کد خبر: ۱۱۹۵۲۵
تاریخ انتشار:

آزمونی برای تمام ملت ها

دکتر آروید سرافراز*
بدون شک مسئله‌ی فلسطین و سرزمین های اشغالی(اسرائیل) توسط صهیونیست ها یکی از مسائلی است که تمام وجدان های بیدار جهان را در طول سالیان گذشته به چالش کشیده و خواهد کشید. اگر چه ممکن است کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی کشورهای آسیای شرقی و آفریقای جنوبی به واسطه‌ی دوری از منطقه‌ی خاورمیانه، ترس از رویارویی با ابرقدرت ها، پرهیز از تنش در روابط خود با اسرائیل و یا ابرقدرتها و هزاران دلیل دیگر، نتوانند و یا نخواهند در این مسئله دخالت نمایند اما برای کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه، موضوع بسیار متفاوت است. به قول یکی از نویسندگان ترکیه، ما با این مسئله زندگی می کنیم.

کشورهای بزرگ و کوچک کره‌ زمین حداقل در سه موضوع خاص متأثر از رخدادها و حوادث به وقوع پیوسته در منطقه‌ی خاورمیانه می باشند که عبارتند از:


الف. مسائل مربوط به انرژی فسیلی(نفت، گاز و ...).

ب.موضوع حقوق بشر و پایبندی به قوانین بین المللی و ... .

ج. این کشورها چه نقشی در روابط بین المللی بازی می کنند و جایگاه آن ها در معادلات جهانی کجاست؟

