کد خبر: ۱۲۰۲۰۶
تاریخ انتشار:

چرا ميرشكاك‌ها تنهايند؟

سه‌شنبه گذشته بزرگداشتي براي «يوسفعلي ميرشكاك» در تهران برگزار شد. حيرت كرده و كنجكاو بودم كه پس از اين همه مدت، عاقبت كدام وزارتخانه، نهاد، مسئول، مركز و... فرهنگي و دولتي چنين هنري به خرج داده و اين «جهاني بنشسته در گوشه‌اي» را يافته و از انزوايش به درآورده؟ باري راه‌ها به جوان پرشوري ختم شد «قرايي» نام كه با كمك دفتري فرهنگي كمابيش خصوصي، اين همت را به خرج داده بودند. خيالم راحت شد! يقين كردم همه چيز بر روال سابق است و تغييري كه ما از آن آگاه نباشيم در اوضاع و احوال مملكت رخ نداده است.
يوسفعلي ميرشكاك، شاعر، نويسنده، روزنامه‌نگار، منتقد، نقاش و خيلي چيزهاي ديگر است. خدا مي‌داند در هر كدام از اينها نيز تبحري در حد اعلا دارد. او دوره‌اي براي دفاع از آرمان‌هايي كه به جانش بسته بودند، به ميدان روزنامه‌نگاري آمد و براي بسياري خط و نشان كشيد. خيلي‌ها از آن عهد، كينه‌اش را به دل گرفتند. عجبا كه اين جهاد فرهنگي يوسف سبب شد بسياري از گذشته تا امروز، چون به چشم غرض در او بنگرند كه منكر همه هنرهايش شوند و فقط هر روز القاب اهانت‌بار برايش بسازند. دريغ و درد هم بيگانگان با او چنين كردند و هم دوستان و مسئولاني كه او از آرمان‌هايشان كه آنها فقط شعارش را مي‌دادند، جلو چشمشان به قيمت آبرويش دفاع كرده بود.
يوسف در مراسم بزرگداشتش گفته، روشنفكران به من لقب مزدور داده‌اند... باورهاي يوسف به آرمان‌هاي انقلاب و امام(ره) و حضور عملي او در ميدان دفاع از آنها، سبب شد جماعتي بسيار حتي شعر بليغ و عميق او را انكار كنند، توانايي درك و فهم و نقد ادبي او را منكر شوند و روز به روز منزوي‌اش كنند. تا اينجاي كار دردناك نيست اما وقتي مسئولان نظام و انقلابي كه يوسف و امثال يوسف براي آن سينه چاك كرده و تاوان سختي برايش پرداخته‌اند نيز با او نامهرباني كنند، ديگر طاقتي باقي نمي‌ماند. دريغا كه در چنين نبردهايي همواره حق با مسئول و مسئولان است، چنانكه پس از نامه تند و تيز شهيد آويني به وزير ارشاد وقت، چه بلاها كه بر سر سيدمرتضي نياوردند. او با شهادتش ثابت كرد حق با او بود و آن وزير محترم ارشاد، به راستي نيازمند ارشاد او بود اما همه نمي‌توانند با شهادتشان و با خونشان، حقانيت گفتار و دغدغه‌هايشان را اثبات كنند.
كما اينكه در عهد جناب آقاي مهاجراني نيز چه جفاها كه به يوسف نشد اما آن روز هم چون امروز يوسفعلي ميرشكاك و امثال او در تنهايي و انزواي خود، متكلم وحده بودند و تمام امكانات و بودجه‌ها و تريبون‌ها و... دست آن آقايان مسئول بود. اگرچه باز گذشته‌مان نشان داد حق با ميرشكاك و ميرشكاك‌ها بوده و نه آن وزرا... اما اين قانون نانوشته‌اي است در عرصه فرهنگ اين سرزمين انقلابي كه سربازان و فرماندهان راستين جنگ نرم آن، همواره بايد با دستي در جبهه خودي شمشير بزنند و با دستي مقابل دشمن. حالا هم دولتمردان سرگرم سوداي خويشند و يوسفعلي ميرشكاك با آن گذشته تابناك و سوابق ستودني، در تنهايي و فقر و انزوا. به راستي چه كسي اين چهره‌هاي درخشان و اين مجاهدان فرهنگي انقلاب را درنمي‌يابد؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین