گزارش يك آدم‌كشي در ساعت 1:20 بامداد

در آن زمان از بامداد افراد كمي در آن محدوده به فعاليت مشغولند. در چند شب بررسي فعاليت آن محدوده چندين نفر را كه مشغول كار و فعاليت اقتصادي غيررسمي بودند مي‌شد مد نظر قرار داد. يكي از آنها جواني حدودا30 ساله بود كه با پژوي سفيد رنگي در ضلع شرقي پارك سنگي بساطي داشت و پليور و لباس‌هاي بافتني و گرم مي‌فروخت. يكي ديگر از حاضران در آن محدوده سركارگري از شهرداري بود كه شب‌ها بايد به كارگران و رفته‌گران سركشي مي‌كرد؛ احمد حدود 50 سال سن دارد. خودش مي‌گويد آن شب در محل حضور داشته‌است. شاهد ديگر هم جواني است به نام «علي»، او آن شب در محل كارش حاضر بوده كه با سر و صداي ناشي از زد و خورد به نزديكي محل حادثه آمده و نظاره‌گر آن دعوا مي‌شود. روايت دوم را از زبان عباس مرور مي‌كنيم. او كه جواني حدود 30 تا 35 ساله است مي‌گويد: آن شب سر و صداي ناشي از دعوا مرا به بيرون از محل كار كشاند. اينجا معمولا از اين دعواها بين جوانان زياد رخ مي‌دهد، اما آن دعوا به گونه دعواهاي جوانان اين منطقه نبود.
علي در توضيح ادامه ماجرا مي‌افزايد: به نظرم 3-4 نفر آمدند. 4-5 نفر. ديدم جواني افتاده روي زمين و چند نفر دارند او را با قمه مي‌زنند. بعد ديدم كه جواني آمد پشت فرمان بي.ام.و كه يك Z4 بود نشست. مي‌خواست دنده عقب بگيرد، ولي ترافيك بود نتوانست. براي همين به شتاب همانطور كه جلويش راننده بنز روي زمين افتاده بود از روي او رد شد.
اين جوان تاكيد مي‌كند: من نديدم كه قمه دست راننده بنز باشد. آنچه من ديدم اين بود كه او هيكل درشتي داشت و روي زمين افتاده بود. داشتند او را مي‌زدند.
علي در پاسخ به اين سوال كه پليس مي‌گويد سه نفر سرنشين يك سواري پروتون آمده‌اند و ديده‌اند كه راننده بي.ام.و تكي افتاده و به طرفداري از او وارد دعوا شده‌اند پاسخ مي‌دهد: آخر چرا عده اي كه با كسي هيچ صنمي ندارند بيايند و اينگونه برايش وارد دعوا شوند؟
اين جوان درباره زمان آمدن ماموران و تكنسين اورژانس هم توضيح مي دهد: با وجود اينكه يك كيوسك پليس در ضلع شمالي ميدان كاج هست ولي 10 دقيقه‌اي طول كشيد تا مامور آمد. حدود 20 دقيقه بعد از حادثه هم اورژانس آمد.
علي در پاسخ به اينكه شما از نزديك مصدوم را ديديد يا نه، مي‌گويد: محل كارم را نمي‌توانستم رها كنم براي همين نزديك نرفتم.
او همچنين پاسخ مي‌دهد: من خودم به عينه ديدم دست راننده بنز قمه‌اي نبود، اما اين دعوا هم دعواي پولدارها نبود دست‌كم دعواي پولدارهاي جديد بود!».

احمد سركارگر رفته‌گران شهرداري است. كارش شب‌ها شروع مي‌شود. مي‌گويد: آن شب آمدم سوار موتورسيكلتم شوم كه ديدم يك بنز ايستاد روبه روي سرويس‌بهداشتي پارك، بعدش هم بي.ام.و ايستاد و بعد هم يك پرايد مشكي. سرنشينان بنز و بي.ام.و مرد بودند، ولي سرنشينان پرايد دو تا دختر بودند.
او همچنين مي‌گويد: اول راننده بنز قمه كشيد، ولي بعد قمه را از او گرفتند و راننده بي.ام.و كه ترسيده بود و زخمي شده بود از روي او رد شد.
ديگر افرادي كه در همين محدوده سيگار مي‌فروشند يا بساط پهن مي‌كنند مي‌گويند آن شب آنجا نبوده‌اند و فقط ماجرا را شنيده‌اند.
روايت چهارم؛ متهم چه مي‌گويد؟
مركز اطلاع‌رساني پليس آگاهي اظهارات متهم اين پرونده يعني اشكان را اينگونه گزارش كرده است كه او اعتراف كرده مشروبات الكل خورده بوده و در همان حال رانندگي مي‌كرده و لايي مي‌كشيده است.
اشكان در اين اعترافات كه پليس گزارش آن را منتشر كرده، مي‌گويد: خودروي بي‌.‌ام.‌و متعلق به يكي از دوستانم است و من آن شب آن را امانت گرفتم. در خيابان سعادت‌آباد ـ بالاتر از ميدان كاج بودم و مرتب لايي مي‌كشيدم كه آينه خودرو به يك دستگاه خودروي بنز برخورد كرد.
اشكان در توضيحات خود مي‌افزايد: همين موضوع باعث درگيري لفظي من با سرنشينان بنز شد كه ادامه آن منجر به درگيري فيزيكي شد؛ با توجه به اينكه دو سرنشين خودروي بنز نسبت به من قوي هيكل بودند، چند نفر از افراد عبوري از جمله سرنشينان يك دستگاه خودروي پروتون به كمك من آمدند.
او كه متهم به قتل حامد است توضيح مي‌دهد: وقتي تعداد ما بيشتر شد، ناگهان متوفي با قمه به سمت ما حمله‌ور شد. بعد كه با قمه يكي از سرنشينان پروتون را زخمي كرد. اينجا اتفاقي افتاد. درگيري شده بود و شلوغي جمعيت سبب شد سرنشين ديگر آن بنز[كه در گزارش پليس به عنوان راننده بنز عنوان شده] سوار خودروي خود شده و از محل متواري شد.
اشكان همچنين در تشريح ادامه ماجرا به كارآگاه مي‌گويد: در اين زمان، متوفي كه با قمه به سوي مردم حمله‌ور شده بود، [ در يك لحظه ] روي زمين افتاد و من نيز از فرصت استفاده كرده، سوار خودروي بي‌‌ام‌و شده و از روي وي رد شدم. سرهنگ كارآگاه آريا حاجي‌زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اشاره به توضيحات و اعترافات اين جوان گفت: «با توجه به شناسايي دقيق هويت سرنشين خودروي بنز كه از محل حادثه متواري شده بود، اقدامات ميداني انجام و به دستور مقام محترم قضايي، شهرام (27 ساله) شناسايي و براي تكميل تحقيقات جنايي بازداشت شد.»

گرچه پليس در گزارش خود وقوع اين جنايت را ناشي از همان تصادف جزئي و بعد نزاع دانسته است، اما تاكيد كرده كه تحقيق در اين ‌باره ادامه دارد. متهم هنوز در اختيار پليس آگاهي است. پليس در گزارش خود توضيح داده كه سرنشين ديگر بنز را كه آن شب با خودرو بنز از محل متواري شده بود، شناسايي كرده است. او كه شهرام نام دارد نيز الان در بازداشت به سر مي‌برد، پليس درباره سرنشينان پروتون توضيحي نداده است، اما شنيده‌ها از مردم حاكي از آن است كه اين درگيري با آشنايي قبلي صورت گرفته است. براساس يكي از اين شايعه‌ها هر دو طرف چه بنزسواران و چه بي.ام.و سوار در فعاليت‌هايي غيرقانوني در غرب تهران دست داشته‌اند و رقيب هم بوده‌اند كه آن شب در آنجا رقابت آنها به درگيري تبديل شده و نمودي از جنايت يافته است.

يكي ديگر از شايعه‌ها كه براساس حرف‌هاي مردم و شاهداني كه با آنها صحبت شد متوجه اين مسئله است كه در چنين گذرگاهي كه پاتوق جوانان آن محدوده است براي گفت‌وگو با دختراني كه سوار بر خودرو بوده‌اند اين نزاع شكل گرفته است، اما با توجه به اينكه هنوز كيفرخواستي براي متهم صادر نشده، بايد ديد با تكميل تحقيقات تا چه اندازه واقعه ساعت 1 و 20 دقيقه نهم دي‌ماه شفاف‌تر و جزئي‌تر قابل مرور مي‌شود.