اما کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه صرف نظر از دلایل فوق الذکر، دلایل ویژه‌ی دیگری نیز در این ارتباط دارند که عبارتند از:
1-اوّلین و مهمترین ویژگی کشورهای منطقه عبارت است از همپیوندی ایدئولوژیکی و دینی این کشورها. صرف نظر از این که نوع حکومت سیاسی آن ها چه باشد، ملت های منطقه عموماً مسلمان می باشند و همین امر مسئولیت سردمداران سیاسی و ملت های منطقه را دو چندان می کند.
2- دومین مسئله ای که بایستی در این ارتباط مورد توجه قرار داد عبارت از این است که این کشورها به لحاظ پیوستگی ها قومی، نژادی و زبانی ناگزیر هستند تا در قبال یکدیگر متقبل مسئولیت های ویژه ای شوند.
3- سومین مورد عبارت از پیوستگی ها مرزی و سرزمینی این کشورها و اختصاصات حسن همجواری آنها است.
4- کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه در حکم کسانی هستند که در یک قایق نشسته اند و هرکدام سهم ویژه‌ای در ثبات و برقراری این قایق در دریای طوفانی حوادث و رخدادهای بین المللی دارند.
5- و نهایتاً موضوع رهبریت جهان اسلام است که در طول قرن های گذشته به عناوین مختلف مسئله‌ی مورد مناقشه‌ی برخی از کشورهای اسلامی من جمله عربستان، مصر، ترکیه و ایران بوده است.
با توجه به مسائل مورد مطروحه‌ی فوق و در نظر گرفتن برخی موارد دیگر می توان به جمع بندی خاصی در قبال مسئله‌ی فلسطین و سرزمین های اشغالی دست یافت. منتهی آیا کشورهایی نظیر عربستان و ترکیه توانسته اند نقش خود را در این معادلات پیچیده بازی نمایند؟
ایران بعد از پیروزی انقلاب در سال 57 عملاً در کنار ملت فلسطین قرار گرفته است و در طول سال های گذشته نه تنها به لحاظ نظامی و تسلیحاتی بلکه به لحاظ سیاسی و دیپلماتیک از حقوق حقه‌ی ملت فلسطین به مدافعه برخاسته است. این موضوع از چشم مبارزان فلسطینی پنهان نبوده و آن ها نیز متقابلاً سعی نموده اند تا به عناوین مختلف همبستگی و دلبستگی خود را به ایران ابراز دارند و قدردان تلاش های ایران باشند. در همین راستا می توان فهرستی بلند بالا از قدردانی و تلاش های تشکر آمیز و حمایت طلبانه و ... فلسطینی ها از بدو پیروزی انقلاب همچون سفر یاسر عرفات به ایران تا مواضع چند روز پیش مجاهدان فلسطینی را برشمرد و تهیه نمود که در مجال این مقاله نیست.
اما کشورها عربستان و ترکیه در کجای این معادله قرار دارند؟ کشور عربستان به لحاظ دارا بودن نفت و قرار گرفتن بیت الله الحرام در این سرزمین به لحاظ سنتی مورد اقبال و توجه مسلمانان و کشورهای فرا منطقه ای بوده و خواهد بود مع الاسف به لحاظ سیاسی به دلیل قرار گرفتن آل سعود در راس قدرت سیاسی این سرزمین، ویژگی های سلطنتی بودن حکومت این کشور و وابستگی های سیاسی – نظامی عربستان، می توان گفت که هیچگاه نقش مثبتی در معادلات منطقه ای نداشته است و بیشتر به نفع ابرقدرت ها حرکت نموده است. شرایط خفقان آور سیاسی و آلت دست بودن رجال سیاسی در این کشور، اجازه‌ی حمایت از انقلابات به حق و مردمی کشورهای همجوار را به دولت سعودی نمی دهد. حتی شاهدیم که در قضایایی مثل انقلاب یمن و انقلاب بحرین، دستش را به خون ملت های این کشور آغشته نموده و عملاً طرفدار دیکتاتوری و تک صدایی در این کشورها بوده و به جای این که حامی ملل مظلوم و دست خالی این کشورها باشد - چه به لحاظ سیاست داخلی و چه به لحاظ سیاست تحمیلی فرا منطقه‌ای - در کنار عده‌ی ناچیزی طبقه‌ی حکومت گر قرار گرفته است. بی شک این روند نه تنها اعتبار سیاسی این کشور را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه به تدریج نوعی حس نفرت از آل سعود را در میان مسلمانان جهان به همراه دارد و از رهبریت معنوی این کشور به سایر کشورهای اسلامی کاسته و حتی تبدیل به کشوری استثمارگر می نماید. یقیناً که در آینده ای نزدیک تحولات سیاسی عمیقی در این کشور به وقوع خواهد پیوست و شک ندارم که ملت های مسلمان و ملت عربستان با آغوش باز به استقبال این تغییرات خواهند رفت و از فروپاشی کاخ سیاست پوشالی این کشور استقبال خواهند کرد.
صرف نظر از موضوع عربستان که به تدریج رهبریت معنوی خود را از دست داده و می دهد، موضوع ترکیه بسیار حائز اهمیت است. در دوره ای نه چندان دور، کشور ترکیه به واسطه‌ی وجود امپراطوری اسلامی عثمانی، یکی دیگر از داعیان رهبریت جهان اسلام بوده است و سرزمین های خلافت عثمانی از جوار ایران تا قلب اروپا را دربر می گرفته است. همین امر مورد پسند کشورهای اروپایی قرار نگرفته و نهایتاً منجر به فروپاشی این امپراطوری بزرگ شد. سلسله حوادث بعدی که در این کشور به وقوع پیوست، مسیر سیاسی ترکیه را از اسلامی به سکولاریسم منحرف نمود.
اینک اما در طول سالیان گذشته و به دلایل مختلف من جمله مانورهای سیاسی اروپا در قبول ترکیه به عنوان عضوی از کشورهای اتحادیه‌ی اروپا و سایر مسائل سیاسی داخلی، سیاستمداران این کشور را به تحرک واداشته است تا به سمت جایگاه سابق خود در میان کشورهای اسلامی خیز بردارند. جهان اسلام از حضور این کشور در میان کشورهای صاحب قدرت سیاسی- اقتصادی و نظامی کشورهای مسلمان استقبال می کند اما همین موضوع را نیز با پارامترهای ویژه ای می سنجد. آیا کشور ترکیه توانسته است در قبال موضوعاتی نظیر موضوع حساس فلسطین نقش مثبتی ایفا نماید؟ متاسفانه این سیاستمداران این کشور تا به امروز رفیق دزد و شریک قافله بوده اند. از طرفی فریاد حمایت از فلسطین(البته در شعار) سر داده اند و از طرفی حاضر نیستند حتی کوچک ترین خدشه ای به روابط ترکیه- تل آویو- واشنگتن وارد شود.
در طول جنگ هشت روزه‌ی اخیر مابین فلسطینیان ساکن در نوار غزه و دولت غاصب صهیونیستی، ترکیه عملاً نقشی در منازعات سیاسی نداشت و این امر مسئله ای نیست که از دیده های ملل مسلمان پنهان بماند. چگونه است که عده‌ای از هموطنان ترکیه در کاروان صلح اعزامی به غزه کشته می‌شوند و حیثیت بین المللی این کشور زیر سوال می رود اما سیاستمداران آن کاری انجام نمی دهند؟ اما همین سیاستمداران در تعرض به حریم هوایی سوریه به بهانه‌ی از دست دادن خلبانی  برای سرنگونی دولت سوریه تلاش می کنند؟ چرا پایگاه های نظامی خود را در اختیار تروریست ها قرار می دهند؟ این که واژه‌ تروریست را به کار می برم جای تأمل بسیاری است. تروریست های القاعده از کشورهای مراکش و ... در ترکیه چکار می کنند؟ از کجا وارد این کشور شده اند؟ چگونه تجهیز شده اند و چگونه هدایت می شوند؟
 چرا ترکیه به لحاظ سیاسی همچنان هم پیمان رژیم صهیونیستی باقی مانده و از سیاستهای امپریالیست ها تبعیت می کند؟ آیا سیاستمداران ترکیه چشم به اراضی از دست رفته امپراطوری عثمانی دوخته اند؟ عملکرد آن ها در قبال مسائل مربوط به شمال عراق و قسمت های همجوار سوریه این موضوع را به روشنی آشکار می سازد که سیاست مداران این کشور به فکر احیای مرزهای امپراطوری عثمانی هستند اما بایستی این نکته را در نظر بگیرند که سیادت و رهبریت جهان اسلام به گستردگی و وسعت اراضی نیست بلکه به تسخیر دل هایی است که چشم به بزرگترین چالش دولت های مسلمان دوخته اند و آن چیزی نیست جز مسئله‌ی فلسطین. مسئله‌ی فلسطین و اراضی اشغالی آزمونی برای تمام کشورهاست علی الخصوص کشورهای منطقه خاورمیانه و مسلمانان جهان.
*استادیار جامعه شناسی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین