کد خبر: ۱۱۹۲۴۲
تاریخ انتشار:

اخوانیسم؛ جریان یا موج؟

به گزارش بولتن در سال‎ 1924 میلادی، امپراتوری عثمانی رسما از مسئولیت‎های خود در اداره کشور‎های تحت سلطه‎اش، کناره‎گیری کرد و درنتیجه آن کشورها، به دایره نفوذ و اشغال و یا حمایت کشور‎های استعماری انگلیس و فرانسه درآمدند.

فروپاشی عثمانی که بر اغلب کشور‎های عربی و شمال آفریقا مسلط بود ، با موجی از بهت و حیرت و اعتراض مردم و حتی علمای این کشور‎ها مواجه شد. 

مصر تحت حاکمیت افرادی از والیان مانند محمد علی پاشا به نوعی از عثمانی مستقل شده بود و حاکمان بعدی مصر هم حکومت را به‎صورت موروثی و بدون اینکه سلاطین عثمانی آنها را تعیین کنند، عهده‎دار می‎شدند. با این حال، نوعی ارتباط نمادین بین آنها و باب العالی در اسلامبول وجود داشت.

اما در این میان ارتباط معنوی میان مردم و عثمانی، به‎عنوان پشتوانه حاکمیت اسلام، قوت بیشتری داشت؛ لذا فروپاشی عثمانی، ضربه سهمگینی به احساسات و عواطف مردم و علمای دینی زد. از این رو می‎توان تشکیل جماعت اخوان‎المسلمین را نتیجه طبیعی فروپاشی عثمانی تلقی نمود.

اما به همان اندازه که مصر، خود را شاخه‎ای از عثمانی می‎پنداشت، جماعت اخوان هم خود را موظف به احیای حکومت «خلافت اسلامی» می‎دانست. اما این تعهد، در شرایط جدید فاقد توان «همآوردی» با کشور‎های مقتدر غربی بود و از همینجاست که راهبرد «تربیت افراد» وسپس «تربیت خانواده» را انتخاب کرده است

اما این ‎روش به آسانی نمی‎تواند به ایجاد تغییراتی در حکومت منجر شود و ممکن است افراد از طولانی شدن راه تغییر حکومت و اعاده «خلافت اسلامی» خسته شوند و یا بعضا به اقدام‎های زودهنگام مبادرت نمایند. لذا جماعت اخوان به ایجاد ‎ساز و کار‎های محکم و آهنین تشکیلاتی دست زد.
در این تشکیلات، جماعت اخوان مرشدی را در «شورای عمومی» انتخاب می‎کنند. این شورا حکم مجلس سیاسی تشکیلات را دارد.

فعالیت‎های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جماعت با احکام شریعت اسلامی، از سوی «دفتر عمومی ارشاد» صورت می‎پذیرد.  هیچ‎گونه اقدام تکروانه از سوی اعضاء مورد پذیرش قرار نمی‎گیرد و افراد خاطی بلافاصله از جماعت اخراج می‎شوند.

همین رویه باعث شد تا اخوان در مصر و در سایر کشور‎ها ( حدود 72 کشور ) از استحکام درونی و سلسله مراتب تشکیلاتی برخوردار باشد.  هم‎اکنون تشکیلات حماس در فلسطین به نوعی امتداد اخوان‎المسلمین است.

در عراق هم افراد دانشمندی مانند محمود الصواف از سران و مسئولین این تشکیلات بودند.
در لبنان، ترکیه و اردن نیز تشکیلات وابسته یا نزدیک به اخوان‎المسلمین به جریان‎های مؤثری در روند سیاسی کشور‎شان تبدیل شده‎اند.

ایران و اخوان

 سید نواب صفوی در ابتدای تشکیل جماعت اخوان طی سفری به مصر با رهبران آن تشکیلات دیدار‎هایی داشت و در مجامع مختلف مصری به ایراد سخنان حماسی در مورد فلسطین پرداخت. از همان موقع مراوداتی میان اندیشمندان و علمای ایرانی و اخوان برقرار شد و حمایت از فلسطین و مبارزه با استعمار در دستور کار دو طرف قرار گرفت.

تعدادی از کتاب‎های مهم رهبران اخوان هم به فارسی ترجمه شده است.

علمای ایرانی همواره به حرکت اخوان به دیده احترام نگاه می‎کردند اما از تعلل و درنگ آن‎ها در تصدی امور سیاسی به‎صورت مستقیم انتقاد داشتند.

این مراودات تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تداوم داشت و نمایندگان اخوان‎المسلمین از مصر و همچنین از تشکیلات بین‎المللی با سفر به ایران این پیروزی را تبریک گفتند.

اما در تحولات سوریه، چه در زمان حافظ اسد و چه در دوره فعلی، اختلاف‎نظر و انتقاد‎هایی میان مسئولین ایران و اخوان مصر در جریان بوده است. البته در شرایط فعلی این انتقاد‎ها از سوی اخوانی‎ها گسترده‎تر شده وحتی اخوانی‎های اردن نوعی قهر هم از خود نشان داده‎اند.

ایران در دوران عبدالناصر با وجود حمایت از اقدامات ضد ‎استعماری و ضد اسراییلی وی، نسبت به رفتار خشن با رهبران اخوان معترض بوده و حتی واسطه‎‎هایی برای اعدام نکردن برخی سران اخوان نزد عبد الناصر گسیل داشته بود.

در دوران انور سادات که خود گرایش اخوانی داشت، مسأله مهمی اتفاق نیفتاد.
اما در دوران حسنی مبارک این نگرانی از سوی وی همواره وجود داشته است که مبادا ایرانیان از طریق تماس با اخوان، به تقویت آن‎ها مبادرت نمایند.

دوران جدید

با پیروزی اخوان در انتخابات مجلس ملی و شورا و همچنین در انتخابات ریاست‎جمهوری، دو گرایش علنی شد؛ نخست نگرانی غربی‎ها از تسلط اخوان بر کلیه قوای حاکمه مصر و حرکت به‎سمت نوعی خوداتکایی در اداره امور و کاهش اتکاء به آمریکا و احیانا تعدیل روابط با اسراییل و دوم احساس غرور و نخوت نزد اخوانی‎های مصر به دلیل پیشتازی در حرکت‎های اسلامی منطقه.
از این منظر، در تعدادی از کشور‎های عربی منطقه هم تحرک اخوانی‎ها آغاز شد و حتی به صورت تشکیلات سیاسی وگاه شبه نظامی ظهور و بروز پیدا کرد.

البته عکس‎العمل دولت‎های عربی خلیج‎فارس و تبلیغات و اقدامات سیاسی آن‎ها علیه مصر، حکومت فعلی را به نوعی واقع‎گرایی سوق می‎دهد؛ چراکه حدود سه میلیون مصری هم‎اینک در این کشور‎ها مشغول کار و فعالیت‎اند.

ضعف و نابسامانی اقتصادی و بروز برخی آشوب‎ها در مصر نیز به اختلال صنعت توریسم و کاهش شدید درآمد‎های اقتصادی انجامیده و سادگی ذهنیت برنامه‎ریزی اقتصادی اخوان را برملا کرده است.

تلاش مصر برای بازیابی جایگاه خود در معادلات منطقه‎ای و حل و فصل مسائلی مانند فلسطین و سوریه، در مواردی ناکام بوده و در جا‎هایی نیز با توفیقات ظاهری همراه بوده است. البته قانون اساسی جدید مصر و سایر فرایند‎ها همچنان این کشور را آبستن حوادث نگه خواهد داشت.

*صباح زنگنه/ کارشناس مسائل خاورمیانه و رایزن فرهنگی سابق ایران در قاهره
منبع: پنجره

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین