نزديك به دوسال از شروع بحران در سوريه مي گذرد اما همچنان هيچ يك از طرفهاي درگير نتوانستند پاي ميز مذاكره امده وبه اجماعي براي برون رفت اين كشوراز بحران دست پيدا كنند . در طي اين مدت نيزموافقان ومخالفان دولت و حكومت سوريه نشستهايي را در كشورهاي مختلف با عناويني همچون دوستان سوريه و ائتلاف ملي معارضان وغيره برگزار نمودندكه به نتيجه اي نرسيده وتنها به بيانيه هايي اكتفا شده است. در اين ميان معارضان سوري علاوه بر تحمل ضربات فراوان از سوي ارتش سوريه توانستند خساراتي را به زير ساختهاي اقتصادي اين كشور وارد سازند و از سو يي ديگر سوريه را به لحاظ امنيتي نيزبا چالش عمده مواجه نمايند به طوري كه از شروع بحران در اين كشور تا به امروزورود جهانگردان وتوريست ها وسرمايه گذاراي خارجي سير نزولي داشته است.
سوال اساسي اين است كه اولا چرا تا كنون مخالفان اسد نتوانستند به اهداف خود دست يابند؟وثانيا فرجام بحران اين كشوربه كجا ختم خواهدشد؟در پاسخ به سوال اول دلايل ذيل را مي توان طرح نمود كه عبارتنداز:
1-از همان روزهاي آغازين درگيري در سوريه مبرهن بود كه ماهيت شروع بحران در اين كشور با ديگر كشورهاي عربي كه به بروز انقلاب منتهي شدتفاوت دارد.اين تفاوت نيز به مردمي بودن يا غير مردمي بودن آن برمي گردد.در كشورهايي مانند ليبي ومصر وتونس وعربستان و بحرين اعتراضات از درون كشور نسبت به نظام هاي سياسي شان شروع شد كه در برخي از آنها منجر به سقوط نظام سياسي گرديد و در برخي ديگر از اين كشورها كماكان چالش وجدال ميان مردم با حاكمان ادامه دارد. اما در سوريه اعتراضات درون سيستمي عليه نظام مشاهده نمي شود .يعني مطالبه عمومي براي تغيير ساختار سياسي از سوي مردم وجود ندارد.اين امر سواي مطالبات برخي از معارضان داخلي براي اصلاحات سياسي در كشور مي باشد كه طبيعي است زيرا همه نظامهاي سياسي با معارضان درون حكومتي مواجه اند .
2-تلاش كشورهايي مانند عربستان وتركيه وقطر وبا حمايتهاي امريكا ومتحدانش براي بحران سازي در سوريه بيانگر ان بود كه اين پروژه ازسوي بازيگران منطقه اي وفرامنطقه اي و با اهداف از پيش تعيين شده تدارك ديده شده است.حمايتهاي مالي وتجهيزاتي و لجستيكي اين كشورها همراه با استفاده ابزاري از گروههاي تندرو وبي خرد شكي باقي نگذاشت كه عزم اين كشورها براي ساقط نمودن نظام بشار اسد جدي است كه كماكان ادامه دارد . اميرقطر در جديدترين اظهار نظرش خواهان اعزام نيروي نظامي از سوي كشورهاي عربي براي پايان دادن به بحران سوريه ويا به تعبير بهتر براي ساقط نمودن نظام سياسي سوريه شده است .اين اظهارنظر خود بيانگر ناكامي اين كشورها در دست يابي به اهدافشان مي باشد.
3-در بحران سوريه كاملا اشكار است كه معارضان سوري از رهبري منسجم و همچنين ايديولوژي لازم براي پس از اسد برخوردار نيستند. از يك سو كشورهايي مانند قطر و عربستان وتركيه به دليل تصفيه حسابهاي سياسي خواهان سرنگوني نظام بشار اسد هستند واز سويي ديگر حاميان غربي معارضان به جهت همگامي با اسراييل وتلاش براي براورده نمودن خواسته هاي صهيونيزم بين الملل مبني بر تضعيف مقاومت ودر نهايت شكستن خط مقاومت درصدد سرنگوني نظام سوريه مي باشندو گروههاي افراطي وابسته به القاعده و اخوان المسلمين وهمچنين معارضان ليبرال متمايل به غرب كه هيچ سنخيتي فكري وسياسي با هم ندارندنيزدر سوي ديگر مخالفان سوريه قراردارندو...از اينرو شاهد در هم ريختگي در جبهه مخالفان اسد هستيم گه حتي به فرض واحتمال سقوط اسد تازه شروع بحران ودرگيري هايي خواهد بود كه تبعات ان سالها دامن كشورهاي منطقه و مردم سوريه ومعارضان را رها نخواهد كرد.
بنابراين غيرمردمي بودن درگيريها در سوريه و دخالت بازيگران منطقه اي وغير منطقه اي براي سقوط نظام سياسي كنوني وهمچنين حضور جرياناتي با ماهيت كاملا متفاوت از يكديگر واهداف پراكنده موفقيت معارضان ومخالفان بشار اسد را بعد از گذشت نزديك به دوسال با ناكامي مواجه كرده است.
