معاملهگران بازار سهام هر روز به نماگرهایی نگاه میکنند که به آنها شاخص میگویند؛ شاخصهای حاضر در بازار سهام دارای محاسبات متفاوتی هستند که هر یک کارآیی خاص خود را دارد، مثل شاخص سهم شناور آزاد که گویای سهام قابل معامله و خرد در بازار است یا شاخص 30 شرکت بزرگ که تغییرات رخ داده در سهام بزرگان بازار سهام را روایت میکند.اما در این بین بیشتر فعالان بازار سهام تنها به رصد تغییرات شاخص کل بورس که بیانگر تغییر قیمت سهام و سود نقدی است، بسنده میکنند.
هزارتوي شاخصهاي بازار سهام
شاخصها، نماگرهايي هستند که وظيفه عيان ساختن شرايط عمومي قيمت يا بازدهي در ميان تمام يا گروهي از شرکتهاي پذيرفته شده در بورس را بر عهده گرفتهاند
هرچند تغييرات شاخص كل بورس اوراق بهادار تهران مهمترين ملاك سرمايهگذاران در تشخيص شرايط مثبت و منفي بازار سهام است، اما در اين بازار شاخصهاي ديگري هم هستند كه ميتوانند در تصميمگيريهاي سهامداران موثر باشند.
شاخصهايي همچون سهم شناور آزاد، 30 شركت بزرگ، شاخص صنايع مختلف و... از جمله 9 شاخصي هستند كه در بورس تهران هر روز اعدادشان تغيير ميكند.
اما از آنجا كه همه فعالان بازار سهام آشنايي كاملي با اين شاخصها ندارند، در گزارشي به بررسي نوع و كاركرد اين شاخصها پرداختهايم و اينكه شركتهاي سرمايهگذاري چه رابطهاي با اين شاخصها دارند.
اين گزارش را در ادامه بخوانيد:
شاخص چيست و چه كاركردي دارد؟
در اين زمينه، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری صبا تامین به خبرنگار دنیای اقتصاد گفت: زماني که يک سرمايهگذار، محقق، دستاندرکار يا هر علاقهمند به بازار اوراق بهادار تمايل به بررسي روند قيمت يا بازدهي سهام يک شرکت مشخص را داشته باشد، به راحتي و با دستيابي به قيمت سهام و سود شرکت مورد نظر، قادر به انجام بررسي مزبور خواهد بود. اما انجام اين بررسي براي تمامي يا گروهي از شرکتها تنها با بررسي قيمت تکتک آنها امکانپذير نيست و نياز به استفاده از نماگري دارد که وضعيت عمومي قيمت يا بازدهي در ميان شرکتهاي مورد بررسي را نشان ميدهد. شاخصها، نماگرهايي هستند که وظيفه عيان ساختن شرايط عمومي قيمت يا بازدهي در ميان تمام يا گروهي از شرکتهاي پذيرفته شده در بورس را بر عهده گرفتهاند. از اين رو ميتوان شاخص را نماگري ناميد که نشاندهنده سطح عمومي پارامتري مشخص (به طور معمول قيمت يا بازدهي) در ميان گروهي از متغيرهاي مورد بررسي (تمام يا گروهي از شرکتها) است.
حسين سلیمی در بیان کاربردهاي شاخص عنوان کرد: اعداد شاخص بیان اطلاعات عمومی و کلی در مورد ساختار بازار است، در واقع شاخص مانند یک دماسنج، وضعیت کلی اقتصاد و بازار را نشان میدهد. معمولا از کاهش شاخص به معناي رکود اقتصادي و افزایش آن به مفهوم رونق اقتصادي تعبیر میشود.
وی از شاخص به عنوان ابزاري براي مقایسه تغییرات یک پدیده در دو زمان متفاوت نام برد، به طوری که از بررسی اعداد شاخص، تغییرات احتمالی قیمتها در آینده را میتوان دنبال کرد. در واقع شاخص ابزاري براي مقایسه تغییرات گروهی چند پدیده با یکدیگر است. با استفاده از شاخص قیمت میتوان صنایع مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد.
وی در تعریف از سهام شناور آزاد نیز ابراز كرد: سهام آزاد شناور (Free-float)، درصدي از كل سرمايه شركت است كه جهت معامله در بازار سهام در دسترس باشد و يا قسمتي از سهام يك شركت كه بدون هيچگونه محدوديت قابل معامله باشد كه از نتيجه كسر تعداد سهام غيرقابل معامله از كل سهام شركت به دست ميآيد. در تعريفي ديگر سهام آزادشناور ميزانى از سهام منتشره شركت است كه در دست آن عده از سهامداراني است كه با دريافت پيشنهاد قيمت مناسب حاضر به فروش سهم خود خواهند بود. بنابراين سهام سهامدارانى كه بنا به دلايل استراتژيك سهم يك شركت را خريدارى كرده اند، جزو سهام شناور آزاد محسوب نميشود.
مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری صبا تامین در ادامه به تعریف موسسه مورگان استانلي از سهام شناور آزاد اشاره کرد که در آن از سهام شناور آزاد به عنوان نسبتي از سهام يك شركت كه در بازار قابل معامله بوده و با اهداف مديريتي توسط سهامداران استراتژيك نگهداري نشود، یاد شده است.
وی در تقسيم بندي كلي خود سهامداران را به دو دسته استراتژیک و سهامداران غیراستراتژیک تقسيم کرد.
براساس تعریف سلیمی، سهامداران استراتژيك سهامداراني هستند كه معمولا با اهداف مديريتي و بلند مدت در سهام شركتها سرمايهگذاري كرده و سهام متعلق به آنها جزو سهام شناور آزاد محاسبه نميشود. معمولا اين سهامداران عبارتند از: دولت، شركتهاي وابسته به دولت، صندوقهاي سرمايهگذاري دولتي، مديران و اعضاي هيات مديره شركت و بستگان آنها، موسسين شركت، كاركنان شركت (كه به آنها سهام وكالتي غيرقابل فروش اعطا شده باشد و شركتهاي زير مجموعه درصورتي كه سهام شركت اصلي را خريداري كرده باشند).
سهامداران غيراستراتژيك نیز شامل سهامداراني میشود كه هدف اصلي آنها از خريد و فروش سهام كسب سود بوده و اهداف مديريتي از خريد سهام يك شركت نداشته باشند. معمولا اين سهامداران عبارتند از اشخاص حقيقي، صندوقهاي سرمايهگذاري، صندوقهاي سرمايهگذاري مشترك، صندوقهاي بازنشستگي، شركتهاي بيمه، صندوقهاي تامين اجتماعي و... .
وي افزود: با توجه به تقسيمبنديهاي فوق درصد سهام شناور آزاد هر شركت براساس اطلاعات موجود در تركيب سهامداران در آخرين مجمع عمومي سالانه محاسبه ميشود و در طول سال تغييرات ساختار مالكيت آن با اطلاعات زير تعديل ميشود:
1- عرضه عمومي سهام جديدالانتشار به عنوان سهام شناور آزاد و عرضه اختصاصي اين سهام به عنوان سهام استراتژيك تلقي ميگردد.
2- تغييرات در هيات مديره يا مديراني كه سهامدار هستند.
3- به فروش رسيدن سهام متعلق به سهامداران استراتژيك از طريق عرضه عمومي.
4- در صورت وجود سهام خزانه، اين سهام به عنوان سهام استراتژيك در نظر گرفته ميشود.
اين در حالي است كه مطابق دستورالعمل پذیرش اوراق بهادار در بورس اوراق بهادار تهران (مصوب اول دیماه 1386 هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار) هر یک از موارد زیر در صورتی که مجموعا بیشتر یا مساوی 5 درصد کل سهام شرکت باشند، جزو سهام شناور تلقی نمیشود: سهام نگهداری شده توسط هر یک از سهامداران، سهام متعلق به سهامداران خانوادگی (اقوام نسبی درجه اول از طبقات اول و دوم) و سهام متعلق به اشخاص حقوقی همگروه با مالکیت مستقیم یا غیرمستقیم.
سلیمی در مورد وجود شاخص50 شركت فعال و 30 شركت بزرگ، یادآور شد: شاخص 50 شركت فعال: نشاندهنده سطح عمومی قیمت 50 شرکت فعالتر بورس تهران است كه با دو روش متفاوت محاسبه میشود.
وی ادامه داد: در روش اول که منجر به محاسبه شاخص 50 شرکت فعالتر- میانگین ساده میشود، از روش میانگین ساده استفاده ميشود و روش دوم نیز همانند شیوه محاسبه TEPIX است و منجر به محاسبه شاخص 50 شرکت فعالتر – میانگین موزون میشود. آنچه در انتخاب 50 شرکت مزبور که در دورههاي سه ماهه صورت میگیرد بیشترین اهمیت را دارد، تعداد روزهاي دادوستد شرکتها است. بورس تهران میزان نقدشوندگی یا فعالیت شرکتها را ملاك اصلی براي گزینش 50 شرکت قرار داده و به همین سبب شاخص مزبور را شاخص 50 شرکت فعال نامیده است.
شاخصي به نام بزرگان
مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری صبا تامین همچنین در مورد شاخص 30 شركت بزرگ( TEFIX30 ) نیز گفت: اين دماسنج، شاخصي است كه به صورت ميانگين وزني و بر اساس سهام شناور آزاد محاسبه ميشود و عملكرد 30 شركت بزرگ پذيرفته شده در بورس تهران را اندازهگيري ميكند. انتخاب شركتها بر اساس ارزش بازار و معيارهاي نقدشوندگي انجام ميشود، به طوري كه 100 شركت بزرگ پذيرفته شده در بورس تهران براساس ارزش بازار و به ترتيب نزولي فهرست ميشوند و از ميان آن، 30 شركت كه داراي شرايط مورد نظر هستند، به عنوان سهام زير مجموعه شاخص انتخاب ميشوند.
او در مورد اولویت شاخصها در بازار سرمایه، عنوان کرد: مديران پرتفوي در شركتهاي سرمايهگذاري و فعالان بازار، معمولا براي ارزيابي عملكرد پرتفوي، به مقايسه بازده پرتفوي با بازده شاخص كل يا شاخص قيمت- نقدي ميپردازند.
به گفته سلیمی، بين بازده پرتفوي «شركتها و صندوقهاي سرمايهگذاري» و بازده شاخص معمولا همبستگي مستقيم وجود دارد. با توجه به وابستگی درجه همبستگي به تنوع پرتفوي، هر چه تنوع (Diversification) افزايش بايد، درجه همبستگي با شاخص نيز افزايش پيدا ميكند.
وی تنوع در پرتفوي را اینگونه تعریف کرد: سبد شركت يا صندوق سرمايهگذاري، شامل تعدادي سهام از صنايع مختلف حاضر در بورس است تا بهاين شكل، پرتفوي از ريسك موجود در يك شركت يا يك صنعت (ريسك غيرسيستماتيك) مصون بماند.
وی در مورد چگونگی بررسی بازدهي و عملكرد شرکتهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه، ابراز كرد: عملكرد شركتهاي سرمايهگذاري حاضر در بورس، بر اساس خالص ارزش داراييها (Net Asset Value) محاسبه ميشود. خالص ارزش دارايي يك شركت سرمايهگذاري، حاصل تفاضل داراييها منهاي كل بدهيهاي آن است. به عبارت روشن تر، NAV در يك شركت سرمايهگذاري از طريق كسر بدهي از ارزش روز كل پرتفوي به دست ميآيد كه انتشار صورت وضعيت پرتفوي شركتهاي سرمايهگذاري به صورت ماهانه، تحليلگر را در بهروزرساني NAV آن شركت كمك ميكند.
رابطه شركتهاي سرمايهگذاري و شاخص
سلیمی در خصوص تبعیت رشد قيمت سهام شركتهاي سرمايهگذاري در زمان رشد شاخص گفت: رشد شاخص سبب رشد شركتهاي زيرمجموعه «شركتها و صندوقهاي سرمايهگذاري» ميشود، اين امر باعث افزايش ارزش روز پرتفوي شركت و به تبع آن خالص ارزش داراييهاي آن ميشود. بنابراين قيمت مورد معامله سهم شركت در بورس كه متغيري وابسته به NAV است نيز افزايش مييابد.
او شرکتهای سرمايهگذاري را به دو دسته تقسيم کرد: شركتهاي سرمايهگذاري با سرمايه ثابت (Closed-end funds) و شركتهاي سرمايهگذاري با سرمايه متغير (open-end funds) موسوم به صندوق مشترك سرمايهگذاري (mutual funds). که يكي از مهمترين تفاوتها در اين دو نوع شركت، قيمت مورد معامله سهام آنهاست.
سليمي ادامه داد: در شركتهاي سرمايهگذاري با سرمايه ثابت، قيمت بر اساس عرضه و تقاضا در بازار تعيين ميشود و بر اساس انتظارات بازار، ميتواند بالاتر، پايينتر يا برابر با ارزش خالص داراييها باشد؛ در حالي كه در صندوقهاي مشترك سرمايهگذاري، قيمت دقيقا بر اساس خالص ارزش داراييها تعيين ميشود (با احتساب كارمزد).
مدیر عامل شرکت سرمایهگذاری صبا تامین در نهایت اینگونه نتیجه گرفت كه قيت سهام شركتهاي مورد معامله در بازار بورس اوراق بهادار كه جزو دسته اول هستند، لزوما برابر با NAV نیست، اما آن چه مسلم است، رابطه بين قيمت مورد معامله سهم و NAV، رابطهاي مستقيم است.
وی در مورد فاصله معقول بازدهي شركتهاي سرمايهگذاري با رقم شاخص اظهار داشت: بسته به تنوع پرتفوي شركت، اين بازدهي ميتواند شبيه يا متفاوت از بازده شاخص باشد. به عنوان مثال، بازده «شركت سرمايهگذاري ملي ايران» به دليل برخورداري از پرتفويي متنوع، داراي همبستگي بالايي با شاخص است. در حالي كه «شركت سرمايهگذاري صندوق بازنشستگي»، با پرتفويي متمركز در صنايع شيميايي و خودرو، ممكن است بازدهي متفاوتي از شاخص داشته باشد. در چنين مواردي بهتر است بازدهي شركتهاي سرمايهگذاري بر اساس شاخص مربوط به آن صنعت مورد مقايسه و ارزيابي قرار گيرد.
سلیمی در مورد رابطه كنوني ارزش بازار شركتهاي سرمايهگذاري با ارزش بازار بورس اوراق بهادار تهران، گفت: با توجه به اينكه ارزش بازار بيشتر شركتهاي سرمايهگذاري كمتر از خالص ارزش داراييهاي آنها است، ميتوان نتيجهگيري كرد كه رابطه موجود منطقي به نظر ميرسد.
وی در برابر این سوال که شركتهاي سرمايهگذاري يا صندوقها، شركتهاي زيرمجموعه خود را براساس كدام شاخص مورد بررسي قرار ميدهند؟، پاسخ داد: شركتهاي زيرمجموعه شركتهاي سرمايهگذاري، به دو دسته شركتهاي بورسي و غيربورسي طبقهبندي ميشوند. متغيرها و شاخصهاي مشترك مورد استفاده جهت ارزيابي هر دو نوع آنها، شامل نسبتهاي سودآوري، نسبتهاي نقدينگي، وضعيت داراييها و بدهيها، سهامداران عمده، سياست تقسيم سود، فرصتها و تهديدهاي موجود در صنعت مورد فعاليت شركت و...است. در حالي كه به منظور ارزيابي شركتهاي بورسي، متغيرهاي ديگري مانند بازده تاريخي سهم، نقدشوندگي، ميزان نوسانات قيمت، نسبت قيمت به درآمد و... نيز لحاظ ميشود.
تعدد شاخصها مناسب است
در همين حال، رستمی مدیرعامل سرمایهگذاری بهمن در گفتوگو با خبرنگار دنیای اقتصاد، از شاخص بازده نقدی و قيمت به عنوان شاخصی نام برد که مبنای محاسبه بازدهی شرکتهای سرمایهگذاری در ارزیابی فعالیتها است.
وی به بازدهی بالغ بر 42 درصدی بازار سرمایه از ابتدای سال تاکنون اشاره کرد که 28 درصد از این بازدهی ناشی از بازدهی نقدی و 14 درصد آن بازده قیمتی بوده است.
معاون سابق ناشران و امور اعضاي بورس اوراق بهادار تهران تعدد شاخصها در بازار را مناسب ارزیابی كرد و گفت: معمولا در هر بورسی یک شاخص اصلی وجود دارد که در بورس اوراق بهادار تهران شاخص کل به عنوان شاخص اصلی معرفی ميشود؛ اگرچه شاخص بازده نقدی و قیمت نیز ادامه شاخص قیمت سابق است.
وی یادآور شد: در سال 86 شاخص اصلی بازار شاخص قیمت بود که در آن سود تقسیمی لحاظ نمیشد، اما بالا بودن سود تقسیمی در بازار بورس ایران منجر به این شد تا برای واقعی کردن شاخص، اثر سود تقسیمی در بازدهی بازار لحاظ شود؛ بر این اساس شاخص اصلی به شاخص بازده نقدی و قیمت تبدیل شد.
رستمی افزود: بازدهی شرکتهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه شامل بازده نقدی (پرداخت سود) و بازده قیمتی (تفاوت قیمت خرید و فروش) است.
وی تصریح کرد: در حال حاضر خرید و فروش سهام شرکتهای سرمایهگذاری بر اساس خالص ارزش روز داراییهای آنها صورت نمیگیرد، بلکه میزان پیشبینی سود مبنای تصمیمگیری بازار قرار گرفته است؛ اما در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک واحدهای سرمایهگذاری آنها بر اساس خالص ارزش روز داراییهای آنها ارزشگذاری میشود.
مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری بهمن به عدم همخوانی نسبت پی بر ای شرکتهای سرمایهگذاری با میانگین بازار اشاره و عنوان کرد: بازار در مورد شرکتهای سرمایهگذاری بر اساس سودآوری قضاوت میکند که این مساله شرکتهای سرمایهگذاری را ملزم به تجدید نظر در هزینههای عملیاتی خود میسازد.
وی همچنین به عدم مطابقت و هماهنگی پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری با تغییرات پرتفوی بازار اشاره کرد.
وی بر لزوم بازنگری شرکتهای سرمایهگذاری در پرتفوی خود و کاهش هزینههای عملیاتی تاکید کرد.
رستمی در مورد چرایی حذف پیشبینی سود در شرکتهای سرمایهگذاری، ابراز كرد: سازمان بورس با حذف پیشبینی سودشرکتهای سرمایهگذاری و الزام انتشار پرتفوی آنها به صورت ماهانه، تلاش داشت تا سرمایهگذاران به واسطه محاسبه ارزش روز خالص داراییها و تحلیل پرتفوی تصمیمگیری کنند نه بر اساس سود و نسبت پی بر ای.
فوايد شاخصهاي بورس تهران
افزون بر اين، حمید قهاری کارشناس سرمایهگذاری شرکت آیندهنگر هم ایجاد تنوع در شاخصهای بازار سرمایه کشور را موجب سهولت و دقت در ارزیابی بازار سرمایه در مقایسه با دورههای قبل و بازارهای دیگر عنوان میکند، اما دو معیار شاخص کل و ارزش معاملات را از شاخصهای پربینندهتر بازار میداند چراکه به طور سنتی اعتقاد بر این است، زمانی که شاخص کل صعودی و ارزش معاملات هم رو به افزایش باشد، این رشد شاخص ادامهدار ارزیابی میشود و بالعکس. از طرفی در دورههایی که ارزش معاملات کاهش معناداری مییابد، صعود و نزول بازار قابل اطمینان و ادامهدار نيست، درست همانطور که در چرخههای اقتصادی مورد نظر است.
قهاري درباره مفهوم مصطلح سهام شناور در بین بازاریان با بیان مثالی به تبیین موضوع میپردازد: اگر سهم شرکتی مدت زیادی در یک محدوده قیمتی معامله شود و بعد از مدت زمانی به دلیل یک مشکل موقت و گذرا افت زیادی را تجربه کند، فروشندگان سهم به دلیل علم بر ارزنده بودن سهم کاهش مییابند و بالعکس اگر قیمت سهمی بعد از ثباتی طولانی، افزایش چشمگیری یابد (خارج از بحث ارزشمند بودن)، میتواند حتی انگیزه فروش سهام را توسط مالکین کنترلی یا دیگر سهامداران عمده شرکت به قصد کشف سود را تهییج نماید.
وی همسویی بازدهی شركتهاي سرمايهگذاري با شاخص را اینگونه تشریح میکند: ابتدا باید بررسی کرد که رشد یا افت بازار به چه دلیل است. به عنوان مثال، اگر رشد بازار صرفا به دلیل افزایش نقدینگی در بازار باشد کلیه شرکتها اعم از شرکتهای سرمایهگذاری مورد توجه قرار خواهند گرفت، اما اگر رشد بازار به دلیل خاصی باشد باید دید که آیا آن دلیل بر شرکتهای زیرمجموعه شرکت مزبور هم تاثیر مثبتی خواهد داشت یا خیر! مثلا رشد اخیر بازار عمدتا به دلیل افزایش نرخ ارز و به تبع آن افزایش نرخ فروش محصولات خام شده است که منجر به افزایش سودآوری صنایع فعال در این حوزه شده است، اما از طرفی، همین شرایط میتواند به ضرر شرکتهای مصرفکننده فرآوردههای این صنایع باشد، پس هر شرکت سرمایهگذاری بسته به پرتفوی خود از این شرایط تاثیر میپذیرد. از سویی دیگر ترکیب سبد بورسی و غیر بورسی شرکتهای سرمایهگذاری نیز میتواند از عوامل تشدید کننده همسویی بازدهی شركتهاي سرمايهگذاري با شاخص بازار باشد. در شرایط رشد بازار امکان وقوع جابهجایی در پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری بیشتر است که همین میتواند موجبات همسویی بیشتر بازدهی شركتهاي سرمايهگذاري با کل بازار فراهم كند.
اين تحليلگر بازار سرمايه در ادامه حذف پيشبيني سود هر سهم از سوي شركتهاي سرمايهگذاري را اقدامی ناپسند ارزیابی میکند، چرا به اعتقاد او ارائه پیشبینی سود هر سهم در کنار روشهایی چون محاسبه ارزش خالص داراییها میتواند ارزیابی شرکتهای سرمایهگذاری را دقیقتر و شفافتر نماید.
قهاري رابطه كنوني ارزش بازار شركتهاي سرمايهگذاري با ارزش بازار بورس اوراق بهادار تهران را منطقی ارزیابی کرده و افزود: به دنبال موارد فوقالذکر عواملی همچون پویایی و شفافیت مدیریت شرکتهای سرمایهگذاری از عواملی است که نقش
بسزایی در ارزش سهام این شرکتها ایفا میكند. به عنوان مثال شرکت سرمایهگذاری که نقشی مفید و موثر در سهام زیرمجموعه خود دارد و بعضا تغییرات خوبی در پرتفوی شرکت ایجاد میکند در مقایسه با شرکتهای سرمایهگذاری منفعلتر از ارزش بیشتر برخوردار هستند.
دنیای اقتصاد 19 دی 1391