به گزارش بولتن به نقل از کیهان:
مذاكرات ايران و غرب به دنبال وقفه
6ماهه، احتمالا از سر گرفته مي شود. آخرين دور مذاكرات حد فاصل ماه هاي فروردين تا
خرداد 91 در شهرهاي اسلامبول، بغداد و مسكو برگزار شد اما آمريكا و متحدان غربي آن
وسوسه شدند تا براي چندمين بار، روش فشار و تحريم را به جاي تفاهم و توافق تست
بزنند. دور جديد تحريم ها از ژوئيه (تيرماه گذشته) به اجرا درآمد اما محاسبات آنها
پس از 6 ماه درست از آب درنيامده است.
هرچند زمان قطعي مذاكرات جديد مشخص نشده اما مي توان نتيجه آن را براساس مرور برخي
روندها و قرائن و اخبار تصوير كرد.
1- چالش/ مذاكره هسته اي با آغاز سال ميلادي جديد وارد دهمين سال خود شد. 10 سال
پيش مذاكره كنندگان ما خيلي به طرف غربي خوش بين بودند كه براي اعتمادسازي و رفع
سوءتفاهم ها، تعليق موقت فعاليت هاي هسته اي را پذيرفتند و حدود 2 سال بدين منوال
گذشت. اما وقتي گروه مذاكره كننده پرسيدند «تعليق موقت» تا به كي، تدريجا در محافل
ديپلماتيك غرب گفته شد بهترين تضمين و اعتمادسازي ، تعليق دايمي است! غرب در طول
اين 10 سال حتي يك بار نيز حداقل صداقت و وفاي به عهد را نشان نداد. آنها در طول
اين دهه دروغ گفته اند كه نگران بمب اتمي هستند؛ كه اگر در اين مدعا صادق بودند
اولا تحت نظارت آژانس و معاهده ان پي تي، چارچوب مشخصي براي جلوگيري از انحراف
برنامه هاي صلح آميز اتمي وجود دارد. ثانيا خود خلاف اين مدعا به آزمايشات اتمي و
توليد سلاح هسته اي ادامه داده اند و ثالثا كمترين فشاري بر رژيم صهيونيستي كه متهم
به داشتن چند صد كلاهك هسته اي است نياورده اند. آخرين بار كنفرانس خلع سلاح اتمي
در خاورميانه كه قرار بود ماه ميلادي گذشته در هلسينكي برگزار شود، با فشار آمريكا
لغو شد. اگر مذاكرات جديدي برگزار شد، بايد به طور كاملا جدي اين تناقض معيارها را
به چالش كشيد.
2-آمريكا و اروپا در اين 10 سال به خيال اينكه طي 6 ماه تا يك سال آينده در ايران
اتفاقي مي افتد و كفه اقتدار جمهوري اسلامي را متزلزل مي كند، زمان را از دست داده
اند؛ در برخي مقاطع مذاكرات را به تاخير انداخته و گاه وسط مذاكره و توافق، بازي را
به هم زده اند. سال 82 وقتي چالش هسته اي آغاز شد جريان انفعال و سازش هنوز بر دولت
و مجلس حاكم بود. نامه پراكني 127 نماينده مجلس ششم با مضمون ضرورت سركشيدن جام زهر
تسليم و سپس اعلام تحصن و استعفا و ممانعت از برگزاري انتخابات مجلس هفتم- در كنار
ورود اشغالگران به خاك عراق- غرب را اميدوار كرده بود كه مسئله تعليق فعاليت هاي
هسته اي مزمن شده و به تعطيلي كامل بينجامد. سال 83 و 84 نيز طبق گزارشي كه گاردين
بعدها منتشر كرد سفارت انگليس پيش بيني مي كرد حضور جريان سازش و انفعال در حاكميت
با انتخابات رياست جمهوري نهم تداوم پيدا مي كند و بنابراين در مذاكرات نبايد كوتاه
آمد. بعد از روي كار آمدن اصولگرايان تا به امروز، تخمين هاي موهوم غرب جالب تر شده
است. برخي ديپلمات هاي انگليسي و آمريكايي در زمستان سال 85 صراحتا نوشتند كه
انتخابات پارلماني ايران در سال آينده (مجلس هشتم) نقطه اميد غرب است و بايد به جاي
ادامه مذاكرات، فشارهاي سياسي و اقتصادي را چنان سنگين كرد كه مردم ايران بدانند
راه مقاومت هزينه دار است و بايد انتخاب ديگري بكنند. اما گذر زمان نشان داد تخمين
غرب، نقش بر آب زدن بوده است.
3- سال 87 اتفاق مشابهي رخ داد. يك سال پيش از آن كه انتخابات رياست جمهوري دهم
برگزار شود برخي منابع سياسي و ديپلماتيك خاص در آمريكا و اروپا اعلام كردند به جاي
توافق با ايران بر سر پذيرش حق غني سازي در ازاي نظارت مداوم بازرسان بايد منتظر
نتيجه انتخابات ژوئن 2009 (خرداد 88) ماند. آنها به شكل عملياتي و مهندسي شده
اميدوار بودند با كودتاي مخملي در اين انتخابات و روي كار آمدن جرياني كه با واسطه
هاي مختلف پالس هم آهنگي با غرب را مي فرستاد، زورآزمايي با ايران به شكلي ديگر رقم
بخورد. بنابراين مذاكرات اكتبر 2009 (آبان 1388) بي نتيجه و سپس مذاكرات ژانويه
2011 بي سرانجام ماند. مذاكرات ژانويه 2011 (25 دي 1389) در اسلامبول و در شرايطي
برگزار شد كه مرگ فتنه سال 88 مسلم شده بود. پيش از اين مذاكرات، بيانيه 3جانبه اي
موسوم به بيانيه تهران از سوي ايران، تركيه و برزيل امضا شد كه نحوه مبادله دوسوم
ذخيره اورانيوم 5/3 درصد ايران با سوخت 20 درصد مورد نياز رآكتور اتمي تهران را
مشخص مي كرد. اما غرب در اسلامبول همين توافق را به هم زد و باعث اعتراض دولت هاي
برزيل و تركيه شد. ذخاير اورانيوم 5/3 درصد ايران در اين زمان بالغ بر 3 هزار
كيلوگرم شده بود، حال آن كه 7 ماه از صدور قطعنامه تحريمي 1929 در شوراي امنيت
سازمان ملل سپري شده و راهبرد فشار به نتيجه اي معكوس منجر شده بود. اين قطعنامه 2
روز قبل از سالگرد انتخابات رياست جمهوري (20 خرداد 1389) صادر شد تا نوعي شوك
درماني براي احياي جريان «آشوب در داخل- سازش در خارج» باشد.
4- آمريكا و متحدان غربي آن در فاصله مذاكرات اسلامبول اول و دوم (ژانويه 2011-
آوريل 2012) بار ديگر خباثت خود را در گروگان گيري نياز ايران به سوخت 20درصد
رآكتور تهران نشان دادند. آنها اميدوار بودند با گروگان گرفتن نياز 800 هزار بيمار
به راديو داروهاي توليد رآكتور تهران، ايران را به زانو درآورند اما فناوران جسور
ايراني بار ديگر كاري شبيه معجزه كرده و برگ برنده تازه اي را در اختيار تيم مذاكره
كننده كشورمان قرار دادند. وقتي اواخر فروردين امسال ميز مذاكرات اسلامبول دوم چيده
مي شد، ايران در توليد سوخت 20درصد به خودكفايي رسيده، تاسيسات فردو را براي ايمني
در برابر تهديدها راه اندازي كرده و بر سرعت و قدرت و تنوع سانتريفيوژهاي خود
افزوده بود. اين مذاكرات 2 ماه پس از انتخابات مجلس نهم- كه در اسفند 1390 برگزار
شد- انجام مي گرفت. غرب پس از مذاكرات اسلامبول اول، بالغ بر يك سال با خشم و
نگراني و اميدواري توأمان دندان روي جگر گذاشته بود تا شايد آميزه فشار خارجي و
حركت تحريم سياسي در داخل (جريان فتنه) در ايستگاه انتخابات مجلس كاري از پيش
ببرد.اما مشاركت 65 درصدي مردم، آبي سرد بر سر پرحرارت رصدگران و تخمين زنندگان
اطلاعاتي دشمن بود.
ديپلمات هاي بلندپايه ايران در حالي پاي سه دور مذاكره در اسلامبول و بغداد و مسكو
مي رفتند كه ذخاير اورانيوم 5/3 درصد به بيش از 4 هزار كيلوگرم رسيده و ذخيره
اورانيوم 20درصد نيز بالغ بر 80 كيلوگرم شده بود. در عين حال از چشم انداز سياسي
نيز، انتخابات مجلس نهم و مشاركت چشمگير مردم بر اقتدار نظام افزوده بود. غرب چه
حرفي مي توانست براي گفتن داشته باشد و كدام برگ برنده را روي ميز بگذارد؟ پس
مذاكراتي كه به لحاظ فني و حقوقي مي توانست چشم انداز كاملا روشني براي توافق داشته
باشد، ناگهان به هم خورد و از خردادماه متوقف شد. در كنار فشار لابي صهيونيستي همسو
با نتانياهو، برخي مشورت هاي جريان فتنه كه با واسطه برخي نمايندگان خود در خارج به
آمريكايي ها و اروپايي ها منتقل مي شد، مجددا غرب را دچار سوء تفاهم كرد. چند عضو
متواري حزب مشاركت، برخي مشاوران فراري نامزدهاي جريان تقلب در انتخابات سال 88 و
عضو لندن نشين كميته موسوم به صيانت از آرا از جمله اين واسطه ها بودند كه از دولت
هاي غربي خواستند به جاي توافق، تا انتخابات سال 92 دست نگه دارند و در اين مدت يك
ساله (از خرداد 91) فشار تحريم ها را گسترش دهند. مذاكرات آتي -6 ماه مانده به
انتخابات رياست جمهوري- قرار است در چنين فضايي برگزار شود.
5- دولت هاي متخاصم به انضمام رژيم صهيونيستي البته احساس دوگانه اي به اين روند
تاخير در مذاكره و اميد بستن به شانس دارند. آنها در اصل مضطربند كه زمان را از دست
مي دهند و به تعبير نتانياهو، قطار پيشرفت هاي ايران با سرعت به پيش مي تازد و مهار
را هر لحظه دشوارتر مي سازد و از سوي ديگر اميدوارند روياي شيرين شان به واقعيت
بپيوندد. در تداوم همين توهمات است كه چند روز پيش «آموتز آسائل» سردبير پيشين
روزنامه صهيونيستي جروزالم پست در پايگاه اينترنتي «ماركت واچ» نوشت «غرب منتظر
ژوئن [خرداد] آينده است. ايران بايد در اين هنگام به يكي از دو روش تغيير كند. يا
يك رئيس جمهور عملگراتر روي كار آيد و يا اينكه مخالفان مانند ژوئن 2009 به ايجاد
آشوب بپردازند.» حكايت اين اضطراب و شيرين عقلي توامان، حكايت همان كسي است كه پيش
روانپزشك رفته و از اينكه چند شب بود خواب مي ديد يار تيم گرگ ها در بازي فوتبال
شده، مي ناليد؛ اما وقتي شنيد كه اين كابوس با تجويز چند قرص حل مي شود، از
روانپزشك مهلت خواست تا داروها را يك شب ديرتر مصرف كند چرا كه تيم آنها صعود كرده
و به فينال رسيده است! آمريكا و انگليس دست كم 8 سال است كه منتظرند گماشتگان آنها
در انتخابات بعدي يا پيروز شوند، يا نگذارند انتخابات برگزار شود، يا با تحريم
انتخابات به بايكوت حاكميت بپردازند و يا اينكه آشوب راه بياندازند و كفه جمهوري
اسلامي در مذاكرات را از اقتدار تهي كنند.
همين جا بايد گفت تحريم هايي كه قرار بوده ائتلاف اپوزيسيون و نفاق جديد را شارژ-
دوپينگ - كنند، مختص 6 ماه گذشته نيست. 6 ماه پيش از تحريم هاي ژوئيه امسال يعني
دسامبر 2011 (آذر سال گذشته) دور جديد تحريم ها كليد زده شد و البته مسبوق به تحريم
هاي خرداد 1389 و قطعنامه 1929 بود.
6- ته كيسه مذاكرات سوراخ است و به همين دليل هر نوع اعتمادسازي از سوي ايران در
اين كيسه انباشته نمي شود؛ حتي هنگامي كه مداليته اي با 6 بند در سال 86 تدوين شد و
ايران به طور مستند به هر 6 ابهام پاسخ داد، غرب بهانه هاي جديدي تراشيد. اكنون نيز
دور جديد مذاكرات با ابهام دستور و چارچوب مواجه است. به تعبير ديگر غرب طفره مي
رود از اينكه مشخص كند محل نگراني و اختلاف حقيقي كجاست و در كدام چارچوب حقوقي و
فني و عقلاني حل مي شود؟ محل نزاع و اختلاف در مذاكرات مشخص نيست چون نزاع استكبار
غرب با اصل ايران و جمهوري اسلامي است. ته اين كيسه را بايد بست. مذاكرات اوپن و
فاقد چارچوب هيچ اقتضاي عقلاني ندارد. اعمال تحريم ها بر شدت بي اعتمادي ملت ايران
افزوده است و لغو اين تحريم ها- حتي اگر به تمامي انجام شود- صرفا بر داشتن مانع
خودساخته غرب است نه امتيازي در ازاي مطالبه مثلا توقف غني سازي 20 درصد.
همچنين بايد متذكر شد طرف غربي متاثر از دولت آمريكاست و دولت آمريكا در اين ميان
در قبال تصميم سازي هاي كنگره فاقد كمترين اختيار است. لابي صهيونيست ها، اكثريت
كنگره را هدايت مي كند و اوباما حتي اگر هم مي خواست فاقد اراده و اختيار تصميم
گيري در سطوح مذاكراتي بود. حلقه تصميم ساز در غرب- صهيونيسم بين الملل- صرفا به
خاموش كردن موتور بيداري اسلامي در ايران مي انديشد و با اين فرض حتي اگر ايران همه
برنامه هسته اي خود را متوقف مي كرد، فشارها و تحريم ها و تهديدها متوقف نمي شد. با
اين وصف برگزاري انتخاباتي باشكوه و توأم با انسجام ملي، رفتاري استراتژيك در برابر
بازي غرب است.
محمد ايماني