداخت پول نقد» آن هم 5 برابر رقم فعلی استفاده کرده تا مردم با یک حساب سرانگشتی حساب بانکی خود را پر ببینند. مجلس سد محکمی برای عدم اجرای فاز دوم هدفمندی محسوب میشود و دولتیها قطعا پس از اینکه مجلس مخالفت خود را با اجرای این برنامه اعلام کند عباراتی نظیر «میخواستیم به مردم پول بدهیم اما نگذاشتند» را به کرار اعلام میکنند. درگیری دولت و مجلس درباره فاز دوم هدفمندی یارانهها فراتر از آن است که رئیسجمهور در یک سخنرانی در مجلس بتواند آن را حل کند چرا که دولت با وجود پشتوانه برای اجرای فاز اول قانون هدفمندی نتوانست نمره قبولی دریافت کند و بازگشت اعتماد به دولت بسیار دشوار شده است. متاسفانه مسؤولان اجرایی فقط اطراف خود را نگاه میکنند و گویا متوجه نیستند فاصله مشکلات اقتصادی و مردم ناچیز شده و امنیت اقتصادی آنها به خطر افتاده است. دولت اعلام کرده وعده 5 برابر کردن یارانه نقدی نه انتخاباتی است نه تبلیغاتی. اگر دولت هدفی اقتصادی دارد و میخواهد برای ارتقای وضع اقتصادی خانوارها و رشد اقتصادی ایران فاز دوم هدفمندی یارانهها را اجرا کند باید به این سوالها پاسخ دهد که آیا کشور برای اجرای این طرح آمادگی دارد؟ آیا فاز اول هدفمندی یارانهها به درستی اجرا شده است که بخواهیم وارد مرحله دوم اجرای قانون شویم؟!
آیا در فاز اول معیشت مردم بهتر شد که با اجرای فاز دوم بهتر از آن شود؟ اصلا منابع درآمد دولت برای افزایش یارانه نقدی چیست؟ آیا هدف اجرای قانون هدفمندی حذف یارانهها و سوبسیدها نبود؟ اصلا اگر یارانهها 5 برابر شود ارزش پول ملی چند برابر کاهش مییابد؟ با اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها دولت چقدر درآمد کسب و چقدر یارانه نقدی پرداخت کرده؟ آیا دولت میداند 21 هزار میلیارد تومان تراز منفی اجرای فاز اول هدفمندی یارانههاست؟ آیا دولتیها میدانند اجرای نامناسب هدفمندی یارانهها نهتنها برای اقتصاد مملکت سودی نداشته بلکه هزینهای اضافی به اقتصاد ایران وارد کرده است؟ مسؤولانی که سواد اقتصادی دارند در دولت دهم کم نیستند اما آیا آنها به روسای خود اعلام کردهاند که 5 برابر شدن حجم نقدینگی در مدت 7 سال چه ضربهای به ارزش پول ملی وارد میکند؟ آیا آنها میدانند که 5 برابر شدن یارانه نقدی چقدر نقدینگی را افزایش میدهد و نرخ کاغذ اسکناسها را بیشتر از مبلغ خود اسکناسها میکند؟
شگفتا که مسؤولان برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها پافشاری میکنند اما نمیدانند که از دیماه سال گذشته تا دیماه امسال چه خیانتهایی به اقتصاد مملکت شده است. رئیس دولت درحالی تقصیرها را گردن تحریمها و این و آن میاندازد که بحران ارزی و سقوط ارزش پول ملی قبل از اجرای تحریم نفتی و حتی تحریم بانکی به وجود آمد. سال گذشته در چنین روزهایی نرخ دلار بهصورت لحظهای افزایش پیدا میکرد و مسؤولان نظارهگر آغاز بحرانی بودند که هنوز گریبان ملت را رها نکرده است. در حال حاضر اقتصاد کشورها وابستگی بسیاری به اقتصاد جهانی دارد و کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست.
این مساله که بسیاری از تولیدات و محصولات صنعتی ما به واردات مواد اولیه احتیاج دارد بسیار طبیعی است. هماکنون مقدار و ارزش ارزی واردات آمریکا از چین رقمی شگفتآور است که فعالان اقتصادی ایالات متحده را به فکر راهکاری برای کاهش واردات کالای چینی انداخته است. در چنین اوضاع و احوالی ناگهان اگر نرخ ارز 3 برابر شود، گلوی تولید فشرده میشود و بسیاری از بنگاههای اقتصادی به دوراهی ورشکستگی و افزایش نرخ محصول میرسند. فهمیدن این موضوع دیگر دکترای اقتصاد و آمار بانک مرکزی و مرکز آمار نمیخواهد. مردم میدانند که نرخ خودرو 2 برابر شده، قیمت کوچکترین کالای مصرفی صد درصد افزایش پیدا کرده، برخی تولیدکنندهها که مجوز گرانی دریافت نکردهاند، کمفروشی میکنند و بهطور خلاصه مردم نسبت به سال گذشته فقیرتر شدهاند. همه کارشناسان هم واقف هستند که نرخ دلار 3500 تومانی حباب است و قیمت واقعی بسیار کمتر از اینهاست. در چنین شرایطی آیا دولت به فکر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها و پرکردن حساب سرپرستان خانوار از پولهایی است که هر روز ارزشش کمتر میشود؟ اصلا این چه ارزشی و نفعی برای خانوارها و اقتصاد مملکت دارد؟
افزایش نرخ ارز و سکوت وحشتناک مسؤولان شائبههای فراوانی مبنی بر موافقت دولت با افزایش نرخ ارز به وجود آورد.
در اینجا 2 احتمال وجود دارد که درست بودن هر کدام از آنها نشان میدهد خیانتی علیه اقتصاد ایران در حال انجام شدن است؛ احتمال اول اینکه دولت موافق افزایش نرخ ارز بود و از طریق درآمد نوسانات نرخ ارز قصد داشت کسری بودجه تحمیل شده از اجرای هدفمندی یارانهها را جبران کند. اگر این احتمال صحیح باشد شاهد خیانتی ناگوار هستیم و مسؤولان باید از مردمی که فقیرتر شدهاند حلالیت بطلبند! احتمال دوم اینکه کنترل نرخ ارز از دست دولت خارج شده و مسؤولان هیچ کاری در قبال سقوط ارزش پول ملی نمیتوانند انجام دهند. در اینجا دیگر موضوع «خواستن» نیست بلکه «توانستن» مورد بحث است و عدم توانایی مسؤولان در ساماندهی قیمت ارز موجب به وجود آمدن این وضع شده که در صورت صحیح بودن این احتمال هم شاهد خیانتی آشکار هستیم چون مسؤولی که میداند نمیتواند و بماند هم خائن است! با این وجود مسؤولان همواره در جلسات خصوصی اذعان کردهاند که نرخ ارز را میتوانند به قیمت واقعی برسانند و توانایی این کار را دارند و حتی در برنامهریزیهای خود آذرماه را برای کاهش نرخ ارز در نظر گرفته بودند که در یادداشت 2 ماه گذشته به آن اشاره کرده بودیم اما گویا درآمد ناشی از نوسانات نرخ ارز به مسؤولان اجازه نمیدهد عملیات کاهش قیمت دلار را اجرا کنند. این روزها سخن از فاز دوم هدفمندی یارانهها بسیار است اما هیچ کس از فاز اول ساماندهی نرخ ارز و کاهش قیمتها سخن نمیگوید. طبیعی است که 5 برابر شدن یارانه نقدی با کاهش 5برابری ارزش پول ملی فایدهای ندارد و فقط خوراک تبلیغاتی رسانههای بیگانه را فراهم میکند.
با همه این اوصاف، دولتیها باید پاسخ بدهند که برای اقتصاد ایران کدام موضوع اولویت دارد؛ ساماندهی نرخ ارز یا اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها؟ راستی دلار امروز در بازار چقدر بود؟
اين بود نتيجه فرمايش مبارك درباره تقويت پول ملى !!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
هرچند من وباقى هموطنان عزيز، مشكلات إعمال تحريمهاى ظالمانه غرب را درك ميكنيم.
ولى بنظرم لاأقل لطف كنيد اقداماتى در جهت فرهنگسازى عمومى وتسهيل براى انجام اقدامات قانونى ازطرف اشخاص عادى و طرح شكوائيه ها ودعٰاوى كيفرى وحقوقى در دادگاههاى داخلى وبين المللى برعليه تعرض به حقوق اوليه انسانها و ارتكاب به جنايت عليه بشريّت بتوسط امريكاشيطان بزرگ وتمامى شياطين كوچك و همدستان جهانى او انجام دهيد.
لطفاً
لطفاً
لطفاً
عالى عالى
رحمت برپدرفدايي ولايت