وي در مجموع شرايط سوريه را جدا از كشورهاي ديگر ميداند و معتقد است ايجاد آشوب دراين كشور درواقع حركتي ضد بيداري اسلامي و ضدفرهنگ مقاومت و در نهايت يك حركت غربي صهيونيستي است.
مظفر، حتي اقدامات تبليغاتي آمريكا عليه ايران را هم به دليل كسب رضايت لابيهاي صهيونيستي ميداند و معتقد است اين تلاشها نتيجهاي جز شكست نخواهد داشت.
در اين گفتوگو او ضمن پرداختن به مسائل خاورميانه، در پايان رياست ايران بر جنبش غيرمتعهدها را هم مورد بررسي قرار ميدهد و به اين لحاظ معتقد است رياست ايران بر اين مجموعه فرصتي بينظير را براي اعضا فراهم كرده است.
رسانههاي غربي تصويري كاملا مغرضانه و متعصبانه از اسلام و مسلمانان نشان ميدهند، در حالي كه آنان به عنوان يك اقليت در پيشرفت اجتماعي، اقتصادي، سياسي و علمي و پيشرفت جامعه خود ايفاي نقش كردهاند. نظر شما دراينباره چيست؟
امروز هر كسي در مقابل سلطه رهبري آمريكا ايستادگي كند، شرور و اهريمن خوانده ميشود. امروز بشار اسد به دليل اينكه از حاكميت ملي و استقلال كشور خود در برابر متحدان غربي دفاع ميكند، در رسانههاي غربي يك هيولاي خونريز ناميده شده است.
در حقيقت هژموني غرب در حال سقوط است، چرا كه ظهور مراكز جديد قدرت از آمريكاي لاتين تا شرق آسيا فرآيندي برگشتناپذير دارد.
اكنون بخشي از اين روند انجام شده و متون بسياري به زبان اصلي و رايج هر كشور براي اصلاح ديدگاههاي منحرف در رابطه با جهاد، تروريسم، موقعيت زنان، روابط با غيرمسلمانان و مفهوم عدالت و شفقت در اسلام توليد شده است.
شما در يكي از مصاحبههاي خود گفتهايد كه رژيم صهيونيستي مانعي در راههاي بهبود روابط ميان ايالاتمتحده و كشورهاي مسلمان است، چرا كه مسلمانان بر اين باورند آمريكا ابرقدرتي است كه بدون قيد و شرط و پايمالكردن حقوق مسلمين، از رژيم صهيونيستي پشتيباني ميكند. چرا ايالات متحده آمريكا براي بهبود روابط خود با مسلمانان حمايت خود را از رژيم صهيونيستي رها نميكند؟
يكي از دلايل اصلي كه چرا نخبگان آمريكا قادر به حمايت و حفاظت مستقل از خود نيستند، اين است كه رژيم صهيونيستي در بخشهاي كليدي زندگي عمومي آمريكاييها نفوذ دارد.
كنگره آمريكا، مجلس سنا و كاخ سفيد همگي به صندوقها و لابيهايي صهيونيستي وابسته هستند. قدرت صهيونيستي در رسانهها و از جمله كانالهاي رسانههاي جديد، آشكار است.
نفوذ صهيونيست در صنعت سرگرمي و هاليوود نمونه ديگري است، اما بيش از هر چيز ديگري در ايالات متحده و در اروپا همدردي زيادي با يهوديان در نتيجه هولوكاست انجام ميگيرد و به رغم آنچه رژيم صهيونيستي با فلسطينيان انجام ميدهد، همچنان يهوديان تا به امروز قرباني به حساب ميآيند. از سوي ديگر نبايد اين را انكار كرد كه رژيم صهيونيستي نيز حافظ منافع استراتژيك آمريكا در غرب آسيا به عنوان مهمترين صادركننده نفت در جهان است.
اسلام دين در حال رشد است و پيشبيني شده تا سال 2030 مسلمانان جهان به جمعيتي برابر با 26 درصد برسند. آيا كشورهاي غربي كه تحت نفوذ لابي صهيونيستي هستند، از اين جريان در وحشت نيستند؟
بدون شك با توجه به رشد جمعيت مسلمانان، برخي گروههاي جناح راست در اروپا و آمريكاي شمالي از اين موضوع در هراس هستند. جمعيت مسلمانان در اروپا و آمريكاي شمالي به طور پيوسته در حال افزايش است.
ترس در ميان گروههاي جناح راست به دليل بيزاري از تنوع مذهبي و فرهنگي است و از نگاه آنان اين به دليل حفظ خلوص مسيحيت و فرهنگ غربي است.
غربيها شيوههاي خاص مذهبي مسلمانان نظير نماز، روزه، حجاب و استفاده نكردن از مشروبات الكلي را متضاد با باورهاي خود ميدانند.
مسلمانان با انجام دستورات ديني خود تجاوزي به حقوق ديگران نميكنند و تنها كاري كه بايد انجام دهند، اين است كه منطق قرار گرفته در پس اين اعتقادات را به صورت عمقي توضيح دهند.
اگر ارزشهاي قرآني و اصولي كه در جنبههاي مختلف جهاني و فراگير است، در اختيار غيرمسلمانان در اروپا و آمريكاي شمالي قرار گيرد، كاملا اين امكان وجود دارد كه آنان نيز ديدگاه خود را نسبت به مسلمانان تغيير دهند.
