کد خبر: ۱۱۹۷۳۶
تاریخ انتشار:
معاشر:

پدر غنی سازی ایران/1

به گزارش گروه خاکریز سایبری بولتن نیوز؛ نویسنده وبلاگ «معاشر» نوشت:

چند دقیقه‌ای از ساعت سه بعدازظهر گذشته بود، بچه‌ها جمع شده و بودند و سردشان شده بود و منتظر بودند که همه جمع شوند. شروع کردم به حال و احوال‌پرس. آقای دژاکام هم آمده بود و مثل همیشه گرم و سرزنده احوال‌پرسی کردند. خب چند باری خواب همدیگر را دیده بودیم و این باعث می‌شد خاطرات خوبی برای یکدیگر زنده شود.

(برای دیدن عکس‌ها با اندازه و کیفیت بالا بر روی آن‌ها کلیک کنید)




وارد خانه که شدیم بچه‌ها جلوی تلویزیون نشسته بودند و داشتند مستند نگاه می‌کردند، علیرضا هم بود. مستند پدرش را با ولع نگاه می‌کرد.





مادر و پدر مصطفای شهید گفتند تازه شروع شده بفرمایید داخل.




رفتم کنار پدر شهید، برگشت رو به من کرد و گفت خوب موقعی رسیدید، تازه شروع شده، می‌خواست بگوید پسرش فکر همه چیز را کرده است، حتی فکر مهمان‌های بابا.




بالاخره مستند تمام شد و نوبت رسیده بود که پدر صحبت کند. هابیل گفت که این مراسم به نشانه تعظیم خانواده شهداست و آمدیم سرسلامتی بگوییم و قدر این حرکت شهید پرور یعنی شهادت مصطفای شهید را بدانیم. این بچه‌ها بچه‌هایی هستند که درباره مصطفی زیاد نوشتند و پوستر یا نماهنگ درست کردند. دوست دارند پای صحبت‌های شما بنشینند.




پدر با این‌که خسته بود و از مستند پخش شده متأثر شروع کرد و گفت، خوش‌آمدید، دیشب هم در جمع دانشجویان دانشگاه شریف هم گفتم که عزاداری خوب است اما قبل از عزاداری باید سبک زندگی شهدا را دانست، گفت بعد از رحلت حضرت رسول اکرم (صلی‌اله‌علیه‌وآله) آن قضایا برای جانشینی پیش آمد و بعدها هم در شام وضعیتی پدید آمد که هزاران مردم از ورود رقاصه‌ها به شهر حمایت می‌کردند، چرا؟ به خاطر این که سبک زندگی و دینی که حضرت رسول آورده بود را نفهمیده بودند و آن را اجرا نکردند.




فت پسر من سه ویژگی داشت، دینداری، ولایت‌مداری و خدمت به مردم. این‌ها نشان دادند که اگر صحبت‌های حضرت آقا را سرمشق خود کنید به چه مقام‌های والایی می‌رسید. این‌ها ندای قرآن را پاسخ دادند که يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ. تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، آيا شما را به تجارتى راهنمايى كنم كه شما را از عذابى دردناك نجات بخش  به خدا و فرستاده‏اش ايمان بياوريد و در راه خدا با مال‏ها و جان‏هايتان جهاد كنيد، اين (ايمان و جهاد) براى شما بهتر است اگر بدانيد)



این‌ها از همه چیز دل کنده بودند، با این که مصطفی از شدت عشق و علاقه به علیرضا حاضر بود جان دهد اما در لحظه آخر من مطمئنم که از علیرضا هم دل کنده بود.

در دست‌نوشته‌های شهید مطلبی را دیدم که نوشته بود که خدایا شهادت را از تو می‌خواهم نه در مقابل اعمالم بلکه از سر عشق به تو. می‌گفت این پسر امانتی دست من بود که نمی‌دانستم چه گوهری بود و بعد از شهادت تازه برایم گفتند و من شنیدم.

قسمت‌هایی از صحبت را اینجا ببینید:




پی‌نویس:

یک- قسمت بعدیش شیرین‌تره...صحبت‌های مادر شهیده

دو - دریافت مجموعه عکس با کیفیت از این دیدار، سری اول(4Mb):
دریافت

سه مشاهده و دانلود همین فیلم در اپارات: مشاهده

چهار- مطالب مرتبط:

      1- مصطفای شهید 1 (فیلمی از مراسم تششیع در امامزاده علی اکبر- چیذر)

      2- مصطفای شهید 2 (گزارش تصویری اولین شب وداع خانواده شهید بر سر مزار مصطفی)

      3- مصطفای شهید 3 / روضه بر سر مزار (فیلم)




شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین