به گزارش
بولتن نیوز به نقل از ابرار معاصر تهران،
تفاوت
در خطمشیهای سیاسی اخوانالمسلمین را باید زاییده بسترهای متفاوت
اجتماعی سیاسی رشد این جنبش در جهان اسلام دانست بهطوریکه بخشی از آن به
تاریخ پرفراز و نشیب 90 ساله این جنبش در کشورهای مختلف برمیگردد. در
این راستا، رهبران مصری جنبش که در پی تاسیس دولتی اسلامی مبتنی بر
اصلاحات آرام و تدریجی بر مبنای الگوی آموزشی و برنامهریزی اجتماعی بودند
با خفقان دوره عبدالناصر، مجبور شدند تا به کشورهای مختلف رفته و بنا بر
فضای اجتماعی سیاسی در آن کشورها از الگوهای متفاوتی از اسلام سیاسی متاثر
شوند. بهعنوان مثال، در آن مقطع عدهای به عربستان رفتند و تحت آموزههای
خشک وهابی قرار گرفتند. گروهی مصر را به مقصد ترکیه و مالزی ترک کردند تا
اسلام سیاسی آنها متاثر از جامعه میزبان متساهلتر از گروه اولی باشند. در
نهایت نیز عدهای راه غرب را پیش گرفتند تا مدل حکومتداری آنها از اسلام
فاصله بیشتری گرفته و به سمت لیبرال دموکراسی نزدیک شود.
تشکیل
این هستههای ابتدایی اثرگذار در تاریخ جنبش اخوان در مواجهه با فضای فعلی
زیست آنها در 77 کشور اسلامی گونه بیشتری را در ساحت اندیشه و عمل، متوجه
آنها کرد. از این رو، نگاه اخوانیون به مقوله اسلام سیاسی در کشورهای مختلف
نیز با یگدیگر متفاوت گردید. مقایسه شرایط اخوانالمسلمین در کشورهای
سوریه، ترکیه، مصر و اردن میتواند نوع نگاه و راههای رسیدن به اسلام سیاسی
از منظر شاخههای اخوانی در این کشورها را روشن سازد.
میدانیم
که در سوریه حزب بعث50 سال حاکم بوده است و حکومتی متمرکز و عربی را ترتیب
داده است که تحمل تحرکات اجتماعی، سیاسی و اسلامی را نداشته و بنابراین
مباحث مرتبط با اسلام سیاسی نیز نمیتواند رونقی داشته است. در چنین فضایی
که امکان فعالیت بدلیل فقدان مجاری مشارکت سیاسی از آنها سلب میشد
اخوانالمسلمین سمت و سویی رادیکال به خود گرفتند و بنابراین با ساماندهی
تشکلهای زیرزمینی در شرایط فعلی مشی مسلحانه از خود نشان دادند. برعکس در
ترکیه و مصر ضمن توانمندی در تملک موسسات اقتصادی و خیریه و نیز حکومتهای
متساهلتر نسبت به سوریه، به محض ایجاد فضا برای فعالیت، با توان قابل
توجه وارد صحنه سیاسی شدهاند و عموما با توجه به وجود هستههای لیبرالی
اخوانی در این کشورها، میانهروی و اعتدال سیاسی متمایل به غرب را در پیش
گرفتهاند. امری که از آن در ادبیات سیاسی به عنوان اسلام سیاسی معتدل یاد
میشود.
در
اردن اخوانالمسلمین این کشور با اخوانالمسلمین مصر مبانی اعتقادی مشترکی
دارد. از اینرو، اخوانالمسلمین اردن، اصول کلی مورد نظر شاخه مادر را در
مصر پذیرفته و بر این مبنا مطابق با اساسنامه اخوانالمسلمین مصر هدف خود
را «برپایی دولت شایستهای میداند که احکام و آموزههای اسلام را عملاً
پیاده و در داخل از آن حراست و در خارج آن را تبلیغ کند». همچنین «آزادی
وطن اسلامی (فلسطین) از سلطه بیگانه و تشکیل دولت آزاد اسلامی» یکی دیگر از
محورهای اساسی اشتراک اخوانالمسلمین مصر و اردن است. برغم این شباهتها،
جهتگیری تاکتیکی و استراتژیکی این شاخه متفاوت از شاخه مصری آن است چرا که
برای رسیدن به اساسىترین هدف خود یعنى اسلامى کردن جامعه، راه مماشات با
دولت و حکومت اردن را در پیش گرفته است. بر این اساس اخوان اردن، با
بهکارگیرى تبلیغ، ارشاد، ورود یا نفوذ در موسسات دولتى، شرکت در انتخابات و
حضور در مجلس نمایندگان، زمینههاى تهیه، تدوین و تصویب قوانین اسلامى
تلاش میکند زمینه ورود اسلام سیاسی به جامعه اردن را ایجاد کند.
بنابراین
تنوع و پیچیدگی شیوههای رفتاری اخوانالمسلمین برای پیادهسازی اسلام
سیاسی در کشورهای مختلف و موضعگیریهای گوناگون رهبران آن در این خصوص
باید با توجه به بسترهای کنش این جریان که مشتمل بر نظامهای سیاسی،
جامعهشناسی سیاسی، طبقات اجتماعی جامعه، ساختارها و نظمهای ارزشی جامعه
مورد نظر و تاریخچه شکلگیری ذهنیت رهبران آن جامعه است مورد تحلیل قرار
گیرد. از اینرو، برغم آنکه موج بیداری اسلامی در منطقه موجب تشدید
فعالیتها، اقدامات و نیز افزایش مطالبات شاخههای اخوانالمسلمین در
کشورهای مختلف بهویژه در مصر بهعنوان شاخه مادر شده است ولی امواج بیداری
اسلامی موجب شکلگیری امواج اسلام سیاسی مشابه در منطقه نخواهد بود. به
نظر میرسد در آینده الگوهای متنوعی از اسلام سیاسی در خاورمیانه را به
مانند طیفهای متنوع دموکراسی در جهان شاهد باشیم.
حسین کبریاییزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه