به گزارش بولتن نیوز، نقدینگی را عامل اصلی تورم می دانند. و می توانیم آن را از دو زاویه مختلف تعریف کنیم. یکی ترکیب شکلی نقدینگی که شامل پایه پولی که دولت دخالت زیادی در ایجاد ان دارد، ضربدر ضریب فزاینده است که موضوع اصلی بحث ماست و نشان می دهد که بی انضباطی و رابطه نامناسب دولت با بانک مرکزی باعث رشد پایه پولی شده و نقدینگی و تورم را بالا می برد و هر سال با تورم مواجه می شویم و تورم و مشکل رابطه دولت و بانک مرکزی به یک مشکل ساختاری مزمن و بلندمدت تبدیل شده است و هر سال نقدینگی و تورم را بالا می برد.
ملاحظه می شود که عامل اصلی
رشد نقدینگی، رابطه نامناسب مالی دولت و سیاست پولی است که باعث رشد بدهی دولت به
بانک مرکزی، بدهی بانک ها به بانک مرکزی و افزایش دارایی های خارجی بانک مرکزی
است.
در سال ۱۳۸۷ پایه پولی بالغ بر ۵۴ هزار میلیارد تومان بوده است که با رویکرد بدهی های بانک مرکزی حاصل جمع اسکناس و مسکوک منتشر شده (۲۰٫۷ هزار میلیارد تومان) و سپرده بانک ها (۳۳٫۴۵ هزار میلیارد تومان) می باشد.
در سال 87 پایه پولی با رویکرد دارایی های بانک مرکزی حاصل جمع دارایی های خارجی حدود 78 هزار میلیارد تومان، بدهی دولت حدوود 13 هزار میلیارد تومان، و بدهی بانک ها حدود 24 هزار میلیارد تومان، منهای بدهی های ارزی حدود 21 هزار میلیارد تومان و منحای سپرده های بخش دولتی حدود 24 هزار میلیارد تومان و....می باشد که خالص این رقم حدود 54 هزار میلیارد تومان بوده است
از سوی دیگر نقدینگی ترکیبی از پول نقد یعنی اسکناس و مسکوک به اضافه شبه پول است که شبه پول نیز شامل سپرده دیداری یا جاری به اضافه سپرده های کوتاه مدت و بلندمت و... است. از این زاویه نیز می توان ترکیب و اثر نقدینگی بر قدرت خرید پول و گردش مالی اقتصاد را بررسی کرد.
روند ارزش پول ملی در 700سال اخیر متاثر از سیاست دولت ها
عملکرد دولت ها در 700 سال گذشته، همواره عامل رشد تورم، افزایش حجم پول و کاهش ارزش پول ملی بوده است واگر چه رشد پول برای رشد اقتصاد لازم است اما رشد بیش از حد آن و مثلا سالی 30 درصد رشد نقدینگی هیچ تناسبی با رشد اقتصاد ندارد.
مثلا اگر رشد اقتصاد بین 1 تا 6 درصد در سال افزایش می یابد حداکثر باید 10 درصد رشد نقدینگی داشته باشیم تاارزش پول خیلی کاهش پیدا نکند اما متاسفانه در سه دهه اخیر همواره رشد نقدینگی 5 تا 10 برابر رشد اقتصادی بوده و عملا عامل رشد ارزش پول ملی بوده است.
700 سال پیش، ارزش یک تومان معادل 100 هزار گرم طلا بود. در پایان دوره خاتمی هر گرم طلا معادل 30 هزار تومان قیمت داشت یعنی ارزش پول تا آن زمان 4 میلیارد برابر کاهش ارزش داشته و یک تومان 700 سال پیش معادل 4 میلیارد برابر ارزش یک تومان در سال 1383 بوده است. اما از سال 84 تاکنون که سکه به 1 میلیون و 200 هزار تومان رسیده و هر گرم طلا به 100 هزار تومان افزایش یافته، به این معناست که ارزش یک تومان 700 سال پیش معادل 17 میلیارد برابر ارزش یک تومان امروز است. یعنی تنها طی 8 سال تغییرات زیادی در ارزش تومان از زمان ابتدای ظهور آن در ایران رخ داده است و حجم نقدینگی که از 68 هزار میلیارد تومان در سال 83 به 420 هزار میلیارد تومان در سال 91 رسیده نیز به خوبی این مشکل بزرگ تورمی مزمن کشور را نشان می دهد که نشان دهنده مخارج بسیار ارزی در این 8 سال است و دولت حدود 700 میلیارد دلار درآمد نفت را در اقتصاد به کار گرفته و صرف واردات کالا کرده که در نهایت موجب رشد تورم و نقدینگی شده است.
در حالی که اگر درآمد ارزی
نفتی در بودجه خرج نمی شد می توانست مانع از ایجاد این همه نقدینگی و تورم و بی
ارزش شدن پول شود
میزان
کل حجم پول کشور یا نقدینگی که امروز به خاطر استفاده از چک و حواله و کارت های
اعتباری و حساب های پس انداز، تنها حدود 5
درصد آن را اسکناس و مسکوک تشکیل می دهد و حتی به میزان نقدینگی اسکناس و سکه عرضه
نمی شود، از رقم 20 میلیون تومان در سال 1311 به حدود 420 هزار میلیارد تومان در
سال 1391 افزایش یافته و در این مدت 80 سال اخیر حدود 21 میلیون برابر شده است.
اگر
چه سطح زندگی و امکانات و کالاها و خدمات بسیار متفاوت از گذشته است اما واقعیت
این است که شاخص زندگی ورفاه قطعا 21 میلیون برابر نشده است و امروز به جای سکه
های طلا و نقره و نیکل، شاهد حضور انواع حساب ها و سبدهای مالی هستیم.
روزگاری
اقتصاد دانان برای انتقاد از کیمیاگران سیاست پولی که مس را به طلا تبدیل می
کردند، اعلام کردند که چرا اسکناس کاغذی جای طلا و نقره را گرفته و پول را بی
اعتبار کرده است اما امروز باید گفت که حتی کاغذ اسکناس نیز خرج دارد و نمی تواند
جای این همه پول بدون پشتوانه را بگیرد.
سکه های طلا و نقره روزگاری مظهر اقتدار پادشاهان قدرتمند جهان بود و داریوش کبیر به خاطر بی احترامی نماینده خود در ساتراپی مصر، که بدون اجازه سکه به نام خود ضرب کرده بود، دستور داد که سر این حاکم را برایش بیاورند.
ناصرالدین شاه که برای خود اقتداری داشت سکه طلا و نقره به نام قران ضرب کرد و خود را سلطان صاحب قران نامید.
رضا شاه نیز ریال را جایگزین قران کرد و برای نجات از تورم آن سال ها، دینار جدید را معادل 100 دینار قدیم اعلام کرد و هر یک ریال معادل 100 دینار نام گرفت و یک تومان که در دوران حمله مغول به ایران 100 هزار گرم طلا می ارزید در سال 1308معادل 70 گرم طلا بود.
خلاصه این که تورم در 700 سال اخیر همراه وجود داشته اماهیچگاه مانند امروز نبوده است. در دوره 8ساله اخیر یعنی در دوره احمدی نژاد، نقدینگی از 68 هزار میلیارد تومان به 420 هزار میلیارد تومان افزایش یافته و 350 هزار میلیارد تومان تنها در 8 سال افزایش یافته و 74 هزار میلیارد تومان مطالبات معوق داریم یعنی اقساطی که بدهکاران باید پرداخت می کرده اند و هنوز پرداخت نشده است و این رقم از 5 هزار میلیارد تومان در سال 83 به 74 هزار میلیارد تومان در سال جاری رسیده است.
حال سوال این است که ریشه این بی انضباطی مالی و رشد هر ساله پول و کم ارزش شدن وتورم حاصل از آن چیست؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com