نظر شما در خصوص رشد اسلامهراسي در غرب و ساخت فيلمهاي نظير «فتنه» يا «بيگناهي مسلمانان» يا بيحرمتي به شعائر مذهبي در برخي نشريات اروپايي چيست؟ ريشه چنين حملاتي در كجاست؟
من بر اين باورم كه ترويج ترس و نفرت از مسلمانان، يك پديده جديد نيست و بيش از هزاران سال است كه شايع بوده است. زماني كه تمدن اسلامي از قرن هشتم به بعد رو به فزوني گذاشت با استقبال زياد مردم مديترانه و شمال آفريقا روبهرو شد و در همين زمان بود كه كليسا با انتشار نسخه تحريف شده قرآن به لاتين واكنش نشان داد.
تحقير اسلام و بدگويي به حضرت محمد(ص) قرنهاست كه ادامه دارد. جنگهاي صليبي كه از سوي حكمرانان اروپايي و با حمايت كليسا در پايان قرن يازدهم رخ داد، از ديگر موارد بود.
غرب در تلاش است تصويري تروريستي و خشونتبار از مسلمانان نشان دهد و به همين دليل است كه مسلمانان نبايد به دام چنين حربههايي بيفتند و فقط با تمام وجود اين تحريكات را به شيوهاي مسالمتآميز محكوم كنند و دست به خشونت نزنند.
نظر شما در خصوص سياست اوباما در قبال مسلمانان چيست؟ مقايسهاي ميان ديدگاههاي وي در دور اول و دور دوم انتخابات داشته باشيد.
برخي عناصر اميدواركننده در سخنراني سال 2009 اوباما در قاهره بود، بخصوص اذعان وي نسبت به درد و رنجي كه مردم فلسطين متحمل ميشوند.
اما وي نتوانست روند سازش رژيم صهيونيستي و فلسطين را به جلو حركت دهد و تحت تاثير بنيامين نتانياهو قرار گرفت.
تمايل آمريكا به هژموني در دوران اوباما متوقف نشد و دخالت آمريكا در ليبي و سوريه همچنان ادامه دارد. ايران جزو مناطق حساس براي آمريكاست. ايالات متحده سعي دارد همچنان نخبگان عربستان سعودي و قطر را سرپا نگه دارد، در عين حال خود را قهرمان دموكراسي معرفي مي کند.
بعيد به نظر ميرسد كه اقتصاد آمريكا بتواند تمام انرژي خود را در دوره دوم جذب كند. اوباما بايد در اين دوره به مسائل بينالمللي بيش از حد توجه نشان دهد و از طرفي رئيسجمهور آمريكا چنين شخصيتي ندارد كه بدون در نظر گرفتن عواقب سياسي دست به مبارزه عليه بيعدالتي بزند.
نظر شما در مورد تحريمهايي كه از سوي آمريكا و اروپا عليه ايران اعمال شده، چيست؟ عكسالعمل ايران و ديگر كشورهاي مسلمان در اين زمينه چه بايد باشد؟
ايران از سال 1979 تحت فشارهاي فوقالعاده از جانب ايالات متحده و ديگر قدرتهاي غربي بوده است.
گناه ايران اين است كه ميخواهد استقلال خود را حفظ و آينده خود را ترسيم كند. با وجود تمام مشكلات ايران همچنان استوار مانده است.
متاسفانه، تعداد بسيار كمي از كشورهاي مسلمان هستند كه از ايران حمايت ميكنند. اين سكوت به اين دليل است كه تعدادي از اين كشورها از متحدان نزديك آمريكا بوده و حاضر نيستند خشم آن را برانگيزند.
بنابراين ايران بايد با صدايي بلندتر از گذشته از منطقه عاري از سلاحهاي هستهاي غرب آسيا و شمال آفريقا حمايت كند.
ايران به رياست سهساله جنبش عدم تعهد منصوب شده است. نظر شما در خصوص نقشي كه اين جنبش ميتواند در سطح بينالملل ايفا كند، چيست و چطور ميتواند به استقرار نظم نوين جهان كمك كند؟
همانند ديگر سازمانهاي جهاني و منطقهاي مشابه، تاثير جنبش عدم تعهد با تنوع ايدئولوژيك داخلي خود تا حد زيادي مختل شده است و بايد در مورد انتظارها از اين جنبش واقعبين باشيم.
با اين حال، ايران ميتواند به عنوان رئيس جنبش عدمتعهد، آغازگر برخي تغييرات معنيدار باشد. يك راه اين است كه با ونزوئلا كه سه سال آينده كرسي رياست را به دست ميگيرد، دوستانه همكاري كند و در يك دوره ششساله مسير جديدي براي اين جنبش تعريف كنند.
جنبش عدم تعهد ميتواند يك موقعيت اخلاقي قوي در برابر گمانهزنيهايي كه در نظام مالي بينالمللي موجود است، باشد و افكار عمومي جهان را در مقابل آن بسيج كند و به مبارزه عليه مراكز سرمايههاي سوداگرانه مانند لندن و نيويورك بپردازد.
جنبش عدم تعهد همچنين بايد ثبات قيمت جهاني مواد غذايي را خواهان شود و با دلالاني مبارزه كند كه طي چند ماه اخير به افزايش 20 درصدي مواد غذايي دست زدهاند.
اين جنبش بايد با تمركز بر بحران جهاني محيطزيست، راه و روشي براي حل اين مساله بيابد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com