اصل کلمه کودتا فرانسوی است.این وازه از اواخر قرن هفدهم وارد ادبیات سیاسی شده است که کوتا را از قرن بیستم به دو معنی به کار می بردند :
۱.شورش گروه هایی از هیات حاکمه علیه گروه دیگر که غالباً با تکیه بر ارتش و نیروی نظامی صورت می گیرد
۲.تغییر ناگهانی رویه ی دولت حاکم علیه جنبش های اعتراضی مردمی و استفاده شدید و سرکوب گرانه از ارتش علیه نیروهای مردمی و انقلابی
کودتا را معمولا انقلاب کاخ نشینان می نامند،بر خلاف انقلاب ،به مردم و جنبش های مردمی تکیه ندارد بلکه حرکتی در میان حکومتگران توسط گروهی ازآن ها علیه گروه دیگری است
اصطلاح کوتا بعد از کودتای لویی ناپلئون(معروف به ناپلئون سوم)در سال ۱۸۵۱ میلادی رواج پیدا کرد
شاید بدون هیچ شکی هر زمان که اسم کودتا را بشنویم به یاد قاره سیاه بیفتیم کشورهای این قاره برای خود دارای رکوردهای بیشترین کودتا در طول مدت کوتاهی بعد از استقلال خود هستند تقریبا تمامی کشورهای این قاره که بعد از جنگ جهانی دوم تا دهه 70 به استقلال دست یافتند بعد از مدت کوتاهی شاهد کودتا بودند که توسط نظامیان با حمایت استعمارگران سابق صورت می گرفت. با این حال درگیریهای منجر به کودتای موفق که تغییر رژیم را به همراه داشته باشد نسبت به دهه قبل کمتر شد به نحوی که کودتاهای موفق در دهه 1960، 28 کودتا، دهه 1970، 22 کودتا و دهه 1980، 20 کودتا بود که این رقم در دهه 1990 به 15 کودتا کاهش یافت اما منافع استعمارگران سابق هنوز باعث ادامه کودتا در کشورهای افریقایی می شود.
باز یک اتفاق بسیار تکراری در یکی از کشورهای افریقایی درحال روی دادن است. کودتا های تکراری که اگر به درستی به ریشه های این حوادث نگاه بیندازیم بخش مهم از این کودتاها در ادامه سیاست های کشورهای استعمارگر سابق مشاهده می کنیم منافع کشورهای استعمارگرسابق همچنان در منافع ملت های کشورهای مستعمره ریشه دوانده است بعد از جنگ های استعماری در قاره افریقا در قرن 19 تقسیم این قاره میان استعمارگران و ترسیم مرزهای تحمیلی بدون توجه به فرهنگ و زبان وقبایل آغازی بر برنامه بلند مدت استعمار بود که امروز همچنان پیامدهای منافع کشورهای استعمارگر هر چند وقت باعث کودتا در یکی از کشورهای افریقایی می شود و باز امروز نوبت کودتایی جدید در کشور افریقای مرکزی است.
آفریقای مرکزی کشور محصور در خشکی، با ۶۲۰ هزار کیلومتر مربع وسعت و کمتر از ۵ میلیون جمعیت، در مرکز قاره ی آفریقا واقع و توسط کشورهای چاد، سودان، سودان جنوبی، کامرون، جمهوری کنگو و جمهوری دمکراتیک کنگو احاطه شده است. سانترافریک با وجود برخورداری از معادن سرشار از اورانیوم، نفت، طلا، الماس، چوب و پتانسیل انرژی برق آبی، در بین ۱۰ کشور اول فقیر جهان قرار دارد. این کشور نزدیک به چهار میلیون و چهارصد هزار تن جمعیت دارد که بیشتر آنها از نژاد سیاه هستند و زندگی قبیلهای دارند. ۳۰٪ مردم این کشور مسیحی، پانزده درصد آنها مسلمان سنی و دیگران آنیمیست هستند. زبان رسمی این کشور نیز فرانسوی است. اما زبان ملی سانگو میباشد که در بین مردم بومی رایجتر است.کشورافریقای مرکزی. کشور آفریقای مرکزی به ۱۶ استان بخش شده است که ۲ تای آنها ناحیه ویژه اقتصادی هستند. شهر بانگوئی ،پایتخت، به صورت خودمختار ومستقل از سایر استانها اداره میشود. استان های آفریقای مرکزی ،خود به ۷۱ شهرستان تقسیم میگردند.
آفریقای مرکزی در سال ۱۹۶۰ از فرانسه به استقلال رسید و در همان سال نیز به عضویت سازمان ملل متحد در آمد.
در 21 نوامبر 1986 با برگزاری یک رفراندوم ملی قانون اساسی به تصویب رسید، این کشور تک حزبی بوده. انتخابات مجلس قانونگذاری ملی برای انتخاب 25 نماینده در 31 جولای 1987 برگزار گردید، رئیس جمهور با رأی عمومی به مدت 6 سال انتخاب می گردد و هیأت دولت را معین می نماید. در جولای 1991 مجلس ملی یک قانون اساسی برای چند حزبی دموکراسی مورد تجدید و تصویب قرار گرفت. رئیس جمهور مجدداً در 1986 انتخاب شد.
نگاهی به شخصیت ژنرال فرانسوا بوزيزه يانگووندا رئیس جمهور کنونی آفریقای مرکزی
"فرانسوا بوزيزه يانگووندا" (Francois Bozize) رييس جمهور آفريقاي مركزي كه از نژاد گبايا (Gbaya) – بزرگترين گروه نژادي جمهوري آفريقا مركزي – است در 14 اكتبر 1946 ميلادي در كشور گابن متولد شده است.
وي در دوره جواني در دوره افسري نظامي در استان بوآر (Bouar) در غرب كشور آفريقاي مركزي شركت نموده و در سال 1969 ميلادي به درجه ستوان دومي و در سال 1975 ميلادي به درجه سرواني رسيد. در سال 1978 ميلادي بوزيزه، پس از آنكه افسر دون رتبه اي به امپراتور "بوكاسسا" اهانت كرد، وي را تنبيه كه در اثر اين خدمت امپراتور به وي درجه سرتيپي اعطا نمود.
در سال 1979 ميلادي كه "ديويد داكو" بوكاسسا را بركنار كرد بوزيزه به وزارت دفاع رسيد. در سپتامبر 1981 ميلادي داكو نيز توسط "آندره كولينگبا" سرنگون و بوزيزه در دولت وزير ارتباطات شد، اما در سال 1982 ميلادي پس از آنكه به مشاركت در كودتاي ناموفق "پاتاسسه" متهم شد، با 100 سرباز به مناطق شمالي كشور گريختف اما سرانجام در جولاي 1989 ميلادي در كشور بنين دستگير شده به زندان افتاد.
وي در طول دوران حبس خود شكنجه هاي شديدي را تحمل كرد. كولينگبا وي را به اتهام كمك به كودتا عليه دولت مورد محاكمه قرار داد اما نتوانست چيزي را عليه او اثبات كند و وي در سپتامبر 1991 ميلادي تبرئه شده و چند ماه بعد آزاد گرديد. او پس از آزادي تابعيت فرانسوي گرفت و دو سالي را در آن كشور گذراند.
كشورش در سال 1992 ميلادي در اثر فشارهاي بين المللي به سمت استقرار نظامي دمكراتيك پيش رفته و انتخاب رئيس جمهور را به آراء عمومي سپرد. اين گونه شد كه بوزيزه سال 1993 ميلادي تصميم گرفت به عنوان كانديدايي مستقل در انتخابات شركت كند، اما تنها توانست 1.5 درصد آراء را به خود اختصاص دهد.
وي پس از شكست در انتخابات چند سال به حمايت از رئيس جمهور منتخب "پاتاسسه" پرداخته و به وي كمك كرد شورش هاي مسلحانه سال هاي 1996 و 1997 ميلادي را سركوب كند. در اين هنگام وي به رياست ستاد نيروهاي مسلح كشور رسيد. اما رفته رفته وفاداريش به پاتاسسه زير سوال رفت و در سال 2001 ميلادي، پس از آنكه كودتاي ناموفقي عليه رئيس جمهور واقع شد، از رياست ستاد نيروهاي مسلح بركنار شد. از اين جا بود كه دولت سعي كرد او را دستگير نمايد، اما با مقاومت بوزيزه و طرفدارانش مواجه و بين دو طرف جنگ در گرفت.
در هفته اول جنگ، نيروهاي بوزيزه شكست خورده به چاد فرار كردند، اما جنگ كماكان ادامه يافت و سرانجام در 15 مارس 2003 ميلادي اين نيروهاي بوزيزه بودند كه موفق شدند بانگي، پايتخت كشور را تصرف كرده و حكومت وقت را سرنگون نمايند. پاتاسسه كه در آن زمان از سفر به نيجر باز مي گشت موفق نشد در كشور فرود بيايد و به كامرون و پس از آن به توگو پناهنده شد.
بوزيزه بلافاصله پس از رسيدن به قدرت قانون اساسي پيشين را ملغي نموده قانون اساسي جديد در رفراندومي در سال 2004 ميلادي به تصويب رسيد. او در ابتدا كه به قدرت رسيد اعلام كرد كه قصد ندارد به روند دمكراسي در كشور ادامه دهد، اما پس از تصويب قانون اساسي از اين نظر خود منصرف شده و در سال 2005 ميلادي يكي از يازده كانديدايي بود كه در انتخابات شركت كرد.
در دور اول انتخابات وي با كسب 43 درصد آراء در جاي اول قرار گرفت، اما چون نتوانست اكثريت مطلق آراء را كسب نمايد انتخابات به دور دوم كشيده شد، كه در اين دور نيز طبق آمارهاي رسمي وي توانست با كسب 64 درصد آراء رئيس جمهور شود.
قرار بود انتخابات دور بعد در آوريل سال 2010 ميلادي برگزار گردد، اما اعلام شد برگزاري آن تا ماه مي به تعويق افتاده است. اما پس از آن از پارلمان خواسته شد قانوني را به تصويب برساند كه به رئيس جمهور تا زماني كه انتخابات قابل برگزاري نباشد اجازه تمديد زمان حكومتش داده شود. عده اي معتقدند كه تصويب اين قانون، كودتايي در لواي قانون بود و نبايد انتظار داشت كه انتخابات رياست جمهوري در آينده اي نزديك برگزار گردد.
اما كميسيون انتخابات اين كشور در روز 19 جون سال 2010 ميلادي سرانجام روز 24 اكتبر سال 2010 ميلادي را براي برگزاري انتخابات پيشنهاد داد كه در صورت تأييد رئيس جمهور، انتخابات در اين روز برگزار خواهد شد.
تاریخچه و علل شورش در آفریقا مرکزی
در سال ۲۰۰۳ اولین شورش مسلحانه توسط «اتحادیة نیروهای دمکراتیک وحدت طلب UFDR» که عمدتاً متشکل از نیروهای سابق ارتش بود، درگرفت و تا سال ۲۰۰۷ ادامه یافت. در ۱۳ آوریل ۲۰۰۷ موافقتنامه صلح میان دولت بوزیزه و UFDR به امضا رسید که بر اساس آن، دولت متعهد گردید: عفو عمومی اعلام کند؛ UFDR را به عنوان حزب سیاسی مورد شناسایی قرار دهد؛ و نیروهای جنگجوی شورشی را به استخدام ارتش درآورد. بوزیزه به قول های خود عمل نکرد و این باعث ایجاد گروه های مسلح شورشی در سایر نقاط کشور شد. اخیراً ائتلافی از چهار گروه شورشی با عنوان «سلکا-SELEKA» تشکیل شده که با تحت کنترل درآوردن شهرهای بزرگ و رسیدن به ۷۵ کیلومتری بانگی، پایتخت را در تیررس توپخانه ی خود دارد. کلنل جوما نارکویا، سخنگوی نیروهای شورشی، در پیامی خطاب به ارتش گفت بوزیزه کنترل کشور را از دست داده و بهتر است سلاح خود را بر زمین بگذارید. در پی ورود نیروهای شیاده نظام از کشور چاد برای کمک به بوزیزه و ورود قریب الوقوع نیروهاای گابنی برای پیوستن به آنها، سازمان ملل نیروهای شورشی را از ورود به شهرهای دیگر بر حذر داشته است. بوزیزه حاضر به مذاکره با شورشی ها و تشکیل دولت وحدت ملی با حضور آنان شده است. قرار است این مذاکرات در لیبرویل پایتخت کشور آفریقایی گابن صورت گیرد. نیروهای شورشی نیز از روز چهارشنبه به مذاکره روی خوش نشان داده و نماینده ی خود را به لیبرویل اعزام داشته اند.
سقوط قذافی و پخش شدن سلاح و نیروهای شبه نظامی از لیبی در آفریقای زیر صحرا، ضمن آن که تأثیر روانی برای افزایش چنین شورش هایی در آفریقا داشته، باعث سرازیر شدن سلاح از طریق همسایه ها شامل دو سودان، چاد و جمهوری دمکراتیک کنگو (کامرون و جمهوری کنگو دو همسایة دیگر آفریقای مرکزی ، تاکنون باثبات و فارغ از کشمکش های داخلی و منطقه ای بوده اند) به سانترافریک شده است.
نگاهی به فرماندهان شورشی حضور فعال وهابیت در آفریقای مرکزی
هرچند برخی از فرماندهان این شورش اصالتا از جمهوری آفریقای مرکزی هستند، بخش زیادی از این گروه از تورو بورو یعنی شورشیان سودانی در دارفور تشکیل شده اند، آنها بقایای نیروهای محمد النور هستند که از خارطوم اخراج شدند و برخی نیروها، جنگجویانی با قیافه هایی لیبیایی هستند.
موسی محمد، دافان و نورالدین(یونس آدم برمه) که از مقامات مهم این شورش هستند، در عربستان سعودی و قطر آموزش دیده و درس خوانده اند و ترویج دهنده فرقه وهابیت هستند.
علاوه بر این بر اساس یک یادداشت کاری محرمانه دولت بانگی، «یونس آدم برمه» پسر روحانی یکی از محلههای بانگی، از دانشجویان سابق دانشگاه اسلامی مدینه (عربستان سعودی) ، بوده است.
بر اساس این یادداشت، برمه حدود 10 سال در دبی اقامت داشته است و با پول های جمع آوری کرده از کشورهای خلیج فارس توانسته است در آفریقای مرکزی شورش به راه بیاندازد.
"ژان ژاکقس دمافوس" Jean Jacques Demafouth
رهبر شورشیان خلق مسلح برای احیای دموکراسی (APRD) ، وی از وزرای اسبق جمهوری آفریقای مرکزی می باشد و نماینده شورشیان (APRD) در مذاکرات صلح سال 2008 ميلادي با دولت این کشور بوده است .
"دمافوس" در کابینه "پاتاسه" سمت وزارت دفاع را در دست داشت . در سال 2001 ميلادي پس از کوتای نافرجام علیه دولت"پاتاسه " ، وی به اتهام خیانت علیه دولت بازداشت شد . پس از دادرسی های پیاپی – و با تلاش بیش از 680 وکیل مدافع در دفاع از وی – سرانجام در اکتبر 2002 ميلادي به دلیل فقدان مدارک مستدل تبرئه شد.
پس از آن "دمافوس" به فرانسه فرار کرد و شش سال از عمرش را در دور از وطن گذراند . در این زمان دولت "بوزیزه " وی را یکی از 5 ژنرال مظنون پرونده جنایت علیه رئیس جمهور "کولینگا" اعلام کرد.
"دمافوس" در تبعید به عنوان یک کاندیداي مستقل برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در سال 2005 ميلادي ثبت نام کرد . شایان ذکر است وی نیز از کاندیداهای رد صلاحیت شده در 30 دسامبر 2004 ميلادي بود . به دنبال تائید صلاحیت وی در ژانویه 2005 ميلادي، وی در دور اول انتخابات با کسب 1.27 درصد آرا با ناکامی صحنه انتخابات را ترک کرد .
پس از انتخاب وی به ریاست (APRD)، در بیانیه ای خطاب به دولت اظهار داشت که قصد ریاست دولتی نداشته و صرفاً خواهان بازگشت به کشورش به عنوان سیاستمدار غیر نظامی است و می خواهد دولت ، طبق توافقات 8 اکتبر 2007 ميلادي با (APRD) به گفتگو بنشیند . پس از مذاکرات گسترده سرانجام وی در دسامبر 2008 ميلادي به کشورش بازگشت.
در حال حاضر مقرشورشیان در شهر ˈسی بوت ˈ در حدود 160 کیلومتری شهر بانگویی پایتخت جمهوری آفریقای مرکزی است.
ائتلاف شورشیان موسوم به ˈسلکاˈ در جریان حملات جدید شان دو شهر دیگر در نزدیکی ˈ بامباری ˈ به تصرف خود درآورده اند.این در حالیست که شورشیان به صد و شصت کیلومتری بانگی رسیده اند و در حال پیشروی به سوی پایتخت هستند. آنها در طول 2 روز موفق شده اند دو شهر الیندائو و کوآنگو را به تصرف خود در آورند. شورشیان سلکا به دوازده کیلومتری دامارا ، شهری واقع در هفتاد وپنج کیلومتری شمال بانگی که از آخرین پایگاه های محافظت کننده از پایتخت محسوب می شود و در آنجا نیروی حایل مرکز آفریقا مستقر هست ، رسیده اند.
ائتلاف شورشیان جمهوری آفریقای مرکزی که خواهان سرنگونی دولت ˈبوزیزه ˈ هستند ، از دهم دسامبر (20 آذر ) عملیات نظامی خود را شروع و ضمن تصرف سریع بخش وسیعی از این کشور، خود را به دروازه های ˈبانگویی ˈ رسانده اند .
بدنبال فشار کشورهای همسایه جمهوری آفریقای مرکزی و جامعه بین الملل ازجمله شورای امنیت ، شورشیان در حال حاضر پیش روی خود را بسوی بانگویی متوقف کرده و حاضر به مذاکره شده اند.
ˈاریک ماسیˈ سخنگوی شورشیان هفته گذشته با اعلام پذیرش مذاکره با دولت ˈ فرانسوا بوزیزه ˈو تصمیم برای تعلیق پیشروی به سمت بانگویی گفته بود هیاتی را برای حضور در مذاکرات صلح که قرار است از روز سه شنبه(دیروز) در پایتخت کشور گابن برگزار شود، اعزام خواهند کرد. ˈفرانسوا بوزیزه نیز پیشتر ضمن درخواست از اتحادیه آفریقا برای میانجیگری در حل بحران داخلی کشورش، به فرستاده ویژه آن اتحادیه گفته که آماده است تا کشورش را به صورت ائتلافی اداره کند. ˈفرانسوا بوزیزه ˈ قرار است شخصا به عنوان رییس هیات مذاکره کننده دولت دراین مذاکرات حضور داشته باشد.
حال باید دید که آیا شورشیان که خودشان روزی درکنار ژنرال فرانسوا بوزيزه يانگووندا رئیس جمهور کنونی آفریقای مرکزی می جنگیدند حالا از حمایت چه کشورهای برخوردارخواهند شد.آیا فرانسه حضور یک گروه مشابه طالبان را در قلب قاره آفریقا تحمل خواهد کرد آیا فرانسه بازمانند قتل عام رواندا در1994سکوت خواهد کرد.آیا فرانسه حاضر می شود بازارخود را که در این کشور دارد از دست بدهدباید منتظر بود که هرچه زودتر یک توافق میان فرانسه و هر گروه که در آفریقای مرکزی به پیروزی برسد باشیم.
*کارشناس ارشد مسائل سیاسی
www.politicofuture.blogfa.com