به گزارش
بولتن نیوز به نقل از 598، رهبری گرانقدر انقلاب اسلامی مفهوم، پایه و نقطه عزیمت برای تبیین هدفگیری نظام اسلامی در حوزههای مختلف از جمله اقتصاد را مفهوم کلی پیشرفت معرفی کرده و پیشرفت مورد نظر اسلام را در مقایسه با پیشرفت مورد نظر غرب در ابعاد مختلف برشمرده و مشخص کردهاند. نظام اسلامی که با به کارگیری همه توان خود در حوزه دانش و پژوهش در مقابل جبههی دشمن و بر اساس اتكای بر خود شكل گرفته است، اکنون در حوزههای اقتصادی خود با مفاهیمی روبرو است كه تاكنون در تئوری و عمل و حتی شاید بتوان گفت در تجربه بشری نیز مشابه و مابهازای واقعی نداشته است. لذا مكلّف به نوآوری و ابتكار و نظریهپردازی و الگوسازی در عرصههای جدید اقتصادی است.
در واقع نظام اسلامی نیازمند تعریف الگویی است که از رهگذر خلق مفاهیم و ایدههایی نوین و بومی در مسیر تعالی، پیشرفت و رشد خود میبایست ترسیم نماید. از این روست که جنبش نرمافزاری و الگوی اسلامی- ایرانی برای ادارهی جامعه و عبور از نظام جهانی سلطه که از طریق تحریمها و به منظور جلوگیری و كُندسازی روند توسعهی كشور، مانعتراشی نموده و آن را با مشكلات عدیده روبهرو ساخته است، شكل بدیعی به خود گرفته است.
به عبارت دقیقتر بررسی همه جانبه راهبردها، سیاستگذاریها و توصیههای مهم اقتصادی مقام معظم رهبری، نقشه راه جامعی برای پیشرفت و برون رفت از مشکلات اقتصادی کنونی به مسئولان و مردم نشان میدهد که یكی از این مفاهیم که در پازل طراحی شده معظم له رخ نمایی میکند مفهوم «اقتصاد مقاومتی» است.
در ادامه این نوشتار ضمن تدقیق در مفهوم و تعاریف اقتصاد مقاومتی، شاخصهایی از الزامات و سطوح اقتصاد مقاومتی اشاره و مسیر بهینه سازی این مفهوم مورد کنکاش قرار داده میشود. همچنین رابطه فرهنگ و اقتصاد مقاومتی به عنوان یکی از ضروریترین پیش شرطهای تحقق این مهم مورد مداقه و بررسی قرار خواهد گرفت.
***
با توجه به كلیدواژههای (مدیریت، اقتصاد مقاومتی، تولید، پیشرفت، فرهنگ) این سؤال مطرح است كه آیا عناوین فوق عناوین انتزاعی و مجزا از همدیگر هستند؟ ارتباط بین این كلیدواژهها چیست و چگونه میشود از مجموعهی بیانات و رهنمودهای ایشان، یك الگوی اقتصادی تهیه و تدوین كرد؟
به نظر میرسد رهبر معظم انقلاب در شرایط موجود و با در نظر گرفتن ملاحظات، فرصتها و تهدیدها و در مسیر سند چشم انداز و اقتضائات زمانی حساس، رهنمودهایی دارند كه می بایست آن را در چارچوب یك استراتژی منسجم و مشخص مورد بررسی و مداقه قرار داد.
بر این اساس نگرش به اقتصاد باید مبتنی بر «نگاه درونزای بروننگر» باشد، یعنی با توجه به استعداد و تواناییهای مختلف داخلی، باید جایگاه خود را در منطقه و جهان افزایش داد.
تعاریف اقتصاد مقاومتیاقتصاد مقاومتی را میتوان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا تركیبی از همهی آنها را در كشور به عنوان پروژههای ملی پیگیری كرد.
الف) ایجاد نهادهای اقتصادی با رویکرد انقلابی و جهادی
ب) شناسایی آفند اقتصادی دشمن و طراحی پدافند داخلی
ج) آسیب زدایی و ترمیم ساختارهای اقتصادی موجود
د) نگاهی کلان و بلند مدت به اقتصاد با رویکرد ایجابی برای نیل به اقتصاد اسلامی و زمینه ساز تمدن بزرگ اسلام
مؤلفه اساسی اقتصاد مقاومتیاغلب سیاستگذاران و فعالان اقتصادی و عموم مردم ابعاد نبرد اقتصادی دشمنان علیه ملت ایران را به نحو ملموسی درك كردهاند. در واقع هرچه زمان میگذرد، اهمیت طرح و مدل اقتصاد مقاوم كه رهبر انقلاب از فروردینماه سال ۱۳۸۶ مطرح كردند، بیشتر آشكار میشود. این یعنی الگو و سازماندهی متفاوتی از اقتصاد ایران كه میبایست آسیبپذیری بیرونی را كمتر و توان و انعطاف درونی را بیشتر كند. از این منظر شاید بتوان مهمترین مؤلفهی شناخت یك اقتصاد مقاوم را همانا «تداوم رشد در شرایط فشارهای بیرونی» برشمرد.
سطوح اقتصاد مقاومتیبه منظور حصول و کسب حداقل استانداردهای اقتصاد مقاومتی میباید در چهار ركن، آسیبزدایی كرد. به بیان دیگر، در صورت آسیبپذیری اقتصاد از كانال یك یا چند ركن زیر، اساساً امكان مقاومت به حداقل میرسد و ناتوانی موجب عقبنشینی در سیاستهای خارجی یا کاهش مقبولیت داخلی میشود. بر این اساس، كف یا كمینهی یك اقتصاد مقاوم را میتوان در شروط و ارکان لازم زیر یافت:
1. دسترسی دولت به منابع درآمدی
2. عدم ورود به محدودهی ابرتورمها
3. تأمین امنیت خوراكی
4. حفظ حداقلهای پدافندی (زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری).
مسیر بهینه سازی اقتصاد مقاومنصاب اقتصاد مقاومتی را میتوان متأثر از رویكرد تدافعی و آسیبزدا دانست، اما افق رشد یك اقتصاد مقاومتی را باید در سطحی بالاتر از شروط لازم یافت. در این سطح كه مسیر بهینهی یك اقتصاد مقاوم است، باید دولت و مجلس و رسانهها بر حداقل چهار جهتگیری، پایداری و برای آن برنامهریزی كنند:
•حداقلسازی موانع تولید و روانسازی سرمایهگذاری (به نفع سرمایهگذاری مولد)،
•كاهش اتلاف منابع و سرمایههای دولتی، عمومی و خصوصی،
•كاستن از محرومیت و فقر و در مقابل توانمندسازی خانوادهها،
•نبرد بیاغماض با بسترهای فساد و عناصر مفسد.
به كاربستن این چهار رویكرد میتواند نظام انگیزشی جامعه را برای استمرار مقاومت مجهز ساخته و محیط اتحاد و همدلی برای جهاد فیسبیلالله را در میان اقشار مختلف مردم فراهم نماید. البته كاربست این رویكردها مستلزم مقدمات و تحولاتی در نظامِ تصمیمگیری اقتصاد كشور است. همچنین با توجه همزمان به چهار ركن اول و چهار رویكرد اخیر میتوان امیدوار بود كه حتی در شرایط اقتصاد مقاومتی، كشور به هدفگذاری پیشرفت و عدالت نزدیك شود و به این ترتیب، به الگویی برای «تداوم رشد در شرایط تنگنا» تبدیل گردد.
بعد نظری:در بُعد نظری باید چهارچوب «پیشرفت و رشد اقتصادی به همراه عدالت» در دستور كار قرار گیرد. یعنی رشد جهشی و بقای رشد باید مبتنی بر كاهش شكاف درآمدی باشد و نه مطابق نظریههای لیبرالی كه افزایش شكاف درآمد در جامعه را موجب انباشت بیشتر درآمد در اقشار مرفه و افزایش پسانداز آنان و افزایش سرمایهگذاری و رشد میدانند و بنابراین بیعدالتی را توجیه میكنند.
رویکرد:مسألهی بعدی در رویكرد جمهوری اسلامی، ایستادگی و مقاومت و رها نكردن این سنگر است.
زیرساخت ها:وضعیت زیرساختها همچون بنادر، خطوط مواصلاتی جادهای و راهآهن، تعداد متخصصان و فارغالتحصیلان، نیروهای ماهر و كارآفرین، گستردگی نظام آموزش عالی، فراهم شدن زمینههای قانونی برای فعالیت اقتصادی مانند سیاستهای كلی اصل ۴۴ قانون اساسی، میتواند شرایطی را فراهم آورد تا كشور در آستانهی جهش اقتصادی قرار گیرد.
تعاملات:تعاملات با بازارهای جهانی: در بحث سرمایهگذاری خارجی، اگر سرمایهگذار فناوری روز را وارد كشور كند و سپس انتقال فناوری انجام شود، این میتواند مطلوب باشد، اما ورود سرمایهگذار خارجی به صورت غیر مستقیم به وارد بازار سرمایه خرید و فروش سهام و سفتهبازی شرایط نامناسبی را رقم خواهد زد. همین اتفاق و همین نوع سرمایهگذاری خارجی در بازار سرمایه در آسیای جنوب شرقی بحران مالی پدید آورد و به قول ماهاتیر محمد، ببرهای آسیا را ظرف دو هفته به گربههای آسیا تبدیل كرد.
استفادهی اقتصادی از ظرفیت همسایگان: وقتی پیوندهای عمیق اقتصادی بین دو كشور همسایه برقرار شود، همین پیوندها از بروز اوقاتتلخی و سردی در روابط دو كشور جلوگیری میكند یا اینكه بهسرعت این سردیها را به حالت اول برمیگرداند.
هدف گذاری صادرات:محور بعدی توسعهی كشور در موضوع رشد صادرات است که در بطن خود افزایش اشتغال را نیز میسر میكند، که می بایست طی هدفگذاری و برنامهریزی مشخصی با توجه به برتری نسبی در حوزههای گوناگون اقتصادی صورت پذیرد.
مدیریت وارداتدر مدیریت واردات هم نیاز با ایجاد نظام تعرفهای هوشمندانه تنظیم كنیم نهتنها تولیدكنندهی داخلی از تولید مأیوس نمی شود، بلكه به آن رغبت هم پیدا میكند. نظام تعرفهای و نظام اقتصادی ما باید حامی صنایع «نوزاد» باشد. و گرنه این نوع صنایع در مواجهه با «دامپینگ» كمپانیهای خارجی زمین خواهند خورد و نابود میشوند.
الزامات تحقق اقتصاد مقاومتیبرای شناخت بسترها و زمینههای تحقق اقتصاد مقاومتی، ابتدا باید به آسیبشناسی اقتصاد كشور و موانع و نیازمندیهای تحقق اقتصاد مقاومتی پرداخت. طراحی نظام هوشمند و متمركز برای هدایت فعالیتهای این حوزه و شناسایی و آموزش نیروهای مستعد و مناسب برای فعالیت علمی و عملیاتی در این حوزه و ورود مراكز تحقیقاتی و اجرایی به این موضوع، میباید در شبكهای فعال و مؤثر، از فعالیتهای مهم و مسائل جدید و سامانهای پویا و هوشمند برای این مسأله صورت پذیرد.
با عنایت به نکات فوق می توان محورهای ذیل به عنوان اهم الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی نام برد:
1. رصد و دیدهبانی فضای اقتصادی داخلی و بینالمللی
2. نیز گردآوری آمارهای دقیق و روزآمد
3. طراحی یك الگوی مشخص از شیوهی زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی برای عموم مردم
4. سازماندهی هوشمند و متمركز برای هدایت فعالیتها
5. شناسایی و آموزش نیروهای مستعد برای فعالیت علمی و عملیاتی
6. نظام آموزشی متناسب با اقتصاد مقاومتی
7. ساماندهی نظام تولید
8. نظام رسانهای و تبلیغاتی برای رواج آموزههای اقتصاد مقاومتی
9. امكان واكنش سریع نظام اقتصادی در برابر حملات اقتصادی
10. ایفای نقش پررنگ مردم در اقتصاد مقاومتی
11. لزوم توجه و دلجویی و حمایت دولت از فعالان اقتصادی
12. تحرك دستگاه دیپلماسی كشور برای فعال كردن ظرفیتهای بالقوه و فرصتهای جهانی در اقتصاد مقاومتی
13. لزوم تبدیل بحث اقتصاد مقاومتی به گفتمان رایج
رابطه فرهنگ و اقتصاد مقاومتیاولین شرط حركت به سمت تولید ملی و اقتصاد مقاومتی داشتن روحیهی جهادی است و روحیهی یك ملت، بیش از هر چیز دیگر به فرهنگ او برمیگردد. رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «اگر ما بخواهيم اين حركت عظيم اقتصادى در كشور انجام بگيرد، يك الزاماتى هم دارد ... اولاً روحيهى جهادى لازم است.» اما سؤال مهم این است كه رابطهی «فرهنگ» و «اقتصاد» در مكتب اقتصادی اسلام چگونه است؟
اقتصاد مقاومتی در رویارویی و تقابل با اقتصاد وابسته قرار میگیرد. اقتصاد مقاومتی نمیپذیرد كه صرفاً مصرفكننده باشد، منفعل نیست و در مقابل اهداف اقتصاد سلطه ایستادگی میكند. این اقتصاد با رویكرد فعال و مقاومت در مقابل تعاریف، ساختارها و محصولات اقتصاد سلطه، سعی در تغییر ساختارهای اقتصادی موجود و بومیسازی آن بر اساس جهانبینی و اهداف خود دارد.
هر جامعهای سه ركن اساسی دارد؛ فرهنگ، سیاست و اقتصاد. این سه ركن متقوم هم هستند و از بین آنها، فرهنگ نقش مهمتری دارد. بنابراین اقتصاد در تبعیت از فرهنگ عمل میكند. اساساً اقتصاد، ارزشها و جهت خود را از فرهنگ متبوع خود میگیرد. بنابراین تا فرهنگ مقاومتی نباشد، اقتصاد هم مقاومتی نخواهد شد. پس این دو با هم یك رابطهی طولی دارند.
فرهنگِ اقتصاد نیز همچون فرهنگ سیاست به مجموعهی باورها، ارزشها و رفتارها و نمادها در حوزهی ثروت اطلاق میشود كه با تغییر یا تحول آن، اقتصاد مقاومتی نیز دچار تغییر و تحول خواهد شد. پس هر گونه تحول مثبت یا منفی در فرهنگ سیاست (قدرت)، فرهنگ اقتصاد (ثروت) و فرهنگ اجتماع (هنجارها و رفتارها) مستقیماً بر اقتصاد مقاومتی تأثیر دارد.
پیششرطهای فرهنگی تحقق اقتصاد مقاومتیمادامی كه خاستگاه «فرهنگ اقتصاد» بر پایهی مفاهیمی همچون «سودمحوری»، «سرمایهسالاری» و «تكاثرگرایی» باشد و كارشناسان و مدیران اقتصاد به این دسته از معادلات وفادار باشند، اقتصاد مقاومتی و جهاد اقتصادی مورد نظر نظام اسلامی تحقق پیدا نخواهد كرد.
به عبارت دیگر، هرگاه مفاهیم، تعاریف، سیاستها، قوانین، ساختارها، ضوابط و مدیریت اقتصادی حول محور «اقتصاد سرمایهداری» تعریف شود، نمیتوان از تولید ثروت بر پایهی جهاد و مقاومت و اخلاص و ایثار سخن گفت. پس میتوان نتیجه گرفت كه كیفیت و نوع فرهنگ حاكم بر اقتصاد میتواند پذیرای مفهوم ارزشی جهاد و مقاومت باشد یا نباشد. در واقع تحقق اقتصاد مقاومتی از رهگذر پیش نیازهای فرهنگی را در چارچوبه های ذیل می توان تدبیر و تبیین نمود:
1. بازتعریف استراتژی اقتصادی حول محور استراتژی «جنگ فرهنگی»
2. هماهنگ ساختن عرصهی اقتصادی با عرصهی فرهنگی
3. تحقق پیشنیازهای فرهنگی در سه سطح بنیادی، تخصصی و عمومی
4. استخراج فقه نظام اقتصادی و نظامسازی مبتنی بر آن توسط فقها و كارشناسان فقه در سطح بنیادین
5. بازنگری در مفاهیم، تعاریف، سیاستها، قوانین و ضوابط اقتصادی موجود كشور سطح تخصصی
6. نظریهپردازی و الگوپردازی بر اساس مفاهیم و تعاریف جدید و هماهنگ با نگاه ارزشمحور
7. آموزش و ظرفیتسازی و فرهنگسازی در سطح كارشناسان و كارگزاران نظام اسلامی و مردم سطح عمومی
سبک زندگی شاخصترین مؤلفه فرهنگی در اقتصاد مقاومتیآنچه مورد اشاره رهبر انقلاب درباره مصرف تولیدات داخلی قرار گرفته است به صورت مشخص به مساله سبک زندگی عمومی ایرانیان مرتبط است. برای تحقق پیشرفت در حوزههای مختلف از جمله در اقتصاد، سبک زندگی عمومی مردم یک کشور نقش غیر قابل جایگزینی دارد. نیم نگاهی به سبک زندگی ژاپنیها و آلمانی و پیشرفتهای اقتصادی آنها شاید برای تبیین این مساله کافی باشد. آمریکاییها نیز برای چرخاندن چرخ اقتصاد خودشان روی سبک زندگی مردم آمریکا و حتی مردم جهان با جدیت فراوان مطالعه و برنامهریزی کردهاند و از هیچ تلاشی برای تغییر این سبک زندگی در آمریکا و جهان به نفع منافع اقتصادی خودشان دریغ نکردهاند.
برای تبیین الزامات سبک زندگی متناسب با پیشرفت همهجانبه و تمدنسازی اسلامی، سبک زندگی فعلی کشور باید مورد آسیبشناسی قرار بگیرد و رفتارهای عمومی باید در رابطه با هدف زندگی و ایمان دینی و آنچنان که رهبر انقلاب فرمودند توحید ناب طراحی و در ساختارهای کشور نهادینه شود. معظمله لیست بلندی از پرسشهای مربوط به آسیبشناسی سبک زندگی را مطرح کردند که پاسخ دقیق به این پرسشها میتوان راهگشای عمل آینده باشد.
بخشی از این پرسشها ارتباط مستقیمی با حوزه اقتصاد داشتهاند: «بنابراین باید آسیبشناسى کنیم؛ یعنى توجه به آسیبهائى که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. فهرستى مطرح میکنیم: چرا فرهنگ کار جمعى در جامعه ى ما ضعیف است؟ این یک آسیب است.... محکمکارى در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ ... آپارتماننشینى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟ .... نوع معمارى در جامعه ى ما چگونه است؟ ... بعضىها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزى چیست؟ ....
... چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاههاى ادارى ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیارى از مردم ما مصرفگرائى رواج دارد؟ آیا مصرفگرائى افتخار است؟ مصرفگرائى یعنى اینکه ما هرچه گیر مىآوریم، صرف امورى کنیم که جزو ضروریات زندگى ما نیست. چه کنیم که ریشهى ربا در جامعه قطع شود؟
اینها بخشهاى گوناگونى از مسائل سبک زندگى است که به عنوان پیش نیازهای فرهنگی یک اقتصاد مقاوم می بایست مورد توجه قرار گیرد. در منطق اسلام، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و به طور کلی ابعاد حیات اجتماعی به شدت به هم پیوسته و غیر قابل تفکیک هستند. بر این اساس است که باید مساله فرهنگ در ارتباط با پیشرفت مورد توجه و تبیین قرار بگیرد. بر این اساس معظمله راهکار عمومی حل مشکلات را توجه راهبردی به تولید ملی دانسته و با توجه به اینکه بخشی از تحقق حمایت از تولید ملی در گرو توجه عمومی مردم به مصرف ملی است، تغییر الگوی مصرف را با توجه به سبک زندگی مؤمنانه به عنوان یک راهبرد معرفی میکنند.
در عین حال ایشان سبک زندگی مؤمنانه و عدالت را ابعاد غیر قابل چشمپوشی از پیشرفت همهجانبه و تمدنسازی اسلامی دانسته و معتقدند با پاسخ به پرسشهای مرتبط با سبک فعلی زندگی ایرانیان، باید فرهنگ زندگى را تبیین و تدوین کرده و به شکل مطلوب اسلام تحقق ببخشیم.
سخن آخراقتصاد مقاومتی در شبكهای پویا از اقتصاد جهانی معنادار میشود که كشف و بكارگیری و ساخت ظرفیت این شبكه برعهدهی نخبگان جامعه است. نظام تبلیغاتی هماهنگ و منسجمی نیز كه بتواند این شبکه را از طریق رسانههای رسمی و غیر رسمی مختلف، بهخوبی و در بستهبندیهای مناسب به مردم عرضه كند؛ از ضروریات این حوزه میباشد.
بدیهی است اقتصاد مقاومتی بر پایه و اساس سرمایهی معنوی افراد و جامعه استوار است. بدون معنویت و سلامت معنوی، مقاومت شكننده است. مثال مهم اقتصادی در این زمینه، پرهیز از لقمهی حرام است. لقمهی حرام هر الگویی را كه از شیوهی زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی ارائه بدهید، بیاستفاده و بیفایده میكند. لقمهی حرام مانند یك ویروس كشنده و خطرناك است كه ایمنی دستگاه تشخیص و عملكرد افراد را بهكلی نابود میكند. لذا یكی از اهداف اساسی ما باید این باشد كه مسیر لقمههای حرام و میزان آن را در اقتصاد كشورمان بررسی كنیم و سپس با كانونهای آن بهشدت مقابله نماییم.
«نگاه پدافندی و تدافعی» غایت یك اقتصاد مقاومتی نیست، اما شرط لازم است. در شرایط كنونی به نظر میرسد مشكل سیاستگذاری كشور، عدم تمركز كافی بر همان شروط اولیه است كه گاهی موجب نوسانهایی (بر روان و اعتماد جامعه و بر رفاه اقشار محروم) میگردد. امید میرود كه با گذر مقتدرانه از شرایط کنونی، اقتصاد ایران وارد عرصههای قدرتمند یک اقتصاد پویا و به الگویی مقتدر از یك اقتصاد مقاومتی برسد.
منابع:1. بررسی راهبردهای مقاومتی در اقتصاد ایران/ دكتر محمدجواد ایروانی، وزیر اقتصاد دوران دفاع مقدس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام/۱۳۹۱/۰۱/۲۳
2. دو سطح یك اقتصاد مقاوم/ دكتر احسان خاندوزی، عضو هیأت علمی مركز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی/۱۳۹۱/۰۷/۲۳
3. اقتصاد مقاومتی مسابقه است یا مقاومت؟/ حجتالاسلام والمسلمین دكتر عبدالعلی رضایی، عضو كميسيون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی /۱۳۹۰/۱۰/۳
4. ده نکته درباره تحقق اقتصاد مقاومتی/دكتر عادل پیغامی، استاد اقتصاد و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیهالسلام/۱۳۹۱/۰۵/۰۷
5. نقشهراه جامع برونرفت از مشکلات اقتصادی/علی فروزنده/خبرگزاری فارس