اما اين سوال نيز مطرح است كه بحران سوريه تا چه زماني تداوم خواهد داشت وبه تعبير ديگر فرجام اين بحران به كجا ختم خواهد شد؟ در اين خصوص چند فرضيه را مي توان طرح نمود:
1-فرضيه اول اين است كه اين بحران تا سال 2014وبرگزاري انتخابات تداوم پيدا كند. در اين صورت ميزان توانايي مخالفان در تداوم جنگ به لحاظ برخورداري از تجهيزات و همچنين نيروي نظامي وانساني نقش اساسي دارد. در صورت شكل گيري اين وضعيت سوريه بايد شاهد تخريب بيشتري از زير ساختهاي اساسي اش باشدو نا امني هم در سوريه وهم در كشورهاي همجوار با اين كشور گسترش پيدا مي كند.يكي از اهداف اساسي كشورهاي غربي در سوريه از همان ابتداي بحران در اين كشور تمايل انان به فرسايشي شدن جنگ وتداوم ان با هدف خستگي مردم و تحريك براي اعتراضات درون حكومتي و در نهايت سقوط اسد از درون بوده است تا عنوان نمايندكه سوريه نيز از تيررس انقلابات مردمي منطقه در امان نمانده است اما عدم همراهي مردم بااين طرح غرب سبب گرديد تا انان به حمايتهاي مالي وتجهيزاتي روي اورند.
2- فرسايشي شدن و تخريب زيرساختها وهمچنين اسيب رساندن به مردم مي تواند بهانه اي باشدتا مجوزحمله نظامي به سوريه صادر گردد .اين حمله مي تواند با طرح در شوراي امنيت و استناد به بند هفتم منشور سازمان ملل متحد صورت پذيرد كه قطعا با مخالفت عضو شوراي امنيت يعني روسيه مواجه خواهد شد.راه ديگر حمله يك سويه از سوي امريكا و برخي از كشورهاي منطقه اي عليه سوريه وبدون توجه به منشور سازمان ملل متحدمي باشد كه در اين صورت كارايي سازمان ملل متحد دوباره از منظر افكار عمومي جهاني به زير سوال خواهد رفت .در صورت حمله يكجانبه و بدون مجوزسازمان ملل بايد ديد كه موضع گيري كشورهايي مانند ايران و روسيه و چين چگونه خواهدبود. ايا اين كشورها واقعا دخالت نظامي خواهند نمودكه در اين حالت منطقه شروع جنگي را شاهد خواهد بود كه فرجام ونهايت ان قابل پيش بيني نيست و خيلي از معادلات جهاني نيز به تبع ان دچار تغيير وتحول خواهد شد.
3-اين احتمال وجود دارد كه بشار اسد از سوي سرويس هاي امنيتي موساد و باهمكاري سرويسهاي جاسوسي برخي از كشورهاي عربي منطقه ترور بشود.كما اينكه امير قطر عملي نمودن اين طرح را در ازاي در اختيار گذاردن دوسال گاز مجاني به اسراييل پيشنهاد داده است. حال فرض را براين بگذاريم كه سرويسهاي امنيتي از اين قابليت وتوانايي برخوردار باشند تا اين ايده را عملي نمايند.در صورت تحقق اين طرح پيش بيني مي گردد كه منطقه با حمله سوريه به اسراييل وبه تبع ان دخالت قدرتهاي حامي اسراييل و همچنين قدرتهاي حامي سوريه مانند ايران وارد فاز نظامي گردد. به نظر مي رسد سياسيون و نظاميون كشورهاي متخاصم به عواقب چنين اقدامي خوب واقفندوابعادمختلف ان رابه لحاظ امنيتي وسياسي در نظر مي گيرند.
4-فرضيه چهارم اين است كه كشورهاي عرب منطقه و همچنين امريكا واسراييل وحاميانشان به اين نتيجه برسند كه سرنگوني نظام بشار اسد از طريق نظامي نه به مصلحت منطقه ونظام بين الملل است ونه به مصلحت مردم سوريه وبايد به اراي مردم سوريه احترام گذاشت .از اينرو تلاششان را مبذول دارند تا از طريق راه حلهاي سياسي با حضور همه طرفهاي درگير و با مشاركت فعال بحران سوريه پايان يابد. در اين خصوص طرح شش ماده اي ايران و همچنين طرح سه ماده اي بشار اسد مي تواند زمينه ساز خروج بحران در اين كشور باشد.بشار اسد نيز از همان ابتدا امادگي خويش را براي اصلاحات سياسي به شكل مسالمت اميز ونه به زور لوله هاي تفنگ اعلام كرده بود وجمهوري اسلامي ايران و چين و روسيه نيز بارها پشتيباني شان را ار اصلاحات سياسي نظام سوريه و در يك روند مسالمت اميز اعلام نمودند.
ماحصل انكه بحران سوريه راه حل نظامي نداردودر صورت اقدام نظامي منطقه وارد جنگ خواهد شد وبنا به فرض واحتمال موفقيت نظامي درسوريه از سوي مخالفان اسد كشورهاي منطقه بايد شاهد اغاز بي ثباتي وناامني بدتر ازوضعيت كنوني اي كه به وجود اورده اند باشند.ازاينرو اين مردم سوريه هستند كه وضعيت واينده سياسي كشورشان را رقم خواهند زد .تصميم گيرندگان اصلي نيز مردم خواهند بودنه كشورهاي متخاصم منطقه اي و قدرتهاي فرا منطقه اي مداخله گر.
(Sasani_habib@yahoo.com)
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com